نامه محمد نظری در اسفند ماه ۹۵

13:10 - 23 مهر 1396
Unknown Author
محمد نظری

اینجانب محمد نظری، فرزند حمدالله، در استان آذربایجان غربی به دنیا آمدم و در تاریخ نهم خرداد ماه سال ۱۳۷۳ به اتهام هواداری از حزب دمکرات کردستان ایران از جانب نیروهای سپاه شهرستان بوکان دستگیر شدم. بعد از چند روز مرا به اطلاعات بوکان تحویل دادند. بعد از مراحل بازجویی مرا به دادگاه مهاباد فرستادند ولی به علت این که دادگاه مهاباد فاقد قاضی بود، من را به شهرستان ارومیه فرستادند. در آنجا قاضی شعبه یک، جلیل‌زاده، بدون این که اجازه دفاع یا استماع دفاعیات وکیل را بدهد من را محکوم به اعدام کرد، در حالی که هیچ اقدام مسلحانه‌ای از جانب من صورت نگرفته بود. سپس من را دوباره به بازداشتگاه اطلاعات مهاباد منتقل کردند. من تا تاریخ بیست و دوم اسفند‌ ماه سال ۷۳ در این بازداشتگاه بودم. سپس من را به زندان ارومیه منتقل کردند و در سال ۱۳۷۸ من به همراه دو نفر دیگر حکم اعدام‌مان به حبس ابد تقلیل یافت.

در سال‌های ۸۰ از من خواستند تا پنج میلیون تومان وثیقه فراهم کنم تا با آزادی مشروط من موافقت کنند ولی من نتوانستم این مبلغ را فراهم کنم. دو نفر از همبندان که پرونده مشابهی داشتند در آن زمان با فراهم کردن وثیقه توانستند به صورت مشروط آزاد شوند. از آن زمان من بارها درخواست اعاده دادرسی کردم ولی تمام این درخواست‌ها تا به امروز رد شده است. در سال ۱۳۸۶ من به زندان رجایی‌شهر منتقل شدم. در این میان دو نفر از دوستان به دلیل بیماری و فشارهای وارده پس از گذراندن سال‌های متمادی پشت میله‌های زندان مردند.

در سال ۹۱ من در اعتراض به عدم جوابگویی مسئولان اعتصاب غذا کردم و درخواست اعاده دادرسی را شرط پایان اعتصاب غذای خود قرار دادم. در این میان خانواده من با ارسال نامه به مقامات قضایی خواستار رسیدگی به پرونده من شدند که دادستان کل کشور دستور بررسی مجدد پرونده من را صادر کرد.

دادگاه مهاباد پس از بررسی پرونده من با ارسال نامه به رییس زندان رجایی‌شهر درخواست دریافت حسن اخلاق و اثر انگشت من را برای عفو و آزادی کردند که مورد موافقت قرار گرفت اما اکنون پس از گذشت چند سال هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته است. چند ماه پیش یکی از مسئولان قضایی که پیگیر پرونده من بود اعلام کرد تا زمانی که به زندان مهاباد منتقل نشوم، اعاده دادرسی من مورد موافقت قرار نمی‌گیرد. بنابراین من تقاضا کردم که به زندان مهاباد منتقل شوم. دادستانی تهران درخواست من را قبول کرد ولی اطلاعات استان آذربایجان با ارسال نامه‌ای مانع از انتقال من به این زندان شد تا این که در تاریخ ۲۸ دی ماه سال ۹۵ من و دو نفر دیگر تقاضای انتقال به شهرستان را تحویل دادیم که ظاهراً با درخواست ما موافقت کردند.

حالا پس از گذشت یک ماه هیچ مرجع قضایی‌ای قبول نمی‌کند و به گفته مقامات تا زمانی که اطلاعات مهاباد با انتقال ما موافقت نکند، تلاش ما بی‌ثمر است.

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.