هشتم مارس روز مردهای لوس کجایش مبارک باد؟

13:33 - 18 اسفند 1392
Unknown Author
افشین ابراهیمیان

 اشاره؛
مناسبات و روزهای خاص که برای رویدادهای خاص حال چه از لحاظ تاریخی و چه از لحاظ سمبولیک نامور می‌شوند در سراسر دنیا مسئله‌ای طبیعی و معمول است که خود بهانه‌ای است برای تجدید میثاق، یادآوری، پاسداشت و گرامیداشت و ...

اما روز هشت مارس که آن را با نام زن عنوان و ثبت کرده‌اند، به نظر بنده دارای شرایط و وضعیت خاص ویژه‌ای است. روزی که مخصوص و ویژه نیمی از بانوان کره‌ی زمین است، اما در عمل سهم آنان در این روز تا چه اندازه است؟! گزاف نیست اگر بگویم ما مردها این روز را نیز بلعیده‌ایم.    

نمی‌خواهم  وارد شیوه نگارش ادیبانه و سنگین بشوم و واژگانی مبتلا به طاعون \"ئیسم\" را ردیف کنم.

آنچه هدف نگارنده است، همچون همیشه، واگویه کردن بخشی از حرف‌های نگفته شده است که معمولا و همواره یا نان آجر می‌کنند و یا گفتنشان شاید به مزاج خیلی‌ها خوشایند نباشد. چراکه یا عرصه بر تخت و تازشان تنگ می‌کند و یا میدان جولان و نام و نانشان را دست انداز می‌شود.

هشتم مارس، روزی که معمولا آقایان بیشتر ژست می‌گیریم تا زنان. روزی که در آن صدای مجریان مرد تلویزیونی معمولا خشدارتر می‌شود و همچون ناجیان آسمانی نوید جهانی گل و بلبل می‌دهند، روزی که همه در حال ربودن گوی سبقت از همدیگریم تا نکند از قافله کلیشه و تقلید و رفع تکلیف جای بمانیم.

روز زنان است، اما ما مردها داغ می‌شویم. روز زنان است، اما ما مردها برگزار کننده و هماهنگ کننده برنامه‌ها و اجتماعات و سمینارها هستیم، روز زنان است و ما مردها باید همه کاره باشیم! چرا ؟

چون ٣٦٤ روز تمرین کرده‌ایم تا امروز نقشمان را خوب بازی کنیم. چون ما شاید همان مردهایی نیستیم که زور گفته‌ایم، محدودیت ایجاد کرده‌ایم، میدان و راه بر ترقی بسته‌ایم و قانون وضع کرده‌ایم و ٣٦٤ هزار بار هم هر روز به رانندگی، به لباس پوشیدن، آواز خواندن و زندگی روزمره‌ی زنان سرک کشیده‌ایم و خندیده‌ایم و خود را نیز برحق دانسته‌ایم!

امروز باید بر روی صفحات فیس بوکمان تراکت و شعار و عکس بگذاریم و تبریک بگوییم تا ژستمان دچار و دستخوش تزلزل نشود. باید پشت تریبون برویم و بیانه بخوانیم، باید دوربینی گیر بیاوریم و در اجتماعات زنان خود را به تصویر بکشیم تا برگی از تاریخ را ذخیره کنیم که ما همیشه بوده‌ایم و مدافع حقوق زنان بوده و هستیم و خواهیم بود. ازین بالاتر هم می‌رویم. ما خود را مردهای فمینیسم هم معرفی می‌کنیم.

غافل از این که هیچ مردی در جهان نمی‌تواند فمیینیسم باشد، چرا که نمی‌تواند دارای احساسات زنانه باشیم. چرا که رنج و مصیبتی را که ما بر زنان روا داشته‌ایم و ساخته‌ایم را خود نمی‌توانیم حس بکنیم. چرا که ما ناجیان آزادی زنان نیستیم و نبوده‌ایم، ما همان عاملان و موجبات تحقیر و تهدید و صلب آزادی زنانیم، اما امروز گویا حافظه‌امان به ناگهان فورمت می‌شود و دایه‌مهربان‌تر از مادر و کاسه‌ی داغتر از آش می‌شویم.

روز زنان است و ما مردها لوس می‌شویم. چرا که روزی را که به نامشان است نیز به دست ما و توسط ما ساعاتش ضایع می‌شود و آتش بیار معرکه‌اش می‌شویم.

لپ کلام بگویم و کوتاه کنم مطلب. مبارزات زنان به منظور رهایی زنان از جور و ستمی است که ما مردها به درازای تاریخ بانی و باعث آن بوده‌ایم و همواره نیز به دنبال متهمی برای تبرئه کردن خود بوده‌ایم. زنان علمدار این مبارزه هستند و مبارزات رهایی بخش زنان تنها به دست خود آنان میسر است.

ما مردها نیازی نیست امروز را ژست بگیریم. تمام روزهای سال و فصول، زن را به عنوان یک واحد اجتماعی مستقل در کنار خود بدانیم و حس برتری نکنیم ، حقوق خود را برتر ندانیم ، جامعه و امکانات سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی‌اش را خط کشی نکنیم ، زن و مرد را مجریان توان اجتماعی بدانیم، مالک بر جنسیت و تن و احساسش نباشیم، خود را مالک و او را زیر مجموعه ندانیم، بچه داری و پخت و پز و رفت و روب را برایش وظیفه تعیین نکنیم کافیست. پس بگذاریم این روز، واقعا سمبل مبارزات زنان باشد. آن زمان وجدانمان آسوده است اگر تبریک بگوئیم و دیگر لازم نیست هشتم مارس هرسال لوس بشویم و خودنمایی بکنیم !