عطاء جمالی: بازی میان جناح اصولگرا و اعتدالگرا بر سر مطالبات نارس کورد، بیشتر اقدامی برای تخلیهی روانی این مردم است
20:53 - 28 بهمن 1392
آژانس کُردپا: در هفتههای اخیر بحت تغییرات مدیریتی در مناطق کُردنشین ایران، چه در سطح استان و چه شهرها، به موضوعی مناقشهبرانگیز در میان فعالان داخل کُردستان ایران مبدل گشته و برخی از این فعالان از برآورده شدن وعدهی انتخاباتی حسن روحانی کاملا قطع امید کردهاند.
در این رابطه با عطاء جمالی، نویسنده و منتقد سیاسی خارج از کشور گفتگویی صورت گرفته که متن آن بدین شرح میباشد:
کُردپا: بنظر شما رقابت بر سر تغییرات مدیریتی در کُردستان ایران میان دولت جدید روحانی(اعتدال) با مدیران قبلی دولت احمدینژاد(اصولگرا) است؟ یا زورآزمایی نهادهای دولتی با نهادهای امنیتی ـ نظامی خارج از کنترل قوه مجریه میباشد؟
عطاء جمالی: از نظر بندهمفهوم رقابت در حیطهی سیاسی یک مفهوم معطوف بهنتیجهی مثبت از منظر دمکراتیک و در ادامهی تقابل راهکارهای ارائهشدهاز طرف جهات متقابل میباشد کهبا توجهبهظرفیتهای ضددمکراتیک موجود در ایران جمهوری اسلامی نمیشود بهآسانی از این واژهگان استفادهکرد. بخش دوم پرسش شما قصد تجسم یک واقعیت! ناموجود را دارد زیرا نهنهادهای دولتی بدین اندازهفارغ از جوهرهی نظامی- امنیتی میباشند و نهدست نهادهای نظامی- امنیتی تا آن حد کوتاه از نهادهای دولتی و بطور کلی قوهمجریهاست کهنیاز بهچنین \"رقابت\"ی باشد. بدین منظور کهرابطهی میان قوهی مجریهو دستگاههای امنیتی و نظامی برخلاف چارچوب مدون آن یک رابطهی هرمی با قلهنشینی سپاه میباشد، با این منطق کهسپاه بهعنوان حافظ منافع رهبری نظام اسلامی ایران موظف بهکنترل ناهنجاریهای احتمالی در نهاد دولت میباشد. بر این اساس و بنابر تجارب پیشینی در دولتهای مختلف این ژستهای رقابتی تنها جهت تخلیهی روانی و اثرگذاری بر نگاه یک بعدی مردم کوردستان بهتصمیمات مدیریتی دولت در ادارهی شهرها و استانها و همچنین مسائل مربوط بهحقوق شهروندی و ملیتی آنها میباشد. هیچکدام از بهقول شما رقابتها برای تغییرات مدیریتی تاکنون نتوانستهاست در راستای نیازهای واقعی مردم کوردستان در هیچ کدام از استانها باشد. از نظر بندهنهدولت اصولگرا و نهاعتدال! کنونی قصدی بر بهبود شرایط اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی در این منظقهنداشتهاند و مناقشات موجود بر سر این مسائل را بیشتر بهعنوان یک ابزار تبلیغاتی مورد استفادهقرار دادهاند.
کُردپا: چه حجمی از مشکلات استانهای کُردنشین ایران در حوزهی مسائل سیاسی در داخل این استانها و توسط مدیران، بدون بازگشت به مرکز، حل و فصل میشود؟
عطاء جمالی: شاید میشود گفت نزدیک بههیچکدام! زیرا بطور کلی مسائل اجتماعی کوردستان در تمامی ابعادش شامل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بهعنوان مسائلی امنیتی قلمداد شدهاند و میشوند و حل مسائل امنیتی بدون شک مستلزم بازگشت بهمرکز میباشد. از انتصاب مقام فرمانداری استانها گرفتهتا شهرداریها کهبهظاهر در نتیجهی یک انتخاب پر تب و تاب و رقابت ایجاد میشوند عاری از تداخلات مرکز نمیباشند، زیرا جدا از انتصاب استاندار کهبا دخالت مستقیم وزارت کشور و عنوان یک پست سیاسی مستلزم اعتماد دولت همخوان با نهادهای امنیتی مشخص میشود، تمامی کاندیداهای انتخابات شوراهای شهرها و نمایندگان مجلس نیز مجبور بهعبور از فیلترینگ ایدئولوژیک و امنیتی دولت میباشند و همین خود بدون نیاز بهورود آنچنانی بهمسائل خرد اجتماعی و سیاسی نشان از بازگشت قطعی همهمسائل بهمرکز میباشد. جدا از اینکهنمایندگان استانها و شهرها در استانداریها، مجلس و شهرداریها بیش از اینکهنمایندهی خواست و نیازهای مردم برای ارجاع بهدولت در این نهادها باشند رابطهای معکوس دارند، یعنی نمایندهی دولت در نهادهای منسوب بهمردم جهت تنفیذ اوامر دولتی میباشند. مجری تصمیمات مرکز در حواشی اجتماعی کوردستان.
کُردپا: فعالان سیاسی، فرهنگی و مدنی کُرد در روند چنین تغییراتی چه نقشی دارند و یا باید داشته باشند؟
عطاء جمالی: نقش فعالان کورد در ایجاد تغییر در سطوح مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نیز لازم است بر پایهی ظرفیتهای ممکن برای حضور و ایفای نقش آنان ارزیابی کرد. با توجهبهفضای بستهو کنترل شدهی سیاسی و اجتماعی در ایران و مخصوصا در کوردستان و البتهبا رابطهی تنگ و هرمی نظام سیاسی و جامعهبا قلهنشینی ایدئولوژی تک چشم ضددمکراتیک و پایهی اختهشدهی اجتماعی، انتظار از ایفای نقش فعالان سیاسی، فرهنگی و مدنی کورد بههمان اندازهغیرمنطقی است کهادعای فعال فرهنگی، اجتماعی و مدنی بودن.
فعالیت مدنی مستلزم وجود فضای عمومی است، بدین معنا کهظرفیتهای دمکراتیک جهت بهچالش کشیدن سیاستهای استراتژیک، مدیریتی و اجرایی موجود باشد تا نهادهای مدنی این بستر شکل بگیرند و ضرورتها و نیازهای واقعی و فراموش شدهی مردم استانهای کوردستان را بهمراجع مسئول انعکاس دهند و امکان اخذ نتیجهو افشای فارغ از ترس سرکوب را داشتهباشند. در غیر اینصورت افراد فعال مدنی، سیاسی و فرهنگی بدون پشتوانهی قانونی و حقوقی آنچنان کههست یا باید انقلابی و فارغالبال از تهدیدات احتمالی باشند و نگران زندان و شکنجهو اعدام و سرانجام پاکسازی شدن تدریجی بستر اجتماع از همنوعانشان باشند و یا تن بهمحدودیتهای رفرمیستی موجود در ایران بدهند کهبیشتر حامل ژست بیمحتوای فعالیت مدنی میباشند. در هر حال این بهمعنی بیاهمیت جلوهدادن حضور ایشان نیست بلکهنگاهی واقعبینانهبهیک وضعیت است کهخود نتیجهی سیاستهای امنیتی در پیش گرفتهی جمهوری اسلامی در کوردستان است.
تحصیل بهزبان مادری شاید آخرین و تازهترین موردی باشد کهبحث بر سر آن میشد یکی از مباحث مربوط بهفضای عمومی و زمینهی تلاش فعالان مدنی و فرهنگی باشد کهحتا بهظاهر نهدر برابر دولت و نظام بلکهتوان مقابلهدر برابر یک نهاد فرهنگی را نیز نداشتند و مجبور بهسکوتی کشندهشدهاند، اجباری کهبیش از آنکهبهصورت علنی از جانب نهادهای امنیتی و دولتی باشد نشان از قدرت پنهانی یک نهاد فرهنگی منتسب بهمرکز بر تصمیمگیری دولت و قوهی مجریهمیباشد.
قدرتی کهنهنشان از وجود استقلال یک نهاد فرهنگی در عملکرد بلکهنشان از توان خط دهی استراتژی فرهنگی بهنظام سرکوب جمهوری اسلامی علیهملیتهای غیرفارس در آن کشور دارد. پس در این رابطهسکوت فعالان فرهنگی و مدنی و سیاسی یک سکوت معنادار و روانی است.
در مورد بایستگی نقش آنها از نظر بندهشاید این است کهآنها باید وجود واقعی داشتهباشند و بتوانند خود را در چارچوب نهادها معرفی کنند، نهادهایی که میزانی از آزادی فعالیت معطوف بهنتیجهرا داشتهباشند کهاین خود با توجهبهفضای موجود تا اندازهای دور از انتظار است.
کُردپا: استان آذربایجانغربی در این میان از نوعی حساسیت ویژه برخوردار است، خوانش شما از تغییرات مدیریتی در این استان چگونه است؟ این موضوع بنظر شما بیتفاوتی کُردها مربوط است یا مسائل در حوزه امنیت ملی دنبال میشوند؟
عطاء جمالی: توجهبهوضعیت دو ملیتی غیرفارس استان آذربایجان غربی و نوع رابطهی تاریخی میان هرکدام از این ملتها با مرکز تمامیتخواه میتواند دلایل منطقی شکل تغییرات مدیریتی موجود در این استان را مفهومتر کند. بدین معنا کهبا شناخت از ساختار استراتژیک نظام جمهوری اسلامی میشود نتایج هزینهفایدهی سیاسی آن را در چنین استانی با بافت ملیتی دوگانهو دارای نیروهای گریز از مرکز را تجسم کرد. نتایجی که خود برخواستهاز چینش امکانات و مقدماتی است کهطی سالیان با مبنا گرفتن بعد مذهبی مشترک با نظام در اختیار ملت ترک آذری قرار دادهشدهاست و این بهگونهای نقش سلاحی دو کارهرا ایفا کردهاست کهاز یک طرف با تقویت بعد مذهبی مشترک شیعهخواص ناسیونالیستی گریزان از مرکز آن ملت را تا اندازهای تضعیف کردهاست و از طرفی دیگر با همین پشتوانهزمام احتمالی امور مدیریتی شهرها و استان را از دست کوردها حتیالمقدور دور کند. اما آنچهباید اصل گرفتهشود نهمدیریت بلکهنظام مدیریتی است. نظامی کهبصورت هدفمند مدیران خود را منتخب قرار میدهد و در این میان کورد بودن صرف یک شهردار یا استاندار یا مدیران ادارات دولتی نمیتواند کافی باشد بهاین دلیل کهکورد بودن خود یک مفهوم سیاسی است کهمفاهیمی دیگر چون مبارزهو ناسیونالیسم علیهستم ملی را در اذهان مدیریتی این نظام متبلور میکند پس بدون شک تغییر یک دولت در دل یک نظام فراگیر و فراتر از حتا قانون مدون بهمعنای ایجاد تغییرات جوهری در شرایط اجتماعی آن نمیباشد بلکهتنها احتمال ممکن تعبیهی ظواهر متغیر با بطون ثابت در راستای اهداف استراتژیک نظام میباشد.
در این میان اشارهبهاحتمال \"بیتفاوتی کوردها\" نمیتواند احتمالی عقلانی تلقی شود زیرا مفهوم مشارکت خود در بازهی سیاسی ایران یک مفهوم مثلهشدهو بیجان است. این در حالی است کهبیتفاوت بودن سیاسی بههمان اندازهکهدر یک ساختار دمکراتیک میتواند بهعنوان یک تصمیم سیاسی و حتا نوعی حق تلقی شود در یک نظام تمامیتخواه چون جمهوری اسلامی یک امر غیر ممکن است البتهاگر بیتفاوتی را بهمعنای شرکت در انتخاب مدیران در نظر داستهباشیم.
اما اگر آن را بهمعنای بیاهمیت بودن انتخاب مدیر کورد از طرف کوردها بگیریم مسئلهای است کهبه تنهایی نیازمند تحقیق و تحلیل جداگانهمیباشد.
کُردپا: شما که مسائل کُردستان ایران را دنبال میکنید، بنظر شما اعتراضها و مقاومتها در برابر تغییرات مدیریتی مربوط به مبحث مدیر کُرد و غیرکُرد است(فارغ از هرگونه گرایش سیاسی) یا اختلافات به حوزه جناحی و گروهی باز میگردد؟
عطاء جمالی: در پاسخ بهپرسش قبلی اشارهکردم کهجدل بر سر صرف کورد بودن یا نبودن بهخودی خود هیچ ارزشی ندارد حتی اگر اثری از وجود اختلافات جناحی هم در میان نباشد زیرا مسئلهی اصلی نظام مدیریتی است کهباید مورد نقد و اعتراض قرار بگیرد. نظامی کهمدیران کورد و غیر کوردش ملزم بهاجرای اوامر دولتی میباشند نهموظف بهاحقاق حقوق مردم. حال بازیهایی نیز میان جناحهای تحت عنوان اصولگرا و اعتدالگرا بر سر مطالبات نارس کورد در این استان صورت میگیرد کهآن را بیشتر اقدامی برای تخلیهی روانی این مردم میبینم تا رقابت جهت ایجاد اعتدال و اجرای برنامههای مدیریتی متفاوت و در راستای نیازها و مطالبات مردم.
در این رابطه با عطاء جمالی، نویسنده و منتقد سیاسی خارج از کشور گفتگویی صورت گرفته که متن آن بدین شرح میباشد:
کُردپا: بنظر شما رقابت بر سر تغییرات مدیریتی در کُردستان ایران میان دولت جدید روحانی(اعتدال) با مدیران قبلی دولت احمدینژاد(اصولگرا) است؟ یا زورآزمایی نهادهای دولتی با نهادهای امنیتی ـ نظامی خارج از کنترل قوه مجریه میباشد؟
عطاء جمالی: از نظر بندهمفهوم رقابت در حیطهی سیاسی یک مفهوم معطوف بهنتیجهی مثبت از منظر دمکراتیک و در ادامهی تقابل راهکارهای ارائهشدهاز طرف جهات متقابل میباشد کهبا توجهبهظرفیتهای ضددمکراتیک موجود در ایران جمهوری اسلامی نمیشود بهآسانی از این واژهگان استفادهکرد. بخش دوم پرسش شما قصد تجسم یک واقعیت! ناموجود را دارد زیرا نهنهادهای دولتی بدین اندازهفارغ از جوهرهی نظامی- امنیتی میباشند و نهدست نهادهای نظامی- امنیتی تا آن حد کوتاه از نهادهای دولتی و بطور کلی قوهمجریهاست کهنیاز بهچنین \"رقابت\"ی باشد. بدین منظور کهرابطهی میان قوهی مجریهو دستگاههای امنیتی و نظامی برخلاف چارچوب مدون آن یک رابطهی هرمی با قلهنشینی سپاه میباشد، با این منطق کهسپاه بهعنوان حافظ منافع رهبری نظام اسلامی ایران موظف بهکنترل ناهنجاریهای احتمالی در نهاد دولت میباشد. بر این اساس و بنابر تجارب پیشینی در دولتهای مختلف این ژستهای رقابتی تنها جهت تخلیهی روانی و اثرگذاری بر نگاه یک بعدی مردم کوردستان بهتصمیمات مدیریتی دولت در ادارهی شهرها و استانها و همچنین مسائل مربوط بهحقوق شهروندی و ملیتی آنها میباشد. هیچکدام از بهقول شما رقابتها برای تغییرات مدیریتی تاکنون نتوانستهاست در راستای نیازهای واقعی مردم کوردستان در هیچ کدام از استانها باشد. از نظر بندهنهدولت اصولگرا و نهاعتدال! کنونی قصدی بر بهبود شرایط اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی در این منظقهنداشتهاند و مناقشات موجود بر سر این مسائل را بیشتر بهعنوان یک ابزار تبلیغاتی مورد استفادهقرار دادهاند.
کُردپا: چه حجمی از مشکلات استانهای کُردنشین ایران در حوزهی مسائل سیاسی در داخل این استانها و توسط مدیران، بدون بازگشت به مرکز، حل و فصل میشود؟
عطاء جمالی: شاید میشود گفت نزدیک بههیچکدام! زیرا بطور کلی مسائل اجتماعی کوردستان در تمامی ابعادش شامل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بهعنوان مسائلی امنیتی قلمداد شدهاند و میشوند و حل مسائل امنیتی بدون شک مستلزم بازگشت بهمرکز میباشد. از انتصاب مقام فرمانداری استانها گرفتهتا شهرداریها کهبهظاهر در نتیجهی یک انتخاب پر تب و تاب و رقابت ایجاد میشوند عاری از تداخلات مرکز نمیباشند، زیرا جدا از انتصاب استاندار کهبا دخالت مستقیم وزارت کشور و عنوان یک پست سیاسی مستلزم اعتماد دولت همخوان با نهادهای امنیتی مشخص میشود، تمامی کاندیداهای انتخابات شوراهای شهرها و نمایندگان مجلس نیز مجبور بهعبور از فیلترینگ ایدئولوژیک و امنیتی دولت میباشند و همین خود بدون نیاز بهورود آنچنانی بهمسائل خرد اجتماعی و سیاسی نشان از بازگشت قطعی همهمسائل بهمرکز میباشد. جدا از اینکهنمایندگان استانها و شهرها در استانداریها، مجلس و شهرداریها بیش از اینکهنمایندهی خواست و نیازهای مردم برای ارجاع بهدولت در این نهادها باشند رابطهای معکوس دارند، یعنی نمایندهی دولت در نهادهای منسوب بهمردم جهت تنفیذ اوامر دولتی میباشند. مجری تصمیمات مرکز در حواشی اجتماعی کوردستان.
کُردپا: فعالان سیاسی، فرهنگی و مدنی کُرد در روند چنین تغییراتی چه نقشی دارند و یا باید داشته باشند؟
عطاء جمالی: نقش فعالان کورد در ایجاد تغییر در سطوح مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نیز لازم است بر پایهی ظرفیتهای ممکن برای حضور و ایفای نقش آنان ارزیابی کرد. با توجهبهفضای بستهو کنترل شدهی سیاسی و اجتماعی در ایران و مخصوصا در کوردستان و البتهبا رابطهی تنگ و هرمی نظام سیاسی و جامعهبا قلهنشینی ایدئولوژی تک چشم ضددمکراتیک و پایهی اختهشدهی اجتماعی، انتظار از ایفای نقش فعالان سیاسی، فرهنگی و مدنی کورد بههمان اندازهغیرمنطقی است کهادعای فعال فرهنگی، اجتماعی و مدنی بودن.
فعالیت مدنی مستلزم وجود فضای عمومی است، بدین معنا کهظرفیتهای دمکراتیک جهت بهچالش کشیدن سیاستهای استراتژیک، مدیریتی و اجرایی موجود باشد تا نهادهای مدنی این بستر شکل بگیرند و ضرورتها و نیازهای واقعی و فراموش شدهی مردم استانهای کوردستان را بهمراجع مسئول انعکاس دهند و امکان اخذ نتیجهو افشای فارغ از ترس سرکوب را داشتهباشند. در غیر اینصورت افراد فعال مدنی، سیاسی و فرهنگی بدون پشتوانهی قانونی و حقوقی آنچنان کههست یا باید انقلابی و فارغالبال از تهدیدات احتمالی باشند و نگران زندان و شکنجهو اعدام و سرانجام پاکسازی شدن تدریجی بستر اجتماع از همنوعانشان باشند و یا تن بهمحدودیتهای رفرمیستی موجود در ایران بدهند کهبیشتر حامل ژست بیمحتوای فعالیت مدنی میباشند. در هر حال این بهمعنی بیاهمیت جلوهدادن حضور ایشان نیست بلکهنگاهی واقعبینانهبهیک وضعیت است کهخود نتیجهی سیاستهای امنیتی در پیش گرفتهی جمهوری اسلامی در کوردستان است.
تحصیل بهزبان مادری شاید آخرین و تازهترین موردی باشد کهبحث بر سر آن میشد یکی از مباحث مربوط بهفضای عمومی و زمینهی تلاش فعالان مدنی و فرهنگی باشد کهحتا بهظاهر نهدر برابر دولت و نظام بلکهتوان مقابلهدر برابر یک نهاد فرهنگی را نیز نداشتند و مجبور بهسکوتی کشندهشدهاند، اجباری کهبیش از آنکهبهصورت علنی از جانب نهادهای امنیتی و دولتی باشد نشان از قدرت پنهانی یک نهاد فرهنگی منتسب بهمرکز بر تصمیمگیری دولت و قوهی مجریهمیباشد.
قدرتی کهنهنشان از وجود استقلال یک نهاد فرهنگی در عملکرد بلکهنشان از توان خط دهی استراتژی فرهنگی بهنظام سرکوب جمهوری اسلامی علیهملیتهای غیرفارس در آن کشور دارد. پس در این رابطهسکوت فعالان فرهنگی و مدنی و سیاسی یک سکوت معنادار و روانی است.
در مورد بایستگی نقش آنها از نظر بندهشاید این است کهآنها باید وجود واقعی داشتهباشند و بتوانند خود را در چارچوب نهادها معرفی کنند، نهادهایی که میزانی از آزادی فعالیت معطوف بهنتیجهرا داشتهباشند کهاین خود با توجهبهفضای موجود تا اندازهای دور از انتظار است.
کُردپا: استان آذربایجانغربی در این میان از نوعی حساسیت ویژه برخوردار است، خوانش شما از تغییرات مدیریتی در این استان چگونه است؟ این موضوع بنظر شما بیتفاوتی کُردها مربوط است یا مسائل در حوزه امنیت ملی دنبال میشوند؟
عطاء جمالی: توجهبهوضعیت دو ملیتی غیرفارس استان آذربایجان غربی و نوع رابطهی تاریخی میان هرکدام از این ملتها با مرکز تمامیتخواه میتواند دلایل منطقی شکل تغییرات مدیریتی موجود در این استان را مفهومتر کند. بدین معنا کهبا شناخت از ساختار استراتژیک نظام جمهوری اسلامی میشود نتایج هزینهفایدهی سیاسی آن را در چنین استانی با بافت ملیتی دوگانهو دارای نیروهای گریز از مرکز را تجسم کرد. نتایجی که خود برخواستهاز چینش امکانات و مقدماتی است کهطی سالیان با مبنا گرفتن بعد مذهبی مشترک با نظام در اختیار ملت ترک آذری قرار دادهشدهاست و این بهگونهای نقش سلاحی دو کارهرا ایفا کردهاست کهاز یک طرف با تقویت بعد مذهبی مشترک شیعهخواص ناسیونالیستی گریزان از مرکز آن ملت را تا اندازهای تضعیف کردهاست و از طرفی دیگر با همین پشتوانهزمام احتمالی امور مدیریتی شهرها و استان را از دست کوردها حتیالمقدور دور کند. اما آنچهباید اصل گرفتهشود نهمدیریت بلکهنظام مدیریتی است. نظامی کهبصورت هدفمند مدیران خود را منتخب قرار میدهد و در این میان کورد بودن صرف یک شهردار یا استاندار یا مدیران ادارات دولتی نمیتواند کافی باشد بهاین دلیل کهکورد بودن خود یک مفهوم سیاسی است کهمفاهیمی دیگر چون مبارزهو ناسیونالیسم علیهستم ملی را در اذهان مدیریتی این نظام متبلور میکند پس بدون شک تغییر یک دولت در دل یک نظام فراگیر و فراتر از حتا قانون مدون بهمعنای ایجاد تغییرات جوهری در شرایط اجتماعی آن نمیباشد بلکهتنها احتمال ممکن تعبیهی ظواهر متغیر با بطون ثابت در راستای اهداف استراتژیک نظام میباشد.
در این میان اشارهبهاحتمال \"بیتفاوتی کوردها\" نمیتواند احتمالی عقلانی تلقی شود زیرا مفهوم مشارکت خود در بازهی سیاسی ایران یک مفهوم مثلهشدهو بیجان است. این در حالی است کهبیتفاوت بودن سیاسی بههمان اندازهکهدر یک ساختار دمکراتیک میتواند بهعنوان یک تصمیم سیاسی و حتا نوعی حق تلقی شود در یک نظام تمامیتخواه چون جمهوری اسلامی یک امر غیر ممکن است البتهاگر بیتفاوتی را بهمعنای شرکت در انتخاب مدیران در نظر داستهباشیم.
اما اگر آن را بهمعنای بیاهمیت بودن انتخاب مدیر کورد از طرف کوردها بگیریم مسئلهای است کهبه تنهایی نیازمند تحقیق و تحلیل جداگانهمیباشد.
کُردپا: شما که مسائل کُردستان ایران را دنبال میکنید، بنظر شما اعتراضها و مقاومتها در برابر تغییرات مدیریتی مربوط به مبحث مدیر کُرد و غیرکُرد است(فارغ از هرگونه گرایش سیاسی) یا اختلافات به حوزه جناحی و گروهی باز میگردد؟
عطاء جمالی: در پاسخ بهپرسش قبلی اشارهکردم کهجدل بر سر صرف کورد بودن یا نبودن بهخودی خود هیچ ارزشی ندارد حتی اگر اثری از وجود اختلافات جناحی هم در میان نباشد زیرا مسئلهی اصلی نظام مدیریتی است کهباید مورد نقد و اعتراض قرار بگیرد. نظامی کهمدیران کورد و غیر کوردش ملزم بهاجرای اوامر دولتی میباشند نهموظف بهاحقاق حقوق مردم. حال بازیهایی نیز میان جناحهای تحت عنوان اصولگرا و اعتدالگرا بر سر مطالبات نارس کورد در این استان صورت میگیرد کهآن را بیشتر اقدامی برای تخلیهی روانی این مردم میبینم تا رقابت جهت ایجاد اعتدال و اجرای برنامههای مدیریتی متفاوت و در راستای نیازها و مطالبات مردم.