نامەای برای همکارانم
22:01 - 20 مرداد 1392
Unknown Author
آذر طاهرآبادی
راستش را بخواهی میخواستم یک بیانیه بنویسم . بیانیهای که برای آزادی همکارانم باشد . اما هر نوشتم حرف دل نبود و لاجرم بر دل هم نمینشست . کاغذها را پاره کردم و دوباره نوشتم اما اینبار اینگونه .
سلام همکار در بندم .روزت مبارک خوبی ؟ راستی آنجا که هستی قلم و کاغذ داری ؟ اندیشه چه ؟
در حصار آن همه میله و سنگ آیا هنوز هم دغدغه این مردم در تو وول میخورد و خاطر وجدانت را آزرده میکند ؟
میگویند اعتصاب غذا کردهاید . انفرادی بودهاید و شاید هم جسمتان را با آزارها آزردهاند اما چه سود برده اند ؟
میدانی این روزها همش فکر میکنم جرم ما بی جرمی ماست ، جرم تو جرم من و همه آنانی که قلمشان را به جای خودشان برای درد این مردم میرقصانند این است که خود نرقصیده اند . خوش خدمتی نکرده اند . عاشق چشم و گوش بسته بعضی نبوده اند .
میدانی در این کشور اسلامی که ادعای دینداری و بر مدار عدل بودنش گوش فلک را کر کرده من متحیرم مگر تو، مگر من ، مگر ما غیر از این آیات کریمه عمل کردیم که خداي سبحان در سوره انفال آورده:
\"إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ... \"
\"اگر گروهي(مؤمنان مهاجر) به خاطر حفظ دين و آئين شان از شما ياري طلب كنند، بر شما لازم است كه به ياري آنان بشتابيد.»
مگر تفسیر این کلام مبارک غیر از این است که ، مسلمانان را ملزم مي نمايد تا به ياری برادران ديني خود كه مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند،بروند و به وظيفه ديني خود عمل نمايند.
و یا این آیه دیگر كه مردمی را نسبت به كمك و ياري ستمديدگان، سكوت و بي تفاوتي اختيار كرده اند و قيام نمي كنند، سرزنش و ملامت نموده، و از آنان می پرسد :
« وَ ما لَكُمْ لاتُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْية الظَّالِمِ اَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً »؛
«چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكاني كه (به دست ستمگران) تضعيف شده اند، پيكار نمي كنيد همان افراد (ستمديده اي) كه مي گويند : خدايا ! ما را از اين شهر كه اهل آن، ستمگرند، بيرون ببر و برای ما از طرف خود، سرپرست قرار ده و براي ما از طرف خود، يار و ياوری تعيين فرما!»
آری و این چنین است برادرم و خواهرم جرم ما دینداری و آزادگی ماست و من در این راه برای آزادی تو و برای یاری همه آنانی که در بندند به جرم آزادگی ایستاده ام بر سر ایمانم چو شمع و تو مپندار که خاموشی من هست برهان فراموشی من که امام صادق (ع) مي فرمايد:
« وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَخْذُلُ اَخَاهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَي نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَه؛
«هيچ مؤمني نيست كه دست از ياري برادرش بردارد، در حالي كه قدرت و توانايي ياري كردن را دارد، الاّ اين كه خداوند در دنيا وآخرت دست از ياري او خواهد كشيد.»
روزت مبارک همکارم
برای خسرو و مسعود کوردپور .احمد زید آبادی .بهمن امویی . مسعود باستانی و همسرش .عیسی سحر خیز .حسین رونقی ملکی و همه و همه آنانی که در بند اند و بینامند .
راستش را بخواهی میخواستم یک بیانیه بنویسم . بیانیهای که برای آزادی همکارانم باشد . اما هر نوشتم حرف دل نبود و لاجرم بر دل هم نمینشست . کاغذها را پاره کردم و دوباره نوشتم اما اینبار اینگونه .
سلام همکار در بندم .روزت مبارک خوبی ؟ راستی آنجا که هستی قلم و کاغذ داری ؟ اندیشه چه ؟
در حصار آن همه میله و سنگ آیا هنوز هم دغدغه این مردم در تو وول میخورد و خاطر وجدانت را آزرده میکند ؟
میگویند اعتصاب غذا کردهاید . انفرادی بودهاید و شاید هم جسمتان را با آزارها آزردهاند اما چه سود برده اند ؟
میدانی این روزها همش فکر میکنم جرم ما بی جرمی ماست ، جرم تو جرم من و همه آنانی که قلمشان را به جای خودشان برای درد این مردم میرقصانند این است که خود نرقصیده اند . خوش خدمتی نکرده اند . عاشق چشم و گوش بسته بعضی نبوده اند .
میدانی در این کشور اسلامی که ادعای دینداری و بر مدار عدل بودنش گوش فلک را کر کرده من متحیرم مگر تو، مگر من ، مگر ما غیر از این آیات کریمه عمل کردیم که خداي سبحان در سوره انفال آورده:
\"إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ... \"
\"اگر گروهي(مؤمنان مهاجر) به خاطر حفظ دين و آئين شان از شما ياري طلب كنند، بر شما لازم است كه به ياري آنان بشتابيد.»
مگر تفسیر این کلام مبارک غیر از این است که ، مسلمانان را ملزم مي نمايد تا به ياری برادران ديني خود كه مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند،بروند و به وظيفه ديني خود عمل نمايند.
و یا این آیه دیگر كه مردمی را نسبت به كمك و ياري ستمديدگان، سكوت و بي تفاوتي اختيار كرده اند و قيام نمي كنند، سرزنش و ملامت نموده، و از آنان می پرسد :
« وَ ما لَكُمْ لاتُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْية الظَّالِمِ اَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً »؛
«چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكاني كه (به دست ستمگران) تضعيف شده اند، پيكار نمي كنيد همان افراد (ستمديده اي) كه مي گويند : خدايا ! ما را از اين شهر كه اهل آن، ستمگرند، بيرون ببر و برای ما از طرف خود، سرپرست قرار ده و براي ما از طرف خود، يار و ياوری تعيين فرما!»
آری و این چنین است برادرم و خواهرم جرم ما دینداری و آزادگی ماست و من در این راه برای آزادی تو و برای یاری همه آنانی که در بندند به جرم آزادگی ایستاده ام بر سر ایمانم چو شمع و تو مپندار که خاموشی من هست برهان فراموشی من که امام صادق (ع) مي فرمايد:
« وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَخْذُلُ اَخَاهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَي نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَه؛
«هيچ مؤمني نيست كه دست از ياري برادرش بردارد، در حالي كه قدرت و توانايي ياري كردن را دارد، الاّ اين كه خداوند در دنيا وآخرت دست از ياري او خواهد كشيد.»
روزت مبارک همکارم
برای خسرو و مسعود کوردپور .احمد زید آبادی .بهمن امویی . مسعود باستانی و همسرش .عیسی سحر خیز .حسین رونقی ملکی و همه و همه آنانی که در بند اند و بینامند .