نبود آزادی بیان و نقض حقوق بشر در ایران

14:03 - 15 آذر 1390
Unknown Author
نبودآزادی بیان ونقض حقوق بشردرایران
آسو آماده

درطول تاریخ ممنوع کردن، سانسور، تهدید، زیرپاگذاشتن و پایمال کردن حقوق بشری به شیوه‌های مختلفی وجود داشته است و همه‌ی جوامع دنیا این سختی‌ها و دشواری‌ها را دیده‌اند و کم و بیش با آنها دست و پنجه نرم کرده اند و الان هم درجامعه‌ای مثل ایران به شیوه‌ای وسیع و چشمگیر شاهد آن هستیم و می‌بینیم.

درنبود دستگاه‌های اطلاع رسانی آزاد و غیر دولتی مثل، تلویزتون، رادیو و روزنامه و نشریات انتقاد کننده از رژیم ایران، تنها اینترنت توانسته است تا حدی از کم و کاستی‌ها و نیازهای ارتباط جمعی برای کاربران و ارتباط با دنیای خارج را برای آگاهی از اوضاع و دانستن راستی و حقیقت‌ها از چهره‌ی اصلی رژیم ایران پرکند.

اما دررژیم ایران، اینترنت هم از همان اول‌های زمان آمدن و پخش و شناخته شدن در داخل جامعه ایران به مردم،‌بیشترسایت‌ها و وبلاگ‌های آزادی‌خواه با بستن و فیلتر روبرو شدند.

امروز پس از گذشت بیشتر از شصت سال از تصویب بیاننامه‌ی جهانی حقوق بشر، رژیم ایران با ادامه و زیر پاگذاشتن همه‌ی قوانین بیانیه حقوق بشر و در حال حاضر بیشتر از قبل دست به بستن و اجازه ندادن و ازبین بردن امکانات مجازی مثل اینترنت و جلوگیری استفاده از ماهواره، تلویزیون و رادیوهای آزادی‌خواه، کرده است.

فیلترشدن سایت‌ها و‌وبلاگ‌ها و جلوگیری ازچاپ شدن بعضی ازکتاب‌ها و ممنوع کردن و اجازه ندادن استفاده ازماهواره و حتی جلوگیری از ضبط و پخش و گوش دادن به بعضی ازموسیقی‌ها و آهنگ‌ها و...همه‌ی این‌ها نمونه‌هایی هستند که رژیم ایران آنها را بصورت قانون درآورده است وبه صورت خیلی وسیع و چشمگیر آنها را به اجرا می‌گذارد.

رژیم غیردمکراتیک و ناقض حقوق بشری ایران، برای ماندن درقدرت دست به خیلی کارها برده و می‌برد. برای نمونه، اززبان بستن مردم تا ترور کردن انسان‌ها و سرکوب و خفه کردن به زور صدا و جنبش‌های آزادی‌خواه مردم، بی احترامی به همه‌ی حقوق‌های بشری و همچنین صرف کردن چندصد میلیون دلار برای خرید دستگاه‌ها و امکانات فیلترکردن و پارازیت انداز ازشرق و غرب و صدها موارد دیگر.

البته با اطمینان می‌گویم که همه‌ی این کارها و شیوه‌هایی که رژیم ایران آنها را به‌کار می‌برد، نتیجه هاشان شوم و نزدیک شدن این رژیم به پله‌های سقوط است.

آیارژیم ایران با رشد و ترقی جوانان و افکار و عقایدهای تازه و روبه جلو چه خواهد کرد؟ و همچنین با بازشدن سایت‌ها و وبلاگ‌ها، تلویزیون‌ها و بازشدن پنجره‌هایی که روی همه‌ی آنها به آزادیست،چه خواهد کرد؟

به باورمن که آخرکار باید تسلیم خواست‌های آزادیخواهی مردم شود و درنتیجه می‌بازد.

رژیم ایران تنها ازسایت‌ها، بلاگ‌ها و‌برنامه‌های تلویزیونی هم می‌ترسد و دسترسی به سایت‌ها را محدود و بیشترشان را مسدود و هک می‌کند، و بر روی تلویزیون‌ها هم پارازیت می‌اندازد، برای آنکه خطری برای رژیم نباشند و مردم نیز از حقایق و راستی‌ها و چهره‌ی پلید این رژیم چیزی نفهمند.
هرانسانی حق این را دارد که بطورکاملأ آزادانه عقاید، افکار و نظرات خود را بیان کند، اما متاسفانه در ایران کنونی باحاکمیت رژیم آخوندی و دیکتاتوری این حق و حقوق‌ها به هیچ نوعی نبوده و وجودی نداشته است، و اگرهم کسانی‌که آزادانه افکار، عقاید و نظرات خود را بیان کرده باشند و صاحب افکاری روشن و آزادی‌خواهانه‌اند، پشت میله‌های زندان گرفتارند، یا حکم اعدام وسنگ‌سار را دارند و یا اینکه باید مدت ده تا پانزده سال و حتی بیشتر پشت میله‌های زندان بمانند، بله این‌جا ایران است.

رژیم ایران به هیچ‌‌شیوه‌ای براساس و مبنای اصالت، راستی و مردم سالاری وبراساس نظر و خواست مردم روی کار نیامده است، وگرنه هیچ ترسی ازدستگاه‌های اطلاع رسانی آزاد نداشت.

همه ما این را می‌دانیم که هرچه بیشتر از چیزی منع شویم بیشتر به سوی آن می‌رویم، و حس داشتن آن در ما بیشتر می‌شود.

اما متأسفانه این رژیم خود را به نادانی و بی توجهی زده است و یا به نوعی دیگر می‌توانم بگویم که، مردم مظلومی را گیر آورده است و برآنها ظلم وستم می‌کند.

این رژیم باید خوب بداند که جنبش‌های آزادی‌خواهی و تلاش‌ها برای رسیدن به آزادی، روز به روز بیشتر و وسیع‌تر و کاسه‌های صبر مردم نیز لبریزتر می‌شود و درآینده‌ای نزدیک همه‌ی این موارد که به آنها اشاره کردم، سببی برای سقوط این رژیم می‌شوند.

همه‌ی راه‌ها برای حل مشکلات ونارسایی‌های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی و بسیاری دیگر ازمشکلاتی که گریبان‌گیر جوامع هستند، به آزادی بیان، افکار و عقاید و احترام گذاشتن به حقوق‌های بشری جامعه،ختم می‌شوند. اما کجاست آزادی بیان دراین رژیم؟،که بتوانیم مشکلات‌مان را با آن حل کنیم، متأسفانه هیچ گونه آزادیی نیست تا قادر به حل مشکلاتمان باشیم وجریان‌ها و روندهای رو به پیشرفت را با آن طی کنیم.

به نظرمن تا زمانی که این رژیم سرکار است و در رأس قدرت باشد، اوضاع و احوال ایران نیزهمین است ،که می‌بینیم و به باور من اوضاع مردم روبه خراب شدن و مشکلات مردم روبه فزونی تر می‌رود و درنتیجه شاهد پیشرفت و ترقی و رسیدن به آزادی نخواهیم بود.

همان طورکه می‌بینیم اعدام‌ها،‌شکنجه‌ها، ظلم و زورها و درکل نقض و زیرپا گذاشتن تمام حقوق‌های بشری درحق مردم کرد و دیگر مردمان ایران، همه حکایت از وجود حکومتی کامل دیکتاتوری و ناقض حقوق بشری می‌کند، که نه تنها ملت ایران بلکه همه‌ی مردم دنیا نیز،به خوبی این رژیم را می‌شناسند و فقط نوشته‌ی من نیست که حکایت ازچهره‌ی پست و پلید این رژیم را دارد.

به نظرمن، رژیم قذافی از رژیم ایران دیکتاتورتر نبود، که درلیبی مردم به خیابان‌ها آمدند و باکمک کشورهای دیگر، به جنبش‌های مردمی، که در نتیجه رژیم قذافی را ساقط و پایان یکی دیگر ازدیکتاتورهای جهان را قلمداد کردند، و بذر ترس و رعب در دل دیگر دیکتاتورهای باقیمانده مانند رژیم ایران را کاشتند.

پس باید همه‌ی مردم به خود بیایند و هوشیار باشند و دیگر ظلم و زور را قبول نکنند و با همت و شجاعت برای شعله ورشدن چراغ آزادی تلاش کنند.

پس بیایید تاهمه باهم ودست در دست هم، برای رسیدن به آزادی وحقوق‌هایمان و براندازی این رژیم دیکتاتوری متحدشویم تاراه رسیدن به آزادی نیز هموارتر شود، و باید به خودمان باور داشته باشیم که ما \"می‌توانیم\" و این را هم بفهمیم که برای رسیدن به آزادی، نوبتی هم که باشد نوبت ماست.

به امید طلوع خورشید آزادی