کارگران ارزان و خاموش

20:17 - 17 اردیبهشت 1394
Unknown Author
نیشتمان روحانی

آغاز ماه مه هر سال گرامیداشت مبارزه طبقه کارگر است، که بیشترین درصد از نیروی کار را تشکیل می‏دهند، در همان حال محدودترین قشر هر جامعه هستند. در سالروز، روز جهانی کارگر در کشور ایران هیچ چیز خوشحال کننده‏ای برایشان نیست، رویداد و اخبارها درباره وضعیت و معیشت کارگران حاکی از بدتر شدن اوضاع آنهاست. وضعیت اقتصادی و تحریم‏ها زندگی این طبقه را در تنگنا قرار داده، اما علیرغم اوضاع اسفبار کارگران به کلی، درصد زیادی از این قشر هستند که حتی به عنوان کارگر هم به حساب نمی‏آیند. \" کارگران ارزان و خاموش \" بهتر است با این عنوان از آنها نام ببریم، زنانی که مجبور به ارزان فروش کردن نیروی کار خویشند بدون اینکه بتوانن یا فرصت این را داشته باشند که ندای اعتراض و نارضایتی سر دهند.

زنان و مخصوصا زنان کار روبروی محدودیت و ستم بیشتری قرار می‏گیرند ، با وجود همه نابرابری‌ها آنها خواستار احقاق حقوق خود بوده‏اند. آغاز اعتراضات آنها به قبل از اعتراضات کارگری سال ١٨٨٦ برمیگردد، ٨ مارس ١٨٧٥ میلادی یادآور مبارزه زنان کارگر است، به منظور اعتراض به وضعیت بد محیط کار، ساعتهای زیاد کار کردن، حقدست کم، نبود خدمات لازم برای زنان کارگر، که جهت تامین معیشت خانواده‏هایشان مجبور بودن در بدترین وضعیت کار کنند. زنان کار که محرومترین قشر جامه ایران و کردستان هستند، بخش زیادی از نیروی کار را تشکیل میدهند، حقوق و امتیازاتی که هر کارگر باید داشته باشد از آن محروم هستند و حتی به عنوان کارگر هم به حساب نمی‏آیند. کارگران و زنان کار در بدترین وضعیت معیشتی هستند و برای تامین معیشت خانوادهایشان مجبور به کار کردن هستند. با کارکردنشان در کارخانه‏های بزرگ و کوچک، کوره‏خانه‏ها و کارگاههای بافندگی و فرش‏بافی و همچنین خانه‏داری مدام روبروی تبعیض و ستم قرار می‏گیرند و حتی جایی در بندهای قانون کار جمهوری اسلامی ایران ندارند.

قوانین کار در جمهوری اسلامی به نفع زنان کارگر نیست و بیش از حمایت، ممانعت بیشتر برای آنها ایجاد کرده است. همانطور که ماده سوم قانون کار در ایران که مختص به قوانین کارکردن زنان است، بطور غیرمستقیم درصدد بیکار کردن زنان و خانه‌نشین کردن آنان برآمده است و این بهانه‌است برای عدم بکارگیری نیروی کار زنان از سوی کارفرمایان.

به دنبال تغییرات قوانین کار در دولت خاتمی، کارگاه‌هایی را که تعداد کارکنان آن از ١٠ نفر کمتر باشد مشمول قوانین کار نخواهند شد. طبق آمارها بیشتر زنان کار در این کارگاه‌ها مشغول کار هستند که براین اساس از حق بیمه و دیگر خدمات مانند کلاه، کفش ایمنی و دستکش محروم می‌شوند که منجر به کاهش توانایی کار زنان و تولید کمتر خواهد شد و این خود بهانه‌ای برای نپذیرفتن زنان در کارگاه‌های بزرگتر.

می‏توان زنان کار در ایران، برطبق مسائل و مشکلاتی که با آن درگیرند به چند دسته تقسیم کرد:

اول_ زنانی که در کارخانه‏ها و کارگاههای بزرگ رسما به عنوان کارگر پذیرفته شده‏اند، تا حدی در وضعیت بهتری هستند و قوانین کار شامل آنها میشود، هرچند در این وضعیت بحرانی ایران بخاطر تعطیلی و ورشکسته شدن کارخانه‏ها تعدادشان روز به روز کمتر میشود.

دوم_ زنانی که در کارخانه‏های کوچک مشغول به‏کار هستند و قوانین کار شامل این دسته از کارگران نمی‏شود، کمترین خدمات به آنها ارائه می‏شود و حتی حقدست کمتری از مردان می‏گیرند. درصد زیادی از زنان کار در این بخش‏ها کار می‏کنند و کارفرمایان بخاطر اینکه تحت نظارت قوانین کار نیستند، مجبور به تامین خدمات لازم کار و بیمه برایشان نیستند، در این مکان‏ها بیشتر از نیروی زنان استفاده می‏شود، که بیشتر از هر جای مورد بی‏احترامی و تبعیض قرار می‏گیرند، اما تعداد زیادی از زنان برای تامین معیشت خانواده‏هایشان به این چنین کارها احتیاج دارند و مجبور به کار کردن در این مکان‏ها هستند بدون اینکه صدای اعتراض سردهند، همچنین این گونه مکان‏ها هیچ امنیتی برای زنان ندارد.

دسته سوم درصد قابل توجهی از زنان چه به عنوان پیمانکار، روزانه یا ساعتی ‏به کار نظافت‏ خانه‏، کارخانه و اداره‏ها مشغول می‏شوند. این دسته شاید مزد بهتری داشته باشد اما جزء کارهای موقتی به حساب میایند و مدام ترس نبود کار یا از دست دادن کارشان هست.

دسته چهارم در هیچ آمار و ارقامی جای ندارند، زنانی که در خانه کار می‏کنند، البته منظور زنان خانه‏داری نیست بلکه منظور کار کردن در خانه مثل کارهای دستی، قالبافی، خیاطی و ... است.

پنجم ـ محرومترین دسته از زنان کار، نه تنها در هیچ آمار و ارقامی از آنها سخنی به میان نمی‏آید، حتی برای کارکردنشان هیچ ارزش معنوی و مادی قائل نیستند، این دسته از زنان بیشتر از مردان کار می‏کنند و خسته می‏شوند بدون اینکه مزدی دریافت کنند، این زنان که به \" زنان خانه‏دار\" شناخته شده‏اند. اگرچه در چند سال اخیر تلاش‏های در خصوص بیمه کردن یا پرداخت حقوقی اگر هم ناچیز باشد برایشان تعیین شود اما در راستای سیاست‏های هرچی بیشتر منزوی کردن زنان و فرستادنشان به خانه‏ها بوده، که تاحالا هم هیچ اقدام عملی صورت نگرفته است.

ششم_ محرومترین دسته از زنان که به دست فراموشی سپرده شده‏اند، آن دسته از زنان هستند که حتی وضعیتشان از زنان خانه‏دار هم بدتر است و هیچ اهمیتی به آنها داده نمی‏شود، متاسفانه حتی فعالان حقوق زنان آنها را فراموش کرده‏اند، زنان روستایی جدا از اینکه وظیفه پرورش بچه‏ها و کار خانه را به عهده دارند همراه مردان در مزارع کار می‏کنند. چون در ایران و بخصوص در کردستان هنوز کار کشاورزی و دامداری به شیوه سنتی صورت می‏گیرد، بخش زیادی از کارها به عهده زنان خواهد بود بدون اینکه هیچ مزدی دریافت کنند یا حقوقی داشته باشند.

اوضاع بحرانی اقتصاد ایران، تعطیلی و ورشکستگی بسیاری از کارخانه‏هاو کارگاه‏های کوچک و بزرگ، افزایش درصد بیکاری و زندگی زیر خط فقر، زندگی کارگران و بخصوص زنان کارگر را دشوارتر کرده. تاحدی که علیرغم همه مشکلات و محدودیتها، جدایی از کار پرمشقت روزانه خانه‏داری مجبور به کار کردن در بیرون از خانه باشند. آنها بیشتر از هر قشری مورد ستم و تبعیض قرار میگیرند. برای همین لازم است که فعالین مدنی و حوزه زنان بیشتر به مشکلات و مسائل این قشر از جامعه توجه کنند، که متاسفانه تا اکنون کمترین تلاشی در این زمینه شده و این زنان در سکوت و خاموشی، توانایی و نیروری خود را خیلی ارزان میفروشند.

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.