سومین سالگرد قتل‌‌ حکومتی بی‌پاسخ ۶ شهروند کُرد اهل بوکان، مهاباد و پیرانشهر در ژن ژیان ئازادی

00:06 - 28 آبان 1404

۲۷ آبان ۱۴۰۴؛ در ۶۳مین روز از خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی و بعد از برگزاری مراسم چهلم قتل حکومتی ژینا-مهسا امینی، اعتراضات مردمی به نقطه عطف مهمی تبدیل شد و بیشتر شهرهای کُردستان و ایران وارد مرحله گسترده‌ای از اعتراضات شدند. جمهوری اسلامی که از همان روز‌های اول به ‌شدت اعتراضات را سرکوب کرد، در ۶۳مین روز اعتراضات جان شهریار محمدی و میلاد معروفی در بوکان؛ محمد احمدی گاگش، مهران رحمانی و سید کمال(خالق) احمدپور در مهاباد؛ و امیر فراستی‌شاد در پیرانشهر را گرفت؛ بدین ترتیب از ابتدای اعتراضات مردمی در کردستان مرتکب قتل حکومتی  ۹۱  نفر از شهروندان کُرد شده بود.

کُردپا به مناسبت سومین سالگرد قتل حکومتی این ۶ شهروند کُرد؛‌ نگاهی به نحوه کشته‌شدن این افراد به دست نیروهای سرکوبگر-حکومتی و بی‌پاسخ ماندن این قتل‌ها پس از سه سال انداخته است.
 

قتل حکومتی  شهریار محمدی ۲۸ ساله در بوکان؛

۲۸ آبان ‌۱۴۰۱، شهریار محمدی ۲۸ ساله و اهل بوکان، در جریان اعتراضات مردمی این شهر و پس از کشته‌شدن دوستش محمد حسن‌زاده به دست نیروهای سرکوب در ۲۵ آبان، توسط نهادهای امنیتی شناسایی و تحت تعقیب قرار گرفت. نیروهای سرکوبگر-حکومتی برای قتل او در ۲۷ آبان ۱۴۰۱ یکی از خیابان‌های بوکان از فلکه علی‌آباد تا بهزیستی بوکان را بستند و خودروی شخصی شهریار محمدی را محاصره و با مسلسل او را هدف شلیک گلوله جنگی قرار دادند و ماشینش سوراخ سوراخ  کردند. نیروهای سرکوبگر پس از شلیک به این معترض از بیم مردم و بالا گرفتن اعتراضات فوراً محل حادثه را ترک و شهریار محمدی پس از ٢٠ دقیقه اسم مادرش را فریاد میزند و ناله‌کنان درخواست کمک می‌کند. این معترض جوان ٤٠ دقیقه پس از انتقال به بیمارستان «قلی‌پور» و علیرغم عمل احیا، جان خود را از دست می‌دهد.

نیروهای سرکوبگر-حکومتی در بیمارستان خواسته بودند پیکر شهریار را با لگد به سردخانه بیمارستان منتقل کنند که میلاد محمدی برادر شهریار پیکر او را در آغوش می‌گیرد و به نیروهای سرکوب می‌گوید به جنازه هم رحم نمی‌کنید، اما نیروهای سرکوب به او شلیک می‌کنند و به شدت زخمی می‌شود.

همچنین نیروهای سرکوبگر در بیمارستان به مادر شهریار محمدی یورش بردند و وی را تهدید کردند که اگر برای خاکسپاری پیکر فرزندش همراه آنان نرود، دیگر مزار او را نخواهد دید و بدین ترتیب پیکر شهریار شبانه با چند خودروی نظامی به آرامستان بوکان منتقل و تنها با حضور مادرش به خاک سپرده شد.

خانواده محمدی تنها یک روز توانستند تحت فضای شدید امنیتی و محاصره مسجد توسط نیروهای یگان ویژه و بسیجی‌ها برای فرزندشان مجلس ختم برگزار کنند. همچنین خانواده محمدی تا روز چهلم شهریار نتوانسته بودند مزار وی را ببینند.

از دیگرسو خانواده محمدی برای رفتن بر سر مزار شهریار با محدودیت‌های اعمال شده از سوی نیروهای سرکوبگر روبه‌رو هستند و اگر فراخوانی منتشر شود با خانواده تماس گرفته می‌شود و آنان را تهدید می‌کنند که از حضور در مراسمات خودداری کنند. ۷ دی  ۱۴۰۲مراسم چهلم شهریار محمدی از جان‌باختگان اعتراضات بوکان با حضور گسترده مردم در آرامستان این شهر برگزار شد.

شهریار محمدی متولد پنجم اردیبهشت‌ماه ١٣٧٣ در بوکان است.

۲۴ آبان ۱۴۰۲ در آستانه سالگرد قتل حکومتی شهریار محمدی، خواهر او اسرین محمدی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. همچنین مادرش «دایه مینا» به هنگام بازداشت دخترش زخمی گشته و به گفته برادرش میلاد محمدی از شیشه مغازه به بیرون پرت شده است.

سوم تیر ۱۴۰۳؛ در ادامه فشارهای امنیتی بر خانواده جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی، دايه مينا سلطانی، مادر جان‌باخته‌ شهریار محمدی تحت فشار از طریق تکرار تماس‌های ناشناس قرار گرفته تا دست از دادخواهی بردارد.

روز چهارشنبه ٢١ شهریور ١٤٠٣، دایه مینا سلطانی، مادر شهریار محمدی از جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در بوکان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.  دهم مهر ۱۴۰۳، دایه مینا پس از ۲۱ روز بازداشت و بازجویی با قید وثیقه از زندان ارومیه آزاد شد. ۲۵ بهمن ۱۴۰۳؛ مینا سلطانی مادر دادخواه شهریار محمدی از جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در بوکان به اتهام  «تبلیغ علیه نظام» و « حضور زنان در معابر و انظار عمومی بدون حجاب شرعی» به شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو شهر بوکان احضار شد. نهم اسفند ۱۴۰۳ مینا سلطانی، مادر دادخواه شهریار محمدی از جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در بوکان از سوی شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو شهر بوکان به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و « حضور زنان در معابر و انظار عمومی بدون حجاب شرعی» به هشت ماه حبس و پرداخت یک میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد.

روز چهارشنبه ٢٨ خرداد ١٤٠٤، علی محمدی، پدر شهریار محمدی از جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در بوکان از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

هفتم دی‌ ۱۴۰۱، مراسم چهلم شهریار محمدی از جان‌باختگان اعتراضات بوکان با حضور گسترده مردم در آرامستان این شهر برگزار شد.

۲۷ آبان ۱۴۰۲؛ مادران دادخواه بوکان ضمن اشاره به ممانعت نهادهای امنیتی از برگزاری مراسم سالگرد فرزندانشان بر سر مزار آنها، در منزل دایه مینا، مادر شهریار محمدی گردهم آمده و مراسم سالگرد فرزندان جان‌باخته‌ خود را برگزار کردند.

روز جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲، به مناسبت روز جهانی زن و همزمان با سالروز تولد هیمن آمان از جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی، مادران دادخواه هیمن آمان، شهریار محمدی، هیوا جان جان، امجد عنایتی و میلاد معروفی در منزل خانوادگی هیمن آمان گردهم آمدن و به مناسبت روز جهانی زن و در ادامه دادخواهی روسری از سر برداشتند.

روز دهم فروردین ۱۴۰۳، دايه مينا، مادر شهریار محمدی؛ دايه حميرا، مادر سمكو مولودى و مادر زانيار ابوبكرى طی دیداری با دختر «قاضی محمد»، یاد و نام قاضی محمد و دیگر جانباختگان کردستان را گرامی داشتند.

به مناسبت سيزده بدر ۱۴۰۳، دایه مینا و دايه عالیه از مادران دادخواه خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در بوکان بر سر مزار فرزندانشان حضور پیدا کردند.

نهم خرداد ۱۴۰۳؛ دايه مينا، مادر شهریار محمدی، به مناسبت تولد فرزندش، به امید نابودی جمهوری اسلامی و آزادی زندانیان سیاسی همچون توماج صالحی و رضا رسایی، شله‌زرد نذری که اسامی جان‌باختگان و بازداشت‌شدگان بر رویشان نقش بسته، درست کرده است. برگزاری مراسم تولد ۳۰ سالگی شهریار محمدی و گلباران مزار او توسط مادران دادخواه.

۳۰ آذر ۱۴۰۳؛ جمعی از خانواده‌های جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در بوکان با برگزاری مراسم شب یلدا بر ادامه مبارزه و اتحاد خود تاکید کردند و اعلام کردند نه برای سوگواری، بلکه برای فریاد آزادی و دستیابی به عدالت گرد هم آمده‌اند.

۳۰ اسفند ۱۴۰۳، مادران جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در بوکان علیرغم فضای امنیتی و اذیت کردن به اینکه درب آرامستان بسته است و کسی آنجا نیست، نوروز و سال نو را بر سر مزار فرزندانشان برگزار کردند.

۱۹ فروردین ۱۴۰۴ سالروز تولد مصطفی شعبانی از جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در بوکان بود. به همین مناسبت مادران دادخواه بوکان در حرکتی جمعی بر مزار او حضور پیدا کرده و یادش را گرامی داشتند.

ششم اردیبهشت ۱۴۰۴؛ دایه مینا سلطانی، مادر شهریار محمدی در ۳۱مین سالروز تولد فرزندش او را در کنار رودخانه با خاموش کردن ۳۱مین شمع تولدش گرامی داشت.

 دوشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۴، مادران دادخواه شهریار محمدی و هژار مام خسروی در نبود مادر مصطفی شعبانی، بر سر مزارش حضور پیدا کرده و در سومین سالگرد قتل حکومتی او یادش را گرامی داشتند.

روایت کامل قتل حکومتی شهریار محمدی را در این گزارش بخوانید.
 

قتل حکومتی میلاد معروفی ۲۳ ساله در بوکان؛

۲۶ آبان ‌۱۴۰۱، میلاد معروفی ۲۳ ساله و اهل روستای «کوسه» از توابع بوکان، در جریان اعتراضات مردمی این شهر و پس از شرکت در مراسم خاکسپاری سالار مجاور دیگر معترض کشته شده در ۲۶ آبان و در راه رفتن پیش پدرش با شلیک ۲۷ گلوله ساچمه‌ای به گونه و چشم راست به‌شدت زخمی شد. این معترض ۲۳ ساله در ۲۷ آبان ۱۴۰۱ در نتیجه شدت جراحات و به کما رفتن در بیمارستان «قلی‌پور» بوکان در اتاق عمل جان خود را از دست داد.

مراسم خاکسپاری میلاد معروفی در روستای زادگاهش برگزار شد، درحالیکه نیروهای امنیتی در تلاش برای دزدیدن پیکر او بودند. همچنین در جریان مراسم خاکسپاری، نیروهای سرکوب به مردم شلیک کردن و چند نفر زخمی شدند.

در ویدئویی که از مادر میلاد در این مراسم منتشر شد، او می‌گوید؛ «میلاد شهید است و پسرم را به کردستان تقدیم می‌کنم. مادر میلاد نیستم اگر انتقامش را نگیرم. دختر میهن نیستم اگر انتقامش را نگیرم.» همچنین پدر میلاد معروفی در این مراسم گفت؛ «میلاد تنها فرزند من نبود، فرزند کردستان بود.»

مراسم چهلم میلاد معروفی هم با حمله ماموران امنیتی به مزار او و بازداشت پدرش همراه بود. نیروهای امنیتی با گاز اشک‌آور به خانه یکی از بستگان میلاد حمله و جعفر معروفی،‌ پدر و تعدادی از بستگان او را نیز بازداشت کردند.

همچنین نیروهای امنیتی با تعدادی از دوستان میلاد در روز تولدش که بر سر مزار او رفته بودند درگیر شدند. همچنین عوامل حکومتی به‌صورت مرتب گل‌هایی را که بر سر مزار او می گذارند خراب می‌کنند.

آخرین استوری اینستاگرام میلاد معروفی این شعر از مولوی بود؛ «آبی که از دیده چو خون می‌ریزد/خون است بیا ببین که چون می‌ریزد».

میلاد معروفی ۲۳ سال داشت. در حال آماده شدن برای کنکور بود و می‌خواست دامپزشکی بخواند. مربی سوارکاری بود و آرزو داشت روزی با اسبش «شاه‌بال» در مسابقات بین‌المللی سوارکاری شرکت کند.

۱۸ اسفند ۱۴۰۲، به مناسبت روز جهانی زن و همزمان با سالروز تولد هیمن آمان از جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی، مادران دادخواه هیمن آمان، شهریار محمدی، هیوا جان جان، امجد عنایتی و میلاد معروفی در منزل خانوادگی هیمن آمان گردهم آمدن و به مناسبت روز جهانی زن و در ادامه دادخواهی روسری از سر برداشتند.

۲۰ خرداد ۱۴۰۲؛ همایش شو سواره اسب کُرد با حضور مادر میلاد معروفی، از جانباختگان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی در بوکان برگزار شد. میلاد معروفی یک سوارکار حرفه‌ای بود و اسب او "شاهبال" بدون سوار وارد همایش شد.

۲۷ آبان ۱۴۰۱؛ پدر میلاد معروفی بعد از قتل حکومتی میلاد طی یک سخنرانی در میان جمعیت معترض گفت؛ تنها فرزند من نبود، فرزند کردستان بود. همچنین مادرش گفت؛ فرزندم شهید است و تقدیم به کُردستان می‌کنم و انتقام فرزندم می‌گیرم.
 

قتل حکومتی مهران رحمانی ۲۲ ساله در مهاباد؛

۲۷ آبان ‌۱۴۰۱، مهران رحمانی ۲۲ ساله و اهل مهاباد، در جریان اعتراضات مردمی این شهر در منطقه "پشتپ بری شیلانان" در نتیجه شلیک گلوله جنگی کلاشینکوف به ناحیه شکم به شدت زخمی شد. او به‌ دلیل شدت جراحات به بیمارستان «خمینی» مهاباد منتقل و فورا تحت عمل قرار گرفت. سپس به‌دلیل کاهش شدید پلاکت خون به بیمارستان «خمینی» ارومیه منتقل شد و به علت تنگی نفس به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد، اما بعد از پنج بار احیاء، جان خود را از دست داد.

این ویدیو پیکر خونین و گلوله خورده مهران رحمانی را نشان می‌دهد.

پیکر مهران رحمانی پس از دو ساعت به پزشکی قانونی ارومیه منتقل می‌شود و ساعت ٢ بامداد جنازه را با گرفتن تعهد تحویل خانواده دادند. در پزشکی قانونی ارومیه از خانواده آقای رحمانی تعهد گرفته بودند که باید شب جنازه را بدون حضور مردم در روستای "قالوی زندان" به خاک بسپارند، سپس جنازه را تحویل خانواده دادند.

مراسم تشییع و خاکسپاری مهران رحمانی صبح روز شنبه بیست و هشتم آبان‌ماه ١٤٠١ با حضور گسترده مردم برگزار شد.

یک روز پس از زخمی شدن مهران رحمانی، پدر او به اداره اطلاعات مهاباد احضار می‌شود و او را تحت فشار قرار می‌دهند که باید در بیمارستان و جلوی دوربین صداوسیما اعلام کند «حزب دمکرات کردستان ایران» به پسر او شلیک کرده و کار نیروهای حکومتی نبوده است؛ در قبالش هزینه درمان مهران پرداخت خواهد شد و او بعد از ترخیص از بیمارستان بازداشت نمی‌شود. اما پدر آقای رحمانی، درخواست همراه با فشار و تهدید  اداره اطلاعات را رد و گفته است، شلیک به مهران توسط نیروهای حکومتی صورت گرفته است.

مهران رحمانی فرزند فاطمه و محمد است. او ۲۲ سال سن داشت با تحصیلات فوق دیپلم قضایی و  شغل مغازه‌داری.

دوم فروردین ۱۴۰۳؛ پدر و مادر مهران رحمانی در یک ویدیو به مناسبت سال نو گفتند؛ ما به‌عنوان خانواده شهید مهران رحمانی، فرارسیدن سال ۲۷۲۴ و نوروز کُردی را به خانواده‌ شهیدان و مردم کُردستان تبریک می‌گویم. امیدوارم سال نو سال رسیدن به آرزو و آرمانهایمان باشد.

۲۷ آبان ۱۴۰۲؛ خانواده مهران رحمانی در دومین سالگرد قتل حکومتی او محل کشته شدنش را گلباران کردند.

هفتم دی ۱۴۰۱؛ مراسم چهلم مهران رحمان با حضور خانواده و جمعیت مردمی و سرود «ای شهیدان» برگزار شد.

نهم دی ۱۴۰۱ در ادامه دادخواهی خون مهران رحمانی، خانواده‌اش بر مزار او حضور پیدا کرده  پدرش برای او مویه و سرود سر داد.

۲۸ آبان ۱۴۰۱؛ مراسم خاکسپاری مهران رحمانی با حضور گسترده مردمی و شعارهای اعتراضی ژن ژیان ئازادی، «مرگ بر جاش و خودفروش» و «کردستان کردستان، گورستان فاشیستان» برگزار شد.

روایت کامل قتل حکومتی مهران رحمانی را اینجا بخوانید.
 

قتل حکومتی محمد احمدی گاگش ۴۳ ساله در مهاباد؛

۲۷ آبان ‌۱۴۰۱،  محمد احمدی گاگش ۴۳ ساله و اهل مهاباد، در جریان اعتراضات مردمی این شهر در پشت بام خانه‌اش از ناحیه سر هدف شلیک گلوله نیروهای سرکوبگر-حکومتی قرار گرفت و جان خود را از دست داد. 

این ویدیو لحظه شلیک به محمد احمدی گاگش و قتل حکومتی او را نشان می‌هد. این ویدیو نیز پیکر خونین او را در میان مردم نشان می‌هد.

مراسم خاکسپاری محمدی احمدی گاگش با حضور گسترده مردم برگزار و معترضان شعارهای اعتراضی را علیه حکومت ایران سردادند.

ششم دی ۱۴۰۱؛ مراسم چهلم آزاد حسین‌پوری، محمد احمدی گاگش و کمال (سید خالق) احمدپور با حضور گسترده مردم و سردادن شعارهای اعتراضی «شهید نمی‌میرد»، «مادر برای فرزندت گریه نکن، عهد می‌بنیدم انتقامش را می‌گیریم»، «مرگ بر جاش و خودفروش» و «کُرد، بلوچ، آذری، آزادی و برابری» برگزار شد

۲۷ آبان ۱۴۰۱؛ مراسم خاکسپاری محمد احمدی گاگش با حضور گسترده مردمی و شعارهای اعتراضی «شهید نمی‌میرد» و «کُردستان نامت بلند است، دشمن را به لرزه می‌اندازد» برگزار شد.
 

قتل حکومتی  سید کمال (خالق) احمدپور ۳۵ ساله در مهاباد؛

۲۷ آبان ‌۱۴۰۱، سید کمال (خالق) احمدپور ۳۵ ساله و اهل مهاباد، در جریان اعتراضات مردمی این شهر  در خیابان «منبع» با شلیک گلوله جنگی نیروهای سرکوبگر-حکومتی از ناحیه قلب به‌ شدت زخمی شد و پس از ۴۰ دقیقه انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد. در برگە پزشک قانونی علت فوت وی اصابت گلوله جنگی عنوان شده است.

خانواده بلافاصله بعد از جانباختن آقای احمدپور و از بیم ربودن پیکر او توسط نهادهای امنیتی، پیکر این معترض ۳۵ ساله را از بیمارستان خارج کردند. با وجود تماس‌های مکرر و تلاش نهادهای امنیتی برای پیداکردن پیکر سید احمد جهت جلوگیری از برگزاری مراسم با حضور مردم، خانواده توانست پیکر او را با حضور گسترده مردم به خاک بسپارد.

بعد از مراسم خاکسپاری، برادران سید احمد به نهادهای امنیتی احضار شدند. نیروهای امنیتی از آنها خواسته بودند که تعهد بدهند از گفت‌وگو با رسانه‌ها خودداری کنند که این خواسته قویا رد شد.

سید کمال احمدپور فرزند سید طاهر و مریم متولد بیستم آبان‌ماە ١٣٦٧ در شهر مهاباد است. وی متأهل و دارای دو فرزند می‌باشد.سید کمال به منبت‌کاری و زیبایی ساختمان در مهاباد مشغول بوده است.

۲۸ آبان ۱۴۰۲؛ در دومین سالگرد قتل حکومتی سید کمال احمدپور، خانواده‌اش محل قتل حکومتی او را گلباران کردند.

چهارم فروردین ۱۴۰۲؛ «کژین» دختر کمال احمدپور به مناسبت سال نو بر مزار پدرش گل کاشت. او در این ویدیو می‌گوید: بهار است و آمده‌ام برای پدرم گل بکارم. این ویدیو نیز تصویری پیشین از بدرقه «کژین» به مدرسه توسط پدرش را نشان می‌دهد.

ششم دی ۱۴۰۱؛ مراسم چهلم آزاد حسین‌پوری، محمد احمدی گاگش و کمال (سید خالق) احمدپور با حضور گسترده مردم و سردادن شعارهای اعتراضی «شهید نمی‌میرد»، «مادر برای فرزندت گریه نکن، عهد می‌بنیدم انتقامش را می‌گیریم»، «مرگ بر جاش و خودفروش» و «کُرد، بلوچ، آذری، آزادی و برابری» برگزار شد. در یکی از این ویدیوها دخترش «کژین» تصویری از پدرش را بالای سر می‌برد و فریاد می‌زند: «سید کمال قهرمان است، شهید کردستان است».

۲۸ خرداد ۱۴۰۲، سید عبدالله احمدپور، برادر سید احمد در محل کارش در خیابان «منبع» بدون ارائه حکم قضایی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و برای بازجویی به یکی از بازداشتگاه‌های امنیتی ارومیه منتقل شده بود. او ۱۸ تیر ۱۴۰۲ با تودیع قرار وثیقه ٥٠٠ میلیون تومانی به صورت موقت از زندان مهاباد آزاد شد.

روایت کامل قتل حکومتی سید کمال احمدپور همراه با تصویری از پیکر او سند گواهی دفن را در این گزارش بخوانید.
 

قتل حکومتی امیر فراستی‌شاد ۲۳ ساله در پیرانشهر؛

۲۷ آبان ‌۱۴۰۱، امیر فراستی‌شاد ۲۳ ساله و اهل پیرانشهر، در جریان اعتراضات مردمی این شهر در فلکه «محمد اوراز» به سمت کمربندی «کهنه‌خانه» هدف شلیک دو گلوله جنگی کلاشینکوف از ناحیه کلیه چپ و سه گلوله ساچمه‌ای نیروهای سرکوبگر-حکومتی قرار می‌گیرد و قبل از رسیدن به بیمارستان براثر شدن جراحات جان خود را از دست می‌دهد.

نیروهای سرکوبگر در بیمارستان پیرانشهر اقدام بە گروگان گرفتن جنازە امیر فراستی‌شاد می کنند، اما بە دلیل اقدام پیشگیرانە خانوادە و نزدیکان امیر و همچنین مردم پیرانشهر، نیروهای سرکوبگر از به گروگان گرفتن پیکر امیر امتناع می‌کنند.

مراسم خاکسپاری امیر فراستی‌شاد با حضور گسترده مردم پیرانشهر و مناطق اطراف آن در آرامستان پیرانشهر با سردادن شعارهای ضدحکومتی برگزار و نیروهای سرکوبگر و لباس شخصی‌ها که در اطراف آرامستان مستقر شده بودند، نتوانستند اقدامی را انجام دهند.

همچنین  مراسم ختم امیر فراستی‌شاد با حضور گسترده مردم در مسجد حضرت اسماعیل پیرانشهر برگزار و نیروهای سرکوبگر و نیروهای بومی سپاه پاسداران به شرکت‌کنندگان در مراسم ختم شلیک کردند که در نتیجه چهار شهروند زخمی شدند.

نهادهای امنیتی تاکنون چندین بار خانوادە فراستی‌شاد را احضار کرده و آنان در رابطه با فعالیت در فضای مجازی برای دادخواهی مورد بازجویی قرار گرفته‌اند. همچنی نهادهای امنیتی بە خانوادە فراستی شاد پیشنهاد اخذ دیە و ثبت ‌نام امیر در بنیاد شهید جمهوری اسلامی را داده‌اند، اما آنها این درخواست‌ها را رد کرده‌اند.

تاکنون اداره ثبت احوال پیرانشهر از صدور گواهی فوت برای امیر فراستی‌شاد، علیرغم پیگیری‌های خانواده او خودداری کرده است.

نیروهای امنیتی در روز مراسم چهلم امیر فراستی‌شاد و قبل از برگزاری مراسم در آرامستان پیرانشهر مستقر و اقدام به بازداشت دو جوان کرده بودند. همچنین اجازە برگزاری مراسم چهلم را بە خانوادە و نزدیکان او ندادند.

از دیگر سو نیروهای امنیتی خانوادە امیر فراستی‌شاد را تهدید کردند در صورت مصاحبه با رسانه‌ها درباره نحوه قتل حکومتی فرزندشان با حکم بازداشت مواجه خواهند شد.

امیر فراستی‌شاد فرزند حسن و نجیبە، متولد بیستم بهمن‌ماە سال ١٣٧٨ در پیرانشهر است. وی متأهل، دارای یک فرزند خردسال و استادکار گچ‌بری بودە است.

۱۷ آذر ۱۴۰۲؛ در ادامه دادخواهی، خانواده‌اش بر مزار امیر فراستی‌شاد حضور پیدا کرده و یادش را گرامی داشتند. این ویدیو نیز مربوط به ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ و حضور ادامه دادخواهی خانواده‌اش بر مزار اوست.

۲۰ بهمن ۱۴۰۲؛ مادر و پدر امیر فراستی‌شاد در سالروز تولد فرزندشان با انتشار ویدیویی نام و راهش را گرامی داشتند. در ابتدای ویدیو، حسن فراستی‌شاد، پدر این جانباخته ضمن تبریک سالروز تولد فرزندش، شعری را به مردم تقدیم می‌کند و از فرزندش به‌عنوان بیرون آمدن خورشید امید و نور امید و آینده یاد می‌کند. مادر امیر فراستی‌شاد نیز با در دست داشتن قاب عکسی از فرزندش می‌گوید؛ من نیز مانند دیگر مادران ، در چنین روز مهمی دوست داشتم فرزندم کنارم بود و تولدش را تبریک می‌گفتم، اما افسوس برایش شعری آماده کردم؛ مبارک باد فرزند وفادار سرزمینم، شیر مادرت حلالت باشد که با رنج بزرگ شدی و تا روز شهید شدنت از مبارزه دست بر نداشتی…

این ویدیو تصاویری از لحظات زندگی، جان و قتل حکومتی امیر فراستی‌شاد را نشان می‌دهد.
 

تنظیم؛ اوین مصطفی‌زاده