نگاهی به حضور زنان در چهارمين دوره‌ی شوراهای شهر و روستا

14:56 - 1 تیر 1392
Unknown Author
غزل حضرتی*

شهرهای كوچک، يک گام جلوتر از كلان‌شهرها

انتخابات شورای شهر چهارم برگزار شد، همزمان با انتخابات رياست‌جمهوری، در يک روز با صندوقی همشكل، تا مردم در كنار انتخاب رييس‌جمهور آينده‌شان، اعضای شورای شهر و روستای محل زندگی‌‌شان را هم انتخاب كنند، شورایی كه در مردمی‌ترين سطح جامعه تشكيل می‌شود و اعضای آن، شناسانِ جامعه انتخاب شده‌شان هستند؛ افرادی كه قرار است مسائل جامعه خود را در همين مجلس كوچک محلی حل و فصل كنند.

شورای تهران؛ 3 زن، 28 مرد

در ميان بيش از هزار شهر و روستا كه خود را برای انتخابات شورای شهر چهارم آماده می‌كردند، تعداد زنانی كه نامزد شورا شده بودند، قابل تامل بود. در تهران، با 1785 نامزد شورا، بيش از 285 نفر نامزد زن وجود داشت كه تنها 3 نفر از آنان راهی شورا شدند. شورایی 31 نفره با 9 درصد زنان در آن.

تهران تنها كلان‌شهری نبود كه حضور حداقلی زنان را به خود ديد، شهرهای پرجمعيتی چون مشهد، اصفهان، شيراز و تبريز هم از اين قاعده مستثنی نبودند. مشهد دومين شهر بزرگ ايران از مجموع 25 كرسی شورای شهر تنها 2 كرسی به زنان رسيد و رتبه‌ی چهارم، بهترين رتبه زنان در اين شهر بود، در اصفهان از 21 نماينده تنها يک نفر زن با كسب رتبه‌ی هفتم به شورا راه يافت و در تبريز 3 كرسی از 21 كرسی شورا توسط زنان اشغال شد.

شيراز، شهر فرهنگ و هنر با يک زن شورایی در ميان 20 عضو ديگر اين نهاد، انتخابات را از سر گذراند. اما رتبه اول شورا از لحاظ شمارش آرا، در دوشهر كرج و اهواز از آن زنان شد، در هردو شهر 3 نفر از 21 نفر شورایی زن هستند كه خبر از حضور 14 درصدی اين قشر می‌دهد.
اما شهر مذهبی چون قم با حضور 9 درصدی زنان در شورا، تنها 2 عضو از 21 عضو شورای آن زن هستند. شهرهایی هم هستند چون كرمانشاه كه زنان هيچ جایی در شورای شهر نداشتند و شورا يكدست مردانه شده است.

كرمان، پيشرو در حضور زنان شورایی

كرمان شهری كه می‌توان آن را جزو يكی از شهرهای بزرگ كشور محسوب كرد، با نسبتی متفاوت درميان ديگر شهرها ظاهر شد، شايد كرمانی‌ها علاقه‌ی بيشتری به حضور زنان در شورايشان دارند، شايد هم زنان كرمانی اين‌بار همت كردند و موفق به كسب رایی حسابی شده‌اند.
از ميان 15 عضو شورای اين شهر، 6 نماينده زن حضور دارند كه ميزان حضور زنان را به 40 درصد می‌رساند. شايد اين نخستين شورای شهری است كه نزديک به نيمی از اعضای آن زن هستند و نماد واقعی جامعه‌یی است كه اعضايش در آن زندگی می‌كنند، نيمی زن و نيمی مرد.
رودهن، شهری كوچک در 25 كيلومتری شرق تهران، 30 درصد كرسی‌های شورايش را به زنان اختصاص داده است، اين در حالی است كه در كلان‌شهری چون تهران، تنها 9 درصد سهم زنانی شده كه قصد ورود به شورا را داشتند.
بوشهر هم از ديگر شهرهایی است كه باوجود اينكه در مرزهای جنوبی كشور واقع شده و انتظار حضور جدی زنان در شهرهای سنتی‌تر مرزی نسبت به كلان‌شهرها بعيد است، اما 36 درصد كرسی‌های شورا را به زنان داده است، 4 عضو از 11 عضو شورای بوشهر.

زنان؛ 14 درصد شورای شهرها


بررسی اين اعداد و مقايسه‌ی آنها ميان كوچكی و بزرگی شهرها ايده‌ی جديدی را به ذهن متبادر می‌كند، انگار نوبتی هم كه باشد نوبت شهرهای كوچک است و فرهنگ حضور مؤثر زنان در جامعه، در اين شهرها كم‌كم رنگ جديت به خود می‌گيرد.
در شهرهای بزرگ كه پيش از اين شاهد حضور بيشتر زنان نسبت به شهرها و شهرستان‌ها بوديم، آمار حضور زنان اين‌بار و در اين دوره از شوراها، سهم كمتری را به خود اختصاص داده است، با اينكه دوره‌یی كه از سرگذرانده شد، دوره‌یی بود كه شاهد حضور حداقلی زنان در مناصب اجتماعی- سياسی بوديم و انتظار می‌رفت در نخستين انتخابات پس از اين دوره، حضور جدی‌تری از زنان را داشته باشيم، اما تنها می‌توان به ميانگين 14 درصدی حضور زنان در شوراها اشاره كرد، اين آمار از ميان 37 شهر بزرگ، نيمه بزرگ و بعضاً كوچک به دست آمده و از ميان 549 عضو اين شهرها، تنها 81 نفر عضو زن در شوراهای اين شهرها ديده می‌شود.
شهرهای بزرگ كه قاعدتاً در فرهنگ‌سازی پيشتر از شهرهای كوچک جلو می‌روند، انگار روزهای مشاركت حداكثری زنان و حضور در پست‌های مديريتی را از سر گذرانده‌اند، تهران، شهری با جمعيتی نزديک به 9 ميليون نفر مدتی پيش از اين شاهد ورود زنان به عرصه‌های تصميم‌گيری بود، زمانی كه زنان درصدد گرفتن حق خود از صندلی‌هاي شورای شهر بودند، تا فرهنگ مديريت زنان به شهرهای كوچک‌تر برسد.
اين‌بار اما شهرها و شهرستان‌های كوچكند كه با ورود زنان به اين عرصه مواجه شده‌اند، پيش از انتخابات اگر به شهرهای كوچک سری می‌زديم، پوسترهای تبليغاتی زنان بود كه بر درو ديوار شهر خودنمایی می‌كرد، هر محله و خيابانی چند كانديدای زن برای ورود به شورا معرفی كرده بود.
زنان اين‌بار با اعتماد به نفس بيشتری قدم در راهی گذاشتند تا نشان دهند ديگر نياز به خواهش كردن برای بازپس‌گرفتن حق‌شان نيستند، اين‌بار خودشان آستين‌ها را بالا می‌زنند و بدون نياز به استقبال جامعه‌شان، وارد گود می‌شوند، هرچند نااميدانه.
مردم در شهرهای كوچک و فرهنگ‌های سنتی‌تر هم اما انگار به جایی رسيدند كه ديگر خواهان خانه‌نشين بودن زنان‌شان نيستند و شهر، زنانی را به مردان ترجيح می‌دهد برای ورود به جايگاهی كه برايشان تصميم بگيرند.
فرهنگ به خانه راندن زنان، در حال محو شدن است، حتی در جامعه‌یی به محدود بودن و كوچکی يک روستا.

*خبرنگار روزنامه‌ی اعتماد