سومین سالگرد قتل‌‌ حکومتی بی‌پاسخ ۱۱ شهروند کُرد اهل بوکان، سنندج، مهاباد، بانه و سقز در ژن ژیان ئازادی

21:30 - 26 آبان 1404

۲۶ آبان ۱۴۰۴؛ در ۶۲مین روز از خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی و بعد از برگزاری مراسم چهلم قتل حکومتی ژینا-مهسا امینی، اعتراضات مردمی به نقطه عطف مهمی تبدیل شد و بیشتر شهرهای کُردستان و ایران وارد مرحله گسترده‌ای از اعتراضات شدند. جمهوری اسلامی که از همان روز‌های اول به ‌شدت اعتراضات را سرکوب کرد، در ۶۲مین روز اعتراضات جان غفور مولودی، امجد عنایتی، هیوا جان‌جان، هژار مام‌خسروی و مصطفی شعبانی در بوکان؛ آسو قادری در بانه؛ آزاد حسین‌پوری در مهاباد؛ شاهو بهمنی، آرام حبیبی و امید حسنی در سنندج؛ و عبدالرحمن بختیاری در سقز را گرفت؛ بدین ترتیب از ابتدای اعتراضات مردمی در کردستان مرتکب قتل حکومتی  ۸۵  نفر از شهروندان کُرد شده بود.

کُردپا به مناسبت سومین سالگرد قتل حکومتی این ۱۱ شهروند کُرد؛‌ نگاهی به نحوه کشته‌شدن این افراد به دست نیروهای سرکوبگر-حکومتی و بی‌پاسخ ماندن این قتل‌ها پس از سه سال انداخته است.
 

قتل حکومتی غفور مولودی ۵۲ ساله در بوکان؛

۲۶ آبان ‌۱۴۰۱، غفور مولودی ۵۲ ساله و اهل بوکان، در جریان اعتراضات مردمی این شهر هدف شلیک بیش از ۱۰۰ گلوله ساچمه‌ای به ناحیه سینه و قلب قرار گرفت. آقای مولودی بعد از انتقال به بیمارستان به‌ دلیل شدت جراحات و پارگی تمام شریان‌های قلب جان خود را از دست داد. پزشکی قانونی به صورت شفاهی علت مرگ غفور مولودی را شلیک گلوله با اسلحه خارج از جنگ عنوان کرد.

سپس دادستان و پزشکی قانونی با اخذ تعهد کتبی از خانواده آنها را تحت فشار قرار دادند که مراسم خاکسپاری را شبانه و بدون حضور مردم برگزار کردند، اما طبق وصیت خود آقای مولودی، پیکر او ۲۷ آبان ۱۴۰۱ با حضور گسترده مردم در زادگاهش روستای «سهولان» بوکان بە خاک سپردە شد.

در مراسم خاکسپاری فرزندش سخنرانی کرد و گفت؛ «غفور مولودی تمام زندگی‌اش را صرف به‌دست‌آوردن نان پاک کرد؛ نانی که از زور بازو و پشت رنج‌کشیده‌اش به‌دست می‌آمد، نانی که بوی آب زلال می‌داد، بوی شرافت و مردانگی. مردم با‌شرافت کُردستان! از امروز، هر زمانی که انسان‌بودن خود را احساس کردید، بدانید که طعم نان مردانگی با نان خودفروشی خیلی متفاوت است. بگذارید آخرین حرفم را هم بگویم؛ برخورد رژیم در تهران با باتوم است، اما در کُردستان با گلوله و فشنگ. چرا؟ من به شما می‌گویم: چون جمهوری اسلامی در تهران فاشیست است و در کُردستان اشغالگر»

همچنین علیرغم تماس‌های مکرر نهادهای امنیتی و تهدید خانواده مولودی، آنها بدون توجه به تهدیدات مراسمات هفتم و چهلم این جانباخته را برگزار کردند.

مراسم چهلم آقای مولودی با حضور مردمی و شعار «شهید نمی‌میرد» برگزار شد.

غفور مولودی فرزند رحیم و حلیمە متولد دوازدهم اسفندماە ١٣٤٩ در شهر بوکان است. او به کار لولەکشی مشغول بودە است.

۲۷ آبان ۱۴۰۲ در دومین سالگرد قتل حکومتی غفور مولودی، خانواده با حضور بر سر مزارش و نهادن پارچه سُرخ، یاد او را گرامی داشتند.

در اینجا روایت کامل قتل حکومتی غفور مولودی را بخوانید.
 

قتل حکومتی امجد عنایتی ۲۳ ساله در بوکان؛

۲۶ آبان ‌۱۴۰۱، امجد عنایتی اهل بوکان در جریان اعتراضات مردمی این شهر بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر-حکومتی جان خود را از دست داد.

۲۷ آبان ۱۴۰۱؛ سلام عنایتی، پدر امجد عنایتی در مراسم ختم او در خصوص کشته‌شدن فرزندش رو به مردم ضمن قدردانی از حضور آنها در مراسم خاکسپاریش گفت؛ «این شهید، تنها فرزند من نیست، فرزند این ملت و این آب و خاک است؛ و اگر صد فرزند دیگر داشته باشم فدای این آب و خاک خواهم کرد».

سوم دی ۱۴۰۲؛ مراسم سالگرد تولد امجد عنایتی با حضور مادران دادخواه در منزل خانوادگی او برگزار شد.

روز جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲، به مناسبت روز جهانی زن و همزمان با سالروز تولد هیمن آمان از جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی، مادران دادخواه هیمن آمان، شهریار محمدی، هیوا جان جان، امجد عنایتی و میلاد معروفی در منزل خانوادگی هیمن آمان گردهم آمدن و به مناسبت روز جهانی زن و در ادامه دادخواهی روسری از سر برداشتند.

یکم فروردین ۱۴۰۳؛ پدر و مادر امجد عنایتی با در دست گرفتن تصویری از او به مناسبت نوروز و سال نو، در پیامی ویدیویی گفتند؛ ما به‌عنوان خانواده شهید امجد عنایتی سال ۲۷۲۴ کُردی را به مردم کُردستان تبریک می‌گویم. امیدوارم سال نو راهی سبز برای رسیدن به آرمان‌هایمان باشد.»

 ۳۰ اسفند ۱۴۰۳؛  مادران جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی ازجمله مادر هیوا جان‌جان در بوکان علیرغم فضای امنیتی و اذیت کردن به اینکه درب آرامستان بسته است و کسی آنجا نیست، نوروز و سال نو را بر سر مزار فرزندانشان برگزار کردند. دایه مینا سلطانی مادر شهریار محمدی، مادر امجد عنایتی، مادر هژار مام خسروی و مادر هیوا جان جان از جمله این مادران دادخواه بودند.

 دهم فروردین ۱۴۰۴ جمعی از خانواده‌های جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در بوکان در روز عید فطر با مزار فرزندانشان دیدار کرده و یاد و مبارزه شان را گرامی داشتند. خانواده‌های دادخواه شهریار محمدی، امجد عنايتى، هژار مام خسروی، هيوا جان جان، ابراهيم شريفى‌فر و هيمن آمان از جمله این خانواده‌ها بودند.
 

قتل حکومتی هیوا جان جان در بوکان؛

۲۶ آبان ‌۱۴۰۱، هیوا جان جان اهل بوکان در جریان اعتراضات مردمی این شهر بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر-حکومتی جان خود را از دست داد. پیکر او همان شب با حضور مردم در آرامستان بوکان به خاک سپرده شد.

این ویدیو حاوی تصاویری از لحظات اولیه قتل حکومتی هیوا جان جان است.

۶ دی ۱۴۰۱، مراسم چهلم هیوا جان جان از جانباختگان اعتراضات بوکان با حضور گسترده مردم و سردادن شعار «شهید نمی‌میرد» برگزار شد.

۲۶ آبان ۱۴۰۲؛ در دومین سالگرد قتل حکومتی هیوا جان‌جان، ویدیوی از پدر و مادرش با در دست گرفتن تصویری از او و مویه‌های آنان برای فرزندشان منتشر شد.

روز جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲، به مناسبت روز جهانی زن و همزمان با سالروز تولد هیمن آمان از جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی، مادران دادخواه هیمن آمان، شهریار محمدی، هیوا جان جان، امجد عنایتی و میلاد معروفی در منزل خانوادگی هیمن آمان گردهم آمدن و به مناسبت روز جهانی زن و در ادامه دادخواهی روسری از سر برداشتند.

یکم فروردین ۱۴۰۳؛ به مناسبت سال نو و نوروز در یک پیام ویدیویی پدر هیوا جان جان گفت؛ من پدر شهید هیوا هستم، سال نو را به مردم کُردستان و خصوصا خانواده شهیدان تبریک می‌گویم. همچنین مادر هیوا جان جان گفت؛ من مادرم شهید هیوا هستم، سال نو را به مردم کُردستان تبریک می‌گویم. امیدوارم به آرزو و آرمان‌هایمان برسیم و خون فرزندانمان به هدر نرود و ما دادخواه خونشان هستیم.

١٩ اردیبهشت ۱۴۰۳، جمعی از مادران دادخواه بوکان ضمن دیدار از یکدیگر، بر سر اتحاد و دادخواهی خون فرزندانشان پافشاری کردند.در این دیدار، مادر هیوا جان جان به نمایندگی از مادران دادخواه می‌گوید؛ ما از خون فرزندانمان نمی‌گذریم و اتحاد داریم.

 ۳۰ اسفند ۱۴۰۳؛  مادران جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی ازجمله مادر هیوا جان‌جان در بوکان علیرغم فضای امنیتی و اذیت کردن به اینکه درب آرامستان بسته است و کسی آنجا نیست، نوروز و سال نو را بر سر مزار فرزندانشان برگزار کردند. دایه مینا سلطانی مادر شهریار محمدی، مادر امجد عنایتی، مادر هژار مام خسروی و مادر هیوا جان جان از جمله این مادران دادخواه بودند.

 دهم فروردین ۱۴۰۴ جمعی از خانواده‌های جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در بوکان در روز عید فطر با مزار فرزندانشان دیدار کرده و یاد و مبارزه شان را گرامی داشتند. خانواده‌های دادخواه شهریار محمدی، امجد عنايتى، هژار مام خسروی، هيوا جان جان، ابراهيم شريفى‌فر و هيمن آمان از جمله این خانواده‌ها بودند.
 

قتل حکومتی هژار مام‌خسروی ۲۰ ساله در بوکان؛

۲۶ آبان ‌۱۴۰۱، هژار مام‌خسروی ۲۰ ساله و اهل بوکان در جریان اعتراضات مردمی این شهر با شلیک سلاح سازمانی یک نیروی بومی سپاه (جاش) با نام "قالەرەش" کشتە شد. او بە دلیل شدت جراحات یک ساعت بعد از انتقال بە بیمارستان جان می‌سپارد و خانوادە تحت فشار شدید نهادهای امنیتی - سرکوبگر سریعا و ساعت ١١ شب او را بە خاک می‌سپارند.

هژار مام خسروی، فرزند رضا و زادە روستای "اورتاکند" از توابع بوکان است. او مورخە ٢٤ دی‌ماه ١٣٨١ همراە خواهر دوقلویش "هیرو" در بیمارستان بوکان متولد می‌شوند.

هژار تا کلاس ششم ابتدایی همراە خانوادەاش در روستای "اورتاکند" سکونت داشتند. سپس خانوادە برای ادامە تحصیل فرزندان بە شهر بوکان کوچ و در محلە "مجبورآباد" این شهر سکونت می‌کنند.

او تا مقطع دبیرستان و کلاس یازدهم در رشتە مکانیک ادامە تحصیل می‌دهد و سپس همراە خانوادە مشغول بە کار کشاورزی می‌شود.

۲۳ دی ۱۴۰۱؛ مادران دادخواه بوکان و مادر هژار مام خسروی با حضور بر مزارش سالروز تولد او را گرامی داشتند.

۲۵ دی ۱۴۰۳؛ خانواده‌های دادخواه بوکان در ۲۳مین سالروز تولد هژار مام خسروی از جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی، ضمن گرامیداشت یاد هژار و تمام جانباختگان؛ تاکید کردند که صدای عدالت را روشن نگه خواهند داشت و به مقاومت ادامه می‌دهند.

 ۳۰ اسفند ۱۴۰۳؛  مادران جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی ازجمله مادر هیوا جان‌جان در بوکان علیرغم فضای امنیتی و اذیت کردن به اینکه درب آرامستان بسته است و کسی آنجا نیست، نوروز و سال نو را بر سر مزار فرزندانشان برگزار کردند. دایه مینا سلطانی مادر شهریار محمدی، مادر امجد عنایتی، مادر هژار مام خسروی و مادر هیوا جان جان از جمله این مادران دادخواه بودند.

 دهم فروردین ۱۴۰۴ جمعی از خانواده‌های جانباختگان خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی در بوکان در روز عید فطر با مزار فرزندانشان دیدار کرده و یاد و مبارزه شان را گرامی داشتند. خانواده‌های دادخواه شهریار محمدی، امجد عنايتى، هژار مام خسروی، هيوا جان جان، ابراهيم شريفى‌فر و هيمن آمان از جمله این خانواده‌ها بودند.

مختصری از زندگی هژار مام‌خسروی را اینجا بخوانید.
 

قتل حکومتی مصطفی شعبانی ۴۵ ساله در بوکان؛

۲۶ آبان ‌۱۴۰۱، مصطفی شعبانی ۴۵ ساله و اهل بوکان که دارای معلولیت ذهنی و جسمی بوده است، در جریان اعتراضات مردمی این شهر در نزدیکی منزل خود و به ‌دنبال شلیک گسترده نیروهای سرکوبگر-حکومتی از ناحبه سینه هدف شلیک گلوله جنگی قرار می‌گیرد و به‌ شدت زخمی می‌شود. آقای شعبانی بعد از انتقال به بیمارستان «قلی‌پور» جان خود را از دست می‌دهد.

۱۹ فروردین سالروز تولد مصطفی شعبانی است. به همین مناسبت در ۱۹ فروردین مادران دادخواه بوکان در حرکتی جمعی بر مزار او حضور پیدا کرده و یادش را گرامی داشتند. مادر مصطفی شعبانی سال‌هاست که نیست. اما جای خالیش با دستان پُر از مهر مادران دادخواه بوکان، از جمله دایه مینا مادر شهریار محمدی، و مادران امجد عنایتی، هژار مام خسروی، هيوا جان جان، هیمن امان و ابراهیم شریفی‌فر پُر شد.
 

قتل حکومتی آسو قادری در بانه؛

٢٦ آبان ١٤٠١، ‌آسو قادری فرزند عباس اهل روستای «بصره» ساکن شهر ربط سردشت در یکی از خیابان‌های بانه مورد شلیک نیروهای سرکوبگر قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر و شانه جان خود را از دست داد.

پیکر آسو قادری با فشار نیروهای امنیتی، ساعت ٢ بامداد ٢٧ آبان‌ ١٤٠١ با حضور خانواده‌اش در آرامستان «هرمزآباد» ربط به خاک سپرده شد.

این تصاویر حاوی روایت قتل حکومتی و پیکر خونین او در غسالخانه است. 
 

قتل حکومتی آزاد حسین‌پوری ۳۰ ساله در مهاباد؛

۲۶ آبان ‌۱۴۰۱، آزاد حسین‌پوری ۳۰ ساله، دندانپزشک و معترض ساکن مهاباد در جریان اعتراضات مردمی این شهر در محله «بری شیلانان» بر اثر شلیک مستقیم گلوله جنگی نیروهای سرکوبگر-حکومتی بە ناحیه پهلوی سمت چپ و قلب بلافاصله جان خود را از دست می‌دهد.

این ویدیو حاوی لحظات اولیه شلیک به آزاد حسین‌پوری است.

به دلیل حضور گسترده نیروهای سرکوب در سطح شهر مهاباد، امکان انتقال آزاد حسین‌پوری به بیمارستان وجود نداشته و از ترس ربوده شدن پیکر او توسط نیروهای سرکوبگر از انتقال پیکر وی به پزشکی قانونی امتناع شد. نیروهای سرکوبگر تلاش کردند کە پیکر آزاد را پیدا کنند و با خودشان ببرند. حتی خانواده او را به ‌شدت تهدید کردند و پیشنهاد پرداخت پول زیادی بە خانوادە دادند، اما نتوانستند پیکر آزاد را پیدا کنند.

نیروهای سرکوبگر تهدید کردند که مراسم خاکسپاری آزاد بدون حضور مردم برگزار شود، اما علیرغم تهدیدات مراسم خاکسپاری وی با حضور گسترده مردم و سردادن شعارهای ضدحکومتی برگزار شد. حتی در اوایل اعضای خانواده آزاد حسین‌پوری را به مرگ و زندانی تهدید کردند، خانواده وی را تحت فشار قرار دادند کە نباید هیچ فراخوانی دادە شود و مردم در مراسمات حضور پیدا کنند.

آزاد حسین‌پوری قبل از جانباختن چند بار با گلوله ساچمه‌ای در جریان اعتراضات زخمی شده بود. این معترض در انتقال مجروحان به مکانی امن و درمان آنان نقش اساسی داشته است. به گفته یک منبع نزدیک او یک مبارز آزادیخواە بود کە در انقلاب ژن، ژیان، ئازادی به عنوان یک لیدر قدرتمند در خیابان‌ها حضور داشت. سنگرسازی، سردادن شعار و همچنین انتقال مجروحان بە مکانی امن و مداوا کردن آنها بە کمک همرزمانش و پزشک‌های مبارز کە در این انقلاب حضور داشتند، از جملە فعالیت‌های او بوده است.

آزاد حسین‌پوری، دندانپزشک و دانشجوی ساکن مهاباد فرزند عبدالله و زهرا، متولد یکم فروردین‌ماه ١٣٧١ در پیرانشهر است.

در تیرماه ١٤٠٢، عوامل حکومتی واژه «شهید» را از سنگ مزار آزاد حسین‌پوری حذف کردەاند.

۲۲ تیر ۱۴۰۲، شیرین حسین‌پوری، فریبا حسین‌پوری، شیما حسین‌پوری، شهروز حسین‌پوری و رحمان اسماعیلی از اعضای خانواده آزاد حسین‌پوری به اداره اطلاعات مهاباد احضار و مورد بازجویی قرار گرفتند. نیروهای امنیتی نسبت به فعالیت اعضای خانواده آزاد حسین‌پوری در فضای مجازی به آنها هشدار داد‌ند.

۵ شهریور ۱۴۰۲، شهروز حسین‌پوری، برادر آزاد حسین‌پوری به اداره اطلاعات مهاباد احضار و نیروهای امنیتی به وی اعلام کردند که او و خواهرانش ممنوع‌الخروج هستند.

۲۶ آبان ۱۴۰۲ در دومین سالگرد قتل حکومتی او  محل جان‌باختن آزاد حسین‌پوری توسط خانواده‌اش در مهاباد گلباران شد.

روایت کامل قتل حکومتی آزاد حسین‌پوری را اینجا بخوانید.
 

قتل حکومتی شاهو بهمنی ۳۶ ساله در سنندج؛

۲۶ آبان ‌۱۴۰۱، شاهو بهمنی ۳۶ ساله، اهل روستای «تازه‌آباد آصف» از توابع شهرستان دیواندره در جریان اعتراضات مردمی سنندج و در مراسم چهلم پیمان منبری، داریوش علیزاده، یحیی رحیمی و محمد امینی، در مسیر «قشلاق» و ابتدای شهرک «مولوی» بر اثر اصابت گلوله ساچمه‌ای به‌شدت زخمی می‌شود. آقای بهمنی در حین انتقال به بیمارستان «کوثر» به دلیل شدت جراحات وارده و خونریزی شدید جان خود را از دست می‌دهد.

این ویدیو حاوی تصاویر بعد از شلیک به شاهو بهمنی در کف خیابان است.

در بیمارستان هنگامی که پیکر شاهو بهمنی از اتاق عمل خارج می‌شود به خانواده می‌گویند پیکر یک زن است، اما خانواده کیسه را پاره می‌کنند و متوجه می‌شوند نهادهای امنیتی در تلاش برای انتقال پیکر او به ستاد فرماندهی «لشکر ٢٨ سنندج» هستند، اما خانواده مانع آن می‌شوند که نیروهای سرکوبگر به سوی مردم شلیک می‌کنند و با باتوم برادر شاهو را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند.

در ادامه نیروهای سرکوبگر اجازه به خاک سپردن پیکر شاهو بهمنی در آرامستان سنندج را به خانواده او ندادند و خانواده پیکر شاهو را به روستای «تازه‌آباد آصف» از توابع دیواندره منتقل و در آنجا به خاک می‌سپارند.

شاهو بهمنی فرزند صدیق و فاطمە، متولد بیست و پنجم تیرماە سال ١٣٦٥ است. او متأهل، دارای یک فرزند و رانندە تاکسی بودە است.

۲۵ تیر ۱۴۰۳؛ پدر و مادر شاهو بهمنی با حضور بر مزار او، سالگرد  تولد ۳۸ سالگیش را گرامی داشتند.

چهارم آذر ۱۴۰۳؛ همزمان با دومین سالگرد قتل حکومتی شاهو بهمنی، پدر و مادرش محل قتل حکومتی او را گلباران کردند.

۲۹ آذر ۱۴۰۳؛ پدر و مادر شاهو بهمنی به مناسبت یلدا بر سر مزار او حضور پیدا کرده و یادش را گرامی داشتند. در ویدیوی منتشر شده از این خانواده، مادر شاهو با سبدی از انار بر سر مزار شاهو می‌رود و ضمن بوسیدن عکس مزارش، شال سُرخی بر سنگ مزار او در ادامه دادخواهی خون شهیدش می‌بندد.

در این گزارش روایت کامل قتل حکومتی شاهو بهمنی را بخوانید.
 

قتل حکومتی آرام حبیبی ۲۷ ساله در سنندج؛

۲۶ آبان ‌۱۴۰۱، آرام حبیبی ۲۷ ساله و اهل سنندج، جریان اعتراضات مردمی این شهر و در مراسم چهلم پیمان منبری، داریوش علیزاده، یحیی رحیمی و محمد امینی، در میدان "محمدی" سنندج بر اثر شلیک گلوله جنگی نیروهای سرکوبگر-حکومتی به ناحیه شقیقه سر به‌ شدت زخمی و قبل از رسیدن به بیمارستان به ‌دلیل شدت جراحات و خونریزی داخلی جان خود را از دست داد.

در بیمارستان «کوثر» سنندج نیروهای سرکوبگر پیکر آرام حبیبی را بە پزشک قانونی سنندج منتقل و در آنجا گلولە را از سر او خارج می‌کنند.

پس از چند ساعت به ‌گروگان گرفتن پیکر آرام حبیبی، نهادهای امنیتی با اخذ تعهد کتبی خانواده را تحت فشار قرار می‌دهند  که مراسم خاکسپاری فرزندشان را در سکوت کامل و بدون حضور مردم برگزار کنند. به ‌همین مراسم خاکسپاری آرام حبیبی شبانە، با حضور گسترده نیروهای سرکوبگر و بدون حضور مردم در «بهشت محمدی» سنندج برگزار شد.

همچنین مراسم هفتم و چهلم آرام حبیبی تحت تدابیر شدید امنیتی نیروهای سرکوب در «بهشت محمدی» سنندج برگزار شد.

مراسم چهلم او با حضور گسترده مردمی و شعارهای «مرگ بر دیکتاتور»، «ژن ژیان ئازادی»، «دایه برای فرزندت گریه نکن، عهد می‌بندیم انتقامش را بگیریم» و «کُردستان نامت بلند است و دشمن را به لرزه می‌اندازد» برگزار شد.

از دیگر سو نیروهای سرکوب با احضار خانوادە حبیبی از آنان خواسته بودند که با پرداخت دیه از سوی حکومت موافقت و درباره موضوع جانباختن آرام سکوت کنند، اما خانوادە حبیبی این خواسته نیروهای سرکوبگر را قویا رد و خواستار مجازات قاتل فرزندشان شدە بودند.

آرام حبیبی فرزند محمد و کلثوم، متولد شانزدهم فروردین‌ماە سال ١٣٧٤ و  پیمانکار سازهای فلزی بوده است.

۱۶ فروردین ۱۴۰۳؛ همزمان با سالروز تولد آرام حبیبی، خانواد او و تعدادی دیگر از خانواده جانباختگان سنندج بر سر مزار او در آرامستان« بهشت محمدی» حضور پیدا کردند.

روایت کامل قتل حکومتی او را در این گزارش بخوانید.
 

قتل حکومتی امید حسنی ۲۰ ساله زیر شکنجه در سنندج؛

۲۶ آبان ‌۱۴۰۱، امید حسنی ۲۰ ساله و اهل سنندج، در جریان اعتراضات مردمی سنندج و در مراسم چهلم پیمان منبری، داریوش علیزاده، یحیی رحیمی و محمد امینی، توسط نیروهای سرکوب بازداشت و پس از پنج ساعت زیر شكنجە در کلانتری ١٢ فروردین شهر سنندج جان  خود را از دست داد.

امید پس از شکنجە بیهوش می‌شود و از بیمارستان «توحید» یک آمبولانس بە کلانتری اعزام می‌شود، اما وقتی پزشکان او را معاینه می‌کنند، می‌گویند هیچگونە علائم حیاتی ندارد. سپس پیکر او به بیمارستان «توحید» سنندج منتقل می‌شود و بدون اینکه اجازه ثبت نام او را در لیست بیماران بدهند به سردخانه بیمارستان منتقل می‌شود.

خانوادە حسنی بعد از بازداشت فرزندشان در ۲۶ آبان، جهت پیگیری سرنوشت امید به تمام کلانتری‌های شهر سنندج مراجعه کرده بودند، اما هیچ پاسخی به آنها داده نشد. حتی پدر او همان شب بە کلانتری ١٢ فروردین می‌رود، اما گفته بودند کسی با این اسم در اینجا بازداشت نشدە است.

۲۷ آبان ١٤٠١، ساعت ٨ شب با خانوادە امید حسنی تماس می‌گیرند و به آنان اطلاع می‌دهند کە یک جنازە در سردخانە بهشت محمدی سنندج است کە احتمالا پیکر امید است. وقتی خانواده پیکر فرزندشان را می‌بینند با پرسنل سردخانە و نیروهای امنیتی کە در آنجا حضور داشتە، دعوا می‌کنند و وقتی کە کفن را باز می‌کنند، بدن امید زیر شکنجە کبود و فک وی شکستە بود. همچنین نیروهای امنیتی و پزشکی قانونی بدون اطلاع خانوادە حسنی، کالبد شکافی پیکر را انجام داده بودند.

پیکر امید حسنی شامگاە جمعە ۲۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت ١٠ شب، تنها با حضور اعضای خانوادە همراە با تدابیر شدید امنیتی، در قطعە ١١ به خاک سپرده می‌شود. خانوادە حسنی نمی‌خواستند همان شب پیکر فرزندشان را به خاک بسپارند، ولی با تهدید نیروهای سرکوبگر که اگر همین امشب پیکر را خاکسپاری نکنید، فردا ١١ تن از بستگان شما می‌میرند و خانوادە حسنی بە خاطر امنیت جانی بقیە اعضای خانوادە، همان شب پیکر را خاکسپاری کردند.

حتی نیروهای سرکوبگر خودشان از قبل قبر را آمادە کردە بودند و اجازه ندادند در قطعە ١٢ کنار جانباختگان دیگر سنندج به خاک سپرده شود.

همچنین نیروهای امنیتی اجازە برگزاری مراسم سوم و چهلم امید را بە خانوادە او در «بهشت محمدی» ندادند و خانوادە حسنی بە مدت سە روز در منزل خود مراسم ختم را برگزار کردە بودند. از دیگر سو خانوادە حسنی بە دلیل تهدید نیروهای امنیتی کمتر توانستند خبر جان‌باختن امید زیر شکنجە را رسانه‌ای کنند.

امید حسنی فرزند حیدر و نگار متولد دوم اردیبهشت‌ماه ١٣٨١ در سنندج است.

۲۶ آبان ۱۴۰۳؛همزمان با دومین سالگرد قتل حکومتی امید حسنی، خانواده‌اش بر سر مزار او حضور پیدا کردند و مادرش برای او مویه‌های سر داد.

 دوم اردیبهشت ۱۴۰۴ سالروز تولد امید حسنی با حضور خانواده بر مزار او برگزار شد.

روایت کامل قتل حکومتی او را اینجا بخوانید.
 

قتل حکومتی عبدالرحمن بختیاری ۶۶ ساله در سقز؛

۲۶ آبان ‌۱۴۰۱، عبدالرحمن بختیاری ۶۶ ساله و اهل سقز، در جریان اعتراضات مردمی این شهر، در خیابان «سعدی» و جلوی درب منزل خود درحالیکه داخل ماشین بوده است، هدف شلیک گلوله و رگبار نیروهای سرکوب قرار می‌گیرد و جان خود را از دست می‌دهد.

پس از جانباختن آقای بختیاری پیکر او به مسجد «صلاح‌الدین ایوبی» منتقل می‌شود و به احتمال بسیار زیاد توسط نهادهای امنیتی شبانه دفن می‌شود.

عبدالرحمن بختیاری از معلمان بازنشسته سقز بوده است.
 

تنظیم؛ اوین مصطفی‌زاده