کارون، حق حیات ما
12:57 - 8 آبان 1392
Unknown Author
نـوری حـمــزه
استمرار اجرای طرحهای انحراف آب در بالادست کارون، کرخه، دز و جراحی و اجرای طرحهایی دیگر که در برگیرندهی گسیل جمعیت غیر بومی به مناطق عربنشین است، گویای این واقعیت است که دولت جمهوری اسلامی همسان رژیمهای سابق برنامهی تغییر بافت جمعیتی در مناطق غیرفارس را با دقت ادامه میدهد.
در ادامهی همین نوشته به طرحهای مختلف جمهوری اسلامی که ساکنان اصلی اقلیم اهواز را هدف قرار داده و به ورطهی نابودی اجتماعی سوق میدهد، اشاره خواهم کرد، و پس از آن به موضوع انحراف آب کارون خواهم پرداخت.
تراکم بسیار محسوس توسعهی آموزشی، صنعتی، خدماتی، رفاهی و… در مناطق مرکزی ایران و محرومیت مناطق پیرامونی، این فرضیه را ثابت میکند که جمهوری اسلامی، مناطق پیرامونی را به عنوان یک تهدید قلمداد کرده و در بسیاری از برنامههای توسعهی اقتصادی و اجتماعی آنها را کنار نهاده است.
برای مثال در این زمینه جمهوری اسلامی یک مصوبهی امنیتی دارد که طبق آن مصوبه سرمایهگذاری اقتصادی در مناطق عربنشین ممنوع است. هر چند محمود احمدینژاد رئیسجمهوری پیشین ایران در سخنانی در شهر حویزه گفت که دولت متبوعش آن مصوبه را لغو کرد، اما سخن ایشان زمانی بوده که از عمر مصوبه یاد شده بیش از بیست سال گذشته بود. همچنین با قبول ادعای احمدینژاد مبنی بر لغو مصوبهی یاد شده، اما هنوز هیچ نشانهای از تغییر در روند سرمایهگذاری در مناطق عربنشین دیده نمیشود.
از جمله بازتابهای آن مصوبه و مصوبههای مشابه، زمینگیر شدن مناطق عرب نشین در سایر ابعاد اقتصادی ، اجتماعی، فرهنگی و... است.
در ادامهی طرحهای تغییر بافت جمعیتی بایستی به سلب زمینهای کشاورزی ساکنان اصلی و اجرای طرحهای غیر اقتصادی توسعهی نیشکر اشاره کرد.
برای اثبات غیر اقتصادی و سیاسی بودن طرحهای توسعه نیشکر کافی است به تحقیقی که شرکت نیشکر هفتتپه انجام داده نگاهی بیندازیم؛
بنا بر تحقیقات شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه، تولید هر یک کیلوگرم شکر، به بیش از ۲۴۲۰ لیتر آب نیاز دارد. این امر نشان میدهد که بهای آب پرداختی برای تولید یک کیلوگرم شکر جای هیچگونه سودآوری برای طرحهای توسعه نیشکر نمیگذارد.
این تحقیق به خوبی نشان میدهد که موضوع اصلی و فلسلفهی اجرای طرح یادشده تأمین شکر و یا ایجاد شغل برای ساکنان اصلی که زمینهای آنها مصادره شد نبوده و نیست.
فلسفهی اصلی طرحهای توسعه نیشکر؛ سلب زمینهای کشاورزی ساکنان اصلی منطقه، ایجاد شغل و اسکان نیروهای غیربومی در مناطق عربنشین در راستای طرح تغییر بافت جمعیتی است.
در ادامهی طرح تغییر بافت جمعیتی، ناظران به یاد دارند که محمد علی ابطحی \"رئیس دفتر خاتمی در دوران ریاست جمهوری\" نیز با ارسال نامهای به سازمان مدیریت و برنامهریزی از مسئولان مربوطه \"طبق هماهنگیهای قبلی\" خواسته بود که نسبت به تغییر بافت جمعیتی مناطق عربنشین در یک بازه زمانی مشخص اقدام شود.
محمد علی ابطحی پس از آغاز تظاهرات مردم عرب موسوم به انتفاضهی ۱۵ آوریل ۲۰۰۵، دربارهی نامهی یاد شده، همه چیز گفت، اما به هیچ وجه نامهی یادشده را تکذیب نکرد. اکنون نیز سیاستهای تغییر بافت جمعیتی مناطق عربنشین با سرعت و شدت ادامه دارد.
چنین نیز در پیشبرد سیاستهای آسیمیلاسیون و پاکسازی نژادی، غلامعلی رشید رئیس کنونی ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در سالهای گذشته طی نامهای به عیسی کلانتری وزیر کشاورزی دولتهای رفسنجانی و خاتمی از او خوسته بود؛ زمینهای کشاورزی کشاورزان عرب را از آنان سلب و بنا به گفتهی ایشان آن زمینها را به مردم و شرق استان واگذار نمایند.
در این میان اوامر غلامعلی رشید اجرا شد و وزارت کشاورزی با همکاری سازمان منابع طبیعی و دیگر ارگانها شرکتهایی تحت عنوان\" تعاونی ایثارگران\" تشکیل دادند و صدها هزار هکتار از زمینهای زراعی کشاورزان عرب را سلب کردند.
در ادامهی طرحهای یاد شده، اکنون نیز دولت جمهوری اسلامی با خشکاندن مناطق هور العظیم در غرب خفاجیه، بسیتین و حویزه (دشت میسان) اقدام به حفاری و کاوش نفت کرده است. در عملیات خشکاندن هورالعظیم دهها روستای مناطق هور زندگی خود را از دست داده و راهی حاشیهی شهرها شدند. در این میان جمع بزرگی از کارگران غیربومی به منطقه اعزام شده و جای ساکنان اصلی در منطقه را پر کردند.
دهها طرح کوچک و بزرگ که در برگیرندهی ژنوساید قومی است در زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب اجرا شده و هنوز جنین برنامههایی با هزینههای هنگفت ادامه دارند.
پس از بر شمردن طرحهای یاد شده و عزم دولت ایران برای اجرای چندین طرح دیگر در راستای تحقق اهداف خود در مورد تغییر بافت جمعیتی، به عملیات انحراف آب کارون به سوی مناطق مرکزی ایران میرسیم.
ادعاهای واهی و تهی از هرگونه پایههای علمی دربارهی دبی آب کارون نشان میدهد که دولت ایران فقط به موضوع انتقال سایر ثروتها و مهمتر از همه انحراف آب کارون به مناطق مرکزی میاندیشد. از سوی دیگر تحقیقات سازمانها و شرکتهای تابعه بخش کشاورزی رژیم، ادعاهای یادشده مبنی بر اضافه بودن آب کارون را به کلی رد میکند.
هفت طرح توسعهی کشت نیشکر در شمال و جنوب اهواز با کاشت قلمههای نیشکر در دهها هزار هکتار زمین کشاورزی، سالانه درحدود سه میلیارد مترمکعب آب مصرف میکنند. این میزان آب در حدود ۳۵ درصد آورد سالانه رودخانه کارون است.
در پژوهشی که توسط شرکت کشت و صنعت نیشکر میرزا کوچکخان صورت گرفته، گزارش شده است که به طور متوسط سالانه در هرهکتار درحدود ۳۸ هزار مترمکعب آب برای نیشکر مصرف میشود. از طرف دیگر عباس بذرافکن مدیر عامل توسعهی نیشکر و صنایع جانبی میگوید: سطح زیر کشت نیشکر با افتتاح طرحهای فارابی و دهخدا به ۷۰ هزار هکتار رسیده است. برخی دیگر از مسئولان استانی سطح زیر کشت را تا ۹۰ هزار هکتار نیز اعلام کردهاند.
یک محاسبهی ساده نشان میدهد که سالانه رقمی معادل دومیلیارد و هفتصد میلیون تا سه میلیارد و چهارصد میلیون متر مکعب آب صرف طرحهای توسعه نیشکر می شود.
براساس همین پژوهش راندمان استفاده از آب در مزارع نیشکر کمتر از ۶۰ درصد رقم یاده شده بالا است و مابقی آب یعنی سالانه درحدود یک میلیارد مترمکعب آب در سیستم آبیاری مزارع نیشکر پس از آمیزش با انواع سم و مواد شیمیایی هدر میرود.
ده مجموعهی توسعهی نیشکر در قالب هفت واحد با نام های کشت و صنعت صنعت فارابی، دعبل خزاعی، سلمان فارسی ، امیرکبیر و میرزا کوچکخان در جنوب اهواز، کشت و صنعتهای دهخدا و خمینی در شمال اهواز و کشت و صنعتهای میان آب، هفت تپه و کارون واقع شده بین شهرهای شوشتر و شوش دانیال با کشت هزاران هکتار نیشکر ضربههای جبران ناپذیری به محیط زیست منطقه وارد کردند.
طرحهای کشت نیشکر سالانه میلیونها مترمکعب پسابهای سمی و در عین حال بسیار شور وارد رودخانههای دز و کارون میکنند. حجم کل سالانه پسابهای کشاورزی دو میلیارد و صد و بیست میلیون متر مکعب است که بیشترین بخش آن مربوط به مزارع نیشکر میشود.
این پسابها به تنهایی حدود ۸۴ درصد حجم پسابهای ورودی به کارون را شامل میشود. به علاوه این پسابها با تخلیهی روزانه ۸۵۴۱ تن نمک و املاح معدنی بیشترین سهم و نقش را در افزایش شوری منابع آب کارون به عهده دارند.
به عبارتی دیگر حدود ۷۸ درصد نمک و املاح معدنی از کل بار آلودگی معدنی که به رودخانه وارد میگردد توسط زهکشهای شبکههای آبیاری و زهکشی است.
شایان ذکر است که کشت قلمههای نیشکر از سوی سازمانهای طرفدار محیط زیست به عنوان یکی از عوامل اساسی خشک شدن زمین معرفی شده است.
پس از عبور از عدم توجه به توسعه، ضربهی کمرشکن طرح توسعهی نیشکر به اکولوژی و محیط زیست و استمرار طرحهای مهندسی شده برای تغییر بافت جمیعتی در مناطق عربنشین به بحران کنونی رودخانهی کارون میرسیم.
گفته میشود که از زمان استقلال دولت مشعشعیان به پایتختی حویزه یعنی معاصر با دورهی صفویان، دولت صفویه که پایتخت آن اصفهان بوده، سعی داشته، آب کارون را از سرشاخههای آن در کوهستان زاگرس به سوی اصفهان منحرف سازد. در همین راستا از آن زمان تاکنون طرحهای مختلفی بر بالا دست رودخانه و سر شاخههای کارون ایجاد شد. از جملهی آن طرحها گسترش مرز استان اصفهان به سوی کوهستان زاگرس و نزدیک شدن به منابع اصلی آب برای تحت کنترل گرفتن آن منابع است.
برای تبیین موضوع بحران رودخانهی کارون به صورت آماری نیز باید گفت؛ بنا به آمار شرکت مدیریت منابع آب ایران تاکنون بیش از چهل سد و تونل برای انحراف آب برروی سرچمشهی رودخانههای کارون، کرخه، جراحی و دز تأسیس شدهاند.
همچنین براین حوزههای آبریز بیش از ۳۶ سد دردست ساخت است. ۱۴۰ سد نیز دردست مطالعه هستند. شمار زیادی از آن سدها مراحل پایانی مطالعه و بررسی را سپری میکنند.
مهمترین آن سدها و تونلها آن دسته هستند که سالانه بیش از یک میلیارد و نیم مترمکعب آب را به فلات مرکزی ایران منتقل میکنند.
شرکت مدیریت منابع آب ایران وضعیت و تعداد سدهای حوزهی آبریز جلگهی اهواز را چنین اعلام کرده است؛
حوزهی کارون بزرگ ۲۵ سد، حوزهی کرخه ۷ سد و حوزهی جراحی ۸ سد.
شمار سدهای دردست ساخت:
حوزهی کارون بزرگ ۱۹ سد، حوزهی کرخه ۱۲ سد و حوزهی جراحی ۵ سد.
شمار سدهای دردست مطالعه:
حوزهی کارون بزرگ ۶۷ سد، حوزهی کرخه ۴۴ سد و حوزهی جراحی ۲۹ سد.
هرچند برخی از سدهای یاد شده به عنوان سد تنظیمی قلمداد میشوند، اما به عقیدهی کارشناسان تراکم بیش از اندازهی سدها در تمام طول رودخانههای یادشده باعث ایجاد مشکلات عمده در اکولوژی و محیط زیست منطقه خواهد شد.
اکنون نیز طرح بهشتآباد برای انتقال آب از چهار محال و بختیاری به اصفهان شامل یک طرح بزرگ احداث تونل ۶۵ کیلومتری است. این تونل با ظرفیت سالانه یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون مترمکعب، آب را به فلات مرکزی ایران منتقل میکند.
با اجرای طرح بهشت آباد، آب صنعتی و کشاورزی اصفهان، یزد و کرمان تا دههها سال آینده تأمین میشود این در حالی است که بسیاری از مناطق جنوب غرب از بیآبی یا کم آبی رنج میبرند و مردم جنوب حتی با کمبود آب شرب مواجه هستند.
تنها کار کارشناسی انجام شده روی طرح بهشت آباد، برشمردن منافع طرح مورد نظر برای استان اصفهان و دیگر مناطق مرکزی است و به سایر نیازهای حوزههای پایین دست توجهی نشده است. معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست در این مورد به غیرکارشناسی بودن بسیاری از طرحهای سدسازی و انحراف آب اذعان کرد.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی با گماردن نیروهای نژادگرا و غیربومی در مسئولیتهای استانی و شهرستانی مناطق عربنشین، سعی دارد با سرعت بیشتری پروژهای یاد شده را تکمیل کند.
عملکردهای مهندسیشده دولت ایران امروزه در منطقه باعث نابودی محیط زیست شده است. شاید با اندکی تسامح بتوان گفت که اقلیم اهواز به مثابه یک \"کارگاه اقتصادی\" برای دولت ایران است و نمیتوان شمهای از زندگی را در آنجا جستجو کرد.
پروژههای انحراف آب کارون طبق قوانین بینالمللی در راستای ژنوساید قومی تعریف میشود و قابل پیگرد در سازمانهای بینالمللی است.
استمرار جریان آب در کارون و سایر رودخانههای اقلیم اهواز به مثابهی سند زندگی و حق حیات است. هر حادثهای که باعث توقف جریان آب رودخانههای کارون، کرخه، دز و جراحی شود مساوی با سلب حق حیات از ساکنان اصلی است.
*روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
استمرار اجرای طرحهای انحراف آب در بالادست کارون، کرخه، دز و جراحی و اجرای طرحهایی دیگر که در برگیرندهی گسیل جمعیت غیر بومی به مناطق عربنشین است، گویای این واقعیت است که دولت جمهوری اسلامی همسان رژیمهای سابق برنامهی تغییر بافت جمعیتی در مناطق غیرفارس را با دقت ادامه میدهد.
در ادامهی همین نوشته به طرحهای مختلف جمهوری اسلامی که ساکنان اصلی اقلیم اهواز را هدف قرار داده و به ورطهی نابودی اجتماعی سوق میدهد، اشاره خواهم کرد، و پس از آن به موضوع انحراف آب کارون خواهم پرداخت.
تراکم بسیار محسوس توسعهی آموزشی، صنعتی، خدماتی، رفاهی و… در مناطق مرکزی ایران و محرومیت مناطق پیرامونی، این فرضیه را ثابت میکند که جمهوری اسلامی، مناطق پیرامونی را به عنوان یک تهدید قلمداد کرده و در بسیاری از برنامههای توسعهی اقتصادی و اجتماعی آنها را کنار نهاده است.
برای مثال در این زمینه جمهوری اسلامی یک مصوبهی امنیتی دارد که طبق آن مصوبه سرمایهگذاری اقتصادی در مناطق عربنشین ممنوع است. هر چند محمود احمدینژاد رئیسجمهوری پیشین ایران در سخنانی در شهر حویزه گفت که دولت متبوعش آن مصوبه را لغو کرد، اما سخن ایشان زمانی بوده که از عمر مصوبه یاد شده بیش از بیست سال گذشته بود. همچنین با قبول ادعای احمدینژاد مبنی بر لغو مصوبهی یاد شده، اما هنوز هیچ نشانهای از تغییر در روند سرمایهگذاری در مناطق عربنشین دیده نمیشود.
از جمله بازتابهای آن مصوبه و مصوبههای مشابه، زمینگیر شدن مناطق عرب نشین در سایر ابعاد اقتصادی ، اجتماعی، فرهنگی و... است.
در ادامهی طرحهای تغییر بافت جمعیتی بایستی به سلب زمینهای کشاورزی ساکنان اصلی و اجرای طرحهای غیر اقتصادی توسعهی نیشکر اشاره کرد.
برای اثبات غیر اقتصادی و سیاسی بودن طرحهای توسعه نیشکر کافی است به تحقیقی که شرکت نیشکر هفتتپه انجام داده نگاهی بیندازیم؛
بنا بر تحقیقات شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه، تولید هر یک کیلوگرم شکر، به بیش از ۲۴۲۰ لیتر آب نیاز دارد. این امر نشان میدهد که بهای آب پرداختی برای تولید یک کیلوگرم شکر جای هیچگونه سودآوری برای طرحهای توسعه نیشکر نمیگذارد.
این تحقیق به خوبی نشان میدهد که موضوع اصلی و فلسلفهی اجرای طرح یادشده تأمین شکر و یا ایجاد شغل برای ساکنان اصلی که زمینهای آنها مصادره شد نبوده و نیست.
فلسفهی اصلی طرحهای توسعه نیشکر؛ سلب زمینهای کشاورزی ساکنان اصلی منطقه، ایجاد شغل و اسکان نیروهای غیربومی در مناطق عربنشین در راستای طرح تغییر بافت جمعیتی است.
در ادامهی طرح تغییر بافت جمعیتی، ناظران به یاد دارند که محمد علی ابطحی \"رئیس دفتر خاتمی در دوران ریاست جمهوری\" نیز با ارسال نامهای به سازمان مدیریت و برنامهریزی از مسئولان مربوطه \"طبق هماهنگیهای قبلی\" خواسته بود که نسبت به تغییر بافت جمعیتی مناطق عربنشین در یک بازه زمانی مشخص اقدام شود.
محمد علی ابطحی پس از آغاز تظاهرات مردم عرب موسوم به انتفاضهی ۱۵ آوریل ۲۰۰۵، دربارهی نامهی یاد شده، همه چیز گفت، اما به هیچ وجه نامهی یادشده را تکذیب نکرد. اکنون نیز سیاستهای تغییر بافت جمعیتی مناطق عربنشین با سرعت و شدت ادامه دارد.
چنین نیز در پیشبرد سیاستهای آسیمیلاسیون و پاکسازی نژادی، غلامعلی رشید رئیس کنونی ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در سالهای گذشته طی نامهای به عیسی کلانتری وزیر کشاورزی دولتهای رفسنجانی و خاتمی از او خوسته بود؛ زمینهای کشاورزی کشاورزان عرب را از آنان سلب و بنا به گفتهی ایشان آن زمینها را به مردم و شرق استان واگذار نمایند.
در این میان اوامر غلامعلی رشید اجرا شد و وزارت کشاورزی با همکاری سازمان منابع طبیعی و دیگر ارگانها شرکتهایی تحت عنوان\" تعاونی ایثارگران\" تشکیل دادند و صدها هزار هکتار از زمینهای زراعی کشاورزان عرب را سلب کردند.
در ادامهی طرحهای یاد شده، اکنون نیز دولت جمهوری اسلامی با خشکاندن مناطق هور العظیم در غرب خفاجیه، بسیتین و حویزه (دشت میسان) اقدام به حفاری و کاوش نفت کرده است. در عملیات خشکاندن هورالعظیم دهها روستای مناطق هور زندگی خود را از دست داده و راهی حاشیهی شهرها شدند. در این میان جمع بزرگی از کارگران غیربومی به منطقه اعزام شده و جای ساکنان اصلی در منطقه را پر کردند.
دهها طرح کوچک و بزرگ که در برگیرندهی ژنوساید قومی است در زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب اجرا شده و هنوز جنین برنامههایی با هزینههای هنگفت ادامه دارند.
پس از بر شمردن طرحهای یاد شده و عزم دولت ایران برای اجرای چندین طرح دیگر در راستای تحقق اهداف خود در مورد تغییر بافت جمعیتی، به عملیات انحراف آب کارون به سوی مناطق مرکزی ایران میرسیم.
ادعاهای واهی و تهی از هرگونه پایههای علمی دربارهی دبی آب کارون نشان میدهد که دولت ایران فقط به موضوع انتقال سایر ثروتها و مهمتر از همه انحراف آب کارون به مناطق مرکزی میاندیشد. از سوی دیگر تحقیقات سازمانها و شرکتهای تابعه بخش کشاورزی رژیم، ادعاهای یادشده مبنی بر اضافه بودن آب کارون را به کلی رد میکند.
هفت طرح توسعهی کشت نیشکر در شمال و جنوب اهواز با کاشت قلمههای نیشکر در دهها هزار هکتار زمین کشاورزی، سالانه درحدود سه میلیارد مترمکعب آب مصرف میکنند. این میزان آب در حدود ۳۵ درصد آورد سالانه رودخانه کارون است.
در پژوهشی که توسط شرکت کشت و صنعت نیشکر میرزا کوچکخان صورت گرفته، گزارش شده است که به طور متوسط سالانه در هرهکتار درحدود ۳۸ هزار مترمکعب آب برای نیشکر مصرف میشود. از طرف دیگر عباس بذرافکن مدیر عامل توسعهی نیشکر و صنایع جانبی میگوید: سطح زیر کشت نیشکر با افتتاح طرحهای فارابی و دهخدا به ۷۰ هزار هکتار رسیده است. برخی دیگر از مسئولان استانی سطح زیر کشت را تا ۹۰ هزار هکتار نیز اعلام کردهاند.
یک محاسبهی ساده نشان میدهد که سالانه رقمی معادل دومیلیارد و هفتصد میلیون تا سه میلیارد و چهارصد میلیون متر مکعب آب صرف طرحهای توسعه نیشکر می شود.
براساس همین پژوهش راندمان استفاده از آب در مزارع نیشکر کمتر از ۶۰ درصد رقم یاده شده بالا است و مابقی آب یعنی سالانه درحدود یک میلیارد مترمکعب آب در سیستم آبیاری مزارع نیشکر پس از آمیزش با انواع سم و مواد شیمیایی هدر میرود.
ده مجموعهی توسعهی نیشکر در قالب هفت واحد با نام های کشت و صنعت صنعت فارابی، دعبل خزاعی، سلمان فارسی ، امیرکبیر و میرزا کوچکخان در جنوب اهواز، کشت و صنعتهای دهخدا و خمینی در شمال اهواز و کشت و صنعتهای میان آب، هفت تپه و کارون واقع شده بین شهرهای شوشتر و شوش دانیال با کشت هزاران هکتار نیشکر ضربههای جبران ناپذیری به محیط زیست منطقه وارد کردند.
طرحهای کشت نیشکر سالانه میلیونها مترمکعب پسابهای سمی و در عین حال بسیار شور وارد رودخانههای دز و کارون میکنند. حجم کل سالانه پسابهای کشاورزی دو میلیارد و صد و بیست میلیون متر مکعب است که بیشترین بخش آن مربوط به مزارع نیشکر میشود.
این پسابها به تنهایی حدود ۸۴ درصد حجم پسابهای ورودی به کارون را شامل میشود. به علاوه این پسابها با تخلیهی روزانه ۸۵۴۱ تن نمک و املاح معدنی بیشترین سهم و نقش را در افزایش شوری منابع آب کارون به عهده دارند.
به عبارتی دیگر حدود ۷۸ درصد نمک و املاح معدنی از کل بار آلودگی معدنی که به رودخانه وارد میگردد توسط زهکشهای شبکههای آبیاری و زهکشی است.
شایان ذکر است که کشت قلمههای نیشکر از سوی سازمانهای طرفدار محیط زیست به عنوان یکی از عوامل اساسی خشک شدن زمین معرفی شده است.
پس از عبور از عدم توجه به توسعه، ضربهی کمرشکن طرح توسعهی نیشکر به اکولوژی و محیط زیست و استمرار طرحهای مهندسی شده برای تغییر بافت جمیعتی در مناطق عربنشین به بحران کنونی رودخانهی کارون میرسیم.
گفته میشود که از زمان استقلال دولت مشعشعیان به پایتختی حویزه یعنی معاصر با دورهی صفویان، دولت صفویه که پایتخت آن اصفهان بوده، سعی داشته، آب کارون را از سرشاخههای آن در کوهستان زاگرس به سوی اصفهان منحرف سازد. در همین راستا از آن زمان تاکنون طرحهای مختلفی بر بالا دست رودخانه و سر شاخههای کارون ایجاد شد. از جملهی آن طرحها گسترش مرز استان اصفهان به سوی کوهستان زاگرس و نزدیک شدن به منابع اصلی آب برای تحت کنترل گرفتن آن منابع است.
برای تبیین موضوع بحران رودخانهی کارون به صورت آماری نیز باید گفت؛ بنا به آمار شرکت مدیریت منابع آب ایران تاکنون بیش از چهل سد و تونل برای انحراف آب برروی سرچمشهی رودخانههای کارون، کرخه، جراحی و دز تأسیس شدهاند.
همچنین براین حوزههای آبریز بیش از ۳۶ سد دردست ساخت است. ۱۴۰ سد نیز دردست مطالعه هستند. شمار زیادی از آن سدها مراحل پایانی مطالعه و بررسی را سپری میکنند.
مهمترین آن سدها و تونلها آن دسته هستند که سالانه بیش از یک میلیارد و نیم مترمکعب آب را به فلات مرکزی ایران منتقل میکنند.
شرکت مدیریت منابع آب ایران وضعیت و تعداد سدهای حوزهی آبریز جلگهی اهواز را چنین اعلام کرده است؛
حوزهی کارون بزرگ ۲۵ سد، حوزهی کرخه ۷ سد و حوزهی جراحی ۸ سد.
شمار سدهای دردست ساخت:
حوزهی کارون بزرگ ۱۹ سد، حوزهی کرخه ۱۲ سد و حوزهی جراحی ۵ سد.
شمار سدهای دردست مطالعه:
حوزهی کارون بزرگ ۶۷ سد، حوزهی کرخه ۴۴ سد و حوزهی جراحی ۲۹ سد.
هرچند برخی از سدهای یاد شده به عنوان سد تنظیمی قلمداد میشوند، اما به عقیدهی کارشناسان تراکم بیش از اندازهی سدها در تمام طول رودخانههای یادشده باعث ایجاد مشکلات عمده در اکولوژی و محیط زیست منطقه خواهد شد.
اکنون نیز طرح بهشتآباد برای انتقال آب از چهار محال و بختیاری به اصفهان شامل یک طرح بزرگ احداث تونل ۶۵ کیلومتری است. این تونل با ظرفیت سالانه یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون مترمکعب، آب را به فلات مرکزی ایران منتقل میکند.
با اجرای طرح بهشت آباد، آب صنعتی و کشاورزی اصفهان، یزد و کرمان تا دههها سال آینده تأمین میشود این در حالی است که بسیاری از مناطق جنوب غرب از بیآبی یا کم آبی رنج میبرند و مردم جنوب حتی با کمبود آب شرب مواجه هستند.
تنها کار کارشناسی انجام شده روی طرح بهشت آباد، برشمردن منافع طرح مورد نظر برای استان اصفهان و دیگر مناطق مرکزی است و به سایر نیازهای حوزههای پایین دست توجهی نشده است. معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست در این مورد به غیرکارشناسی بودن بسیاری از طرحهای سدسازی و انحراف آب اذعان کرد.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی با گماردن نیروهای نژادگرا و غیربومی در مسئولیتهای استانی و شهرستانی مناطق عربنشین، سعی دارد با سرعت بیشتری پروژهای یاد شده را تکمیل کند.
عملکردهای مهندسیشده دولت ایران امروزه در منطقه باعث نابودی محیط زیست شده است. شاید با اندکی تسامح بتوان گفت که اقلیم اهواز به مثابه یک \"کارگاه اقتصادی\" برای دولت ایران است و نمیتوان شمهای از زندگی را در آنجا جستجو کرد.
پروژههای انحراف آب کارون طبق قوانین بینالمللی در راستای ژنوساید قومی تعریف میشود و قابل پیگرد در سازمانهای بینالمللی است.
استمرار جریان آب در کارون و سایر رودخانههای اقلیم اهواز به مثابهی سند زندگی و حق حیات است. هر حادثهای که باعث توقف جریان آب رودخانههای کارون، کرخه، دز و جراحی شود مساوی با سلب حق حیات از ساکنان اصلی است.
*روزنامه نگار و فعال حقوق بشر