نامهی سرگشادهی عبدالرحمان بربرى به سيدعلى خامنهايى، رهبر ديكتاتور جمهورى اسلامى
20:31 - 1 اردیبهشت 1392
Unknown Author
عبدالرحمن بربری
اگرچه از نوشتن تصدير آقا به اسم شما، حس بدى را در خود مىيابم! اما بازهم به عنوان يک روزنامهنگار و نويسنده، از افزودن آن امتناع نمىورزم، هرچند كه همراه با بغض باشد.
آقاى خامنهايى دست شما و حكومت جمهورى اسلامى به خون هزاران انسان آزادىخواه و حقطلب آلوده است! و مىتوان با يقين گفت: كه به درازاى تاريخ تا به امروز، رژيمى همچون، اين حكومت، جبار و جنايتكار نبوده!
دست شما، جدا ازكشتار و قتل و عام تمام مليتهاى ايران، به خون اقليمهاى همجوار و ساير كشورهاى ديگر نيزآلوده است، نمونهی بارز آن، كشتار مردم سوريه و در خون غلتيدن كودكان و زنان بىگناه آن كشور، و حمايت و پشتيبانى از حكومت ساقط شدهی بشار اسد جنايتكار است.
شما با ريختن خون آزادىخواهان و حقطلبان و تهديد دگرانديشان، تاكنون توانستهايد به حكومت نامشروع خود ادامه دهيد، اما مىتوان، اين نويد را به مردم آزادىخواه ايران داد، كه حكومت نامشروع شما، رو به زوال و نابودى است و ديوارهاى استبدايتان در حال فروپاشى كامل است.
ديگر دوران خفقان و رعب وحشت اين رژيم، دراندرون مردم ايران در حال فرسايش و معدوميت است، و بيشتر از اين نمیتوان با انواع سلاحهاى سركوب، كه با غارت و به يغما بردن ثروتهاى عظيم اين سرزمين، كه به بهاى خالى كردن سفرهی مليونها ايرانى به دست آمده، تهديدى بر عليه آنها باشد. ديگر دوران عوامفريبى و در زير لواء مذهب و ايدولوژى جهان ستيزى، سخترين فشارها را برمردم متحمل سازيد، فرجام يافته. ديگر شالودهی اين نظام حكومتى هم، نظير ديكتاتورهاى منطقه در حال فروپاشى است، و مزدوران اين رژيم، يعنى سپاه پاسداران تنها بعنوان يک طبل تو خالى در منطقه و جهان تبديل گشتهاند.
صدام حسين ديكتاتور معدوم شدهی عراق هم، با گرفتن تفنگی در دست، تهديدهاى جامعهی جهانى را به سخره مىگرفت، البته اين سرنوشت تمام جابران و رژيمهاى استبدادى است، كه دچار نوعى خود شيفتگى روانى و ماليخوليايى مىگردند.
آقاى خامنهايى ديگر هر روز نمىتوان به هر بهانهايى فرزندان ايران و ملت كُرد را، به پايه چوبهدار روانه كرد، و هر روز جمعى از آزادیخواهان را بهدار آويخت، ديگر صداى جوانان ملت كُرد به گوش جهان و جهانيان رسيده، و بيشتر از اين نمىتوان بانگ حقطلبان و عدالتخواهان را خاموش نمود، صداى ميلونها ايرانى، بدل به اعتراضى جهانى شده، بهدار آويختن آزادىخواهان و ترور آنها برای ادامهی حكومت نامشروع شما بىثمر مانده. متهم كردن جوانان ملت كُرد به محاربه و اقدام عليه امنيت ملى، مايهی ننگ و شرم براى شما و دستگاه قضايى است. فرياد ميليونها گرسنه و دردمند و محروم در داخل ايران را تمام جهانيان شنيدهاند، اشک كودكانى كه شبها را گرسنه به صبح رساندهاند، تمام آزادىخواهان را به مبارزه طلبيده.
ديگر حكومت ولايت فقيه و ايدولوژى ضدانسانی و فاشيست آخوندى، تابلوى بيلبورد جهانى گشته، و تنها لكهی ننگى از تاريخ بشريت از آن بجا خواهد ماند، و اندک زمانى به محاكمه و دادگاهى شما و جنايتكاران حكومت جمهورى اسلامى بدست تمام مليتهاى ايران از فارس، تُرک، كُرد و ساير مليتهاى ديگر باقى نمانده. و در آينده نه چندان دور بعنوان يک روزنامهنگار، شاهد و مستعد محاكمهاى علنى و محكوميت جنايتهاى شما و اين حكومت مىباشم، و خبر آن را در روزنامههاى سراسرى سر تيتر خبرهاى فردا خواهم نمود.
اگرچه از نوشتن تصدير آقا به اسم شما، حس بدى را در خود مىيابم! اما بازهم به عنوان يک روزنامهنگار و نويسنده، از افزودن آن امتناع نمىورزم، هرچند كه همراه با بغض باشد.
آقاى خامنهايى دست شما و حكومت جمهورى اسلامى به خون هزاران انسان آزادىخواه و حقطلب آلوده است! و مىتوان با يقين گفت: كه به درازاى تاريخ تا به امروز، رژيمى همچون، اين حكومت، جبار و جنايتكار نبوده!
دست شما، جدا ازكشتار و قتل و عام تمام مليتهاى ايران، به خون اقليمهاى همجوار و ساير كشورهاى ديگر نيزآلوده است، نمونهی بارز آن، كشتار مردم سوريه و در خون غلتيدن كودكان و زنان بىگناه آن كشور، و حمايت و پشتيبانى از حكومت ساقط شدهی بشار اسد جنايتكار است.
شما با ريختن خون آزادىخواهان و حقطلبان و تهديد دگرانديشان، تاكنون توانستهايد به حكومت نامشروع خود ادامه دهيد، اما مىتوان، اين نويد را به مردم آزادىخواه ايران داد، كه حكومت نامشروع شما، رو به زوال و نابودى است و ديوارهاى استبدايتان در حال فروپاشى كامل است.
ديگر دوران خفقان و رعب وحشت اين رژيم، دراندرون مردم ايران در حال فرسايش و معدوميت است، و بيشتر از اين نمیتوان با انواع سلاحهاى سركوب، كه با غارت و به يغما بردن ثروتهاى عظيم اين سرزمين، كه به بهاى خالى كردن سفرهی مليونها ايرانى به دست آمده، تهديدى بر عليه آنها باشد. ديگر دوران عوامفريبى و در زير لواء مذهب و ايدولوژى جهان ستيزى، سخترين فشارها را برمردم متحمل سازيد، فرجام يافته. ديگر شالودهی اين نظام حكومتى هم، نظير ديكتاتورهاى منطقه در حال فروپاشى است، و مزدوران اين رژيم، يعنى سپاه پاسداران تنها بعنوان يک طبل تو خالى در منطقه و جهان تبديل گشتهاند.
صدام حسين ديكتاتور معدوم شدهی عراق هم، با گرفتن تفنگی در دست، تهديدهاى جامعهی جهانى را به سخره مىگرفت، البته اين سرنوشت تمام جابران و رژيمهاى استبدادى است، كه دچار نوعى خود شيفتگى روانى و ماليخوليايى مىگردند.
آقاى خامنهايى ديگر هر روز نمىتوان به هر بهانهايى فرزندان ايران و ملت كُرد را، به پايه چوبهدار روانه كرد، و هر روز جمعى از آزادیخواهان را بهدار آويخت، ديگر صداى جوانان ملت كُرد به گوش جهان و جهانيان رسيده، و بيشتر از اين نمىتوان بانگ حقطلبان و عدالتخواهان را خاموش نمود، صداى ميلونها ايرانى، بدل به اعتراضى جهانى شده، بهدار آويختن آزادىخواهان و ترور آنها برای ادامهی حكومت نامشروع شما بىثمر مانده. متهم كردن جوانان ملت كُرد به محاربه و اقدام عليه امنيت ملى، مايهی ننگ و شرم براى شما و دستگاه قضايى است. فرياد ميليونها گرسنه و دردمند و محروم در داخل ايران را تمام جهانيان شنيدهاند، اشک كودكانى كه شبها را گرسنه به صبح رساندهاند، تمام آزادىخواهان را به مبارزه طلبيده.
ديگر حكومت ولايت فقيه و ايدولوژى ضدانسانی و فاشيست آخوندى، تابلوى بيلبورد جهانى گشته، و تنها لكهی ننگى از تاريخ بشريت از آن بجا خواهد ماند، و اندک زمانى به محاكمه و دادگاهى شما و جنايتكاران حكومت جمهورى اسلامى بدست تمام مليتهاى ايران از فارس، تُرک، كُرد و ساير مليتهاى ديگر باقى نمانده. و در آينده نه چندان دور بعنوان يک روزنامهنگار، شاهد و مستعد محاكمهاى علنى و محكوميت جنايتهاى شما و اين حكومت مىباشم، و خبر آن را در روزنامههاى سراسرى سر تيتر خبرهاى فردا خواهم نمود.