از ٢٥ نوامبر تا ٢٥ نوامبر؛ ٣٨ مورد زنکشی و ١٠٤ مورد خودکشی زنان در کردستان
مرکز آمار سازمان حقوق بشری کُردپا در آستانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، در یک گزارش تفکیکی _آماری، به ارائه آمار زنکشی و خودکشی زنان از ٢٥ نوامبر ٢٠٢٠ تا ٢٥ نوامبر ٢٠٢١ در کردستان ایران میپردازد.
این گزارش تنها به مواردی میپردازد که در این مدت رسانهای و توسط کُردپا تایید شدهاند که البته آمار واقعی بسیار بیشتر از این میتواند باشد.
زنکشی: ٣٨ مورد
از ٢٥ نوامبر ٢٠٢٠ تا ٢٥ نوامبر ٢٠٢١ مجموع ٣٨ مورد زنکشی در کردستان ایران بهوقوع پیوسته که گرچه جزییات و دلایل مشخص بسیاری از قتلها نامشخص است، اما براساس آنچه در دسترس است میتوانیم به این صورت تفکیکی در مورد آنها انجام دهیم؛
- قتل به دلیل "اختلافات خانوادگی"؛ ١٢ مورد
- قتل به دلیل "درخواست طلاق"؛ ٤ مورد
- قتل به دلیل "رد درخواست ازدواج"؛ ٢ مورد
- قتل به دلیل "پافشاری برحق کار"؛ ١ مورد
- قتل به دلیل "دیرآمدن از بازار به خانه"؛ ١مورد
- قتل به دلیل "ازدواج با فردی دیگر"؛ ١ مورد
- قتل به دلیل "داشتن دوست پسر و اصرار برای ازدواج با وی"؛ ١مورد
- قتل به دلیل "ندادن طلا به همسر"؛ ١مورد
- قتل همسر و دختر ١٠ ساله به دلیل" ورشکستگی"؛ ٢ مورد
- نامعلوم: ٢ مورد
- ٥ نفر از این زنان به هنگام قتل خواهر، دختر، موکل و دوستشان در محل حضور داشته و همراه آنها به قتل رسیدهاند و ١ مادر بهنگام جلوگیری از قتل دخترش به دست دامادش به قتل رسیده است.
- ٥ نفر از از این زنان مشخصا با انگیزه "ناموسی" به قتل رسیدهاند و در مورد قتل "فائزه ملکی"، بهدلیل "داشتن دوست پسر و اصرار ازدواج با وی" نمیتوان گفت قتل مشخصا "ناموسی" بوده، چراکه پدر فائزه برای چندین سال در جریان "دوست پسر داشتن دخترش" بوده، اما زمانی که وی بهشدت بر این ازدواج پافشاری کرده وی را به قتل رسانده است. همچنین در مورد قتل "شکیبا بختیار"، بهدلیل "دیرآمدن از بازار" هم نمیتوان گفت قتل مشخصا ناموسی بوده است.
گرچه تمامی موارد این قتل زنان نشات گرفته از "تفکر مالکیت بر زن" است، اما نمیتوان همه آنها را در زمره "قتل ناموسی" قرار داد؛ حال آنکه ما با نبود پژوهش و بررسیهای علمی در این رابطه، بسته به زمان و مکان در ایران روبهرو هستیم و این پرداختن به قتلهای ناموسی را بسیار دشوار ساخته است، اما باتوجه به اینکه "قتل ناموسی" یک پدیده جهانیست و با تاکید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته، میتوان گفت این نوع قتل دارای مشخصههایی هست؛ مانند اینکه در ارتباط با مردان و دیگر جنسیتها نیز اتفاق میافتد، اغلب با برنامهریزی شده و همدستی از قبل، دستهجمعی و از طرف خانواده خود زن انجام میگیرد و قاتل بعد از قتل احساس افتخار کرده و انگیزه قتل را مخفی نمیکند و مشخصه بارز آن این است که در ارتباط با "آبرو" میباشد.
- در متن مربوطه میتوانید اطلاعات مربوط به زنان کشته شده را مطالعه کنید.
عاملین انجام زنکشی؛
- همسر؛ ١٦ مورد
- پدر؛ ٣مورد
- برادر؛ ٣ مورد
- پسرعمو؛ ٢ مورد
- خواستگار؛ ٢ مورد
- همسر و برادر همسر؛ ١ مورد
- برادر و پسرعمو؛ ١مورد
- همسر سابق؛ ١ مورد
- نامزد؛ ١ مورد
- پسر برادرشوهر؛ ١ مورد
- نامشخص؛ ١ مورد
- همانطور که در بالا اشاره شد ٦زن بهنگام حضور در محل قتل دیگر زنان، کشته شدهاند (١ زن به دست همسر سابق خواهر، ١زن به دست شوهر خواهر، ١ زن بهدست شوهر دوست، ٢ زن به دست داماد و ١ زن بهدست همسر موکلش)
ابزار قتل زنان؛
- اسلحه؛ ١٧ مورد
- ضربات چاقو؛ ٦مورد
- بهآتش کشیدن؛ ٦مورد
- ضرب وشتم؛ ٣ مورد
- خفگی؛ ٢ مورد
- ضربو شتم و خفگی؛ ١ مورد
- شمشیر؛ ١مورد
- نامعلوم؛ ٢ مورد
استان و شهرهای محل وقوع قتل؛
- کرمانشاه؛ ١٢مورد (کرمانشاه ٨، هرسین ١، سنقر ١، سرپلذهاب ١ و روانسر ١)
- سنندج؛ ٩ نفر(سنندج ٧، سقز ١ و مریوان ١)
- ارومیه؛ ٩ نفر (ارومیه ٢، سردشت ٤، پیرانشهر ٢ و تکاب ١)
- ایلام؛ ٦ نفر (ایلام ٤، دشت عباس ١ و درهشهر ١)
- یک نفر اهل کرمانشاه و ساکن شهر ساری و یک نفر هم اهل شهر سنندج و ساکن شهر همدان بودهاند.
آمار دقیق و رسمی از قتل ناموسی در ایران از سوی حکومت منتشر نمیشود. وقتی با نبود آمار دقیق و شفافی در این زمینه مواجه هستیم نشان از آن دارد که نه بررسی و تحقیقان علمیو اصولی انجامگرفته تا چشماندازی درستی ازآنچه در رابطه با این حادترین نوع خشونت اتفاق میافتد به دست آید و نه برنامه راهبردی و کلانی برای مبارزه با آن وجود دارد. آنچه از آمار قتل ناموسی بهصورت نارسمی وجود دارد، بیانگر سالانه ٣٥٠ تا ٤٠٠ مورد قتل ناموسی در ایران هست. براین مبنا، اصلا درست نیست که بگویم قتل ناموسی در کجا بیشتر و درکجای ایران کمتر است، و فقط میتوانیم ادعا کنیم سالانه فعالین مدنی و زنان به مواردی از قتل زنان و قتلهای ناموسی رسیدگی میکنند، آنهم زمانی که امکان رسیدگی برایشان وجود داشته باشد.
دررابطه با گروههای اتنیکی که گفته میشود قتل زنان بیشتری را دارند، باید متغیرهای بیشتر و سیستماتیکتری را با آنها درنظر گرفت، مانند عقبماندگی اقتصادی که ارتباط مستقیمی با افزایش خشونت و بازتولید خشونت در همه زمینهها دارد. بههمین دلیل اگر تمامی عوامل خشونتزا و تشدیدگر خشونت مورد بررسی و توجه قرار نگیرند، پرداختن به مسله خشونت علیه زنان از اساس اشتباه است.
خودکشی زنان: ١٠٤ مورد
- خودکشی موفق: ٩٦ مورد
- خودکشی ناموفق: ٨ مورد
بازنمود:
- ٣١ نفر از این زنان زیر ١٨ سال سن داشتهاند که کمترین آنان ٩ سال بوده است.
- ٣٧ تن از این زنان متاهل، ٣٦ تن مجرد و وضعیت ماباقی نامعلوم بوده است.
- ٧ تن از آنان دانشآموز بودهاند.
- ١٠ تن در مکانهای عمومی خودکشی کردهاند از جمله از بالای ساختمان.
روش خودکشی زنانی که مشخص بوده است:
- حلقآویز: ٣٨ مورد
- خودسوزی: ١٣ مورد
- خود را از بلندی پرت کردن: ٩ مورد
- خوردن قرص: ٦ مورد
- خودکشی با اسلحه: ٢مورد
- خود را به داخل رودخانه انداختن: ١مورد
علل خودکشی زنانی که مشخص است:
- اختلافات خانوادگی: ٤١ مورد
- فقر:١٣ مورد
- ازدواج اجباری: ٤ مورد
- ممانعت از ازدواج اختیاری: ٣ مورد
- افسردگی: ١ مورد
- نداشتن موبایل جهت شرکت در کلاسهای آنلاین دوران کرونا: ١ مورد
- عدم کسب نمره لازم در کنکور: ١ مورد
- ممانعت از ادامه تحصیل توسط پدر: ١ مورد
- به دنبال تجاوز و آزار جنسی: ١ مورد
- اعمال تبعیض در حق حضانت از سوی دادگاه: ١مورد
- افسردگی : ١ مورد
تفکیک موارد خودکشی زنان برحسب استانها:
- ارومیه: ٥٠ مورد
- سنندج: ٢٨ مورد
- کرمانشاه: ٢٣ مورد
- ایلام: ٣ مورد
از این تعداد، ٣٧ تن ساکن روستا و ٦٦ تن ساکن شهرهار بودهاند.
- براساس این گزارش دلیل اعم خودکشی زنان اختلافات خانوادگی در وهله اول و فقر در درجه دوم بوده است.
- با وجود اینکه در این گزارش آمار خودکشی در سنندج برای زنان و مردان از دیگر استانهای کُردی بیشتر است، اما باید گفت آمار خودکشی در استان کرمانشاه و ایلام همواره در صدر جدول است و این نشانگر عدم رسانهای شدن اخبار خودکشی در ایران و کردستان است.
- البته که حکومت ایران از انتشار آمار دقیق خودکشی همواره خودداری کرده و سالانه تنها به افزایش یا کاهش درصدی آن اشاره میکند.
- براساس آخرین گزارش معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی، خودکشی در سال ١٣٩٨ درمقایسه با سال ١٣٩٧ افزایش ٠،٨ داشته است که استانهای ایلام، کرمانشاه و کهکیلویه و بویراحمد بیشترین آمار را به خود اختصاص دادهاند.
- بنا به آمارهای پزشکی قانونی و وزارت بهداشت ایران، در سال ۹۷ میزان خودکشی نوجوانان در ایران ۲۰ درصد بوده است. همچنین سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.
- رواج خودکشی در میان نوجوانان ایرانی در سالهای اخیر موضوعی بسیار جدی شده و حتی روشهایی که نوجوانان برای خودکشی انتخاب میکنند، از حلقآویز شدن در معابر عمومی گرفته تا سقوط از ساختمان و پل عابر پیاده به دغدغه اجتماعی دیگری تبدیل شده است.
- بر اساس گزارشهای پراکنده رسانهها بهنظر میرسد آمار خودکشی در نوجوانان طی دو سال گذشته افزایش یافته و کارشناسان از جمله دلایل آن را "همهگیری کرونا"، "فقر اقتصادی" و "نابسامانیهای اجتماعی و خانوادگی" عنوان میکنند.
- وزارت آموزش و پرورش ایران نیز به تازگی اعلام کرد که طی شش سال گذشته "خودکشی" یکی از "سه خطر اولِ تهدیدکننده" دانشآموزان ایرانی در زمینه "رفتارهای پرخطر" بوده است.
به گفته بسیاری از کارشناسان مسله "خودکشی" در ایران به هیچ عنوان یک خودکشی شخصی نیست، چراکه عوامل آن بهشدت و در ارتباط مستقیم با وضعیت این افراد است، افراد که فقر تحمیلی، شرایط ناگوار اقتصادی، بیکاری، ناامیدی، قوانین ضدزن و ضد انسان، افزایش بحرانهای پیدرپی و نبود سویه امیدی برای تغییر آنها را به بنبست رسانیده و خودکشیهای اجتماعی_سیاسی را منجر شده است.
یکی از کاربران به نام "سوما" در صفحه انستاگرامش در روزهای اخیر و در ارتباط با خودکشی سروش رحمانی، اهل پاوه، با شرح زندگی او، بیماری پدرش و کولبری برادرش نوشته بود؛ "خود داستان چنان گویاست که نیازی به هیچ شرحی ندارد، یک تراژدی به تمام معنا که انگار دیگر استثنا نیست و دارد به قاعده بدل میشود. بحرانی همه گیر و عمیق که جانهای بسیاری را ابتدا در شهرهای کوچک مناطق "محروم ساخته" میگیرد و بعد فراگیرتر میشود.
تنهایی که بخاط فقر "کشته می شوند" فرقی با تنهایی ندارند که چون چیزی جز زنجیرهایشان ندارند به خیابان میروند و گلوله میخورند! همانطور که خیلی از خودکشیهای زنان هم در واقع نه کشتن خود، بلکه قتل است اما فرد قربانی را وادار می کنند تا خودش عمل کشتن را انجام دهد!
ایران دارد به قتلگاه شهروندانش بدل میشود، این به وضوح یک "قتلعام اجتماعی" است و نه یک "خودکشی فردی!"
تنظیم: اوین مصطفیزاده