بیانیه/ در برابر موج عرب ستیزی در ایران بایستیم!
15:26 - 27 فروردین 1394
آژانس کُردپا: کانون مبارزه با نژادپرستی و عرب ستیزی در ایران، طی بیانیهای، ملیتهای ساکن ایران را به رویارویی با پدیده نژادپرستی در ایران فراخواند.
به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، در بیانیهی کانون مبارزه با نژاد پرستی و عرب ستیزی درایران، موج عرب ستیزی و توهین و تحقیر عربها در ایران به شدت محکوم شده است.
در بخش این بیانیه آمده است: در همین سالهای گذشته، ما گواه دهن دریدگی و عربستیزی رسانهها وتماشاگران ورزشگاه ها و کوشش شاعران وطنی همچون اسماعیل خویی، محمد علی جلالی (م سحر)، مصطفی بادکوبه ای، هالو وهمگنان شانبرای ترویج و تحکیم احساسات و اندیشه های ضد عربی در ایران بوده ایم. اکنون این دایره گشادتر شده است.
متن کامل این بیانیه در پی میآید:
در برابر موج عرب ستیزی در ایران بایستیم!
البته گفتمان عرب ستیز در این دیار مسبوق به سابقه تاریخی است. در همین سالهای گذشته، ما گواه دهن دریدگیو عرب ستیزی رسانهها و تماشاگران ورزشگاهها و کوشش شاعران وطنی همچون اسماعیل خویی، محمد علی جلالی (م سحر)، مصطفی بادکوبهای، هالو و همگنان شانبرای ترویج و تحکیم احساسات و اندیشههای ضدعربی در ایران بودهایم. اکنون این دایره گشادتر شده است: از مطربی به نام \"بهزاد پکس\" بگیرید تا حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی رهبر، امام جمعه اصفهان در آن جای گرفتهاند. اولی عربده \"عرب کشی\" سر میدهد و دومی زشتترین توهینها را به عربها میکند. در میانه این لجنزار آریایی، شماری از شبکههای تلویزیونی لس آنجلسی و اسلامی درون ایران و مقالهنویسان و کوتولههای مقیم فیسبوک،هر چه خواستند از مستراح دل خویش بیرون دادند! برای نخستین بار شاهد همرزمی آخوندهای شعوبی در کنار پان ایرانیستها، ملیگرایان، \"سلیمانی\" ستایان و بسیجیان هستیم. به راستی، این یک پدیده نوین در تاریخ معاصر ایران است. به باور ما، انگیزه نگرانی این بلوک آشفته، فقط حمله سعودی به حوثیها و متحدانشان در یمن نیست، بلکه گسترش فزاینده آگاهیها و پیکارهای ملی در میان ملیتهایی است که تاکنون از کمترین حقوق انسانی و ملی خویش محروم بودهاند. این امر و نیز نگرانی از مبارزات کارگران، زنان، معلمان و دیگر طبقات پایمال شده جامعه از دیگر انگیزههای حاکمیت ج اا و امامان جمعه و هوادارانشان در دمیدن به کوره عرب ستیزی در ایران است. متاسفانه برای رویارویی با این پدیده که میتواند به عربکشی در ایران بیانجامد، جز برخی صداهای استثنایی، دیگر روشنفکران و سازمانهای سیاسی و حقوقی جامعه فارس زبان، سکوت پیشه کردهاند، که گویی علامت رضاست. آیا اینان و نیز \"اساتید زبان فارسی\" فقط دغدغه مجسمهها را دارند و سرنوشت انسانهای زنده و شهروندان عرب شان که قربانیان پمپاژ نفرت آریایی هستند برایشان اهمیتی ندارد؟
همزمان با این موج مبتذل عرب ستیزی، ماموران امنیتی با بهرهجویی از جو پدید آمده، اقدام به دستگیری دهها تن از روشنفکران و فعالان عرب کردهاند. یکی از اینان، شاعری است به نام احمد حزباوی که تنها به جرم شعرخوانی بازداشت و اکنون زیر شدیدترین انواع شکنجهها در یکی از زندانهای مخفی اهواز به سر میبرد و در معرض مرگ قرار دارد. در این زمینه، اما دریغ از یک کلمه از شخصیتها و کانونهای فرهنگی که خود را حامی آزادی بیان قلمداد میکنند و در هر مناسبتی بیانیه صادر میکنند. ظاهرا از دیدگاه این جماعت که صفت ایرانی را یدک میکشند، آزادی بیان شامل شهروندان و شاعران عرب اهوازی نمیشود.
در اینجا از همه شهروندان آسیب دیده از گفتمان نژادپرستی – به ویژه عربها، ترکها، کُردها و بلوچها– میخواهیم، در گام نخست از نمایندگان مجلس بخواهند، هر چه زودتر لایحه \"قانون ممنوعیت توهین وتحقیر نژادها و ملیتهای غیرفارس\" را به مجلس ارایه دهند و برای تصویب آن بکوشند.
به امید برپایی جبهه متحد ضد نژاد پرستی در ایران.
١٥/٤/٢٠١٥
به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، در بیانیهی کانون مبارزه با نژاد پرستی و عرب ستیزی درایران، موج عرب ستیزی و توهین و تحقیر عربها در ایران به شدت محکوم شده است.
در بخش این بیانیه آمده است: در همین سالهای گذشته، ما گواه دهن دریدگی و عربستیزی رسانهها وتماشاگران ورزشگاه ها و کوشش شاعران وطنی همچون اسماعیل خویی، محمد علی جلالی (م سحر)، مصطفی بادکوبه ای، هالو وهمگنان شانبرای ترویج و تحکیم احساسات و اندیشه های ضد عربی در ایران بوده ایم. اکنون این دایره گشادتر شده است.
متن کامل این بیانیه در پی میآید:
در برابر موج عرب ستیزی در ایران بایستیم!
کانون مبارزه با نژادپرستی و عرب ستیزی در ایران: برای نخستین بار شاهد همرزمی آخوندهای شعوبی در کنار پان ایرانیستها، ملیگرایان، \"سلیمانی\" ستایان و بسیجیان هستیم
در روز ٢٩ مارس گذشته، گویا ماموران مملکت عربی سعودی به هنگام بازرسی برای کشف مواد مخدر، به دو تن از حجاج نوجوان ایرانی تعرض میکنند. محافلی در داخل ایران، از کاه کوهی ساخته و اعلام کردند که به این دو ایرانی تجاوز شده است. اغلب سایتها، مطبوعات و دیگر رسانههای فارسی به این بهانه، هر چه شایسته خودشان بود، نثار\"عربها\" کردند. در این گفتمان جنون آمیز خود بزرگ بین، هیچ حد و حصری در توهین و تحقیر \"عرب\" وجود ندارد.البته گفتمان عرب ستیز در این دیار مسبوق به سابقه تاریخی است. در همین سالهای گذشته، ما گواه دهن دریدگیو عرب ستیزی رسانهها و تماشاگران ورزشگاهها و کوشش شاعران وطنی همچون اسماعیل خویی، محمد علی جلالی (م سحر)، مصطفی بادکوبهای، هالو و همگنان شانبرای ترویج و تحکیم احساسات و اندیشههای ضدعربی در ایران بودهایم. اکنون این دایره گشادتر شده است: از مطربی به نام \"بهزاد پکس\" بگیرید تا حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی رهبر، امام جمعه اصفهان در آن جای گرفتهاند. اولی عربده \"عرب کشی\" سر میدهد و دومی زشتترین توهینها را به عربها میکند. در میانه این لجنزار آریایی، شماری از شبکههای تلویزیونی لس آنجلسی و اسلامی درون ایران و مقالهنویسان و کوتولههای مقیم فیسبوک،هر چه خواستند از مستراح دل خویش بیرون دادند! برای نخستین بار شاهد همرزمی آخوندهای شعوبی در کنار پان ایرانیستها، ملیگرایان، \"سلیمانی\" ستایان و بسیجیان هستیم. به راستی، این یک پدیده نوین در تاریخ معاصر ایران است. به باور ما، انگیزه نگرانی این بلوک آشفته، فقط حمله سعودی به حوثیها و متحدانشان در یمن نیست، بلکه گسترش فزاینده آگاهیها و پیکارهای ملی در میان ملیتهایی است که تاکنون از کمترین حقوق انسانی و ملی خویش محروم بودهاند. این امر و نیز نگرانی از مبارزات کارگران، زنان، معلمان و دیگر طبقات پایمال شده جامعه از دیگر انگیزههای حاکمیت ج اا و امامان جمعه و هوادارانشان در دمیدن به کوره عرب ستیزی در ایران است. متاسفانه برای رویارویی با این پدیده که میتواند به عربکشی در ایران بیانجامد، جز برخی صداهای استثنایی، دیگر روشنفکران و سازمانهای سیاسی و حقوقی جامعه فارس زبان، سکوت پیشه کردهاند، که گویی علامت رضاست. آیا اینان و نیز \"اساتید زبان فارسی\" فقط دغدغه مجسمهها را دارند و سرنوشت انسانهای زنده و شهروندان عرب شان که قربانیان پمپاژ نفرت آریایی هستند برایشان اهمیتی ندارد؟
همزمان با این موج مبتذل عرب ستیزی، ماموران امنیتی با بهرهجویی از جو پدید آمده، اقدام به دستگیری دهها تن از روشنفکران و فعالان عرب کردهاند. یکی از اینان، شاعری است به نام احمد حزباوی که تنها به جرم شعرخوانی بازداشت و اکنون زیر شدیدترین انواع شکنجهها در یکی از زندانهای مخفی اهواز به سر میبرد و در معرض مرگ قرار دارد. در این زمینه، اما دریغ از یک کلمه از شخصیتها و کانونهای فرهنگی که خود را حامی آزادی بیان قلمداد میکنند و در هر مناسبتی بیانیه صادر میکنند. ظاهرا از دیدگاه این جماعت که صفت ایرانی را یدک میکشند، آزادی بیان شامل شهروندان و شاعران عرب اهوازی نمیشود.
در اینجا از همه شهروندان آسیب دیده از گفتمان نژادپرستی – به ویژه عربها، ترکها، کُردها و بلوچها– میخواهیم، در گام نخست از نمایندگان مجلس بخواهند، هر چه زودتر لایحه \"قانون ممنوعیت توهین وتحقیر نژادها و ملیتهای غیرفارس\" را به مجلس ارایه دهند و برای تصویب آن بکوشند.
به امید برپایی جبهه متحد ضد نژاد پرستی در ایران.
١٥/٤/٢٠١٥