چرا رهبری قاضی محمد برای ملت کُرد، زمان و مکان نمیشناسد
19:22 - 30 دی 1392
Unknown Author
بهزاد خوشحالی
پاسخ دادن به این پرسش به باور من، از آنچنان اهمیتی برخوردار است که پاسخ نگفتن به آن تا همین زمان که در آن به سر میبریم شاید یکی از بزرگترین چالشها در ناتوانی ملت کُرد برای تاسیس یک کیان ملی بوده است.
اگرچهی دامنه پاسخ به این سوال در حوزههای مختلف علوم انسانی، می تواند خوشهای از علوم اجتماعی، علوم سیاسی، علوم تربیتی، روانشناسی و... را دربرگیرد اما بر آن شدم با استفاده از بعد مدیریتی، تعاریف مربوط به اصول رهبری و جایگاه آن در مدیریت، ویژگیهای یک رهبر و تفاوت آن با مدیران، تاثیر فرهنگ سازمانی بر رهبری، باید و نبایدها در رهبری، نظم انضباط سازمان و ارتباط آن با رهبری، نقش رهبری در ایجاد سازمان همسو و مسوولیت پذیر و تاثیر رهبری بر خلاقیت و نوآوری، نشان دهم که بر اساس معیارهای مورد اشاره در رهبری، قاضی محمد بنیانگذار جمهوری کُردستان، همچنان یگانه رهبری است که می توان از او به عنوان رهبر ملت کُرد سخن به میان آورد.
برای ورود به بحث ابتدا به تعریف رهبری می پردازیم:
رهبری ،عبارت از تأثیر گذاشتن بر افراد جهت وادار نمودن یا ترغیب نمودن آنها به کوشش دلخواه به سمت هدفهای گروهی است . به عبارت دیگر رهبری فرآیند نفوذ در دیگران است به گونهای که آنها با اشتیاق و جدیت در دستیابی به اهداف سازمانی تلاش نمایند .
در کنار این تعریف، شاید بد نباشد به برخی دیدگاههای موجود دربارهی مفهوم رهبری پرداخت:
- رهبران منافع پیروان خود را دنبال می کنند
- رهبر دارای پیروان است
- رهبر با حرف، خود را اثبات نمیکند بلکه نظریات و نگرشهای خود را در قالب عمل، نشان می دهد
- جایگاه رهبر در قلب پیروان است نه در ذهن ایشان
- رهبر کسی است که آرمانها را به جامعه نشان می دهد و بستره های پذیرش آگاهانه آن را مهیا می کند.
همچنین به دلیل وجود تعاملات میان سازمان و رهبر و وجود سطوح روابط، تعاریف دقیق تری وجود دارند:
- رهبر فردی است که باورها، عملکردها و رفتارهای او موردتوجه و پذيرش دیگر اعضای سازمان قرار میگيرد.
البته روشن است که توجه و پذیرش رهبر توسط سازمان، به دلیل دانش گسترده ی او و باورمندی به فکر جمعی در مجموعه است.
اکنون پس از تعریف رهبری با در نظر گرفتن آنچه که در متون مدیریت، به عنوان سرفصل \"رهبری \" آمده است ابتدا به سه موضوع مي پردازیم:
-ویژگیهای احراز توانایی رهبری
- ویژگیهای رهبران موفق
- ویژگیهای رهبران متعالی
در مورد ویژگیهای احراز توانایی رهبری، مهمترین نکاتی که باید بدان اشاره کرد عبارتند از:
- ایمان قوی
- اعتماد به نفس
- جرات انتقاد از خود و حق پذیری
- قضاوت صحیح
- خوشرویی و توانایی ایجاد روابط اجتماعی پویا
- قاطعیت و جرات اجرای مصوبات و مقررات سازمان
- قدرت تدبیر و برنامهریزی
- متعادل بودن
- ایثارگری و از خودگذشتگی
- ثبات و همت در اجرای برنامهها
- انعطافپذیری و مهلت جبران لغزش را به کارکنان دادن
- فعال و خستگی ناپذیر بودن
در مورد ویژگیهایی که بر اساس آن، می توان تعیین کرد رهبران، موفق بوده اند یا نه، اگرچه معیارهای بسیاری وجود دارند و تئوری های رهبری، هریک شاخص هایی برای آن ارائه می کنند اما چند ویژگی برجسته وجود دارند که به صورت فراگیر مورد اجماع هستند:
- توان برقراری ارتباط مطلوب و اثربخش
- توان به حرکت درآوردن پیروان
- توان راه اندازی تیم های هدفمند
- حلال مشکلات
- هدایتگر تعارضات سازمانی
- هدایتگر تغییر و تحول
- ترویج گر نوآوری
اما رهبرانی نیز وجود دارند که به دلیل دارا بودن برخی ویژگیها، از آنها به عنوان رهبران متعالی یاد می شود. رهبران متعالی دارای این خصوصیات هستند:
- دارای چشم انداز و مقصد ارزشی هستند
- اهداف شفاف دارند
- تعهد قوی دارند
- انعطاف پذیری لازم را در شرایط مشخص دارا هستند
- درک مناسب از تغییر دارند
- گوش شنوا و فعال دارند
- ریسک پذیری معقول و منطقی را در وجودشان می توان دید
- دانش پذیر هستند
- در یادگیری از تجربیات شکست توانایی خوبی دارند
_ پر انرژی هستند
- واقع گرا هستند
اما رهبران چه وظایفی دارند؟
پرسشاین است که رهبران، چه وظایفی باید به انجام برسانند که از آنها به عنوان رهبران موفق یاد شود. به عبارت دیگر یک رهبر باید در مسیر اجرایی سازی چه وظایفی قرار گیرد(کار درست) و آنها را به نتیجه برساند(درست انجام دادن کار) که بتوان او را به عنوان یک رهبر مورد ارزیابی قرار داد:
- مسائل را به چالش می کشند
در به چالش کشیدن مسایل، دو محور اصلی مورد توجه قرار می گیرد:
- بررسی موانع و مشکلات موجود
- نترسیدن از شکست
- ترغیب و تشویق دیگران به اقدام عملی
رهبران، با تشویق دیگران به اقدامات اجرایی و عملیاتی، خود نیز در متن مساله قرار گرفته و با فراهم ساختن بستره ها، کار گروهی و جمعی را تشویق واز آن پشتیبانی می کنند و نیز با راهنمایی های کلی، به شکل گیری اعتماد و اطمینان در گروه و مجموعه یاری می رسانند. رهبران موفق در این مرحله به صورت خلاصه:
- زمینه تصمیم گیریها را فراهم می سازند
- از تیم سازی کاری حمایت می کنند
- مربیگری می کنند
- اعتماد و اطمینان ایجاد می کنند
- راه تحقق آرمان را هموار می سازند
رهبران موفق، علاوه بر ساختن و تبیین آرمان ها، بستره های لازم از دو طریق برای محقق شدن آرمان مهیا می سازند:
- الگو سازی می کنند
- مسیر را می گشایند
- در راستای تحقق آرمان هیجان می آفرینند
رهبران پس از آنکه تمامی نیازها را برای تحقق یک آرمان در مسیر قرار دادند از نیروی احساس و عواطف نیز بهره برده و با آفرینش هیجان، احساسات جمعی را به کاتالیزوری مثبت برای شتاب بخشیدن به تحقق آرمان تبدیل می کنند.
رهبران نه تنها موفقیت های کوچک را به بهانه ای برای بروز هیجانات و احساسات تبدیل می کنند بلکه از همین فرصت های برون فکنی احساسات، برای تجدید قوای تیمی بهره برده و ذهن ها را برای نوآوری بعدی آماده می سازند.
موضوع دیگری که باید بدان اشاره نمود و در ارزیابی ها نیز بسیار به کار می آیند موضوع بایدها و نبایدهای رهبری یا به عبارتی بهتر، بررسی خطوط هنجارمندی نزد رهبران است.
بایدهای رهبری کدامها هستند؟
مهمترین و بنیادیترین بایسته های یک رهبر در ارتباط با خود، افراد مجموعه، کار تیمی، هدف گذاری، اجرا و بررسی را می توان در سه نکته خلاصه نمود:
- پایداری و ثبات را در بین اعضای گروه ایجاد کند .
- در برخورد و پذیرش تغییر جهت ها و دیدگاهها ، انعطاف لازم را از خود نشان دهد.
-رهبر همیشه چندین گام جلوتر از گروه خود حرکت کند ، اما در عین حال سرعت گامهای خود را طوری تنظیم کند که پیروان او ، یارای برابری با او داشته باشند و به دنبال او حرکت کنند .
نبایدهای رهبری کدامند؟
همچنان که از بایدهای رهبری گفتیم نبایدهایی نیز وجود دارند که بازه ی \"هنجارمندی\" را در موضوع رهبری، خط بندی می کنند.
نبایدهای رهبری کدامند؟
- رهبر نباید اهدافغيرقابل دستیابی تعیین کند
- رهبر نباید بهدنبالايرادگيریباشيد
- رهبر هرگز نباید ترس ایجاد و تبلیغ کند
- رهبر نباید طوری سرپرستی کند که همه چیز زیردست او باشد. نظارت بر امور، تنها باید در حد ضرورت باشد نه کمتر و نه بیشتر
- رهبر هرگز نباید مجادله کند و در فضاهایی این چنینی قرار گیرد
قاضی محمد رهبری برای همهی تاریخ
ایمان،اعتماد به خود و اعتماد به توانایی دیگر رهبران در عصر جمهوری،جرات انتقاد از خود،حق پذیری، قضاوت صحیح، خوشرویی،توانایی ایجاد روابط اجتماعی پویا،قاطعیت و جرات اجرای مصوبات و مقررات مصوب دولت کردستان،قدرت تدبیر، توانایی برنامهریزی; تعادل در اندیشه و عمل،از خودگذشتگی، ثبات قدم، کوشش فراوان در اجرای برنامهها، انعطافپذیری و خستگی ناپذیر بودن، پیش از اعلام جمهوری و در مناصب دولتی، سپس عضویت در ژ.ک، در ادامه ورود به دوران خطیر تصمیم سازی برای گفتگو با اتحاد جماهیر شوروی، مدیریت تحول ژ.ک به حزب دمکرات کُردستان، انعقاد هم پیمانی با فرقه ی دمکرات آذربایجان، اداره ی امور کُردستان پس از اعلام جمهوری، حفظ تعادل در کلام و اندیشه، پرهیز از افراطی گرایی توده پسند و تفریطی محوری محافظه کارانه، ترکیب متوازن سیاست با اخلاق، تصمیم گیری های مدبرانه در حساس ترین مقاطع و استقرار یک مدل دمکراتیک حکومتی و تعمیم آن به تمام شوون و حوزه های فرهنگی، اجتماعی، آیینی و...قاضی محمد را بدون ترتیب در جایگاهی قرار می دهد که قطعا واجد تمامی ویژگی های لازم برای احراز رهبری هست. نگاهی به روایت های عصر جمهوری نشان می دهند قاضی محمد هر سه دوره ی پیش از گذار، دوران گذار و سپس ورود به دوران کوتاه ١١ ماهه ی جمهوری را با کمترین درصد خطا به انجام رسانیده و بستره ای چنان نیروند برساخته است که با سقوط جمهوری و اعدام او نیز بافتار حکومت کردستان، با تشکل و تمرکز در سازمان حزبی، همچنان به نقش آفرینی خود پس از نزدیک به هفت دهه تداوم بخشیده است.
قاضی محمد، یک رهبر متعالی نیز هست و درستی این ادعا هنگامی درست به نظر خواهد آمد که دریابیم پیشوا، چشم انداز خود را تاسیس یک کیان مستقل کردی خواسته است، برای دستیابی به این هدف، هرگز به معیارهای اخلاقی پشت نکرده، به صورت شفاف و در روز جمهوری کُردستان، مقصدجویی خود را در سخنان و همچنین در قالب دولت کُردستان، نشان داده، در گفتگو با مردم کُردستان، همراهان خود، روزنامههای داخلی ایران و نشریات بین المللی، به صراحت از حق تعیین سرنوشت مردم کُردستان برای تاسیس یک سرزمین مستقل نام برده و با ساخت بخشی به قواره ی مطالبات کُردها در قالب دولت، پرچم و سرود ملی کُردستان را نیز به نمادی برای آشکار ساختن مطالبات کردها تبدیل نموده است.
تعهد و پایبندی او به اصول دمکراتیک که سرانجام خود او را نیز قربانی تصمیم گیری جمعی مردم مهاباد می نماید از یکسو و انعطاف پذیری او در کوتاه مدت به منظور ارتقا به مدار بالاتری از شان و وجهه ی حکومت-مدار در میان مدت، وجهه ی غیرقابل انکار دیگر او می تواند باشد.
قاضی با درک عمیق از تغییرات جهانی و منطقه ای، وضعیت سیاسی حاکم بر ایران، و تجزیه و تحلیل توانایی کُردها، مناسب ترین زمان را برای تحقق رویای کردها انتخاب و در کنار تعهد به اصول و بن پایه های تفکر جمعی به مثابه یکی از مولفه های دمکراسی، سرانجام در نقطه ی بهینه، دست به بزرگترین ریسک در تاریخ ملت کرد زده با اعلام جمهوری کُردستان، نشان می دهد که از گذشته نیک آموخته و با کسب دانش روز، مناسب ترین گزینه ی پیش روی ملت کرد را برگزیده است.
او همچنین با پرهیز از ورود رویا به واقعیت سیاسی، منطقه ی تحت حاکمیت جمهوری کُردستان را به شیوه ای تعیین می کند که به خوبی بتواند بر آن تسلط و کنترل یابد و همزمان از حق تمام کُردها برای تاسیس یک واحد مستقل دفاع می کند.
قاضی محمد، به دلیل درست انجام دادن کار درست، تبدیل ناموافقان به پیروان و متحول ساختن پیروان به نیروهای وفادار به جمهوری، تشکیل نیروی پیشمرگ کُردستان برای دفاع از کیان جمهوری، پایان بخشیدن به خصومت های عشیرهای و منطقه ای، هدایت تغییر از یک واحد قومیتی ایرانی به یک حکومت کُردی، مدیریت بر قلبها و اندیشهها و سرانجام نهادینه سازی کرد به مثابه یک واحد، به موفقیتی دست می یابد که تا اکنون نیز دستاوردهای آن را می توان خمیرمایه ی تشکیل کشور مستقل کُردستان در آینده به شمار آورد.
قاضی محمد در حرکت به سوی اعلام استقلال، پیش از همه زمینهها را ساخته است، گروه های انسانی تاثیرگذار به لحاظ اندیشه و گفتار را حول یک محور گردآورده، چارچوبه ها مدیریت نموده و پس از روحیه بخشی فعال به همه ی نیروهای اجتماعی و سیاسی، با بهره گیری از چالش های منطقه ای، راه را برای اعلام استقلال باز می کند.
او حتی نقش هیجان را نیز از یاد نبرده و به گونه ای برنامه ریزی میکند که همزمان با اهتزاز پرچم کُردستان و رژه ی نیروی پیشمرگ در شهرهای مختلف، مراسم شادی و پایکوبی نیز برای پاسداشت مهم انجام و انرژی انباشته شده ی حاصل از آن را به نیروی محرک توسعه تبدیل سازد.
قاضی محمد رهبری برای همه ی دوران های خاورمیانه است و به ندرت می توان از رهبر دیگری نام به میان آورد که در آن عصر این گونه اندیشیده و رویاهای خود و یک ملت را در نقطه ی بهینه به اعلام جمهوری مستقل گره زده باشد. او مدیری است که با حکومت بر دل ها، به جایگاه رهبری ارتقا می یابد و عشق به ملت کُرد را در کانون اندیشه ی کُرد، قالبی منطقی و عقلایی می بخشد.
قاضی قاضی است....دوم بهمن سالروز اعلام جمهوری کُردستان پیروز
پاسخ دادن به این پرسش به باور من، از آنچنان اهمیتی برخوردار است که پاسخ نگفتن به آن تا همین زمان که در آن به سر میبریم شاید یکی از بزرگترین چالشها در ناتوانی ملت کُرد برای تاسیس یک کیان ملی بوده است.
اگرچهی دامنه پاسخ به این سوال در حوزههای مختلف علوم انسانی، می تواند خوشهای از علوم اجتماعی، علوم سیاسی، علوم تربیتی، روانشناسی و... را دربرگیرد اما بر آن شدم با استفاده از بعد مدیریتی، تعاریف مربوط به اصول رهبری و جایگاه آن در مدیریت، ویژگیهای یک رهبر و تفاوت آن با مدیران، تاثیر فرهنگ سازمانی بر رهبری، باید و نبایدها در رهبری، نظم انضباط سازمان و ارتباط آن با رهبری، نقش رهبری در ایجاد سازمان همسو و مسوولیت پذیر و تاثیر رهبری بر خلاقیت و نوآوری، نشان دهم که بر اساس معیارهای مورد اشاره در رهبری، قاضی محمد بنیانگذار جمهوری کُردستان، همچنان یگانه رهبری است که می توان از او به عنوان رهبر ملت کُرد سخن به میان آورد.
برای ورود به بحث ابتدا به تعریف رهبری می پردازیم:
رهبری ،عبارت از تأثیر گذاشتن بر افراد جهت وادار نمودن یا ترغیب نمودن آنها به کوشش دلخواه به سمت هدفهای گروهی است . به عبارت دیگر رهبری فرآیند نفوذ در دیگران است به گونهای که آنها با اشتیاق و جدیت در دستیابی به اهداف سازمانی تلاش نمایند .
در کنار این تعریف، شاید بد نباشد به برخی دیدگاههای موجود دربارهی مفهوم رهبری پرداخت:
- رهبران منافع پیروان خود را دنبال می کنند
- رهبر دارای پیروان است
- رهبر با حرف، خود را اثبات نمیکند بلکه نظریات و نگرشهای خود را در قالب عمل، نشان می دهد
- جایگاه رهبر در قلب پیروان است نه در ذهن ایشان
- رهبر کسی است که آرمانها را به جامعه نشان می دهد و بستره های پذیرش آگاهانه آن را مهیا می کند.
همچنین به دلیل وجود تعاملات میان سازمان و رهبر و وجود سطوح روابط، تعاریف دقیق تری وجود دارند:
- رهبر فردی است که باورها، عملکردها و رفتارهای او موردتوجه و پذيرش دیگر اعضای سازمان قرار میگيرد.
البته روشن است که توجه و پذیرش رهبر توسط سازمان، به دلیل دانش گسترده ی او و باورمندی به فکر جمعی در مجموعه است.
اکنون پس از تعریف رهبری با در نظر گرفتن آنچه که در متون مدیریت، به عنوان سرفصل \"رهبری \" آمده است ابتدا به سه موضوع مي پردازیم:
-ویژگیهای احراز توانایی رهبری
- ویژگیهای رهبران موفق
- ویژگیهای رهبران متعالی
در مورد ویژگیهای احراز توانایی رهبری، مهمترین نکاتی که باید بدان اشاره کرد عبارتند از:
- ایمان قوی
- اعتماد به نفس
- جرات انتقاد از خود و حق پذیری
- قضاوت صحیح
- خوشرویی و توانایی ایجاد روابط اجتماعی پویا
- قاطعیت و جرات اجرای مصوبات و مقررات سازمان
- قدرت تدبیر و برنامهریزی
- متعادل بودن
- ایثارگری و از خودگذشتگی
- ثبات و همت در اجرای برنامهها
- انعطافپذیری و مهلت جبران لغزش را به کارکنان دادن
- فعال و خستگی ناپذیر بودن
در مورد ویژگیهایی که بر اساس آن، می توان تعیین کرد رهبران، موفق بوده اند یا نه، اگرچه معیارهای بسیاری وجود دارند و تئوری های رهبری، هریک شاخص هایی برای آن ارائه می کنند اما چند ویژگی برجسته وجود دارند که به صورت فراگیر مورد اجماع هستند:
- توان برقراری ارتباط مطلوب و اثربخش
- توان به حرکت درآوردن پیروان
- توان راه اندازی تیم های هدفمند
- حلال مشکلات
- هدایتگر تعارضات سازمانی
- هدایتگر تغییر و تحول
- ترویج گر نوآوری
اما رهبرانی نیز وجود دارند که به دلیل دارا بودن برخی ویژگیها، از آنها به عنوان رهبران متعالی یاد می شود. رهبران متعالی دارای این خصوصیات هستند:
- دارای چشم انداز و مقصد ارزشی هستند
- اهداف شفاف دارند
- تعهد قوی دارند
- انعطاف پذیری لازم را در شرایط مشخص دارا هستند
- درک مناسب از تغییر دارند
- گوش شنوا و فعال دارند
- ریسک پذیری معقول و منطقی را در وجودشان می توان دید
- دانش پذیر هستند
- در یادگیری از تجربیات شکست توانایی خوبی دارند
_ پر انرژی هستند
- واقع گرا هستند
اما رهبران چه وظایفی دارند؟
پرسشاین است که رهبران، چه وظایفی باید به انجام برسانند که از آنها به عنوان رهبران موفق یاد شود. به عبارت دیگر یک رهبر باید در مسیر اجرایی سازی چه وظایفی قرار گیرد(کار درست) و آنها را به نتیجه برساند(درست انجام دادن کار) که بتوان او را به عنوان یک رهبر مورد ارزیابی قرار داد:
- مسائل را به چالش می کشند
در به چالش کشیدن مسایل، دو محور اصلی مورد توجه قرار می گیرد:
- بررسی موانع و مشکلات موجود
- نترسیدن از شکست
- ترغیب و تشویق دیگران به اقدام عملی
رهبران، با تشویق دیگران به اقدامات اجرایی و عملیاتی، خود نیز در متن مساله قرار گرفته و با فراهم ساختن بستره ها، کار گروهی و جمعی را تشویق واز آن پشتیبانی می کنند و نیز با راهنمایی های کلی، به شکل گیری اعتماد و اطمینان در گروه و مجموعه یاری می رسانند. رهبران موفق در این مرحله به صورت خلاصه:
- زمینه تصمیم گیریها را فراهم می سازند
- از تیم سازی کاری حمایت می کنند
- مربیگری می کنند
- اعتماد و اطمینان ایجاد می کنند
- راه تحقق آرمان را هموار می سازند
رهبران موفق، علاوه بر ساختن و تبیین آرمان ها، بستره های لازم از دو طریق برای محقق شدن آرمان مهیا می سازند:
- الگو سازی می کنند
- مسیر را می گشایند
- در راستای تحقق آرمان هیجان می آفرینند
رهبران پس از آنکه تمامی نیازها را برای تحقق یک آرمان در مسیر قرار دادند از نیروی احساس و عواطف نیز بهره برده و با آفرینش هیجان، احساسات جمعی را به کاتالیزوری مثبت برای شتاب بخشیدن به تحقق آرمان تبدیل می کنند.
رهبران نه تنها موفقیت های کوچک را به بهانه ای برای بروز هیجانات و احساسات تبدیل می کنند بلکه از همین فرصت های برون فکنی احساسات، برای تجدید قوای تیمی بهره برده و ذهن ها را برای نوآوری بعدی آماده می سازند.
موضوع دیگری که باید بدان اشاره نمود و در ارزیابی ها نیز بسیار به کار می آیند موضوع بایدها و نبایدهای رهبری یا به عبارتی بهتر، بررسی خطوط هنجارمندی نزد رهبران است.
بایدهای رهبری کدامها هستند؟
مهمترین و بنیادیترین بایسته های یک رهبر در ارتباط با خود، افراد مجموعه، کار تیمی، هدف گذاری، اجرا و بررسی را می توان در سه نکته خلاصه نمود:
- پایداری و ثبات را در بین اعضای گروه ایجاد کند .
- در برخورد و پذیرش تغییر جهت ها و دیدگاهها ، انعطاف لازم را از خود نشان دهد.
-رهبر همیشه چندین گام جلوتر از گروه خود حرکت کند ، اما در عین حال سرعت گامهای خود را طوری تنظیم کند که پیروان او ، یارای برابری با او داشته باشند و به دنبال او حرکت کنند .
نبایدهای رهبری کدامند؟
همچنان که از بایدهای رهبری گفتیم نبایدهایی نیز وجود دارند که بازه ی \"هنجارمندی\" را در موضوع رهبری، خط بندی می کنند.
نبایدهای رهبری کدامند؟
- رهبر نباید اهدافغيرقابل دستیابی تعیین کند
- رهبر نباید بهدنبالايرادگيریباشيد
- رهبر هرگز نباید ترس ایجاد و تبلیغ کند
- رهبر نباید طوری سرپرستی کند که همه چیز زیردست او باشد. نظارت بر امور، تنها باید در حد ضرورت باشد نه کمتر و نه بیشتر
- رهبر هرگز نباید مجادله کند و در فضاهایی این چنینی قرار گیرد
قاضی محمد رهبری برای همهی تاریخ
ایمان،اعتماد به خود و اعتماد به توانایی دیگر رهبران در عصر جمهوری،جرات انتقاد از خود،حق پذیری، قضاوت صحیح، خوشرویی،توانایی ایجاد روابط اجتماعی پویا،قاطعیت و جرات اجرای مصوبات و مقررات مصوب دولت کردستان،قدرت تدبیر، توانایی برنامهریزی; تعادل در اندیشه و عمل،از خودگذشتگی، ثبات قدم، کوشش فراوان در اجرای برنامهها، انعطافپذیری و خستگی ناپذیر بودن، پیش از اعلام جمهوری و در مناصب دولتی، سپس عضویت در ژ.ک، در ادامه ورود به دوران خطیر تصمیم سازی برای گفتگو با اتحاد جماهیر شوروی، مدیریت تحول ژ.ک به حزب دمکرات کُردستان، انعقاد هم پیمانی با فرقه ی دمکرات آذربایجان، اداره ی امور کُردستان پس از اعلام جمهوری، حفظ تعادل در کلام و اندیشه، پرهیز از افراطی گرایی توده پسند و تفریطی محوری محافظه کارانه، ترکیب متوازن سیاست با اخلاق، تصمیم گیری های مدبرانه در حساس ترین مقاطع و استقرار یک مدل دمکراتیک حکومتی و تعمیم آن به تمام شوون و حوزه های فرهنگی، اجتماعی، آیینی و...قاضی محمد را بدون ترتیب در جایگاهی قرار می دهد که قطعا واجد تمامی ویژگی های لازم برای احراز رهبری هست. نگاهی به روایت های عصر جمهوری نشان می دهند قاضی محمد هر سه دوره ی پیش از گذار، دوران گذار و سپس ورود به دوران کوتاه ١١ ماهه ی جمهوری را با کمترین درصد خطا به انجام رسانیده و بستره ای چنان نیروند برساخته است که با سقوط جمهوری و اعدام او نیز بافتار حکومت کردستان، با تشکل و تمرکز در سازمان حزبی، همچنان به نقش آفرینی خود پس از نزدیک به هفت دهه تداوم بخشیده است.
قاضی محمد، یک رهبر متعالی نیز هست و درستی این ادعا هنگامی درست به نظر خواهد آمد که دریابیم پیشوا، چشم انداز خود را تاسیس یک کیان مستقل کردی خواسته است، برای دستیابی به این هدف، هرگز به معیارهای اخلاقی پشت نکرده، به صورت شفاف و در روز جمهوری کُردستان، مقصدجویی خود را در سخنان و همچنین در قالب دولت کُردستان، نشان داده، در گفتگو با مردم کُردستان، همراهان خود، روزنامههای داخلی ایران و نشریات بین المللی، به صراحت از حق تعیین سرنوشت مردم کُردستان برای تاسیس یک سرزمین مستقل نام برده و با ساخت بخشی به قواره ی مطالبات کُردها در قالب دولت، پرچم و سرود ملی کُردستان را نیز به نمادی برای آشکار ساختن مطالبات کردها تبدیل نموده است.
تعهد و پایبندی او به اصول دمکراتیک که سرانجام خود او را نیز قربانی تصمیم گیری جمعی مردم مهاباد می نماید از یکسو و انعطاف پذیری او در کوتاه مدت به منظور ارتقا به مدار بالاتری از شان و وجهه ی حکومت-مدار در میان مدت، وجهه ی غیرقابل انکار دیگر او می تواند باشد.
قاضی با درک عمیق از تغییرات جهانی و منطقه ای، وضعیت سیاسی حاکم بر ایران، و تجزیه و تحلیل توانایی کُردها، مناسب ترین زمان را برای تحقق رویای کردها انتخاب و در کنار تعهد به اصول و بن پایه های تفکر جمعی به مثابه یکی از مولفه های دمکراسی، سرانجام در نقطه ی بهینه، دست به بزرگترین ریسک در تاریخ ملت کرد زده با اعلام جمهوری کُردستان، نشان می دهد که از گذشته نیک آموخته و با کسب دانش روز، مناسب ترین گزینه ی پیش روی ملت کرد را برگزیده است.
او همچنین با پرهیز از ورود رویا به واقعیت سیاسی، منطقه ی تحت حاکمیت جمهوری کُردستان را به شیوه ای تعیین می کند که به خوبی بتواند بر آن تسلط و کنترل یابد و همزمان از حق تمام کُردها برای تاسیس یک واحد مستقل دفاع می کند.
قاضی محمد، به دلیل درست انجام دادن کار درست، تبدیل ناموافقان به پیروان و متحول ساختن پیروان به نیروهای وفادار به جمهوری، تشکیل نیروی پیشمرگ کُردستان برای دفاع از کیان جمهوری، پایان بخشیدن به خصومت های عشیرهای و منطقه ای، هدایت تغییر از یک واحد قومیتی ایرانی به یک حکومت کُردی، مدیریت بر قلبها و اندیشهها و سرانجام نهادینه سازی کرد به مثابه یک واحد، به موفقیتی دست می یابد که تا اکنون نیز دستاوردهای آن را می توان خمیرمایه ی تشکیل کشور مستقل کُردستان در آینده به شمار آورد.
قاضی محمد در حرکت به سوی اعلام استقلال، پیش از همه زمینهها را ساخته است، گروه های انسانی تاثیرگذار به لحاظ اندیشه و گفتار را حول یک محور گردآورده، چارچوبه ها مدیریت نموده و پس از روحیه بخشی فعال به همه ی نیروهای اجتماعی و سیاسی، با بهره گیری از چالش های منطقه ای، راه را برای اعلام استقلال باز می کند.
او حتی نقش هیجان را نیز از یاد نبرده و به گونه ای برنامه ریزی میکند که همزمان با اهتزاز پرچم کُردستان و رژه ی نیروی پیشمرگ در شهرهای مختلف، مراسم شادی و پایکوبی نیز برای پاسداشت مهم انجام و انرژی انباشته شده ی حاصل از آن را به نیروی محرک توسعه تبدیل سازد.
قاضی محمد رهبری برای همه ی دوران های خاورمیانه است و به ندرت می توان از رهبر دیگری نام به میان آورد که در آن عصر این گونه اندیشیده و رویاهای خود و یک ملت را در نقطه ی بهینه به اعلام جمهوری مستقل گره زده باشد. او مدیری است که با حکومت بر دل ها، به جایگاه رهبری ارتقا می یابد و عشق به ملت کُرد را در کانون اندیشه ی کُرد، قالبی منطقی و عقلایی می بخشد.
قاضی قاضی است....دوم بهمن سالروز اعلام جمهوری کُردستان پیروز