وقتی اعضای فرهنگستان چنین بیاندیشند، چهانتظاری از دیگر اقشار جامعهمیتوان داشت!؟
13:47 - 12 بهمن 1392
Unknown Author
صدیق بابایی
دوشنبه هفتم بهمنماه ٩٢ مصادف با ٢٧ ژانویه ٢٠١٤ آقای علیاصغر فانی وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی از تشکیل اطاق فکر برای بررسی جزئیات تدریس به زبانهای مادری در استانهای کشور خبر داد، اما این وعدهحسن روحانی با مخالفت اعضای \" فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی \" روبرو شد.
تاملی بر فرهنگ و فرهنگسازی مرتبط با اظهارات ضدفرهنگی اعضاء فرهنگستان کشوری، با قدمت هزاران ساله!! مبنای استواری، دوام جوامع انسانی و پیشرفت تفاهمات و همزیستی در درجهاول مرهون رشد و توسعهفرهنگی بوده که از دیرباز شناختهشدهاست.
کمتر ملت و کشوری را میتوان یافت تلاش در ارتقای غنای فرهنگی خویشرا به فراموشی سپردهیا حداقل توجهخود را معطوف بهبازسازی افتخارآمیز هویت و همچنین بخش مهمی از معرفهخویش نساختهباشد.
دیر زمانیست کشورهای مختلف جهان با هدف جلب مردم دیگر نقاط از طرفی و شناساندن فرهنگ خویش بعوان ثروت معنوی و الگوی غنای فرهنگی حداقل شهری را به عنوان پایتخت فرهنگی معرفی و از هیچ تلاشی برای اثبات واقعیت ریشهدار هویت اصیل خود با توسل بدین وسیلهدریغ نمیورزند.
پیداست کهنخبگان امور و متخصصان فن در تأمین و عرضهاسباب عملی نشان دادن این مهم نیز کوشا بودهو آمادهگی صرف هزینههای لازمهرا نیز از خود بروز میدهند.
در تعاریف فرهنگ آمدهاست، همسو با اعتقادات پایهای، ارزشها، اخلاقیات و رفتار، جهت بخش نظام و سیستمهای موجود در جامعه است.
ماهیت هر سیستم سیاسی، اسلامی، شاهنشاهی، لائیک. لیبرال و الی آخر را نمیشود خارج از فرهنگ آن سیستم کهتنیدگی خود را در یکایک ارگانهایش خلال ارتباطات و پیوند با دیگران هویدا میسازد ارزیابی نمود.
بنابر مقتضیات تاریخی، جغرافیایی، زبانی و دینی شکلبندی فرهنگ، خودنمایی متناسب با گذشته و قابل اتکا، جویبار تکامل را فرا راهآیندهمیگشاید.
تحول شگرف بشری و فراگیری آن همانطور کهدر اقتصاد و دیگر علوم تعیین کنندهاست بدون همسویی و همگامی در عرصههای فرهنگی نمیتوان خارج از نقص عمدهو بازدارنده پنداشت.
البتهنباید این واقعیت را منکر شد کهبازدهی و پتانسیل هر فرهنگی صرف نظر از ریشههای تاریخی و ملی در چگونگی پرورش و بازیابی آن در زمانهای حال و آیندهتابعی از سیاست و مهندسی سیاسی سیستم موجود خواهد بود. این مهم و بهرهگیری هوشمندانهو تعاملات روزمرهبا دولتها و محافل سیاسی و اجتماحی چهدر خارج و چهدر محدودهداخل درجهتوان و غنای محتوایی خود را هویدا خواهد ساخت.
به عنوان مثال میتوان فرهنگ اسلامی ، را در چند دههاخیر آیینه تمامنمای سیستمی دانست کهنهتنها معتقدین بهاین باور را تحت پوشش قرار دادهبلکهدیگران را نیز علیرغم عدم تمایل ناچار بهتبعیت از خود نموده است! در حالیکهاستخراج چنین روشی در تعارض با منشاء ذکرشده( اسلامی – ایرانی)، یا حداقل مقوله ایرانی آن میباشد.
توضیح آنکهبیشتر ساکنان ایران امروزی با چنین مشی روزانهای در تعارض بودهو آنرا بیگانهبا فرهنگ خویش میپندارند.
اینجاست کهوجهتمایز در قضاوت بطرف تعالی و کسب جایگاهعامه پسند یا بر عکس آن عطف به زیربنای گذشتهرا به محک آزمایش گذاشتهو در همین راستا جایگاهجهانی را رقم خواهد زد.
بست تواناییهای بلفعل و بلقوهدر ارتباط با باروهری فرهنگی با هدف خدمت بهنشو و نمای جامعهمورد نظر طبق اصول شناختهشدهالزامیست در خدمت تعالی جامعهدر سطوح مختلف. این خود در تقابل با دیگران و رقابت تنگاتنگ بودهو در این رهگذر به عنوان نردبان اوج دادن ارزشهای مورد پذیرش و کسب جایگاهوالای توام با احترام خواهد بود.
امروزههویتهای مقبول را در ارتباط با کارکرد فرهنگی، در رفتار، مواضع و برخورد با مصالح خاص منطقهای، جهانی و همزیستی و تفاهم بینالمللی دانسته، ستیز و عناد و پافشاری بر مواصع خشک، لایتغیر و خود محور بین را خارج از گردونهفرهنگ ریشهدار منطبق با اصول مردم، کشورداری و جهان شمول شمردهمیشود.
برای آنانکهمقتضیات ملی و جایگاهجهانی را مد نظر دارند آسیبشناسی و پالایش فرهنگ خود را میبایست بر مبنای نیازهای مبرم و راهکارهایی کهپیوستگی و انسجام جامعهمتنوع را شکل میبخشد مد نظر قرار دادهاز این طریق سکوهای پرش و ارتقاء جامعهو سیستم خویش را تعالی بخشند.
بنیاد نهادن ارگانهای صرفا \" تشریفاتی\" تحت عنوان \" شورای عالی فرهنگی \"، ایجاد شعب فراوان \" خانههای فرهنگی\" در اقصی نقاط جهان ، تخصیص دادن هزینههای کلان بدین منظور بتنهایی قادر بهارتقاء سطح فرهنگ و کشش دیگران بطرف خود نبودهو نخواهد بود.
از طرف دیگر بسندهکردن بهگذشتههای دور تاریخی حالت قرار گرفتن کسی را در موقعیتی تداعی مینماید که، در سرمای زیر صفر فرار گرفته، به تصور بودن در گرمترین نقطهکرهزمین فشار سرمای موجود را از تن خود بزداید.
در مصوبهنقشهفرهنگی رژیم جمهوری اسلامی بند ٣ آمدهاست:
\" قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برمبنای نظری معتبر و ارزشهای فرهنگی اصیل اسلامی – ایرانی، تهیهو تدوین شدهاست. شاکلهو مبنای هدف گذاری، سیاست گذاری و برنامهریزی و مدیریت راهبردی فرهنگی کشور است.\"
پرسش در اینجا این است زمانی کهقانون اساسی طبق تعریف فوق بدین صورت \"تعیین کنندهو شاکلهو مبنای هدف گذاریست\"، و همسو رئیس دولت \" تدبیر و امید \" ! هم در ملاء عام بر اجرای آن بند از این قانون کهسالیان دراز در ارتباط با تدریس زبانیکهزبان اقوامش مینامید و به فراموشی سپردهشده به مردم وعدهدادهاست، مسئول و اعضای فرهنگستان زبان با پشت بستن بهکدامین معیار قانوونی، فرهنگی، اخلاقی و انسانی چنان اظهاراتی در رد مصوبهقانون اساسی ابراز میدارند کهجز نشان از بیفرهنگی و بیاحترامی بههمان قانون نمیتوان از ان استنتاج دیگری داشت!!
مضافا \" اینکهدر بند ٢٠ فصل دوم از مبانی ، ارزشها و اصول، مـصوبهنقشهمهندسی فرهنگ در جمهوری اسلامی میخوانیم:
\" برنامهاساسی جمهوری اسلامی: رسالتی فرهنگی است کهبا تعامل و تبادل فرهنگی با سایر فرهنگها تحقق مییابد.\"
بند ٢١، برنامهریزی و راهبردی فرهنگی جامعهمنطبق با ارزشهای اساسی مندرج در قانون اساسی حق مردم و از وظایف جمهوری اسلامیست.\"
گفتار آقای حداد عادل، مسئول فرهنگستان زبان فارسی، سلیم نیساری، محمد علی موحدی و مجتبایی اعضای این فرهنگستان با توجهبه بندهای یاد شدهو اصل ١٥ مصوبهقانون اساسی کهدر آن آمدهاست: \" استفادهاز زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است.\" پرسشهای زیادی را در ذهن شنوندهیا خوانندهمتبادر مینماید.
سئوالی کهایرانیهای معتقد بهتاریخ و تمدن دیرین و فرهنگ سرشار این مرز و بوم بایستی بدان پاسخگو باشند اینست که، در کجای میثاق و تعهد فرهنگی اعضای فرهنگستان زبان فارسی، فرهنگ غنی مورد ادعای ایرانی، مـصالح کشور، همزیستی انسانی و برادروار با حقوق برابر باید نهفتهباشد؟ فرهنگی کهاعضایش برخوردار از چنین تراوشات فکری هستند آیا میتواند جای مباهات و پشتیبانی باشد؟ آیا میتوان آنرا در قالب فرهنگ ساکنان ایران جایداد؟
بدون شک پیوستگی و انسجام آیندهاین جوامع در گرو چگونگی پاسخ بدین سئوالهاست.
سخنان اعضاء و رئیس فرهنگستان؛
آقای مجتبایی: زبان مادری را در کشور امری وارداتی نامید و گفت، شکی ندارم کهاین موضوع از خارج ایران آمدهاست.
سلیم نیساری: عدهای فکر میکنند علاقهبیک قومیت یعنی تحصیل بهزبان آن قوم، اما این موضوع بسیار خطرناک است.
محمد علی موحدی: ما زبان معیاری داریم کهزبان رسمی ماست. اگر دولت بخواهد آنرا فراموش کند و بهحوزهزبانهای محلی وارد شود کار ما زار است.
حداد عادل: مواضب باشیم مبادا از کیسهسرمایههای ملیمان همچون زبان فارسی برای پیروزیهای موقت و بیحاصل جناحی خرج کنیم.
دوشنبه هفتم بهمنماه ٩٢ مصادف با ٢٧ ژانویه ٢٠١٤ آقای علیاصغر فانی وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی از تشکیل اطاق فکر برای بررسی جزئیات تدریس به زبانهای مادری در استانهای کشور خبر داد، اما این وعدهحسن روحانی با مخالفت اعضای \" فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی \" روبرو شد.
تاملی بر فرهنگ و فرهنگسازی مرتبط با اظهارات ضدفرهنگی اعضاء فرهنگستان کشوری، با قدمت هزاران ساله!! مبنای استواری، دوام جوامع انسانی و پیشرفت تفاهمات و همزیستی در درجهاول مرهون رشد و توسعهفرهنگی بوده که از دیرباز شناختهشدهاست.
کمتر ملت و کشوری را میتوان یافت تلاش در ارتقای غنای فرهنگی خویشرا به فراموشی سپردهیا حداقل توجهخود را معطوف بهبازسازی افتخارآمیز هویت و همچنین بخش مهمی از معرفهخویش نساختهباشد.
دیر زمانیست کشورهای مختلف جهان با هدف جلب مردم دیگر نقاط از طرفی و شناساندن فرهنگ خویش بعوان ثروت معنوی و الگوی غنای فرهنگی حداقل شهری را به عنوان پایتخت فرهنگی معرفی و از هیچ تلاشی برای اثبات واقعیت ریشهدار هویت اصیل خود با توسل بدین وسیلهدریغ نمیورزند.
پیداست کهنخبگان امور و متخصصان فن در تأمین و عرضهاسباب عملی نشان دادن این مهم نیز کوشا بودهو آمادهگی صرف هزینههای لازمهرا نیز از خود بروز میدهند.
در تعاریف فرهنگ آمدهاست، همسو با اعتقادات پایهای، ارزشها، اخلاقیات و رفتار، جهت بخش نظام و سیستمهای موجود در جامعه است.
ماهیت هر سیستم سیاسی، اسلامی، شاهنشاهی، لائیک. لیبرال و الی آخر را نمیشود خارج از فرهنگ آن سیستم کهتنیدگی خود را در یکایک ارگانهایش خلال ارتباطات و پیوند با دیگران هویدا میسازد ارزیابی نمود.
بنابر مقتضیات تاریخی، جغرافیایی، زبانی و دینی شکلبندی فرهنگ، خودنمایی متناسب با گذشته و قابل اتکا، جویبار تکامل را فرا راهآیندهمیگشاید.
تحول شگرف بشری و فراگیری آن همانطور کهدر اقتصاد و دیگر علوم تعیین کنندهاست بدون همسویی و همگامی در عرصههای فرهنگی نمیتوان خارج از نقص عمدهو بازدارنده پنداشت.
البتهنباید این واقعیت را منکر شد کهبازدهی و پتانسیل هر فرهنگی صرف نظر از ریشههای تاریخی و ملی در چگونگی پرورش و بازیابی آن در زمانهای حال و آیندهتابعی از سیاست و مهندسی سیاسی سیستم موجود خواهد بود. این مهم و بهرهگیری هوشمندانهو تعاملات روزمرهبا دولتها و محافل سیاسی و اجتماحی چهدر خارج و چهدر محدودهداخل درجهتوان و غنای محتوایی خود را هویدا خواهد ساخت.
به عنوان مثال میتوان فرهنگ اسلامی ، را در چند دههاخیر آیینه تمامنمای سیستمی دانست کهنهتنها معتقدین بهاین باور را تحت پوشش قرار دادهبلکهدیگران را نیز علیرغم عدم تمایل ناچار بهتبعیت از خود نموده است! در حالیکهاستخراج چنین روشی در تعارض با منشاء ذکرشده( اسلامی – ایرانی)، یا حداقل مقوله ایرانی آن میباشد.
توضیح آنکهبیشتر ساکنان ایران امروزی با چنین مشی روزانهای در تعارض بودهو آنرا بیگانهبا فرهنگ خویش میپندارند.
اینجاست کهوجهتمایز در قضاوت بطرف تعالی و کسب جایگاهعامه پسند یا بر عکس آن عطف به زیربنای گذشتهرا به محک آزمایش گذاشتهو در همین راستا جایگاهجهانی را رقم خواهد زد.
بست تواناییهای بلفعل و بلقوهدر ارتباط با باروهری فرهنگی با هدف خدمت بهنشو و نمای جامعهمورد نظر طبق اصول شناختهشدهالزامیست در خدمت تعالی جامعهدر سطوح مختلف. این خود در تقابل با دیگران و رقابت تنگاتنگ بودهو در این رهگذر به عنوان نردبان اوج دادن ارزشهای مورد پذیرش و کسب جایگاهوالای توام با احترام خواهد بود.
امروزههویتهای مقبول را در ارتباط با کارکرد فرهنگی، در رفتار، مواضع و برخورد با مصالح خاص منطقهای، جهانی و همزیستی و تفاهم بینالمللی دانسته، ستیز و عناد و پافشاری بر مواصع خشک، لایتغیر و خود محور بین را خارج از گردونهفرهنگ ریشهدار منطبق با اصول مردم، کشورداری و جهان شمول شمردهمیشود.
برای آنانکهمقتضیات ملی و جایگاهجهانی را مد نظر دارند آسیبشناسی و پالایش فرهنگ خود را میبایست بر مبنای نیازهای مبرم و راهکارهایی کهپیوستگی و انسجام جامعهمتنوع را شکل میبخشد مد نظر قرار دادهاز این طریق سکوهای پرش و ارتقاء جامعهو سیستم خویش را تعالی بخشند.
بنیاد نهادن ارگانهای صرفا \" تشریفاتی\" تحت عنوان \" شورای عالی فرهنگی \"، ایجاد شعب فراوان \" خانههای فرهنگی\" در اقصی نقاط جهان ، تخصیص دادن هزینههای کلان بدین منظور بتنهایی قادر بهارتقاء سطح فرهنگ و کشش دیگران بطرف خود نبودهو نخواهد بود.
از طرف دیگر بسندهکردن بهگذشتههای دور تاریخی حالت قرار گرفتن کسی را در موقعیتی تداعی مینماید که، در سرمای زیر صفر فرار گرفته، به تصور بودن در گرمترین نقطهکرهزمین فشار سرمای موجود را از تن خود بزداید.
در مصوبهنقشهفرهنگی رژیم جمهوری اسلامی بند ٣ آمدهاست:
\" قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برمبنای نظری معتبر و ارزشهای فرهنگی اصیل اسلامی – ایرانی، تهیهو تدوین شدهاست. شاکلهو مبنای هدف گذاری، سیاست گذاری و برنامهریزی و مدیریت راهبردی فرهنگی کشور است.\"
پرسش در اینجا این است زمانی کهقانون اساسی طبق تعریف فوق بدین صورت \"تعیین کنندهو شاکلهو مبنای هدف گذاریست\"، و همسو رئیس دولت \" تدبیر و امید \" ! هم در ملاء عام بر اجرای آن بند از این قانون کهسالیان دراز در ارتباط با تدریس زبانیکهزبان اقوامش مینامید و به فراموشی سپردهشده به مردم وعدهدادهاست، مسئول و اعضای فرهنگستان زبان با پشت بستن بهکدامین معیار قانوونی، فرهنگی، اخلاقی و انسانی چنان اظهاراتی در رد مصوبهقانون اساسی ابراز میدارند کهجز نشان از بیفرهنگی و بیاحترامی بههمان قانون نمیتوان از ان استنتاج دیگری داشت!!
مضافا \" اینکهدر بند ٢٠ فصل دوم از مبانی ، ارزشها و اصول، مـصوبهنقشهمهندسی فرهنگ در جمهوری اسلامی میخوانیم:
\" برنامهاساسی جمهوری اسلامی: رسالتی فرهنگی است کهبا تعامل و تبادل فرهنگی با سایر فرهنگها تحقق مییابد.\"
بند ٢١، برنامهریزی و راهبردی فرهنگی جامعهمنطبق با ارزشهای اساسی مندرج در قانون اساسی حق مردم و از وظایف جمهوری اسلامیست.\"
گفتار آقای حداد عادل، مسئول فرهنگستان زبان فارسی، سلیم نیساری، محمد علی موحدی و مجتبایی اعضای این فرهنگستان با توجهبه بندهای یاد شدهو اصل ١٥ مصوبهقانون اساسی کهدر آن آمدهاست: \" استفادهاز زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است.\" پرسشهای زیادی را در ذهن شنوندهیا خوانندهمتبادر مینماید.
سئوالی کهایرانیهای معتقد بهتاریخ و تمدن دیرین و فرهنگ سرشار این مرز و بوم بایستی بدان پاسخگو باشند اینست که، در کجای میثاق و تعهد فرهنگی اعضای فرهنگستان زبان فارسی، فرهنگ غنی مورد ادعای ایرانی، مـصالح کشور، همزیستی انسانی و برادروار با حقوق برابر باید نهفتهباشد؟ فرهنگی کهاعضایش برخوردار از چنین تراوشات فکری هستند آیا میتواند جای مباهات و پشتیبانی باشد؟ آیا میتوان آنرا در قالب فرهنگ ساکنان ایران جایداد؟
بدون شک پیوستگی و انسجام آیندهاین جوامع در گرو چگونگی پاسخ بدین سئوالهاست.
سخنان اعضاء و رئیس فرهنگستان؛
آقای مجتبایی: زبان مادری را در کشور امری وارداتی نامید و گفت، شکی ندارم کهاین موضوع از خارج ایران آمدهاست.
سلیم نیساری: عدهای فکر میکنند علاقهبیک قومیت یعنی تحصیل بهزبان آن قوم، اما این موضوع بسیار خطرناک است.
محمد علی موحدی: ما زبان معیاری داریم کهزبان رسمی ماست. اگر دولت بخواهد آنرا فراموش کند و بهحوزهزبانهای محلی وارد شود کار ما زار است.
حداد عادل: مواضب باشیم مبادا از کیسهسرمایههای ملیمان همچون زبان فارسی برای پیروزیهای موقت و بیحاصل جناحی خرج کنیم.