پاسخ بە شونیسم فرسودە ایرانی

13:49 - 18 شهریور 1391
Unknown Author
جمیل کلاهی

در چند روز گذشتە و پس از امضاء قرارداد مابین دو حزب کردستانی، حزب دمکرات کردستان ایران و کوملە انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، بار دیگر پان ایرانیستها، مخالفت خود را با دمکراسی، آزادی، حقوق بشر و همە ارزشهای جهانی اعلام کردند. چرا کە این ارزشها با آیە شریفە \"حفظ تمامیت ارضی ایران بە هر قیمتی\" منافات دارند. جالب اینکە کمونیستها، جمهوری خواهان، سلطنت طلبها (کە مدعیان آزادی و دمکراسی هستند) با جمهوری اسلامی، در یک جبهە قرار گرفتە و تمامی اختلافات خود را برای در هم کوبیدن کردستان کنار گذاشتەاند.

در این میان هر گروە بیانیەای و فتوایی در این بارە صادر کردەاند، اما تشابە این نوشتەها چنان است کە گویی همە آنها در قم و بە قلم آیت اللەهای قم نوشتە شدەاند، و جالبتر اینکە در تمامی این فتواها بە مضمونیهای یکسان برمی‌خوریم کە میگویند \"اسرائیل و آمریکا پشت قضیە امضاء این قرارداد هستند\" ، \" تنها با تکیه به نیروهایی خارجی است که می توان به جدایی قطعه‌ای از این سرزمین اندیشید\" ، \" وقت آن است که با قاطعیت و شفافیت تمام در برابر تحرکات ارتجاعی و نقشه های گمراه کننده احزاب ناسیونالیست بایستیم\". و همچنین بە ترکیبها و واژەهای بە دور از ادب و نزاکت مانند \"احزاب قوم پرست\" ، \"خائن\"، \"آدمکش\" ، \"اخاذ\"، \"تفنگچی\"، \"قاتل و غارتگر\" و... بر می¬خوریم کە برای احزاب کردی بە کار گرفتە شدە است. برچسبها و توهینهایی کە نقطە اتصال این بە ظاهر دشمنان شدە و همگی آنها در دستگاهای تبلیغی خود بە آنها اشارە و بر آنها پا فشاری می¬کنند. جالب اینجاست کە اکثریت این جریانات، احزاب جنوب کردستان (پارت دمکرات کردستان و اتحادیە میهنی کردستان) را نیز با الفاظ رکیک مورد حملە قرار دادەاند کە این خود نشانگر ضدیت و دشمنی با تمامیت ملت کرد در سراسر کردستان است. مضحکتر از همە اشارە مشترک این جریانات بە یکی از جملەهای عبداللە مهتدی دبیرکل کوملە در مصاحبە با تلوزیون العربیە است کە گفتە بود: \"در صورت حملە کشورهای خارجی بە ایران ما کردها کنار جمهوری اسلامی نخواهیم بود\". تمامی این جناحها اعم از کمونیست، سلطنت طلب وجمهوری خواە و غیرە آن را تجزیە طلبی تلقی کردە و همگی با رد این موضعگیری، پشتیبانی خود را از رژیم جمهوری اسلامی و حفظ آن در صورت جنگ با کشورهای خارجی اعلام می¬دارند و انتظار دارند کە کردها هم اسلحە بر دوش گرفتە و مانند آنها ندای بنیان گذار جمهوری اسلامی را کە گفتە است \"پاسدار و پشتیبان ولایت فقیه باشید تا بە این مملکت آسیبی نرسد\" لبیک گویند!
امضاء این قرارداد میان دو حزب کردی فرصتی شدە برای گرفتن ژست ملی و بروز غرور و عرق ملی بر باد رفتە و نداشتە پارسها! غرور و عرقی کە بە درازای تاریخ و با سکوت و تسلیم شدنها و بیگانە پرستیهای اهل پرشیا، از طرف بیگانگان بارها و بارها لگدمال شدە. این تحقیر شدن و لگدمال شدنهای تاریخی باعث بروز عقدەهایی شدە کە بە مثابە غدە سرطانی بە جان نخبەها و روشنفکران این ملت افتادە و فکر و عقل آنها را روز بە روز تحلیل میبرد. طوریکە توان تشخیص و تحلیل وقایع بیست سال گذشتە جهان را از آنها گرفتە است و حتى یک بار از خود نمیپرسند کە اتحاد جماهیر شوروی چرا و چگونە فروپاشید؟ یوگسلاوی چرا از هم گسیخت؟ چرا این همە کشور مستقل از دل این دو کشور قدرتمند بیرون آمدند؟ آیا ملتهای حاکم و رهبران و روشنفکران آنها در این دو کشور با سرکوب و تحقیر و زیر پا گذاشتن موازین بین المللی و حقوق ملی ملل تحت ستم خود توانستند قدرت خود را حفظ کنند؟

روشنفکران و نویسندگان و روزنامە نگاران فارس زبان این روزها سخت مشغول انحراف و جعل تاریخ پر از شکست و تحقیر خود، بە قصد ایجاد و تولید احساسات فاشیستی و ضدیت با ملتهای غیر فارس تحت ستم ایران هستند. آنها مدام این اندیشە را بە فارس زبانان تلقین می‌کنند کە در صورت فروپاشی رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی، ایران تجزیە خواهد شد و تجزیە ایران چیزی است در حد و اندازە انقراض نسل بشر! گویی قوارە امروزین نقشە ایران در لوح محفوظ نگاشتە شدە و قرار است تا دنیا دنیاست فارسها در ایران حاکم و ملتهای دیگر محکوم و تحت ستم باشند. کاری کە هشتاد سال عربهای سنی عراق علیە کردها و عربهای شیعە کردند تا بلکە بتوانند نزدیک بە هفتاد درصد جمعیت عراق را در خود حل کنند! ولی آیا توانستند؟ امروز وضعیت در عراق بعد از حکومت اقلیت سرکوبگر عرب سنی مذهب چگونە است؟ فردای اقلیت سرکوبگر شیعە در سوریە چگونە خواهد بود؟ عاقبت و نتیجە این همە توهین و سرکوب فارسها در ایران چیست؟ آنها را بە کجا می‌رساند؟

براستی چنین پرخاشگریها و دشنامگوییها از کجا سرچشمە میگیرد؟ آیا این توهین کردنها و تحقیر کردنها نشان از وجود گرەهای شخصیتی و تاریخی در خود آنها نیست؟ تلاش برای لاپوشانی و سرپوش گذاشتن بر ناکامیهای تاریخی آنها نیست؟ تلاش برای ملت سازی و جعل تاریخ نیست؟ مگر آنها شعار آزادیخواهی و دمکراسی طلبی سر نمی‌دهند؟ مگر تعیین حق سرنوشت جزء حقوقی انسانی و جهانشمول نیست؟ در این میان یا دمکراسی، آزادی، قوانین و موازین بین المللی و حقوق بشر ناحقند یا آنها! کە صد البتە آنها ناحقند و جبر روزگار بە زودی آنها را مجبور بە قبول قوانین جهانی خواهد کرد. امروزە هیچ ملت مدرن و دمکراتی با حق تعیین سرنوشت ملت دیگر و موازین بین المللی و حقوق بشر مخالف نیست. پس چرا بە ظاهر مبارزان دمکراسی خواە جامعە فارس اینچنین بر سر تفکرات واپسگرایانە خود پافشاری می‌کنند و بر مخالفت با اصول ابتدایی دمکراسی اصرار می¬ورزند؟

با نگاهی کوتاە بە تاریخ این ملت این امر بە سادگی روشن خواهد شد. در این واحد جغرافیایی کثیرالملە کە از دورە پهلوی با درخواست رسمی رضا شاە اسم آن ازممالک محروسە پادشاهی بە ایران تغییر کرد، فارسها تنها ملتی هستند کە از ریشە خود بریدەاند و در بحران هویت بە سر می‌برند.

برای شناخت این ملت و درک گرەهای تاریخی آنان و همچنین دانستن دلایل عطش مفرط آنها بە تحقیر ملل ساکن ایران در عصر حاضر، باید نگاهی گذرا بە تاریخ آنان بیاندازیم. چرا کە بدون شناختی درست از این تاریخ، در تاکتیک مبارزاتی خود علیە جمهوری اسلامی و شونیسم حاکم در ایران دچار اشتباە خواهیم شد.

زبان اصلیترین شناسە و حتى میتوان گفت کە شناسنامە ملی هر ملتی است، کە با از بین رفتن یا تهدید آن، آن ملت در معرض انحطاط قرار گرفتە و تمام تولیدات فکری و فرهنگی آن در طول تاریخ از بین خواهد رفت. این اتفاقی است کە چند بار در حافظە تاریخی اهل پرشیا ثبت شدە است؛ تحول عمیق زبان تا حد بیگانە شدن با زبان پیشین و تغییر کامل خط و نوشتار، یک بار در زمان حملە اسکندر مقدونی روی داد و بار دوم در زمان حملە اعراب مسلمان. در هر دوی این موارد تحول بنیادین زبان و خط باعث بە فراموشی سپردە شدن گذشتە ملت مورد هجوم شدە است.

ناگفتە پیداست کە تحول زبان تابعی است از تحول و تغییر عمیق باورها، سنتها، ارزشها و تمامی هر آنچە مقومهای هویتی یک ملت بە شمار می‌آیند. روش برخورد ساکنین این سرزمین با مهاجمان هموارە تسلیم و تعظیم بودە است تا حدی کە حتی بە تقدیس مهاجم انجامیدە است. اسکندر مقدونی کە در متون زرتشتی از او با عنوان اسکندر گجستک (نامبارک) یاد شدە، در دورەهای بعد تبدیل بە قهرمان تراز اول شاعران و نویسندگان فارسی زبان شدە و در وصف او اسکندرنامەها نوشتەاند، تا بدین ترتیب زحمات اسکندر را کە بە جان، ناموس و فرهنگ آنها رحم نکرد، با سرودن اشعار بی نظیر بە زبان شیرین فارسی پاس داشتە و مقام وی را تا مرتبە پیغمبری برسانند. این رویە در مورد اعراب مسلمان مهاجم نیز از سر گرفتە شد.

چند قرن بعد از حملە اسکندر این بار عربها، همانهایی کە امروز فارسها آنها را سوسمار خور می‌نامند و با بکار بردن القابی زشت کە در شأن هیچ انسان امروزای نیست، سعی در تحقیر آنها دارند، زبان، خط، دین، فرهنگ و آداب و رسوم آنان را بار دیگر از بیخ و بن دگرگون کردند، و بعدها خلفای بنی امیە و عباسی بە طور مرتب در طی چندین قرن متوالی از حکام آنها باج و خراج می‌گرفتند و در مقابل آنها را بە لقب \"موالی\" (بردگان) مفتخر و تحقیر و سرکوب می‌کردند. در ازاء این همە تحقیر باز هم می‌بینیم کە اکثریت مطلق اشعار فارسی در توصیف اسلام و شخصیتهای عرب است، حتى امروزە هم اگر بە طور اتفاقی اعتراضی در میان آنها صورت گیرد، با فریاد اللە اکبر و یا حسین بە خیابانها می‌آیند و یا شبانە پنهانی پشت بام خانەها فریاد اللە اکبر و یا حسین سر می‌دهند! این یعنی نفوذ فرهنگ عربی در رگ و ریشە آنها و انقطاع از هویتی واقعی و سرگردان شدن در وادی هویتهایی بی ریشە و نامعلوم.

موج عرب ستیزی کە از دوران پهلوی بە راە افتادە و مبارزان و روشنفکران امروز فارس بە آن دامن می‌زنند، در واقع چیزی نیست جزء تلاش برای حذف و انکار گذشتەای کە نیاکان خودشان رقم زدەاند، گذشتەای سراسر تحقیر و تسلیم و چاکری کە در آن چندین بار خط بطلان بر سر تولیدات فکری و نوشتاری و فرهنگی چندین قرن آنها کشیدە شد و از قومی بە قوم دیگری تبدیل شدەاند. امروز حتى یک برگە بە عنوان سند از آن زبانی کە بە اشتباە یا تعمد فارسی باستان می‌نامند در دست نیست و زبان فارسی حداقل پیوند با زبانهای باستانی منطقە و بە ویژە با زبان اوستایی را دارا است و اساسا فارسی خود زبانی نوپاست کە از ترکیب شمار معدودی واژەگان باستانی با زبان عربی بە وجود آمدە است. پس پر واضح است کە ترکیبهای فارسی باستان و فارسی میانە از جعلیات دوران پهلوی است. نمونە دیگر این جعلها را در مورد تخت جمشید و سنگ نوشتە موسوم بە منشور کورش نیز میتوان دید. (لینک یکی از فیلمهای مستند در این بارە در آخر مطلب خواهد آمد)

تسلیم و تحقیر پذیری این مردمان بە یونانیان و اعراب خلاصە نشد، و در قرن ششم نوبت بە مغولان و پس از آن تیموریان رسید. بە شهادت تاریخ مغولان بدون مواجە شدن با کمترین مقاومت زمام امور را در دست گرفتند. جملە \" آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند\" جملە معروفی است از تاریخ جهانگشای جوینی کە نشان دهندە عدم وجود کمترین مقاومت و پایداری در برابر مهاجم است. اگرچە مغولان کشتار بی رحمانەای براە انداختند و کردند آنچە کردند، ولی با این حال معلوم نیست کە اگر آنها حملە نمی‌کردند تا چە زمانی فارسها میبایستی بە عربها باج پرداخت کنند! در زمان حکومت ایلخانان مغول نیز، باز هم روش نیاکان شونیسم فارس و فرزندان کورش کبیر چیزی نبود جز خدمتگزاری و تملق در دربار متجاوز و مهاجم (نگاهی گذرا بە نوشتەهای تاریخ نگاران آن دورە ابعاد این فاجعە فرهنگی را بە خوبی نشان می‌دهد). لازم بە ذکر است این دورانهای پر از ذلت و خواری از اسکندر مقدونی گرفتە تا قاجاریە کە بە آنها اشارە کردە و خواهم کرد جزء همان تاریخ ٢٥٠٠ سالەای است کە آن را تاریخ پر افتخار فرزندان کورش می‌خوانند!

ماجرا بە اینجا ختم نشدە و فجایع در قرن نهم و در زمان ترکان صفوی دوبارە تکرار شد، و صفویان بە زور شمشیر و سر نیزە مذهب آنها را از سنی بە شیعە تغییر دادند و آداب و رسوم تازەای بە آنها تحمیل کردند و بار دیگر خط بطلان بر گذشتەی نزدیک بە دە قرن آنها کشیدە شد. امروزە بخش عمدەای از فارسهای کنونی دوران صفوی را بە عنوان عصر طلایی می‌شناسند. دورانی کە بە خاطر تغییر مذهب فجیعترین بلاها را بر سر آنها آوردەاند و حتی اجساد مردگانشان بە آتش کشیدە شد. این امپراتوری هم با حملە محمود افغان و طایفە چند صد نفریش منقرض شد و بعد از عبور از کرمان و شیراز، اصفهان بدون هیچ مقاومتی بە دست محمود افغان افتاد و بدین ترتیب محمود افغان هم پرشیاها را یک بار دیگر تحقیر کرد و یک برگ زرین دیگر بر تاریخ پر افتخارشان! اضافە کرد.

در برهە دیگری از این تاریخ پر افتخار، سلسلە قاجار سکان حکومت را در ایران بدست می‌گیرد. این سلسلە با فجایعی مانند فاجعە کرمان (در آوردن بالغ بر بیست هزار جفت چشم انسان!) دست بەکار می‌شود و مانند همە دورەها باز هم اجداد آنهایی کە امروز بە این تاریخ افتخار می‌کنند، تسلیم پیشە می‌کنند و در دربار قاجار مشغول بە خوش خدمتی و دست بە سینگی می‌شوند. در این دورە طی دو عهدنامە گلستان و ترکمانچای تقریبا نیمی از خاک امپراتوریی کە با ریختن خون ساکنان بی گناهش، فراهم شدە بود بە روسیە تقدیم می‌گردد، آنهم بدون اینکە از طرف پرشیاها کوچکترین اعتراضی بە این عهدنامەها بشود. ماجرای روابط روسیە و ایران هم خود برگ درخشان دیگری از تاریخ پر افتخار حاکمان ایران زمین است کە سراسر آن چیزی نیست جز تحقیر و توهین، از عهدنامە گلستان و ترکمانچای و اشغال شمال ایران در جنگ جهانی دوم گرفتە تا ماجرای موشکهای اس-٣٠٠ و پشت کردن بە ایران در سازمان ملل و نادیدە گرفتن حق ایران در دریای خزر. و با تمام اینها روسیە در مجامع بین المللی نقشی همچون پدر معنوی ایران را بازی میکند.

سیر تسلیم شدن و پذیرش هر نوع خفت و خاری در دوران پهلوی کە از آن بە دوران احیای ناسیونالیزم و غرور فارسی و ایرانی یاد می¬شود نە تنها متوقف نشد، بلکە بە شکل شرم آورتری نیز ادامە یافت. در سال ١٣٢٠ کە ارتش رضا شاە بە کمک انگلیس تمام ملل تحت ستم ایران را سرکوب کردە بود، بدون اینکە حتی یک فشنگ بە روی دشمن شلیک کند، تسلیم دول خارجی شدە و شمال ایران بە روسیە و جنوب بە آمریکا و انگلیس واگذار شد، گویی هدف از تشکیل آن ارتش منظم و پر آوازە تنها مبارزە و سرکوب ملتهای ساکن ایران بودە است و نە مقابلە با تهدید خارجی! با فاصلە نە چندان زیادی از اشغال کامل ایران توسط نیروهای خارجی و در زمان حکومت محمد رضا شاە پهلوی بحرین از ایران اعلام استقلال کرد و ارتشی کە تنها استفادەاش سرکوب داخلی بودە و تبحر و درندە خویی خود را در سرکوب جمهوری مردمی کردستان و همچنین آذربایجان نشان دادە بود، تنها بە این دلیل کە کشورهای خارجی حامی بحرین بودند، جسارت دخالت در مسئلە بحرین را بە خود نداد. آخرین نمونە پر مدعایی و در عین حال ناتوانی حکومت فارسها در ایران بە نوشیدن جام زهر توسط خمینی باز می‌گردد کە بعد از کشتە شدن میلیونها نفر در جبهەهای جنگ و ویرانی شهرها و صدها میلیارد دلار زیان ناشی از جنگ عراق، با خفت و خواری بی نظیری شکست را پذیرفت. آنهم در برابر عراقی کە کل جمعیت آن بە اندازە یک شهر ایران (تهران) بود.

شاهکار نهایی این تاریخ پر افتخار تولید رئیس جمهور دانا و خردمند، دکتر محمود احمدی نژاد است و همچنین روشنفکران و مبارزین راە آزادیی کە برای رسیدن بە آزادی و دمکراسی از موسوی و کروبی مدد می-طلبند کە همکاران دیروز احمدی نژاد و صادق خلخالی و یاران با وفای خمینی و همان معماران انقلاب فرهنگی، بنیان گزاران سپاە و اطلاعات، عاملان و آمران کشتارهای ٦٧ و مجریان سرکوبهای دهە اول انقلاب هستند. و عجیب آن است کە تمامی نیروهای اپوزسیون فارسی زبان داخل و خارج رژیم، آنها را بە عنوان رهبران مخالفین ایران میشناسند و بە جهانیان معرفی میکنند، یعنی رهبران آنها نزدیکترین یاران امام راحلشان بودە و میخواهند ایران را بە دورە طلایی امام برگردانند! بی شک انتظاری کە آنان از کردها بە عنوان با سابقەترین و جدیترین اپوزسیون سازمان یافتە جمهوری اسلامی دارند، انتظاری کاملا نامعقول و کودکانە است، چرا کە کردها نە تاریخ را فراموش می‌کنند و نە با جمهوری اسلامی تحت هیچ شرایطی سر سازگاری دارند.

الحق حکایت حاکمیت فرزندان کورش بر ایران حکایت جالبی است. این است گذشتە آن ملتی کە با اتحاد دو حزب کردی مخالفند و رهبران آنها را خائن و وطن فروش می‌نامند. اینها همان کسانی هستند کە بە درازای تاریخ تحقیر شدەاند و تسلیم شدن و متجاوز پرستی و خوش خدمتی بە متجاوزین پیشە شریف آنها بودە است. حال ملت کرد و رهبران آن را بە خیانت بە وطن! متهم می‌کنند. اما هرگز شاید از خود نپرسیدەاند کدام وطن؟ وطنی ساختگی و جعلی، کە پارەهای آن با جنگ و خون ریزی و قتل عام ساکنین آنها توسط مهاجمانی همچون مغولان، ترکان غزنوی و سلجوقی و صفوی ، تیموریان...فراهم شدە است. این پارەهای بە زور تصرف شدە را در دوران پیشا مدرن شاید میشد بە زور بە یکدیگر متصل نگە داشت، اما در دوران مدرن چنین توهمات و یاوەگوییهایی مبنی بر سرکوب مردمان یک سرزمین برای حفظ تمامیت ارضی، محلی از اعراب ندارد و در صورت ادامە چنین رویەهای غیر عقلانی و بدوی مطمئنا دیر یا زود آنچە شونیسم ایرانی از آن هراسان است روی خواهد داد و ملتهای ساکن ایران انقطاع خود را از تاریخ درخشانی کە ذکر آن رفت، اعلام کردە و مرزهای جغرافیایی این سرزمین را دگرگون خواهند کرد. شونیسم ایرانی و وابستەهای آن اعم از کمونیست، اسلامی و جمهوری خواە و سلطنت طلب و غیرە برای حفظ قوارە امروزین نقشە ایران یک راە بیشتر پیش رو ندارد و آن قبول تمامی خواستەهای ملتهای ایران در چهار چوب ایرانی فدرال و دمکراتیک است، این فرصتی تاریخی است کە شونیسم متحجر ایرانی آن را تهدید قلمداد می‌کند، و نتیجە آن طبیعتا از دست رفتن فرصت و رسیدن بە بن بست است.

قرن بیست و یکم, قرن استقلال ملتها و نهادینە شدن دمکراسی در جوامع بشری است، کە با هیچ سلاحی نمیتوان جلوی آن را گرفت. تغییراتی کە در سی سال گذشتە در نزدیکی تمام مرزهای ایران روی دادە مٶید این مسئلە است. این جبر روزگار است و حفظ تمامیت ارضی در این دورە، با چنین رفتار خجالت آوری، لطیفەای بیش نیست کە تنها موجبات خندە عقلا را فراهم میکند.

لینکهای فیلم مستند در مورد تخت جمشید و مقبرە کورش
http://www.youtube.com/watch?v=8eRJQUVZBm8
http://www.youtube.com/watch?v=8eRJQUVZBm8
http://www.youtube.com/watch?v=DB_Mg-wM47U&feature=related

منابع
* معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد
* دانشنامە ایرانیکا
* غفوروف بابا جان ، تاجیکان
تورج دریایی ,شاهنشاهی ساسانی *
عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت *
* خواجە تاجدار
* تاریخ جهانگشا, عطاملک جوینی