"هوموساکر" در اندیشهی آگامبن
علی قاسمی
آگامبن در همان ابتدا، زندگی انسانها را بهطبع روم باستان به سه شیوه تقسیم میکند:
الف) زندگی یا حیات طبیعی
ب) زندگی یا حیات ذیل قانون
پ) زندگی یا حیات ادغامی.
در واقع بحث پیش روی ما نشات گرفته از همین سه روش زندگی است و تمامی ناملایمات سیاسی و استثمار انسان و به بردگی کشیدن آن - حالا چه بردهی سنتی و چه مدرن - ریشه در همین نحوهی زندگی دارد.
١) مفهوم "هوموساکر" از مهمترین مفاهیم در اندیشه جورجو آگامبن متفکر ایتالیایی است. هوموساکرها انسانهایی بودند در دوران رم باستان که قانون بر آنها اعمال میشد و نمیشد. قانون در خصوص آنها فرمان داده بود که آنها نمیتوانند به عنوان "انسان مقدس" شناخته شوند. از سوی دیگر قانون در مورد آنها میگفت اگر کسی این افراد را بکشد، قاتل نیست و به عنوان قاتل شناخته نمیشود. به زبان آگامبن قانون در اینجا ابتدا با دادن یک دستور خاص دربارهی این انسانها آنها را در خود "ادغام" میکند و میگوید آنها تحت نظارت قانون هستند. اما از سوی دیگر با "حذف" آنها از دامنەی حمایت قانون و اتخاذ موضع بیطرفی در مقابل کشته شدن آنها، این افراد را از دامنەی خود خارج میکند. به باور آگامبن این شیوه برخورد قانون با مردم در رم باستان که یک "وضعیت استثنایی" بود، امروزه به قاعده زندگی ما انسانها تبدیل شده است:
قانون بر ما اعمال میشود، اما از ما حمایت نمیکند. آگامبن معتقد است این شیوه عمل قانون یا سیاست به عنوان جایگاه تحقق قانون باعث تبدیل جامعه به "اردوگاهها یا کمپهایی" میشود که در آنها افراد به عنوان نیروی تحت کنترل قانون باید دائماً بنا به دریافت قانون از انسان زندگی کنند، اما اگر تحت تاثیر همین قانون تبدیل به موضوع آسیبهای اجتماعی شدند، کسی از آنها حمایت نمیکند و حتی ممکن است قانون آنها را با مجازات مستقیم و غیرمستقیم مرگ روبرو سازد. از این رو، آگامبن معتقد بود جامعهای که شبیه کمپ یا اردوگاه عمل میکند، جامعهای است که از انسانهای خود قربانی میسازد.
٢) به بیان دیگر، حیات برهنه جایی است که سیاست بر زندگی حاکم شده اما سر بزنگاهها سیاست آن را ترک میکند. آغاز قرار گرفتن زندگی ذیل سیاست، با دموکراسی بود. وقتی زندگی ذیل سیاست میآید و دموکراسی شکل میگیرد قدرت در حوزههای مختلف مانند دولت، بخش قضایی و پارلمان تقسیم میشود و مردم هم منافعشان را در شکافی که وجود دارد دنبال میکنند و زندگی ذیل این سیاست دموکراتیک جریان دارد. اما به عقیده آگامبن در برخی زمانها و به دلایل مختلفی مانند تروریسم یا جنگ قدرت تصمیم میگیرد خود را یکدست کند. در اینجا حاکم میگوید قوا کنار بروند و یک نفر دستور بدهد تا بتواند جامعه را کنترل کند.
در این وضعیت زندگی تحت کنترل سیاست است، اما به دلیل شرایط خاصی که وجود دارد سیاست حمایت لازم را از زندگی نمیکند، یعنی سیاست میگوید من قانون را بر تو اجرا میکنم اما قانون از تو حمایت نمیکند. آگامبن نام انسانی را که در این وضعیت خلق میشود "هوموساکر" گذاشت. هوموساکرها آدمهایی بودند که قانون به آنها میگفت من به شما اجازه نمیدهم قربانی خدایان شوید و جایگاه تقدس پیدا کنید، اما اگر کسی هم شما را کشت از نظر من قاتل نیست. آگامبن میگفت این وضعیت عمومی جامعه ماست و دیگر وضعیت استثنایی وجود ندارد، ما زندگی را ذیل قدرت آوردیم و قانون میتواند از ما حمایت نکند، پس زیست - سیاست در نظریه آگامبن با مرگ پیوند خورده و او نگاهی منفی به زیست - سیاست فوکویی دارد.
٣) بیشتر نظرات آگامبن متاثر از نظرات کارل اشمیت متفکر آلمانی و استبداد و توتالیتر شناس بزرگ می باشد. آگامبن، به تبع اشمیت، حاکمیت را در پیوند با "وضعیت استثنایی" مفهوم سازی میکند و شخص حاکم را شخصی میداند که به ما میگوید چه زمان با وضعیت استثنایی روبرو هستیم. به باور آگامبن، اگرچه سیاست وظیفه جای دادن حیات طبیعی ما در درون خود را بر عهده دارد و برای انجام اینکار سازوکارهایی همچون تفکیک قوا و دموکراسی را طراحی کرده است، حاکمیت در دورههای زمانی یا تاریخی خاصی تمامی این سازوکارها را تعلیق میکند و با اعلام وضعیت استثنایی و تعلیق قانون، اتباع خود را با خطر خشونت قانون روبرو میسازد: قانونی که اعمال میشود اما حمایت نمیکند. ذیل قانون هستیم و نمیتوانیم از چنگال حاکم و حاکمیت بیرون بروییم، اما با خطر مرگ روبرو میباشیم، چون قانون هیچ حمایتی از ما نمیکند و از ما لاشەهای خوبی برای کرکس مرگ میسازد. آگامبن، این وضعیت را وضعیت متداول سیاست امروزی میداند و اعلام وضعیت استثنایی را سازوکار عمل معمول قدرت و سیاست میداند.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.