کدام سنت شکنی
16:14 - 23 مرداد 1391
Unknown Author
اجلال قوامی
1- روزنامهنگاری در این مرزوبوم داستان غمانگیزی دارد و غمانگیز بودن آن از جهات مختلف قابل درددل کردن و بیان است. با فضای مساعد برای کار جمعی و فعالیت حرفهیی فرسنگها فاصله داریم تا بتوانیم به طور جدی و حساب شده پیش برویم. با فقر مطلق کار حرفهیی در حوزهی ژورنالیسم کُردی مواجه هستیم و حداقل اصول این حوزه از سوی ما مورد غفلت جدی واقع شده است.
در ندای گروس آمدهایم که از موضع و امکان این رسانه به همه عقاید و سلایق با رعایت قوانین سرویس بدهیم و عقیدهیی غیر از عقیدهی خودمان را تحمل کنیم و اجازهی دهیم آنها هم از حقوق خودشان دفاع کنند. سعی کردهایم خط قرمزها را رعایت کنیم چرا که خط قرمزهای نوشته، نانوشته، مقطعی و موردی وجود دارد که زمانی خط قرمزهای درستی است و گاهی خط قرمزهای سلیقهیی و گاه حتی توهمی است. به هر حال تلاش کردهایم تا جایی که مقدور است خط قرمزها را رعایت و از طرفی برای خوانندگان مطالب نو و متعدد از دیدگاههای گوناگون عرضه کنیم. سفرهیی رنگارنگ بچینیم که همهی کالاهای آن تازه از مزرعه چیده شده باشد.
2- چند صباحی پیش رییس مجمع نمایندگان استان کُردستان نخستین نشست خویش را با فعالان عرصهی اطلاع رسانی برگزار نمود. این نشست بهانهیی شد تا خبرگزاری منتسب به سازمان تبلیغات اسلامی با شور و شعفی کودکانه مدعی شود که این اقدام سنتشکنی بود. آنچه که نگارنده بر آن لختی تامل میکند ناظر بر همین سنتشکنی است.
اقدام به برگزاری این نشست در استانداری کُردستان در نوع خود باید پذیرفت که واقعا سنتشکنی بود چرا که نمایندهی محترم در ذهنیت و ضمیر خویش، خود را برخاسته از آرای مردم نمیداند و به نوعی خود را وامدار و مدیون دولت میداند. سنتشکنی بود چرا که اعوان و انصار این نمایندهی محترم را دو خبرگزاری منتسب به نهادهای دولتی تشکیل می دهند و جالب آنکه بَنِر نصب شده در محل یاد شده مزین به لوگوی برخی نشریات اقماری این جریان بود و به نوعی همان نگاه خودی – غیر خودی در این بنر تداعی شده بود. سنتشکنی بود چرا که مصاحبه کنندهی محترم نزول اجلال فرمودند و جماعت خبرنگار را به حضور خویش پذیرفته و منت نهادند و جماعت رعیت را بنده نوازی فرمودند. سنتشکنی بود از آنجا که سخنان یکی از همکاران را قطع و از وی خواست در نشست بعدی ادامه سخنانش را بگوید چرا که باید به دیدار استاندار برود اما جالبتر این که موفق به زیارت استاندار نیز نشد چرا که اندکی پس از اتمام این نشست استاندار راهی دیدار با یکی از هفتهنامهها شد و نمایندهی محترم ناکام از این دیدار شدند. آیا براستی شان وجایگاه نماینده آنقدر تنزل یافته است که اینچنین برخوردی با وی صورت گیرد. خدا را بررعیت رحمت آورید و جای این نرمتنان گزافهگوی را به سخترویان بدهید که با شما درشتی کنند و با خلایق نرمی، با شما سردی کنند و با خلایق گرمی.
شما برای نام نیک این جهان و پاداش کالای آن جهان به عین عنایت بنگرید از محبت دوستی برنجید که بد را حسن و خار را سمن و عیب را کمال و زشتی را جمال مینماید آنچنان که مهرنویسان با شما کردند.
کو دشمن شوخ چشم چالاک تا عیب مرا به من نماید
جامعه را چون کودکی که تر و خشکش کنند میپندارید که پستانک به دهانش بگذارید.
خدایی نکنید بل خدا را در میان آورید.
زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
1- روزنامهنگاری در این مرزوبوم داستان غمانگیزی دارد و غمانگیز بودن آن از جهات مختلف قابل درددل کردن و بیان است. با فضای مساعد برای کار جمعی و فعالیت حرفهیی فرسنگها فاصله داریم تا بتوانیم به طور جدی و حساب شده پیش برویم. با فقر مطلق کار حرفهیی در حوزهی ژورنالیسم کُردی مواجه هستیم و حداقل اصول این حوزه از سوی ما مورد غفلت جدی واقع شده است.
در ندای گروس آمدهایم که از موضع و امکان این رسانه به همه عقاید و سلایق با رعایت قوانین سرویس بدهیم و عقیدهیی غیر از عقیدهی خودمان را تحمل کنیم و اجازهی دهیم آنها هم از حقوق خودشان دفاع کنند. سعی کردهایم خط قرمزها را رعایت کنیم چرا که خط قرمزهای نوشته، نانوشته، مقطعی و موردی وجود دارد که زمانی خط قرمزهای درستی است و گاهی خط قرمزهای سلیقهیی و گاه حتی توهمی است. به هر حال تلاش کردهایم تا جایی که مقدور است خط قرمزها را رعایت و از طرفی برای خوانندگان مطالب نو و متعدد از دیدگاههای گوناگون عرضه کنیم. سفرهیی رنگارنگ بچینیم که همهی کالاهای آن تازه از مزرعه چیده شده باشد.
2- چند صباحی پیش رییس مجمع نمایندگان استان کُردستان نخستین نشست خویش را با فعالان عرصهی اطلاع رسانی برگزار نمود. این نشست بهانهیی شد تا خبرگزاری منتسب به سازمان تبلیغات اسلامی با شور و شعفی کودکانه مدعی شود که این اقدام سنتشکنی بود. آنچه که نگارنده بر آن لختی تامل میکند ناظر بر همین سنتشکنی است.
اقدام به برگزاری این نشست در استانداری کُردستان در نوع خود باید پذیرفت که واقعا سنتشکنی بود چرا که نمایندهی محترم در ذهنیت و ضمیر خویش، خود را برخاسته از آرای مردم نمیداند و به نوعی خود را وامدار و مدیون دولت میداند. سنتشکنی بود چرا که اعوان و انصار این نمایندهی محترم را دو خبرگزاری منتسب به نهادهای دولتی تشکیل می دهند و جالب آنکه بَنِر نصب شده در محل یاد شده مزین به لوگوی برخی نشریات اقماری این جریان بود و به نوعی همان نگاه خودی – غیر خودی در این بنر تداعی شده بود. سنتشکنی بود چرا که مصاحبه کنندهی محترم نزول اجلال فرمودند و جماعت خبرنگار را به حضور خویش پذیرفته و منت نهادند و جماعت رعیت را بنده نوازی فرمودند. سنتشکنی بود از آنجا که سخنان یکی از همکاران را قطع و از وی خواست در نشست بعدی ادامه سخنانش را بگوید چرا که باید به دیدار استاندار برود اما جالبتر این که موفق به زیارت استاندار نیز نشد چرا که اندکی پس از اتمام این نشست استاندار راهی دیدار با یکی از هفتهنامهها شد و نمایندهی محترم ناکام از این دیدار شدند. آیا براستی شان وجایگاه نماینده آنقدر تنزل یافته است که اینچنین برخوردی با وی صورت گیرد. خدا را بررعیت رحمت آورید و جای این نرمتنان گزافهگوی را به سخترویان بدهید که با شما درشتی کنند و با خلایق نرمی، با شما سردی کنند و با خلایق گرمی.
شما برای نام نیک این جهان و پاداش کالای آن جهان به عین عنایت بنگرید از محبت دوستی برنجید که بد را حسن و خار را سمن و عیب را کمال و زشتی را جمال مینماید آنچنان که مهرنویسان با شما کردند.
کو دشمن شوخ چشم چالاک تا عیب مرا به من نماید
جامعه را چون کودکی که تر و خشکش کنند میپندارید که پستانک به دهانش بگذارید.
خدایی نکنید بل خدا را در میان آورید.
زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد