کدامیک مهمتر است: خاک و ملت یا ما و ...
18:25 - 9 مهر 1393
Unknown Author
کیهان یوسفی
سالهاست برای هرآنچه آزادی نامیدهایم، هزاران لاله سرخ این دیار خاک را در آغوش میکشند، باشد که آفتاب آزادی روزی بر سرزمینشان بتابد.
ایستادگی این سرزمین و این ملت در برابر یورشهای تمامی دژخمیان و جباران دوران ستودنی و افسانهیی است. چرایی هرگز به مقصد نرسیدن ما، ما ملت از هم گسیخته عاری از ما، ما ملت نابالغ، ناهمگون نامنسجم باعث شده که حال و روز ما اینگونه باشد، دریغا که درسی از گذشته بگیریم، دریغا که دردها را ببینیم و دریغا که چشمهایمان را باز کنیم.
کوبانی در حال سقوط است ...
آری کوبانی که قلب کُردستان و مرکز مقاومت کُردها طی این روزها در برابر تکفیرهای دولت اسلامی است. استقامت جنگاوارن کُرد، دختران و پسران نستوه کُرد در این بخش از کُردستان ستودنی و توصیف نشدنی است.
شاید بگویی از شرق کُردستان خود چرا نمیگویی، باشد که من و تو میدانیم شرق کُردستان هم حال و روزش بغرنجتر، أسفبارتر و تراژدیکتر از هر بخش دیگر کُردستان است، قلم بدستان، احزاب و سیاسیون را میگویم.
ساز ملت یا به قول چپها همان عوام یکی است، کُردستان، آزادی، کُردایتی و اتحاد و اتحاد و اتحاد... . ولی آنها عوامند و شعور سیاسی که ندارند و بگذار آنقدر هوار بکشند تا گلویشان پاره شود.
کمیک تراژدی ما کُردها از اینجا شروع میشود، صف آرایی مشمئزکننده در بین احزاب، روشنفکران، قلم به دستان و روزنامهنگاران و حتی فعالان حقوقبشر و محیطزیست که من کل در فضای مسموم توهماتی سیاسی غرق شدهاند. هر کس و جریانی میخواهد خود رویین تن و قهرمان این میدان پراز آشوب و پیچیده گردد و بقچه حقوق ملت را برایشان به ارمغان بیاورد.
داعیهداران کوبانی فراوانند، حزبی میخواهد تنها خود قهرمان ملت باشد حقوق ملی و دمکراسی را برای ملت تحقق بخشد در حالی که خود بخش دیگری از ملت را هیچ شمرده و نمایندگان سیاسی آنها در بیرون مرزها را به داخل راه نمیدهد، بخشی از ملت را به ناچار آواره کرده است و از ملت و حقوق ملت و ما و خاک و سرزمین هم دم میزند.
دیگریها در بیرون گود نشسته و سخن از یال و گوپال خویش میزنند، از قدرت خویش در میدان مبارزه علیه متجاوزان و تکفیرها میگویند که دارند و نمیگذارند که قدرت نمایی کنند، ولی دریغا که هنوز نفهمیدهاند که مبارزه نه اجازه میخواهد و نه تعارف و باید رفت و در میدان مبارزه هرآنچه را که ناممکن پنداشته میشود ممکن کرد.
اگر احزاب غیر از حزب اتحادیه دمکراتیک یا همان پ ی د، از همان روزهای نخست و بنا به ادعاهای خود که بین ٤ تا ٦ هزار نیروی مسلح پیشمرگ مستقر در جنوب کُردستان دارند، بدون گوش دادن به تهدیدهای پ.ی.د به داخل روژآوا میرفتند و مستقر میشدند و امروز به امر واقع تبدیل شده و پ.ی.د نیز ناچاراً و در این شرایط مجبور میبود به وجود آنها اعتراف کند و امروز دریک جبهه علیه داعش میجنگیدند و حداقل در جنگ علیه داعش و به ویژه در کوبانی، پ.ی.د تنها نمیبود و این احزاب هم هوارشان مثل این روزها گوشها را کر نمیکرد.
ولی سئوال اساسی اینجاست، سران \"پ ک ک\" و \"پ ی د\" برآنند که چه بکنند؟ و در این وضعیت پیچیده امروزی که معادلات داخلی اکثر کشورهای خاورمیانه و به ویژه کُردستان تحت تاثیر عوامل منطقهای و نیروهای جهانی است میخواهند چه بکنند، و تا کی دوام بیاورند. آیا دنیا و حتی مردم خود آنها میتوانند تکروی و انحصارطلبی آنها را تقبل کنند؟ بدون شک پاسخ منفی است و این مسیر به مقصد ختم نمیشود.
هر کُردی و در هرجای این کره خاکی، امروز چشم به کوبانی دوخته و ناراحت از سقوط این شهر است. خون هر جوانی که در راه کُردستان و در قالب هر تشکلی که میریزد بدون شک قلب هر آزادیخواه کُردی را جریحهدار می کند، ولی آیا جاهطلبیهای حزبی و شخصی آنقدر میارزد که ما خون این همه لاله سرخ را نادیده بگیریم.
اصلاحاتی همچون حزب، حقوق ملی و ... به عنوان دستاوردهای مدرنیته واژههایی هستند که از غرب و آمریکا به ما رسیدهاند. همه اینها برای خدمت به منافع ملی و ملت و کشور بوده و آنها در این راستا این مکانیسمها را به کار گرفتند، ولی ما چه، تا کی باید اینگونه بود؟ آیا احزابمان فرمهای نوینی قبایل و عشایر قبلی برای ما نشدهاند؟
همه در سخن همانیم که میگوییم ولی در عمل نه آنیم که میگوییم. آیا نباید ما از خود بپرسیم کدامیک برای مهمتر و اهمیتش بیشتر است، ملت، خاک، سرزمین یا ما و احزاب و خواستههای حزبی و شخصیامان، کدامیک؟
نظر نویسنده لزوماً بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
سالهاست برای هرآنچه آزادی نامیدهایم، هزاران لاله سرخ این دیار خاک را در آغوش میکشند، باشد که آفتاب آزادی روزی بر سرزمینشان بتابد.
ایستادگی این سرزمین و این ملت در برابر یورشهای تمامی دژخمیان و جباران دوران ستودنی و افسانهیی است. چرایی هرگز به مقصد نرسیدن ما، ما ملت از هم گسیخته عاری از ما، ما ملت نابالغ، ناهمگون نامنسجم باعث شده که حال و روز ما اینگونه باشد، دریغا که درسی از گذشته بگیریم، دریغا که دردها را ببینیم و دریغا که چشمهایمان را باز کنیم.
کوبانی در حال سقوط است ...
آری کوبانی که قلب کُردستان و مرکز مقاومت کُردها طی این روزها در برابر تکفیرهای دولت اسلامی است. استقامت جنگاوارن کُرد، دختران و پسران نستوه کُرد در این بخش از کُردستان ستودنی و توصیف نشدنی است.
شاید بگویی از شرق کُردستان خود چرا نمیگویی، باشد که من و تو میدانیم شرق کُردستان هم حال و روزش بغرنجتر، أسفبارتر و تراژدیکتر از هر بخش دیگر کُردستان است، قلم بدستان، احزاب و سیاسیون را میگویم.
ساز ملت یا به قول چپها همان عوام یکی است، کُردستان، آزادی، کُردایتی و اتحاد و اتحاد و اتحاد... . ولی آنها عوامند و شعور سیاسی که ندارند و بگذار آنقدر هوار بکشند تا گلویشان پاره شود.
کمیک تراژدی ما کُردها از اینجا شروع میشود، صف آرایی مشمئزکننده در بین احزاب، روشنفکران، قلم به دستان و روزنامهنگاران و حتی فعالان حقوقبشر و محیطزیست که من کل در فضای مسموم توهماتی سیاسی غرق شدهاند. هر کس و جریانی میخواهد خود رویین تن و قهرمان این میدان پراز آشوب و پیچیده گردد و بقچه حقوق ملت را برایشان به ارمغان بیاورد.
داعیهداران کوبانی فراوانند، حزبی میخواهد تنها خود قهرمان ملت باشد حقوق ملی و دمکراسی را برای ملت تحقق بخشد در حالی که خود بخش دیگری از ملت را هیچ شمرده و نمایندگان سیاسی آنها در بیرون مرزها را به داخل راه نمیدهد، بخشی از ملت را به ناچار آواره کرده است و از ملت و حقوق ملت و ما و خاک و سرزمین هم دم میزند.
دیگریها در بیرون گود نشسته و سخن از یال و گوپال خویش میزنند، از قدرت خویش در میدان مبارزه علیه متجاوزان و تکفیرها میگویند که دارند و نمیگذارند که قدرت نمایی کنند، ولی دریغا که هنوز نفهمیدهاند که مبارزه نه اجازه میخواهد و نه تعارف و باید رفت و در میدان مبارزه هرآنچه را که ناممکن پنداشته میشود ممکن کرد.
اگر احزاب غیر از حزب اتحادیه دمکراتیک یا همان پ ی د، از همان روزهای نخست و بنا به ادعاهای خود که بین ٤ تا ٦ هزار نیروی مسلح پیشمرگ مستقر در جنوب کُردستان دارند، بدون گوش دادن به تهدیدهای پ.ی.د به داخل روژآوا میرفتند و مستقر میشدند و امروز به امر واقع تبدیل شده و پ.ی.د نیز ناچاراً و در این شرایط مجبور میبود به وجود آنها اعتراف کند و امروز دریک جبهه علیه داعش میجنگیدند و حداقل در جنگ علیه داعش و به ویژه در کوبانی، پ.ی.د تنها نمیبود و این احزاب هم هوارشان مثل این روزها گوشها را کر نمیکرد.
ولی سئوال اساسی اینجاست، سران \"پ ک ک\" و \"پ ی د\" برآنند که چه بکنند؟ و در این وضعیت پیچیده امروزی که معادلات داخلی اکثر کشورهای خاورمیانه و به ویژه کُردستان تحت تاثیر عوامل منطقهای و نیروهای جهانی است میخواهند چه بکنند، و تا کی دوام بیاورند. آیا دنیا و حتی مردم خود آنها میتوانند تکروی و انحصارطلبی آنها را تقبل کنند؟ بدون شک پاسخ منفی است و این مسیر به مقصد ختم نمیشود.
هر کُردی و در هرجای این کره خاکی، امروز چشم به کوبانی دوخته و ناراحت از سقوط این شهر است. خون هر جوانی که در راه کُردستان و در قالب هر تشکلی که میریزد بدون شک قلب هر آزادیخواه کُردی را جریحهدار می کند، ولی آیا جاهطلبیهای حزبی و شخصی آنقدر میارزد که ما خون این همه لاله سرخ را نادیده بگیریم.
اصلاحاتی همچون حزب، حقوق ملی و ... به عنوان دستاوردهای مدرنیته واژههایی هستند که از غرب و آمریکا به ما رسیدهاند. همه اینها برای خدمت به منافع ملی و ملت و کشور بوده و آنها در این راستا این مکانیسمها را به کار گرفتند، ولی ما چه، تا کی باید اینگونه بود؟ آیا احزابمان فرمهای نوینی قبایل و عشایر قبلی برای ما نشدهاند؟
همه در سخن همانیم که میگوییم ولی در عمل نه آنیم که میگوییم. آیا نباید ما از خود بپرسیم کدامیک برای مهمتر و اهمیتش بیشتر است، ملت، خاک، سرزمین یا ما و احزاب و خواستههای حزبی و شخصیامان، کدامیک؟
نظر نویسنده لزوماً بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.