هشدار جدی در باره موج قریب الوقوع سرکوب و اعدام در ایران پس از پایان جنگ

19:25 - 3 تیر 1404
رضا شریفی بوکانی

رضا شریفی بوکانی

به‌ عنوان یک انسان زنده‌ مانده از زندان و شکنجه،  بیش از چهار دهه سرکوب در جمهوری اسلامی و به‌عنوان کسی که از نزدیک تاریکی سلول‌ها، صدای شلاق و صدور حکم اعدام برای انسان‌های بی‌دفاع را با گوشت و پوست لمس کرده، که شاید زنگ خطری به صدا درآید.

در لحظاتی که صدای موشک‌ها آرام‌تر ‌شود و آتش جنگ جمهوری اسلامی با اسرائیل رو به خاموشی ‌رود، تهدیدی هولناک‌تر در کمین است: بازگشت بی‌رحمانه‌ و بی‌صدای ماشین سرکوب به زندان ها، خانه‌ها، خیابان‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و مرزهای خون‌چکان ایران.

تجربه به ما آموخته که جمهوری اسلامی در دوران پس از بحران‌های خارجی چه جنگ و چه شکست سیاسی هر بار به انتقام ‌گیری سیستماتیک از مردم خود روی آورده است. این نظام، همیشه پس از آن ‌که از صحنه‌ی بین‌المللی عقب رانده شده، با شقاوت دوچندان به درون مرزها برگشته است. برای قتل، برای حذف و برای ساکت ‌کردن مردم بیگناه.

در این روزها موجی تازه از بازداشت‌ها، احضارها، تهدید خانواده‌های سیاسی و دادخواه، فشار بر فعالان مدنی و حتی شهروندان عادی در شهرهای مختلف کردستان به راه افتاده است.ما این سناریو را به‌خوبی می‌شناسیم، ما بوی خون را در پسِ سکوت می‌فهمیم و پایان جنگ ممکن است برای رسانه‌ها آرامش باشد، اما برای مردم ایران آغاز اضطرابی‌ست عمیق.

بیم از شب‌هایی که در آن احکام اعدام بی ‌صدا امضا می‌شوند، بیم از طلوع‌هایی که با دار زدن معترضان سیاسی آغاز می‌شوند و بیم از دوربین‌هایی که دیگر روشن نخواهند شد و جهانی که دوباره دیر خواهد رسید.

جمهوری اسلامی تاکنون بارها نشان داده که در برابر خشم مردم و به‌جای پاسخ، طناب می‌تابد.

اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در دهه ۶۰، کشتار آبان ۹۸ و سرکوب خونین جنبش «زن، زندگی، آزادی» و اعدام شتاب ‌زده‌ی معترضان که همگی بخشی از حافظه‌ی خون‌چکان ماست.

در سال ۱۴۰۱، هم ‌زمان با انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، شاهد بودیم که چگونه تنها به‌ خاطر فریاد حق خواهی، جوانانی در دادگاه‌های چند دقیقه‌ای و بدون حق دفاع مؤثر، به جوخه‌های مرگ سپرده شدند.

یکی از تاریک ‌ترین جلوه‌های سرکوب در جمهوری اسلامی، ساختار ناعادلانه‌ی «دادگاه‌های انقلاب» است؛ جایی که قانون، تبدیل به ابزار، تهدید و حذف شده است. این دادگاه‌ها نه محل احقاق حق، بلکه ماشین اجرای سیاست حذف سیاسی حکومت هستند. تا زمانی که این ساختار بر سر کار است، هر حکمی که از آن بیرون می‌آید، از مشروعیت حقوقی تهی است و تنها سند دیگری‌ست بر جنایت علیه انسانیت.

امروز نیز ده‌ها زندانی سیاسی زیر سایه‌ی حکم اعدام در سلول‌های مرگ جمهوری اسلامی رها شده‌اند و اکنون در این روزهای تنش نظامی و سایه جنگ و خطر اعدام جمعی دیگر بر سر ایران سنگینی می کند..

١١ زندانی محکوم به اعدام به اتهام "جاسوسی برای اسرائیل"، که دیوان عالی کشور در میانه همین بحران نظامی، احکام آنان را تأیید کرده است. تجربه ما می‌گوید این حکم‌ها نه از مسیر عدالت بلکه برای نمایش قدرت و گرفتن انتقام سیاسی صادر شده‌اند.

در روزهایی که جمهوری اسلامی شکست در میدان جنگ را می‌پذیرد، احتمال آن‌ که بخواهد با اعدام این افراد برای خود پیروزی نمایشی بسازد.

اگر جهان در این لحظه حساس، خاموشی توپخانه‌ها را به‌معنای پایان بحران در ایران تلقی کند، دوباره شریک فاجعه خواهد بود. در این برهه حساس جامعه جهانی چشم خود را از ایران برندارد، زیرا جنگ واقعی که تازه آغاز می شود سرکوب و اعدام مردم است.

در چنین وضعیت دشوار کننده ای بایستی مکانیزم‌های نظارتی فوری و جدی بر سرنوشت زندانیان سیاسی فعال شود و جمهوری اسلامی را از هرگونه تلاش برای حذف مخالفان پس از جنگ باز دارد. به مردم ایران، و نه حاکمان آن، گوش فرا دهد و از صدای سرکوب‌ شدگان دفاع کند.

خاموشی جنگ، آغاز تاریکی است نه پایان آن و اگر جهان بیدار نماند، جمهوری اسلامی باز هم خواهد کشت و این‌ بار شاید بی‌صدا، اما با قساوتی بیشتر و ما بازماندگان تاریخ دوباره خواهیم نوشت؛ ما هشدار داده بودیم که جمهوری اسلامی ریشه در سرکوب، اعدام و کشتن مردم خود در ایران دارد.

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.