کمپین به مثابه یک جامعه مدنی
14:05 - 24 شهریور 1393
Unknown Author
اجلال قوامی
در جهان امروز خشونت پرهیزی دیگر ابزاری برای تحلیلهای روشنفکری نیست، بلکه یک ضرورت عملی است(مارتین لوتر کینگ).
یکم: جنگها، انقلابها، زندانی کردنها،کشتارها و نسلکشیها هزاران سال است که به عنوان بخشی از زندگی سیاسی جوامع بشری بوده است. با نگاهی بسیار سطحی روشن میشود که جامعههای انسانی در چشماندازی گسترده از زندگی خود با اصل خشونت زیستهاند. اما در گذر قرنها همواره روش پرهیز از خشونت به عنوان یک شیوه، اندیشه و عمل، مورد توجه جوامع بشری بوده است.
جنبش عدم خشونت تاریخی بس دراز و دیرینه دارد در واقع پیش از گاندی و لوتر کینگ آگاهی اندکی از سنت فلسفی و سیاسی مبارزات عدم خشونت در جهان وجود داشت. عدم خشونت اندیشهای است که اکنون جایگاه خود را در رفتارهای سیاسی و اجتماعی اغلب جوامع استوار کرده است. خشونت پرهیزی به عنوان یک شیوه زندگی دیگر ابزاری برای یک هدف نیست، بلکه هدفی در خود برای خود است. اهمیت عدم خشونت اساسا در تعهدی نهفته است که دارای اصول اخلاقی و انسانی است.
دوم: کمپین حمایت از آوارگان شنگال و مردم در محاصره کوبانی که با تلاش جمعی از کنش گران مدنی، حقوق بشر و فرهنگی در کردستان با هدف فعالیتهای انسان دوستانه موجودیت خود را اعلام نمود، بسان تجربهای ارزنده و بس گرانبها برای جامعهی مدنی در کردستان ایران شد. مشارکت، تساهل و تسامح و روحیه کار جمعی از برکات این کمپین بود. از همان آغاز که کمپین با هدف و محوریت کمک به مردم شنگال، نفی بنیادگرایی، نفی خشونت، ترویج تساهل و تسامح، روا داری و ... پا گرفت، تیرهای غصب و کین از سوی جاهلان خرد ستیز آزادی کش به سوی کمپین روانه شد.
بیشک این کمپین اقدامی دواطلبانه از سوی این کشنگران بود که از یک سو دغدغه مردم شنگال و کوبانی را داشتند و از دیگر سو خطر جریان انسان کش عقل ستیز داعش. از همان آغاز با محوریت دوازده نفر از کنشگران حوزه عمومی کمپین فعالیت خود را آغاز نمود و به تدریج با استقبال مردم و نخبگان روبهرو گشت. آوازهی این حرکت انسانی از مرزهای جغرافیایی نیز گذر کرد و جهانیان فارغ از هر تعلق خاطری با آن هم نوا و همدل شدند. از آغاز عده قلیلی ساز ناکوک زدند و آنرا کاری عبث خواندند و مانعها تراشیدند و پای اهانت بر شعور و غرور مردم نهادند وبا خدعه و نیرنگ میخواستند باطلی را به جای حق بنشانند.
نام را به ننگ بفروشند و فرومایگان را بر کرسی بنشانند و دروغ و دغل در کار کنند و دست تطاول در امانت مردم دراز کنند و پشت به قبله حقیقت به سوی خدا نماز کنند. به صد حیله دست یازیدند تا نمایندگانی دروغین به همراه کاروان امانت مردم روانه کنند از این قلب و تزویر فریاد بر میآورییم که چگونه عدهای با بزک کردن خود و با رنگ و لعابی دروغین هویتی جعلی برای خود ساختند و عنکبوتانه به دور خود تاری تنیدهاند این چند سال اعوان و انصارشان زیر حمایت برخی آقایان چون شغالان گرسنه در پوستین خلق افتادند و اخلاق و انصاف را ربودند. خون در دل و اشک در چشمانمان کردند. کارخانهی فحاشی و تهمت تراشی تراشیدند و به نام فلان نهاد پای اهانت را بر کرامت نهادند. بیت الاحزانی از دروغ و تهمت انباشتند درس غلامی و نوکری میدادند اما انجمنهای دروغین و گزافی که به پا کردند و مکرهای سردو رندیهای واژگونه و زیرکیهای ابلهانه شان ره به جایی نبرد.
نیک روشن است که گذشتهشان چیست و اینک به مدد کدام محفل برای خود صفتی جعل و دروغ ساختند. کیست که اینان را باور بدارد.
کمپین خوش درخشید و نیک نام و کامیاب شد و تاریک اندیشان نفرت پراکن ره به جایی نبردند.
باده غمگینان خورند و ما ز می خوش دل تریم
رو به محبوسان غم ده ساقیان افیون خویش
در جهان امروز خشونت پرهیزی دیگر ابزاری برای تحلیلهای روشنفکری نیست، بلکه یک ضرورت عملی است(مارتین لوتر کینگ).
یکم: جنگها، انقلابها، زندانی کردنها،کشتارها و نسلکشیها هزاران سال است که به عنوان بخشی از زندگی سیاسی جوامع بشری بوده است. با نگاهی بسیار سطحی روشن میشود که جامعههای انسانی در چشماندازی گسترده از زندگی خود با اصل خشونت زیستهاند. اما در گذر قرنها همواره روش پرهیز از خشونت به عنوان یک شیوه، اندیشه و عمل، مورد توجه جوامع بشری بوده است.
جنبش عدم خشونت تاریخی بس دراز و دیرینه دارد در واقع پیش از گاندی و لوتر کینگ آگاهی اندکی از سنت فلسفی و سیاسی مبارزات عدم خشونت در جهان وجود داشت. عدم خشونت اندیشهای است که اکنون جایگاه خود را در رفتارهای سیاسی و اجتماعی اغلب جوامع استوار کرده است. خشونت پرهیزی به عنوان یک شیوه زندگی دیگر ابزاری برای یک هدف نیست، بلکه هدفی در خود برای خود است. اهمیت عدم خشونت اساسا در تعهدی نهفته است که دارای اصول اخلاقی و انسانی است.
دوم: کمپین حمایت از آوارگان شنگال و مردم در محاصره کوبانی که با تلاش جمعی از کنش گران مدنی، حقوق بشر و فرهنگی در کردستان با هدف فعالیتهای انسان دوستانه موجودیت خود را اعلام نمود، بسان تجربهای ارزنده و بس گرانبها برای جامعهی مدنی در کردستان ایران شد. مشارکت، تساهل و تسامح و روحیه کار جمعی از برکات این کمپین بود. از همان آغاز که کمپین با هدف و محوریت کمک به مردم شنگال، نفی بنیادگرایی، نفی خشونت، ترویج تساهل و تسامح، روا داری و ... پا گرفت، تیرهای غصب و کین از سوی جاهلان خرد ستیز آزادی کش به سوی کمپین روانه شد.
بیشک این کمپین اقدامی دواطلبانه از سوی این کشنگران بود که از یک سو دغدغه مردم شنگال و کوبانی را داشتند و از دیگر سو خطر جریان انسان کش عقل ستیز داعش. از همان آغاز با محوریت دوازده نفر از کنشگران حوزه عمومی کمپین فعالیت خود را آغاز نمود و به تدریج با استقبال مردم و نخبگان روبهرو گشت. آوازهی این حرکت انسانی از مرزهای جغرافیایی نیز گذر کرد و جهانیان فارغ از هر تعلق خاطری با آن هم نوا و همدل شدند. از آغاز عده قلیلی ساز ناکوک زدند و آنرا کاری عبث خواندند و مانعها تراشیدند و پای اهانت بر شعور و غرور مردم نهادند وبا خدعه و نیرنگ میخواستند باطلی را به جای حق بنشانند.
نام را به ننگ بفروشند و فرومایگان را بر کرسی بنشانند و دروغ و دغل در کار کنند و دست تطاول در امانت مردم دراز کنند و پشت به قبله حقیقت به سوی خدا نماز کنند. به صد حیله دست یازیدند تا نمایندگانی دروغین به همراه کاروان امانت مردم روانه کنند از این قلب و تزویر فریاد بر میآورییم که چگونه عدهای با بزک کردن خود و با رنگ و لعابی دروغین هویتی جعلی برای خود ساختند و عنکبوتانه به دور خود تاری تنیدهاند این چند سال اعوان و انصارشان زیر حمایت برخی آقایان چون شغالان گرسنه در پوستین خلق افتادند و اخلاق و انصاف را ربودند. خون در دل و اشک در چشمانمان کردند. کارخانهی فحاشی و تهمت تراشی تراشیدند و به نام فلان نهاد پای اهانت را بر کرامت نهادند. بیت الاحزانی از دروغ و تهمت انباشتند درس غلامی و نوکری میدادند اما انجمنهای دروغین و گزافی که به پا کردند و مکرهای سردو رندیهای واژگونه و زیرکیهای ابلهانه شان ره به جایی نبرد.
نیک روشن است که گذشتهشان چیست و اینک به مدد کدام محفل برای خود صفتی جعل و دروغ ساختند. کیست که اینان را باور بدارد.
کمپین خوش درخشید و نیک نام و کامیاب شد و تاریک اندیشان نفرت پراکن ره به جایی نبردند.
باده غمگینان خورند و ما ز می خوش دل تریم
رو به محبوسان غم ده ساقیان افیون خویش