به رسمیت شناختن هر گروه سیاسی در دنیا بستگی به جغرافیای سیاسی این گروه دارد
16:43 - 29 مهر 1390
جنبشها و حرکتهای آزادی خواهانه در کردستان(مسلحانه و مدنی)
گفتگوی اختصاصی آژانس کُردپا با جمشیر گورانی متولد سرپل ذهاب، عضو هیت منصفه دادگاه عالی کپنهاگ و ۱۵ سال سابقه عضویت در حزب سوسیال دموکرات دانمارک و ساکن این کشور.
همانطور که مطلع هستید،سالهاست در کردستان بخش زیادی از مردمان این مناطق در قالب سازمانهای سیاسی و نظامی برای دستیابی به آنچه\"آزادی مشروع و اولیه نامیده میشود\"مبارزه و یا تلاش میکنند.
در این رابطه شاهدیم که خود کردها و یا به عبارتی سازمانهای سیاسی مخالف حکومت جمهوری اسلامی ایران پس از چند سال مبارزه مسلحانه که خود آنرا \"دفاع مشروع \" مینامند به مبارزه مدنی روی آوردهاند که در نوع خود تحولی مثبت و مترقیانه در حل و فصل منازعات به شمار میآید.
از دیگر سو شاهد فعالیتهای چریکهای پژاک در کوهستانهای قندیل هستیم که آنها نیز این عمل خود را \"دفاع روا \" یا همان دفاع مشروع مینامند.
اما در این میان بسیارند کسانی که همچون گذشته برچسب تجزیه طلبی و حتی تروریستی را بر پیشانی این سازمان سیاسی – نظامی میزنند مبنی بر اینکه میبایست که آنها نیز مشکلات خود با حکومت ایران را از راه گفتگو حل کنند.
کُردپا: حال خارج از این بحث که حکومت ایران تا چه اندازه قاعده بازی مسالمت آمیز(گفتگو)را رعایت میکند یا نه،این پرسش مطرح است؟
چگونه آن زمان که مخالفان حکومت لیبی و یا قذافی دست به اسلحه بردند و با کشت و کشتار به مبارزه پرداختند تمام کشورهای دنیا و حتی سازمانهای حقوق بشری به حمایت از مخالفان مسلح لیبی برخاسته و از رسانهها و تریبونهای رسمی خود نوید شکست دیکتاتور و موفقیت مخالفان را به یکدیگر شادباش میگفتند، ولی نوبت که به کُردها میرسد اینگونه معادلاتی صادق نمیباشد؟ مگر مخالفین قذافی با قدرت اسلحه پیروز نشدند؟
ج.گورانی: دخالت نظامی و به رسمیت شناختن یک گروه سیاسی حساسیت و مداخله کشورهای غربی و شورای سازمان ملل متحد در امور یک کشور که مرتکب جنایت جنگی می شود بستگی به کانسوس و موافقت این ئورگان بین المللی دارد٬این ئورگان بعضی وقتها اجماع بین المللی نیز نامیده می شود.
این تجزیه و تحلیل رئالیستها است. شورای امنیت و در مورد دخالت نظامی در یک کشور به استراتیژی و روابط اقتصادی سیاسی دیپلماسی کشورهای دیگر نیازدارد.
برای مثال کشورهای مثل روسیه چین به خاطر روابط اقتصاد در لیبی و چین در سودان حاضر نبودند با شورای امنیت همکاری کنند تا بتوانند به جنگ و سرکوب مخالفان پایان دهند٬ در ضمن کشورهای که عضو شورای امنیت هستند از قدرت و نفوذ سیاسی٬ اقتصادی٬فرهنگی و تکنولوژی زیادی برخوردارند، پس از تاسیس سازمان ملل٬ جامعه بینالمللی
تا بهحال چندین بار در امور کشورهای مختلف دخالت کرده و آلترناتیو جدیدی برای این کشورها بهوجود آورده و ریژیم تازه را به رسمیت شناخته است.بنابراین تا زمانیکه جامعه بینالمللی حاضر به مداخله نظامی و یا به رسمیت شناختن یک گروه سیاسی یا شورایی نباشد بدان معنی است که این کشورها به منافع اقتصادی و سیاسی بیشتر اهمیت میدهند تا حقوق بشر در سودان و کردستان.
به نظر من عدم بهرسمیت شناختن جنبشهای مختلف کردستان از طرف جامعه بینالمللی بستگی به بعضی از فاکتورهای ژئوپولیتیک من جمله شرایط جغرافیایی سیاسی کردستان با کشورهای همجوار و روابط این کشورها با جهان اسلام و عرب و روابط ترکیه با شورای امنیت دارد.یکی از دلائل اصلی این است که کردستان در بین کشورهای ابرقدرتی مثل ترکیه عراق و ایران قرار گرفته است که هر شورشی توسط احزاب مختلف کردستان توسط کشورهای مربوطه به شدت سرکوب خواهد شد.در زمان جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب بطور کلی اختلافات عمیق فکری و ایدئولوژی وجود داشت وخیلی از جنبشهای کردستانی تحت نفوذ و سلطه این دو بلوک قرار داشت٬ بنابراین به رسمیت شناختن و موفقیت حزب کردی توسط جامعه بینالمللی بستگی به منافع این دو قطب داشت.
جنبش ملی کردستان در سال ۱۹۴۵در مهاباد به توسط کمکهای مادی و معنوی اتحاد جماهیر شوروی و مبارزه ملامصطفی بارزانی توسط شاه و آمریکا پشتیبانی میشد اما متأسفانه این جنبشها به خاطر منافع کشورهای مذبور تضعیف و در پایان محو شدند.درسال۱۹۹۱ وقتی رژیم صدام کردها را سرکوب کرد٬ جامعه بینالمللی با مداخله حمایت خود را از مردم کردستان جنوبی اعلام کردند و توانستند این مناطق را No flyzone اعلام کنند.
این مداخله نظامی خوشبختانه کوانت مناطق کردستان جنوبی را از فاز خودمختاری به فدرالی برساند٬ و احتمال استقلال یک کشور مستقل کرد بعید نیست.
بهنظر بنده دلیل به رسمیت شناختن شورشهای لیبی بهعنوان یک گروه آزادیخواه توسط غرب بستگی به منافع کشورهای اروپایی و آمریکایی دارد٬ چون لیبی از نظر جغرافیای سیاسی همجوار کشورهای اروپایی است٬ دلیل دیگر٬ مداخله غرب و به رسمیت شناختن شورشیان به توسط کشورهای غربی این بود که اینها همیشه قذافی را بهعنوان یک کشور خطرناک تلقی میکردند که لیبی یا قذافی میتوانند در آینده یک خطر جدی برای منافع اقتصادی و سیاسی این کشورها شود، در ضمن دولت قذافی در شرف یک عملیات نظامی بزرگ بود که اگر غرب مداخله نمیکردند این عملیات میتوانست یک فاجعه انسانی بزرگی بهبار آورد.
بنابراین جامعه بین المللی اروپا و آمریکا از فرصت استفاده کرده و مبلیزه کردن کشورهای مختلف توانستند دولت قذافی را سرنگون کنند و شورشیان را بهعنوان آلترناتیو و مشروع در لیبی به رسمیت بشناسند.بنابراین به رسمیت شناختن هر گروه سیاسی در دنیا بستگی به جغرافیای سیاسی این گروه و منافع سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی بهعلاوه چگونگی کشتار دسته جمعی در یک کشور مربوطه میتواند وجدان جامعه بینالمللی را بیدار و آنها را وادار کند که از حقوق مشروع یک گروه سیاسی یا یک اقلیت دفاع کرده و آنها را به رسمیت بشناساند.
در این چارچوب به رسمیت شناختن جنبشهای کردستانی و شیوه مبارزاتی آنان بستگی به پشتیبانی جامعه بینالمللی جغرافیای سیاسی و اقتصادی این کشورها دارد که ما در سال ۱۹۹۱ شاهد بودیم که کردستان جنوبی بعد از ۵۰ سال مبارزه و در پی کشتار دسته جمعی توسط صدام حسین توانستند حمایت جامعه بینالمللی را بهسوی خود جلب کنند.
کُردپا: آیا با یک مقایسه در میان حکومت ایران و دیگر دیکتاتوریهای منطقه، کدامین حکومت بیشترین موارد ضد انسانی و غیر حقوقی را مرتکب شده است؟
ج.گورانی: به نظر من حکومت ایران یک حکومت دیکتاتور از نوع مذهبیاش است٬ سیستم اکثر کشورهای خاورمیانه به شیوهای است که مخالفان رژیم را با بدترین روشهای غیر انسانی مورد شکنجه و مجازات قرار میدهند.در این رابطه ما شاهد هستیم که رژیم سوریه هم جنایات بزرگی علیه ملت سوریه به کار گرفته و از بروز انقلاب در اوائل ماه فوریه تا حالا به شدت بیشتری آنرا به مورد اجرا در آورده است و٬ شورسیان را بطور وحشیانه و بدون هیچ آبایی به رگبار گلوله بسته و مردم را سرکوب می کند، البته ۸ سال جریان رفورم به رهبری آقای خاتمی نظرات غرب در رابطه با ایران را ملایمتر کرد و حتی بعضی کشورها غربی معتقد بودند که مبارزه مدنی جریان به اصطلاح رفورمیست٬ ایران را تبدیل به یک دموکراسی خواهد کرد، ولی متأسفانه دیدیم بعد از انتخابات در سال ۲۰۰۹ چگونه مخالفان دولت در ایران سرکوب شدند و مورد آذیت و آزار قرار گرفتند.
کُردپا:آیا در چنین حالتی که حکومت ایران هر نوع خواستهای را خواه روا هم که باشد با شدید ترین شیوهی ممکن پاسخ میدهد،هنوز هم مبارزه مسلحانه محکوم است؟اگر محکوم است پس لیبی چرا؟
ج.گورانی: خوشبختانه ایران از نظر روابط سیاسی و اقتصادی در افکار عمومی دولتهای اروپایی در حاشیه قرار گرفته است و روابط گرمی با جهان غرب ندارد، اکثر کشورهای غربی منافع اقتصادی در خلیج فارس دارند بههمین جهت احتمال دخالت نظامی در ایران بعید به نظر می رسد، با وجود اینکه هر روزه گروهای سیاسی کردستانی مورد حمله رژیم قرار میگیرند کشورهای دموکراتیک جهان حتی بیانه ای هر چند کوتاه در محکومیت این رژیم بیرون نمیدهد. مبارزه مسلحانه در ایران نسبت به لیبی اساسا فرق میکند به همین خاطر است که نیروهای مخالف در ایران نتوانسته اند حتی یک شهر را کنترول کنند و افکار عمومی جامعه بینالمللی را نسبت به خواستههای مشروع خویش جذب نمایند٬ بنابراین مبارزات جنبشهای کردستان٬ بلوچستان و غیره....پراکنده اند بطوریکه رسانه های آزاد بین المللی از وجود این نوع مبارزات بی اطلاع هستند و متأسفانه چنانکه شاید و باید مبارزاتشان بعد بینالمللی پیدا نکرده است٬ در ضمن همانطور که اشاره کردم دخالت غرب به فاکتورهای اصلی دارد منجمله جغرافیای٬سیاسی و روابط اقتصادی دارد به همین جهت است که عمق جنایات و نقض حقوق بشر در این مناطق بیشتر از هر جای دیگر دنیا است.
کُردپا: با سپاس از شما برای قبول این گفتگو
ج.گورانی: پیروز باشید
گفتگوی اختصاصی آژانس کُردپا با جمشیر گورانی متولد سرپل ذهاب، عضو هیت منصفه دادگاه عالی کپنهاگ و ۱۵ سال سابقه عضویت در حزب سوسیال دموکرات دانمارک و ساکن این کشور.
همانطور که مطلع هستید،سالهاست در کردستان بخش زیادی از مردمان این مناطق در قالب سازمانهای سیاسی و نظامی برای دستیابی به آنچه\"آزادی مشروع و اولیه نامیده میشود\"مبارزه و یا تلاش میکنند.
در این رابطه شاهدیم که خود کردها و یا به عبارتی سازمانهای سیاسی مخالف حکومت جمهوری اسلامی ایران پس از چند سال مبارزه مسلحانه که خود آنرا \"دفاع مشروع \" مینامند به مبارزه مدنی روی آوردهاند که در نوع خود تحولی مثبت و مترقیانه در حل و فصل منازعات به شمار میآید.
از دیگر سو شاهد فعالیتهای چریکهای پژاک در کوهستانهای قندیل هستیم که آنها نیز این عمل خود را \"دفاع روا \" یا همان دفاع مشروع مینامند.
اما در این میان بسیارند کسانی که همچون گذشته برچسب تجزیه طلبی و حتی تروریستی را بر پیشانی این سازمان سیاسی – نظامی میزنند مبنی بر اینکه میبایست که آنها نیز مشکلات خود با حکومت ایران را از راه گفتگو حل کنند.
کُردپا: حال خارج از این بحث که حکومت ایران تا چه اندازه قاعده بازی مسالمت آمیز(گفتگو)را رعایت میکند یا نه،این پرسش مطرح است؟
چگونه آن زمان که مخالفان حکومت لیبی و یا قذافی دست به اسلحه بردند و با کشت و کشتار به مبارزه پرداختند تمام کشورهای دنیا و حتی سازمانهای حقوق بشری به حمایت از مخالفان مسلح لیبی برخاسته و از رسانهها و تریبونهای رسمی خود نوید شکست دیکتاتور و موفقیت مخالفان را به یکدیگر شادباش میگفتند، ولی نوبت که به کُردها میرسد اینگونه معادلاتی صادق نمیباشد؟ مگر مخالفین قذافی با قدرت اسلحه پیروز نشدند؟
ج.گورانی: دخالت نظامی و به رسمیت شناختن یک گروه سیاسی حساسیت و مداخله کشورهای غربی و شورای سازمان ملل متحد در امور یک کشور که مرتکب جنایت جنگی می شود بستگی به کانسوس و موافقت این ئورگان بین المللی دارد٬این ئورگان بعضی وقتها اجماع بین المللی نیز نامیده می شود.
این تجزیه و تحلیل رئالیستها است. شورای امنیت و در مورد دخالت نظامی در یک کشور به استراتیژی و روابط اقتصادی سیاسی دیپلماسی کشورهای دیگر نیازدارد.
برای مثال کشورهای مثل روسیه چین به خاطر روابط اقتصاد در لیبی و چین در سودان حاضر نبودند با شورای امنیت همکاری کنند تا بتوانند به جنگ و سرکوب مخالفان پایان دهند٬ در ضمن کشورهای که عضو شورای امنیت هستند از قدرت و نفوذ سیاسی٬ اقتصادی٬فرهنگی و تکنولوژی زیادی برخوردارند، پس از تاسیس سازمان ملل٬ جامعه بینالمللی
تا بهحال چندین بار در امور کشورهای مختلف دخالت کرده و آلترناتیو جدیدی برای این کشورها بهوجود آورده و ریژیم تازه را به رسمیت شناخته است.بنابراین تا زمانیکه جامعه بینالمللی حاضر به مداخله نظامی و یا به رسمیت شناختن یک گروه سیاسی یا شورایی نباشد بدان معنی است که این کشورها به منافع اقتصادی و سیاسی بیشتر اهمیت میدهند تا حقوق بشر در سودان و کردستان.
به نظر من عدم بهرسمیت شناختن جنبشهای مختلف کردستان از طرف جامعه بینالمللی بستگی به بعضی از فاکتورهای ژئوپولیتیک من جمله شرایط جغرافیایی سیاسی کردستان با کشورهای همجوار و روابط این کشورها با جهان اسلام و عرب و روابط ترکیه با شورای امنیت دارد.یکی از دلائل اصلی این است که کردستان در بین کشورهای ابرقدرتی مثل ترکیه عراق و ایران قرار گرفته است که هر شورشی توسط احزاب مختلف کردستان توسط کشورهای مربوطه به شدت سرکوب خواهد شد.در زمان جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب بطور کلی اختلافات عمیق فکری و ایدئولوژی وجود داشت وخیلی از جنبشهای کردستانی تحت نفوذ و سلطه این دو بلوک قرار داشت٬ بنابراین به رسمیت شناختن و موفقیت حزب کردی توسط جامعه بینالمللی بستگی به منافع این دو قطب داشت.
جنبش ملی کردستان در سال ۱۹۴۵در مهاباد به توسط کمکهای مادی و معنوی اتحاد جماهیر شوروی و مبارزه ملامصطفی بارزانی توسط شاه و آمریکا پشتیبانی میشد اما متأسفانه این جنبشها به خاطر منافع کشورهای مذبور تضعیف و در پایان محو شدند.درسال۱۹۹۱ وقتی رژیم صدام کردها را سرکوب کرد٬ جامعه بینالمللی با مداخله حمایت خود را از مردم کردستان جنوبی اعلام کردند و توانستند این مناطق را No flyzone اعلام کنند.
این مداخله نظامی خوشبختانه کوانت مناطق کردستان جنوبی را از فاز خودمختاری به فدرالی برساند٬ و احتمال استقلال یک کشور مستقل کرد بعید نیست.
بهنظر بنده دلیل به رسمیت شناختن شورشهای لیبی بهعنوان یک گروه آزادیخواه توسط غرب بستگی به منافع کشورهای اروپایی و آمریکایی دارد٬ چون لیبی از نظر جغرافیای سیاسی همجوار کشورهای اروپایی است٬ دلیل دیگر٬ مداخله غرب و به رسمیت شناختن شورشیان به توسط کشورهای غربی این بود که اینها همیشه قذافی را بهعنوان یک کشور خطرناک تلقی میکردند که لیبی یا قذافی میتوانند در آینده یک خطر جدی برای منافع اقتصادی و سیاسی این کشورها شود، در ضمن دولت قذافی در شرف یک عملیات نظامی بزرگ بود که اگر غرب مداخله نمیکردند این عملیات میتوانست یک فاجعه انسانی بزرگی بهبار آورد.
بنابراین جامعه بین المللی اروپا و آمریکا از فرصت استفاده کرده و مبلیزه کردن کشورهای مختلف توانستند دولت قذافی را سرنگون کنند و شورشیان را بهعنوان آلترناتیو و مشروع در لیبی به رسمیت بشناسند.بنابراین به رسمیت شناختن هر گروه سیاسی در دنیا بستگی به جغرافیای سیاسی این گروه و منافع سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی بهعلاوه چگونگی کشتار دسته جمعی در یک کشور مربوطه میتواند وجدان جامعه بینالمللی را بیدار و آنها را وادار کند که از حقوق مشروع یک گروه سیاسی یا یک اقلیت دفاع کرده و آنها را به رسمیت بشناساند.
در این چارچوب به رسمیت شناختن جنبشهای کردستانی و شیوه مبارزاتی آنان بستگی به پشتیبانی جامعه بینالمللی جغرافیای سیاسی و اقتصادی این کشورها دارد که ما در سال ۱۹۹۱ شاهد بودیم که کردستان جنوبی بعد از ۵۰ سال مبارزه و در پی کشتار دسته جمعی توسط صدام حسین توانستند حمایت جامعه بینالمللی را بهسوی خود جلب کنند.
کُردپا: آیا با یک مقایسه در میان حکومت ایران و دیگر دیکتاتوریهای منطقه، کدامین حکومت بیشترین موارد ضد انسانی و غیر حقوقی را مرتکب شده است؟
ج.گورانی: به نظر من حکومت ایران یک حکومت دیکتاتور از نوع مذهبیاش است٬ سیستم اکثر کشورهای خاورمیانه به شیوهای است که مخالفان رژیم را با بدترین روشهای غیر انسانی مورد شکنجه و مجازات قرار میدهند.در این رابطه ما شاهد هستیم که رژیم سوریه هم جنایات بزرگی علیه ملت سوریه به کار گرفته و از بروز انقلاب در اوائل ماه فوریه تا حالا به شدت بیشتری آنرا به مورد اجرا در آورده است و٬ شورسیان را بطور وحشیانه و بدون هیچ آبایی به رگبار گلوله بسته و مردم را سرکوب می کند، البته ۸ سال جریان رفورم به رهبری آقای خاتمی نظرات غرب در رابطه با ایران را ملایمتر کرد و حتی بعضی کشورها غربی معتقد بودند که مبارزه مدنی جریان به اصطلاح رفورمیست٬ ایران را تبدیل به یک دموکراسی خواهد کرد، ولی متأسفانه دیدیم بعد از انتخابات در سال ۲۰۰۹ چگونه مخالفان دولت در ایران سرکوب شدند و مورد آذیت و آزار قرار گرفتند.
کُردپا:آیا در چنین حالتی که حکومت ایران هر نوع خواستهای را خواه روا هم که باشد با شدید ترین شیوهی ممکن پاسخ میدهد،هنوز هم مبارزه مسلحانه محکوم است؟اگر محکوم است پس لیبی چرا؟
ج.گورانی: خوشبختانه ایران از نظر روابط سیاسی و اقتصادی در افکار عمومی دولتهای اروپایی در حاشیه قرار گرفته است و روابط گرمی با جهان غرب ندارد، اکثر کشورهای غربی منافع اقتصادی در خلیج فارس دارند بههمین جهت احتمال دخالت نظامی در ایران بعید به نظر می رسد، با وجود اینکه هر روزه گروهای سیاسی کردستانی مورد حمله رژیم قرار میگیرند کشورهای دموکراتیک جهان حتی بیانه ای هر چند کوتاه در محکومیت این رژیم بیرون نمیدهد. مبارزه مسلحانه در ایران نسبت به لیبی اساسا فرق میکند به همین خاطر است که نیروهای مخالف در ایران نتوانسته اند حتی یک شهر را کنترول کنند و افکار عمومی جامعه بینالمللی را نسبت به خواستههای مشروع خویش جذب نمایند٬ بنابراین مبارزات جنبشهای کردستان٬ بلوچستان و غیره....پراکنده اند بطوریکه رسانه های آزاد بین المللی از وجود این نوع مبارزات بی اطلاع هستند و متأسفانه چنانکه شاید و باید مبارزاتشان بعد بینالمللی پیدا نکرده است٬ در ضمن همانطور که اشاره کردم دخالت غرب به فاکتورهای اصلی دارد منجمله جغرافیای٬سیاسی و روابط اقتصادی دارد به همین جهت است که عمق جنایات و نقض حقوق بشر در این مناطق بیشتر از هر جای دیگر دنیا است.
کُردپا: با سپاس از شما برای قبول این گفتگو
ج.گورانی: پیروز باشید