پاکسازی نژادی در احواز، بضاعت انتخابات ریاست جمهوری ایران
22:41 - 18 خرداد 1392
Unknown Author
مهدی هاشمی
بانزدیک شدن انتخابات ریاستجمهوری دولت مرکزی ایران، برخی احزاب و تشکلات سیاسی احوازی دعوت به عدم مشارکت در انتخابات کردهاند. جدای از مواضع مطرح شده نسبت به مشارکت درانتخابات، بررسی نمایش تکراری دولت مرکزی به رهبری فعلی نظام جمهوری اسلامی و چگونگی اجرای این نمایش در اقلیم عربی الاحواز حائز اهمیت است.
نتایج چندین و چند انتخابات ریاست جمهوری ایران نشان داده است که بازی انتخابات برای مرکز و ملت عرب احواز یک بازی برنده - بازنده است. از این انتخابات رؤسایی به قدرت رسیدهاند که جز مصادره ثروتهای طبیعی ملت عرب به سود مرکز ثمرهی دیگری برای این ملت نداشتهاند. هاشمی رفسنجانی که رد صلاحیتش در روزهای اخیر میان مرکزنشینان غوغایی به پاکرده است، نزد آگاهان ملت عرب به عنوان پدر پاکسازی نژادی دراحواز معروف است. تیشهای که رفسنجانی به ریشهی عرب احواز چنگیزخان مغول نیز نزده بود. در دهه هفتاد شمسی اکبر رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران، زمینهای وسیعی با مساحت 250 هزار هکتار را از کشاورزان عرب مصادره کرد و بیش از سیصد هزار عرب را آواره ساخت. این طرحهای امنیتی اکبر هاشمی رفسنجانی بیش از نود روستای عرب را از نقشهی جغرافیا پاکسازی کرد. رفسنجانی با در پیش گرفتن سیاست سدسازی، به واسطهی انحراف آب رودخانههای کارون و کرخه به کویرستان مرکزی ایران، آغازگر سیاست فجیع تغییر اقلیم جوی در ایران بود. رفسنجانی باوجود برخی صداهای مخالف انتقال آب میان حوزههای از هم جدا و دستکاری درحوزههای آبریز غرب کشور، تصمیم گرفت تا حوزهی آبریز کارون بزرگ و حوزهی آبریز کرخه را به حالت نیمه خشک درآورد.
اگر مرکز نشینان در هر انتخاباتی، بخشی از آزادیهای فردی و اجتماعی خود را به رژیم باجگیر جمهوری اسلامی میبازند و فشار اقتصادی بیشتری را متحمل میشوند، ملت عرب احواز علاوه بر این فشارهای همهگیر هر ساله بخشی از منابع طبیعی خود را میبازد. گرچه انتخاب اکبر رفسنجانی در دورهی پس ازجنگ فضای اختناق را برتمام کشور حاکم ساخت، اما کمتر نقطهای در ایران بسان احواز رودخانهها و تالابهایش خشکانده شد، صدها هزار انسان از کشاورز مثمر به حاشیهنشین فقیر و بیکار تبدیل شدند. ثمرهی این سیاستهای خانمان برکن رفسنجانی، طوفانهای شنی است که دامن گیر ملت عرب احواز شده و دهها معضل اجتماعی دیگر که به جان این ملت افتاده است.
اکبر هاشمی رفسنجانی د رزمان ٨ سال ریاستجمهوریاش تصمیماتی گرفت که اثرات غیرانسانی و ویرانگر آن بر ملل حاشیهی ایران با گذر زمان بیش از پیش آشکار میشود. رفسنجانی با ذخیرهی آبها درپشت سدها، هم با درآمد حاصل، دولت مرکزی را ثروتمندتر ساخت و هم حوزهی سلطهی این دولت را توسعه بخشید. دیگر حتی کشاورزان نیز نیازمند دولت هستند و چشم به راه دریچههای سدهایی هستند که اگر بازنشوند خبری از کشاورزی نیست.
اما این بازی بازنده برای ملت عرب احواز، چگونه و توسط چه کسانی بازیابی میشود؟
رژیم جمهوری اسلامی ایران سالها است که در شهرهای مركزی آزادیهای فردی و اجتماعی را وسیلهای برای باجگیری از مردم و به صندوق رأی کشاندن آنها مبدل ساخته است. علاوه بر این ترفند، این رژیم درحاشیهی فقیر ایران شیوههای دیگری را به کاربرده است. جمهوری اسلامی ایران از یک طرف با اعطای پارهای از تسیهلات مالی ناچیز نظیر وام به بیکاران و کشاورزان، از این مردم بدبخت باج گرفته و آنها را به صندوقهای رأی میکشاند و از طرف دیگر کاندیداهای ریاستجمهوری که از صافی هیئت نظارت نظام گذشتهاند، با مطرح کردن شعارهایی نیروهای سیاسی عرب را به مسائلی قشری نظیر اعطای چند پست مدیریتی و یا اداری و یا انتشار هفتهنامه به زبان عربی درگیر ساخته درحالی که پروژههای پاکسازی نژادی دولت مرکزی به قوت خود جریان دارند. این امر با وضوح هرچه تمام دردورهی انتخاب خاتمی به وقوع پیوست. در این دوره درحالی که فعالان سیاسی عرب بر سر پارهای ناچیز از حقوق فرهنگی با نمایندگان دفتر خاتمی چانه زنی میکردند، سیاست تغییر بافت جمعیتی مناطق عرب به شدت درجریان بود. این امر چند سال بعد و در پایان دورهی دوم ریاست جمهوری خاتمی با درز کردن نامهای از دفتر مهندس گفتگوی تمدنها و مجری طرح پاکسازی نژادی در احواز \"محمد خاتمی\" برملا شد.
دراین میان برخی مهرههای سیاسی عرب وابسته به نظام که درجریان برسرکار آمدن خاتمی فرصت پوست اندازی را یافته بودند و به جمع مدافعان از حقوق ملت عرب پیوسته بودند، نقش مهمی دربازیابی برای دکان انتخابات رژیم داشتهاند. \"ابراهیم عامری\" یکی از نقابداران پیرو خط خمینی بود که درسال 58 شمسی سوار بر تانک، کانون فرهنگی خلق عرب احواز را به تصرف رژیم درآورد. عناصر عدید دیگر بسان ابراهیم عامری با کمک برخی فرصتطلبان توانستند نیروهای ملی عرب را یا روانه زندانها کنند و یا از تأثیر فعالیت آنها بکاهند.
تجربهی چند دهه حکومت جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که دکان انتخابات دولت مرکزی ایران جز مصادرهی بیشتر زمینهای عربها و آوارگی آنها و ورود دهها هزار مهاجر غیرعرب به اقلیم احواز بضاعتی دیگر ندارد تا به مردم عرب ارائه کند.
مزدوران و فرصتطلبانی که به ملت خود پشت کرده و به امثال عامریها کمک کردند تا سیاستهای دولت مرکزی را دانسته یا نادانسته بازاریابی کنند، بیشک همدستان این رژیم جانیتکار هستند. مثلث دولت مرکزی با طرحهای ضد انسانیاش و فقر و بدبختی و بیسوادی تودهی مردم عرب و مزدوران نظام و فرصتطلبان، دست در دست هم داده و مردم را به شرکت در انتخاباتی کشانده است که نتیجهای جز پاکسازی نژادی در احواز نداشته و ندارد.
بانزدیک شدن انتخابات ریاستجمهوری دولت مرکزی ایران، برخی احزاب و تشکلات سیاسی احوازی دعوت به عدم مشارکت در انتخابات کردهاند. جدای از مواضع مطرح شده نسبت به مشارکت درانتخابات، بررسی نمایش تکراری دولت مرکزی به رهبری فعلی نظام جمهوری اسلامی و چگونگی اجرای این نمایش در اقلیم عربی الاحواز حائز اهمیت است.
نتایج چندین و چند انتخابات ریاست جمهوری ایران نشان داده است که بازی انتخابات برای مرکز و ملت عرب احواز یک بازی برنده - بازنده است. از این انتخابات رؤسایی به قدرت رسیدهاند که جز مصادره ثروتهای طبیعی ملت عرب به سود مرکز ثمرهی دیگری برای این ملت نداشتهاند. هاشمی رفسنجانی که رد صلاحیتش در روزهای اخیر میان مرکزنشینان غوغایی به پاکرده است، نزد آگاهان ملت عرب به عنوان پدر پاکسازی نژادی دراحواز معروف است. تیشهای که رفسنجانی به ریشهی عرب احواز چنگیزخان مغول نیز نزده بود. در دهه هفتاد شمسی اکبر رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران، زمینهای وسیعی با مساحت 250 هزار هکتار را از کشاورزان عرب مصادره کرد و بیش از سیصد هزار عرب را آواره ساخت. این طرحهای امنیتی اکبر هاشمی رفسنجانی بیش از نود روستای عرب را از نقشهی جغرافیا پاکسازی کرد. رفسنجانی با در پیش گرفتن سیاست سدسازی، به واسطهی انحراف آب رودخانههای کارون و کرخه به کویرستان مرکزی ایران، آغازگر سیاست فجیع تغییر اقلیم جوی در ایران بود. رفسنجانی باوجود برخی صداهای مخالف انتقال آب میان حوزههای از هم جدا و دستکاری درحوزههای آبریز غرب کشور، تصمیم گرفت تا حوزهی آبریز کارون بزرگ و حوزهی آبریز کرخه را به حالت نیمه خشک درآورد.
اگر مرکز نشینان در هر انتخاباتی، بخشی از آزادیهای فردی و اجتماعی خود را به رژیم باجگیر جمهوری اسلامی میبازند و فشار اقتصادی بیشتری را متحمل میشوند، ملت عرب احواز علاوه بر این فشارهای همهگیر هر ساله بخشی از منابع طبیعی خود را میبازد. گرچه انتخاب اکبر رفسنجانی در دورهی پس ازجنگ فضای اختناق را برتمام کشور حاکم ساخت، اما کمتر نقطهای در ایران بسان احواز رودخانهها و تالابهایش خشکانده شد، صدها هزار انسان از کشاورز مثمر به حاشیهنشین فقیر و بیکار تبدیل شدند. ثمرهی این سیاستهای خانمان برکن رفسنجانی، طوفانهای شنی است که دامن گیر ملت عرب احواز شده و دهها معضل اجتماعی دیگر که به جان این ملت افتاده است.
اکبر هاشمی رفسنجانی د رزمان ٨ سال ریاستجمهوریاش تصمیماتی گرفت که اثرات غیرانسانی و ویرانگر آن بر ملل حاشیهی ایران با گذر زمان بیش از پیش آشکار میشود. رفسنجانی با ذخیرهی آبها درپشت سدها، هم با درآمد حاصل، دولت مرکزی را ثروتمندتر ساخت و هم حوزهی سلطهی این دولت را توسعه بخشید. دیگر حتی کشاورزان نیز نیازمند دولت هستند و چشم به راه دریچههای سدهایی هستند که اگر بازنشوند خبری از کشاورزی نیست.
اما این بازی بازنده برای ملت عرب احواز، چگونه و توسط چه کسانی بازیابی میشود؟
رژیم جمهوری اسلامی ایران سالها است که در شهرهای مركزی آزادیهای فردی و اجتماعی را وسیلهای برای باجگیری از مردم و به صندوق رأی کشاندن آنها مبدل ساخته است. علاوه بر این ترفند، این رژیم درحاشیهی فقیر ایران شیوههای دیگری را به کاربرده است. جمهوری اسلامی ایران از یک طرف با اعطای پارهای از تسیهلات مالی ناچیز نظیر وام به بیکاران و کشاورزان، از این مردم بدبخت باج گرفته و آنها را به صندوقهای رأی میکشاند و از طرف دیگر کاندیداهای ریاستجمهوری که از صافی هیئت نظارت نظام گذشتهاند، با مطرح کردن شعارهایی نیروهای سیاسی عرب را به مسائلی قشری نظیر اعطای چند پست مدیریتی و یا اداری و یا انتشار هفتهنامه به زبان عربی درگیر ساخته درحالی که پروژههای پاکسازی نژادی دولت مرکزی به قوت خود جریان دارند. این امر با وضوح هرچه تمام دردورهی انتخاب خاتمی به وقوع پیوست. در این دوره درحالی که فعالان سیاسی عرب بر سر پارهای ناچیز از حقوق فرهنگی با نمایندگان دفتر خاتمی چانه زنی میکردند، سیاست تغییر بافت جمعیتی مناطق عرب به شدت درجریان بود. این امر چند سال بعد و در پایان دورهی دوم ریاست جمهوری خاتمی با درز کردن نامهای از دفتر مهندس گفتگوی تمدنها و مجری طرح پاکسازی نژادی در احواز \"محمد خاتمی\" برملا شد.
دراین میان برخی مهرههای سیاسی عرب وابسته به نظام که درجریان برسرکار آمدن خاتمی فرصت پوست اندازی را یافته بودند و به جمع مدافعان از حقوق ملت عرب پیوسته بودند، نقش مهمی دربازیابی برای دکان انتخابات رژیم داشتهاند. \"ابراهیم عامری\" یکی از نقابداران پیرو خط خمینی بود که درسال 58 شمسی سوار بر تانک، کانون فرهنگی خلق عرب احواز را به تصرف رژیم درآورد. عناصر عدید دیگر بسان ابراهیم عامری با کمک برخی فرصتطلبان توانستند نیروهای ملی عرب را یا روانه زندانها کنند و یا از تأثیر فعالیت آنها بکاهند.
تجربهی چند دهه حکومت جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که دکان انتخابات دولت مرکزی ایران جز مصادرهی بیشتر زمینهای عربها و آوارگی آنها و ورود دهها هزار مهاجر غیرعرب به اقلیم احواز بضاعتی دیگر ندارد تا به مردم عرب ارائه کند.
مزدوران و فرصتطلبانی که به ملت خود پشت کرده و به امثال عامریها کمک کردند تا سیاستهای دولت مرکزی را دانسته یا نادانسته بازاریابی کنند، بیشک همدستان این رژیم جانیتکار هستند. مثلث دولت مرکزی با طرحهای ضد انسانیاش و فقر و بدبختی و بیسوادی تودهی مردم عرب و مزدوران نظام و فرصتطلبان، دست در دست هم داده و مردم را به شرکت در انتخاباتی کشانده است که نتیجهای جز پاکسازی نژادی در احواز نداشته و ندارد.