\"چند نکتە دربارە زبان\"
14:38 - 2 اسفند 1394
Unknown Author
کمال حاجی محمدی
١- در تمامی منابع معتبر زبانشناسی کە بە مبحث خانوادە زبانی پرداختەاند، زبان کوردی یکی از زیرشاخەهای زبان هندواروپایی است کە در گروە زبانهای ایرانی بە همراە زبان فارسی، گیلکی، بلوچی و غیرە قرار میگیرد. هر زبانی یک مادر است کە لهجەهای (دختران) دیگری را بە بار میآورد و همین لهجەها نیز زمانی بە مادر تبدیل میشوند و دخترانی دیگر بە دنیا میآورند. لهجەهای یک زبان واحد، خواهر خواندە میشوند.
٢- زبانشناسی تاریخی بە ما نشان میدهد همانطور کە نژاد خالصی از افراد انسانی نداریم، همانگونە هم زبان خالصی نداریم. همچنین، بە لحاظ درزمانی زبانها دچار جابجایی و تغییراتی بزرگ میشوند. مثلا منشا زبان فارسی دری کە در ایران رسمی شدە، گویش کمرازی است کە در مناطق جنوب و جنوب غرب ایران (لهجە بندری) رایج است. یا اینکە بە لحاظ همزمانی، رابطە و رقابت جوامع زبانی مختلف چنان میشود کە هر کدام از زبانها را بە فاصلەگیری بیشتر از هم و یا برعکس ترغیب میکند. همین امر، در پیدایش و زایش زبانهای جدید موثر است.
٣- تاریخ کتابت زبان با تاریخ خود زبان فرق دارد. مثلا زبان فارسی از تاریخ کتابت قدیمیتری نسبت بە زبان کوردی یا تورکی برخوردار است. تعداد زبانهایی کە در قدیم بە آنها کتابت میشدە، بنا بە مقدار نیاز و ساختار اجتماعی-سیاسی دوران بسیار کم بودە، اما در قرون بعدی کە نقش زبان در برساختن هویت و قدرت چشمگیر شدە، زبانهای دیگری نیز وارد کتابت شدەاند. نوشتن، روند تغییر زبان را آهستەتر کردە و بە مرور زمان، گوناگونی لهجەهای درون یک زبان را از بین میبرد.
٤- گاهی استدلال میشود کە زبان فارسی، زبان قوم خاصی نیست. این گفتە کاملا نادرست است. برای اینکە درستی فرضیە مزبور را از نقطەنظر زمان حال بررسی کنیم، باید بگوییم کە زبان فارسی، امروزە زبان مادری مردم مناطق خاصی از ایران است و محدودە جغرافیایی آن (همراە با واریانسهای معمول مرزی) نیز مشخص است. علاوە بر اینکە، وجود یک محدودە جغرافیایی مشخص، بە تنهایی ردیە کاملی است بر صدق چنین فرضیەای، این نکتە را نیز باید یادآور شد کە مسئلە حقوق زبانی سخنوران دیگر زبانها، درست در تقابل و قیاس با حق زبانی سخنوران همین مناطق خاص معنا پیدا میکند.
حال اگر بگوییم فرضیە بالا از نگاە تاریخی درست است، اولین بحثی کە پیش میآید اینست کە عمومیتیافتن یک زبان رسمی با امکانات و اقتضای دورانهای قدیم کاملا ناهمخوان و در تناقض است، چرا کە زبان رسمی تنها بە پشتوانە یک سیستم آموزشی قوی و یکپارچە میتواند در میان افراد یک جامعە گستردە عمومیت پیداکند. علاوە بر فقدان مدرکی معتبر در دفاع از چنین فرضیەای، ادعای وجود یک زبان رسمی عمومیتیافتە در میان مردم کشوری کە فرزند کفشدوز آن از حق تحصیل محروم بودە، یک شوخی بیش نیست. واقعیت آن است کە بطور عام، زبان رسمی (کە بعدا از طریق آموزش سراسری و با تضعیف دیگر رقبا میتواند بە عمومیترین زبان مشترک تبدیل شود)، بصورت دمکراتیک و از طریق تلفیق لهجەها و زبانهای موجود در یک محدودە جغرافیایی هم پدید نمیآید. بلکە زبان رسمی، ابتدائا یک لهجە از یک زبان خاص است کە توسط نهادهایی خاص و بنا بە دلایل سابقە نوشتاری، جمعیت، پراکندگی جغرافیایی و ... از بین دیگر زبانها انتخاب شدە و سپس گسترش و تکمیل مییابد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
١- در تمامی منابع معتبر زبانشناسی کە بە مبحث خانوادە زبانی پرداختەاند، زبان کوردی یکی از زیرشاخەهای زبان هندواروپایی است کە در گروە زبانهای ایرانی بە همراە زبان فارسی، گیلکی، بلوچی و غیرە قرار میگیرد. هر زبانی یک مادر است کە لهجەهای (دختران) دیگری را بە بار میآورد و همین لهجەها نیز زمانی بە مادر تبدیل میشوند و دخترانی دیگر بە دنیا میآورند. لهجەهای یک زبان واحد، خواهر خواندە میشوند.
٢- زبانشناسی تاریخی بە ما نشان میدهد همانطور کە نژاد خالصی از افراد انسانی نداریم، همانگونە هم زبان خالصی نداریم. همچنین، بە لحاظ درزمانی زبانها دچار جابجایی و تغییراتی بزرگ میشوند. مثلا منشا زبان فارسی دری کە در ایران رسمی شدە، گویش کمرازی است کە در مناطق جنوب و جنوب غرب ایران (لهجە بندری) رایج است. یا اینکە بە لحاظ همزمانی، رابطە و رقابت جوامع زبانی مختلف چنان میشود کە هر کدام از زبانها را بە فاصلەگیری بیشتر از هم و یا برعکس ترغیب میکند. همین امر، در پیدایش و زایش زبانهای جدید موثر است.
٣- تاریخ کتابت زبان با تاریخ خود زبان فرق دارد. مثلا زبان فارسی از تاریخ کتابت قدیمیتری نسبت بە زبان کوردی یا تورکی برخوردار است. تعداد زبانهایی کە در قدیم بە آنها کتابت میشدە، بنا بە مقدار نیاز و ساختار اجتماعی-سیاسی دوران بسیار کم بودە، اما در قرون بعدی کە نقش زبان در برساختن هویت و قدرت چشمگیر شدە، زبانهای دیگری نیز وارد کتابت شدەاند. نوشتن، روند تغییر زبان را آهستەتر کردە و بە مرور زمان، گوناگونی لهجەهای درون یک زبان را از بین میبرد.
٤- گاهی استدلال میشود کە زبان فارسی، زبان قوم خاصی نیست. این گفتە کاملا نادرست است. برای اینکە درستی فرضیە مزبور را از نقطەنظر زمان حال بررسی کنیم، باید بگوییم کە زبان فارسی، امروزە زبان مادری مردم مناطق خاصی از ایران است و محدودە جغرافیایی آن (همراە با واریانسهای معمول مرزی) نیز مشخص است. علاوە بر اینکە، وجود یک محدودە جغرافیایی مشخص، بە تنهایی ردیە کاملی است بر صدق چنین فرضیەای، این نکتە را نیز باید یادآور شد کە مسئلە حقوق زبانی سخنوران دیگر زبانها، درست در تقابل و قیاس با حق زبانی سخنوران همین مناطق خاص معنا پیدا میکند.
حال اگر بگوییم فرضیە بالا از نگاە تاریخی درست است، اولین بحثی کە پیش میآید اینست کە عمومیتیافتن یک زبان رسمی با امکانات و اقتضای دورانهای قدیم کاملا ناهمخوان و در تناقض است، چرا کە زبان رسمی تنها بە پشتوانە یک سیستم آموزشی قوی و یکپارچە میتواند در میان افراد یک جامعە گستردە عمومیت پیداکند. علاوە بر فقدان مدرکی معتبر در دفاع از چنین فرضیەای، ادعای وجود یک زبان رسمی عمومیتیافتە در میان مردم کشوری کە فرزند کفشدوز آن از حق تحصیل محروم بودە، یک شوخی بیش نیست. واقعیت آن است کە بطور عام، زبان رسمی (کە بعدا از طریق آموزش سراسری و با تضعیف دیگر رقبا میتواند بە عمومیترین زبان مشترک تبدیل شود)، بصورت دمکراتیک و از طریق تلفیق لهجەها و زبانهای موجود در یک محدودە جغرافیایی هم پدید نمیآید. بلکە زبان رسمی، ابتدائا یک لهجە از یک زبان خاص است کە توسط نهادهایی خاص و بنا بە دلایل سابقە نوشتاری، جمعیت، پراکندگی جغرافیایی و ... از بین دیگر زبانها انتخاب شدە و سپس گسترش و تکمیل مییابد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.