\"کۆبانێ\"، جنبش کوردستان و آزمونی تاریخی برای کوردان
14:41 - 21 مهر 1393
Unknown Author
عرفان زمردی
\"مطالعهی تاریخ برای کوردها از نان شب واجبتر است\" (کریس کوچرا، کوردشناس نامدار)
با روی کار آمدن حکومت عبدالکریم قاسم در عراق و تعامل سازندهوی با جنبش آزادیخواهانهکوردستان، و در راس آن رهبریت کاریزماتیک جنبش، مرحوم ملا مصطفی بارزانی، پنجرهامیدی بروی کوردها و کوردستان گشودهشد. اما زیاد طول نکشید این تعامل سازندهبهتقابل ویرانگر مسبوق بهسابقهو بلکهبسیار خشنتر از پیش در مواجههبا جنبش کوردها تغییر یافت!
در خصوص چرایی و چگونگی این رخداد، تحلیلهای فراوانی صورت گرفتهاست؛ کههر کدام به نحوی از انحاء میتواند ناظر بهبعدی از ابعاد پیچیده و تودرتوی این ماجرای تاریخی باشد. اما آنچهدر این میان بهتصور نگارندهبهویژهبرای امروز جنبش کوردها و کوردستان، درس آموز و پندپذیر میتواند باشد و واقع بینانهتر مینمایاند، نگاهو تحلیل رهبر اقلیم کوردستان، مسعود بارزانی است کهچون رهبری کارکشتهو آزمون دیدهانگشت روی نکتهای جوهری گذاشتهاست.
مسعود بارزانی در سرآغاز بخش نخست از جلد سوم کتاب بسیار ارزشمند \"بارزانی و جنبش آزادیخواهی کورد\" کهدر آن بهحوادث شورش ایلول کوردستان پرداختهاست مینویسد:
\"بر خود لازم میدانم بهاین نکتهاذعان کنم کهدر بسیاری موارد با حکمت و درایت و آیندهنگری با عبدالکریم قاسم و حکومت وی تعامل نکردیم. شتابزدگی، بیدرایتی و خودسری در بسیاری از کارها و تصمیمات ما کاملا مشهود بود؛ ما تهدیداتی که حکومت قاسم را بهشدت تهدید میکرد نادیدهانگاشتیم، گاهچون دولتی موازی در چارچوب دولت عمل میکردیم و با این کار موجبات ترس و بیم عبدالکریم قاسم از آیندهمورد تهدید وحدت عراق را فراهم کردیم و بدین ترتیب بهانهو دستاویزی قوی در اختیار نژادپرستان فاشیست و شووینی فرصتطلب پیرامون وی قراردادیم کهدشمنی و کینهای فوقالعاده نسبت بهملت کورد و خواستههای ملی کوردها در دل داشتند. آنان از آن بهانهو دستاویز بهخوبی استفادهکردند و موفق شدند عبدالکریم قاسم را بهجبههو جناح خود متمایل کرده، دیوار بیاعتمادی میان وی و ملا مصطفیبارزانی ایجاد کنند تا سرانجام توانستند از این شکاف بهرهبرداری کرده توطئهای علیهوی تدارک دیدهبا کودتا عبدالکریم و حکومتش را سرنگون کنند. بیگمان اگر این شکاف ایجاد نمیشد و بارزانی و کوردها در کنار عبدالکریم قاسم باقی میماندند بسیار بعید بود چنین کودتایی بهسرانجام برسد\".
بارزانی همچنین اشارهمیکند کهکوردها با فاصلهگرفتن از عبدالکریم قاسم عملا میدان را برای نژادپرستان شووینیست خالی گذاشتند و آنان نیز خلاء سیاسی ایجاد شدهرا پر کرده، بازی را بهسود خود رقم زدند!(ص۱۱و۱۲) ناگفتهپیداست کهسقوط عبدالکریم قاسم بهدرجهنخست بهزیان جنبش کوردستان انجامید و تنها برندهاین بازی فاشیستهای نژادپرست عراق بودند کهتا فروپاشی صدام حسین همچنان در قدرت ماندند و در این مدت چههزینههای گزافی بهملک و ملت ما تحمیل گشت!
بخشی از اهمیت این نکتهاز آن روی میتواند باشد کهبارزانی، رهبران جنبش کوردستان در آن برههیزمانی، کهخود و پدر و برادر مرحومش نیز از آنان و بلکهسروگردن جنبش محسوب میشدند را در آن ماجرا مقصر میداند و مسئولیت آن بخش از اشتباهات را کهبهگردن آنان میافتد با شهامت و جسارت قابل تقدیر بهعهدهمیگیرد و بهجای مرحوم پدر و برادرش نیز حلالیت میطلبد!
(ص۲۸) این مهم در تاریخ پر فراز و نشیب کوردها مسبوق بهسابقهنیست کهرهبری با آنچنان جایگاهی، چنین جسارتی داشتهباشد؛ آنچهتا کنون دیدهو تجربهکردهایم این است کهنهتنها رهبران کورد بلکهعمدهرهبران شرق هموارهدر توجیهعدم موفقیتهای جنبشها، فرافکنی کردهو قصورهای احتمالی را بهعهدهی این و آن انداختهاند!
امروز بحران کوبانینمادی از مظلومیت ملتی چهل میلیونی است که توسط استعمار پیر و مکار انگلیس، پارچهپارچهشدهو اینک، محروم از حق تعین سرنوشت از سوی گروهک سیاهجامگان کوتهفکر کوردل داعش نام، مورد تعرض قرار گرفتهاست؛ ملتی مسلمان کهبیگمان از این مدعیان نادان بازی خورده، بسی بیشتر حقیقت دین را فهمیدهاند کهاین چنین جوانمردانهاز آب و خاک و نیشتمان و کرامت خود محافظت میکنند. اما در این میانهاین قدرتهای منطقهایی و جهانی هستند کهبیباک از قربانی شدن یک شهر و یک ملت، مطامع سیاسی و اقتصادی خود را جستجو میکنند. اکنون برخیها در پناهبحران آفرینی در کوبانی، حصاری امنیتی و حاشیهای امن برای خود تدارک دیدهاند و بهاصطلاح توپ را بهمیدان دیگری حوالهنمودهاند.
داعش در عمر کوتاهنکبت بار خود و از بدو تولد نامیمونش تاکنون هموارهعلیهانقلاب مردمی و آزادی خواهملت مظلوم سوریهقد علم کردهاست و تا حد زیادی هم در انحراف نگاهجهانی بهانقلاب مردم سوریهموفقیت فرا چنگ آوردهاست و اینک بعد از حملهبه اقلیم کوردستان، نوک پیکان حملاتش را مستقیم متوجه کوبانی و غیرمستقیم متوجهترکیهنمودهاست تا بهخیال خام خود، رژیم بعثی سوریهرا بیش از این در حاشیهامن قرار دهند!
اما پرسش راهبردی برای کوردها این است کهآیا آنان در دام بشار و تلهی داعش خواهند افتاد؟!
آیا از حادثهتلخ شکست جنبش ایلول و از درایت و ذکاوت تاریخی رهبر خود، بارزانی کهدر این اذعان جسورانهجلوهگر است بهرهی کافی و وافی خواهند برد؟! و در سایهی چنین تجربهی تاریخی گرانسنگی از دو دستاورد مهم جنبش کُردها در یک قرن اخیر(استقرار حکومت اقلیم کوردستان و گشودگی پنجرهدمکراسی و صلح و آشتی با کوردها در ترکیه) محافظت و پاسداری میکنند؟
یا اینکهاز بتن و متن حادثهغفلت میکنند و بهحاشیهمیپردازند؟
آیا هیچ اندیشیدهاند کهمثلث شوم توطئهعلیهکوردها، متشکل از ترکیه، سوریهو عراق با اردوغان و حزب عدالت و توسعه، ترک برداشتهو یک ضلع آن در دههاخیر- بههر دلیلی کهفرض کنیم -بههم پیمانی با کوردها روی آوردهاست و گرنه، بشار اسد کهبهاتکای روسیان و داعشیان، هنوز سر جای خود نشستهاست و امثال نوری مالکیها نیز با همهتفاوتهای صوری کهبا صدامیان دارند نسبت بهکوردها و مطالبات آنانتفاوت جوهریی با صدامیان ندارند؟! و اینک تضعیف و تخریب اردوغانیان بهسود کدام طرف معادلهاست؟! کُردان و مطالبات برحقشان یا بعثیان بشاری و صدامی در عراق و شام(داعش) یا آتاتورکیان در کمین نشستهی کوردستان!!
مگر بدیل اردوغان و عدالت و توسعهدر ترکیهو خارج آن چهکسانی هستند؟ کهبایستی برای خوش خدمتی بهآنان، کوردها بهآب و آتش زنند؟! مگر همانها نیستند کهبیش از هشتاد سال تمام، تحت لوای علمانیت آتاتورکی، ماهیت و هویت ملت کورد را نشانهگرفتند؟!(بدیل عبدالکریم قاسم،کهنهایتا و در اوج قلهقساوت بهصدام انجامید را نیز فراموش نکنیم)
چرا توقع بیش از حد معقول از این و آن داشتهباشیم؟!
مگر ما دنبال منافع و مصالح ملت خویش نیستیم؟ کهمتوقع باشیم دیگران چنین نباشند؟! مهم این است کهمنافع ملت ما اکنون و در این شرایط بحرانی، بویژهدر کوردستان ترکیهو اقلیم کوردستان با منافع دولت کنونی ترکیهگرهخوردهاست کهخوشبختانهمنافع آنان نیز در این سوی دیدهشدهاست و اینک بدخواهان، اینجا و آنجا بههر دری میکوبند کهاین معادلهرا بههر قیمتی کهشدهتغییر دادهبهنفع خود رقم زنند؛ کهبیگمان بحران کنونی کوبانی تلاشی در این راستاست و هوشیاری رهبران اقلیم کوردستان و در راس آن بارزانی ودولت ترکیهتا این لحظه، فرصت را از کف دشمنان ربودهاست؛ کهامید است همچنان موفقیت در دوستی ملتهای منطقهرقم خورد و گر نهداعش، گردوخاکی چند روزهست و فروخفتنی؛ آنچهماندگار است کوبانی است و جنبش آزادی خواهانهی کوردستان و آزمونی تاریخی برای کوردان.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
\"مطالعهی تاریخ برای کوردها از نان شب واجبتر است\" (کریس کوچرا، کوردشناس نامدار)
با روی کار آمدن حکومت عبدالکریم قاسم در عراق و تعامل سازندهوی با جنبش آزادیخواهانهکوردستان، و در راس آن رهبریت کاریزماتیک جنبش، مرحوم ملا مصطفی بارزانی، پنجرهامیدی بروی کوردها و کوردستان گشودهشد. اما زیاد طول نکشید این تعامل سازندهبهتقابل ویرانگر مسبوق بهسابقهو بلکهبسیار خشنتر از پیش در مواجههبا جنبش کوردها تغییر یافت!
در خصوص چرایی و چگونگی این رخداد، تحلیلهای فراوانی صورت گرفتهاست؛ کههر کدام به نحوی از انحاء میتواند ناظر بهبعدی از ابعاد پیچیده و تودرتوی این ماجرای تاریخی باشد. اما آنچهدر این میان بهتصور نگارندهبهویژهبرای امروز جنبش کوردها و کوردستان، درس آموز و پندپذیر میتواند باشد و واقع بینانهتر مینمایاند، نگاهو تحلیل رهبر اقلیم کوردستان، مسعود بارزانی است کهچون رهبری کارکشتهو آزمون دیدهانگشت روی نکتهای جوهری گذاشتهاست.
مسعود بارزانی در سرآغاز بخش نخست از جلد سوم کتاب بسیار ارزشمند \"بارزانی و جنبش آزادیخواهی کورد\" کهدر آن بهحوادث شورش ایلول کوردستان پرداختهاست مینویسد:
\"بر خود لازم میدانم بهاین نکتهاذعان کنم کهدر بسیاری موارد با حکمت و درایت و آیندهنگری با عبدالکریم قاسم و حکومت وی تعامل نکردیم. شتابزدگی، بیدرایتی و خودسری در بسیاری از کارها و تصمیمات ما کاملا مشهود بود؛ ما تهدیداتی که حکومت قاسم را بهشدت تهدید میکرد نادیدهانگاشتیم، گاهچون دولتی موازی در چارچوب دولت عمل میکردیم و با این کار موجبات ترس و بیم عبدالکریم قاسم از آیندهمورد تهدید وحدت عراق را فراهم کردیم و بدین ترتیب بهانهو دستاویزی قوی در اختیار نژادپرستان فاشیست و شووینی فرصتطلب پیرامون وی قراردادیم کهدشمنی و کینهای فوقالعاده نسبت بهملت کورد و خواستههای ملی کوردها در دل داشتند. آنان از آن بهانهو دستاویز بهخوبی استفادهکردند و موفق شدند عبدالکریم قاسم را بهجبههو جناح خود متمایل کرده، دیوار بیاعتمادی میان وی و ملا مصطفیبارزانی ایجاد کنند تا سرانجام توانستند از این شکاف بهرهبرداری کرده توطئهای علیهوی تدارک دیدهبا کودتا عبدالکریم و حکومتش را سرنگون کنند. بیگمان اگر این شکاف ایجاد نمیشد و بارزانی و کوردها در کنار عبدالکریم قاسم باقی میماندند بسیار بعید بود چنین کودتایی بهسرانجام برسد\".
بارزانی همچنین اشارهمیکند کهکوردها با فاصلهگرفتن از عبدالکریم قاسم عملا میدان را برای نژادپرستان شووینیست خالی گذاشتند و آنان نیز خلاء سیاسی ایجاد شدهرا پر کرده، بازی را بهسود خود رقم زدند!(ص۱۱و۱۲) ناگفتهپیداست کهسقوط عبدالکریم قاسم بهدرجهنخست بهزیان جنبش کوردستان انجامید و تنها برندهاین بازی فاشیستهای نژادپرست عراق بودند کهتا فروپاشی صدام حسین همچنان در قدرت ماندند و در این مدت چههزینههای گزافی بهملک و ملت ما تحمیل گشت!
بخشی از اهمیت این نکتهاز آن روی میتواند باشد کهبارزانی، رهبران جنبش کوردستان در آن برههیزمانی، کهخود و پدر و برادر مرحومش نیز از آنان و بلکهسروگردن جنبش محسوب میشدند را در آن ماجرا مقصر میداند و مسئولیت آن بخش از اشتباهات را کهبهگردن آنان میافتد با شهامت و جسارت قابل تقدیر بهعهدهمیگیرد و بهجای مرحوم پدر و برادرش نیز حلالیت میطلبد!
(ص۲۸) این مهم در تاریخ پر فراز و نشیب کوردها مسبوق بهسابقهنیست کهرهبری با آنچنان جایگاهی، چنین جسارتی داشتهباشد؛ آنچهتا کنون دیدهو تجربهکردهایم این است کهنهتنها رهبران کورد بلکهعمدهرهبران شرق هموارهدر توجیهعدم موفقیتهای جنبشها، فرافکنی کردهو قصورهای احتمالی را بهعهدهی این و آن انداختهاند!
امروز بحران کوبانینمادی از مظلومیت ملتی چهل میلیونی است که توسط استعمار پیر و مکار انگلیس، پارچهپارچهشدهو اینک، محروم از حق تعین سرنوشت از سوی گروهک سیاهجامگان کوتهفکر کوردل داعش نام، مورد تعرض قرار گرفتهاست؛ ملتی مسلمان کهبیگمان از این مدعیان نادان بازی خورده، بسی بیشتر حقیقت دین را فهمیدهاند کهاین چنین جوانمردانهاز آب و خاک و نیشتمان و کرامت خود محافظت میکنند. اما در این میانهاین قدرتهای منطقهایی و جهانی هستند کهبیباک از قربانی شدن یک شهر و یک ملت، مطامع سیاسی و اقتصادی خود را جستجو میکنند. اکنون برخیها در پناهبحران آفرینی در کوبانی، حصاری امنیتی و حاشیهای امن برای خود تدارک دیدهاند و بهاصطلاح توپ را بهمیدان دیگری حوالهنمودهاند.
داعش در عمر کوتاهنکبت بار خود و از بدو تولد نامیمونش تاکنون هموارهعلیهانقلاب مردمی و آزادی خواهملت مظلوم سوریهقد علم کردهاست و تا حد زیادی هم در انحراف نگاهجهانی بهانقلاب مردم سوریهموفقیت فرا چنگ آوردهاست و اینک بعد از حملهبه اقلیم کوردستان، نوک پیکان حملاتش را مستقیم متوجه کوبانی و غیرمستقیم متوجهترکیهنمودهاست تا بهخیال خام خود، رژیم بعثی سوریهرا بیش از این در حاشیهامن قرار دهند!
اما پرسش راهبردی برای کوردها این است کهآیا آنان در دام بشار و تلهی داعش خواهند افتاد؟!
آیا از حادثهتلخ شکست جنبش ایلول و از درایت و ذکاوت تاریخی رهبر خود، بارزانی کهدر این اذعان جسورانهجلوهگر است بهرهی کافی و وافی خواهند برد؟! و در سایهی چنین تجربهی تاریخی گرانسنگی از دو دستاورد مهم جنبش کُردها در یک قرن اخیر(استقرار حکومت اقلیم کوردستان و گشودگی پنجرهدمکراسی و صلح و آشتی با کوردها در ترکیه) محافظت و پاسداری میکنند؟
یا اینکهاز بتن و متن حادثهغفلت میکنند و بهحاشیهمیپردازند؟
آیا هیچ اندیشیدهاند کهمثلث شوم توطئهعلیهکوردها، متشکل از ترکیه، سوریهو عراق با اردوغان و حزب عدالت و توسعه، ترک برداشتهو یک ضلع آن در دههاخیر- بههر دلیلی کهفرض کنیم -بههم پیمانی با کوردها روی آوردهاست و گرنه، بشار اسد کهبهاتکای روسیان و داعشیان، هنوز سر جای خود نشستهاست و امثال نوری مالکیها نیز با همهتفاوتهای صوری کهبا صدامیان دارند نسبت بهکوردها و مطالبات آنانتفاوت جوهریی با صدامیان ندارند؟! و اینک تضعیف و تخریب اردوغانیان بهسود کدام طرف معادلهاست؟! کُردان و مطالبات برحقشان یا بعثیان بشاری و صدامی در عراق و شام(داعش) یا آتاتورکیان در کمین نشستهی کوردستان!!
مگر بدیل اردوغان و عدالت و توسعهدر ترکیهو خارج آن چهکسانی هستند؟ کهبایستی برای خوش خدمتی بهآنان، کوردها بهآب و آتش زنند؟! مگر همانها نیستند کهبیش از هشتاد سال تمام، تحت لوای علمانیت آتاتورکی، ماهیت و هویت ملت کورد را نشانهگرفتند؟!(بدیل عبدالکریم قاسم،کهنهایتا و در اوج قلهقساوت بهصدام انجامید را نیز فراموش نکنیم)
چرا توقع بیش از حد معقول از این و آن داشتهباشیم؟!
مگر ما دنبال منافع و مصالح ملت خویش نیستیم؟ کهمتوقع باشیم دیگران چنین نباشند؟! مهم این است کهمنافع ملت ما اکنون و در این شرایط بحرانی، بویژهدر کوردستان ترکیهو اقلیم کوردستان با منافع دولت کنونی ترکیهگرهخوردهاست کهخوشبختانهمنافع آنان نیز در این سوی دیدهشدهاست و اینک بدخواهان، اینجا و آنجا بههر دری میکوبند کهاین معادلهرا بههر قیمتی کهشدهتغییر دادهبهنفع خود رقم زنند؛ کهبیگمان بحران کنونی کوبانی تلاشی در این راستاست و هوشیاری رهبران اقلیم کوردستان و در راس آن بارزانی ودولت ترکیهتا این لحظه، فرصت را از کف دشمنان ربودهاست؛ کهامید است همچنان موفقیت در دوستی ملتهای منطقهرقم خورد و گر نهداعش، گردوخاکی چند روزهست و فروخفتنی؛ آنچهماندگار است کوبانی است و جنبش آزادی خواهانهی کوردستان و آزمونی تاریخی برای کوردان.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.