میر نوروزی؛ جشن دمکراسی در کردستان

15:52 - 3 فروردین 1392
Unknown Author
فردین کمانگر

عید نوروز، دارای قدمتی بس کهن است. جشن سال نو که ما آن را نوروز می‌نامیم، نزد سومریان نیز شناخته شده بود و عناصر اصلی آن در میان مردم مصر نیز رواج داشته است. پیشینه‌ی‌نوروز نه تنها، به دوران مشترک هند و اروپایی باز می‌گردد،‌بلکه در میان اقوام کهن‌تر نیز وجود داشته است. نوروز یعنی نفس کشیدن دوباره‌ی زمین، به معنای سبز شدن، صدای موسقی آب شدن برف‌ها و جاری شدن آن در دره‌ها و رودخانه‌ها و مخمل سبز بر تن کوه بلند آبیدر کردن، بهار جان تازه دادن و تلنگری برای نو شدن است.

نوروز جشن بزرگ ایرانیان محسوب می‌گردد و نوروز در کتاب‌ها نیز تعاریف متفاوت دارد و برای جشن نوروز افسانه‌های همچون پیروزی کاوه آهنگر بر ضحاک یا اژدهاک آورده شده است که ضحاک را مردی ظالم و دیکتاتور معرفی می‌کند، در صورتی که اژدهاک یکی از بهترین و عادل‌ترین پادشاهان بوده است، که در شاهنامه نیز به آن اشاره شده است. نوروز به معنی همان سبز شدن زمین  و نو شدن طبیعت است. زمستان در کُردستان بر اساس فرهنگ عامه‌ی مردم تعاریف خاصی دارد، که می‌توان گفت، بر اساس توپوگرافی و شرایط آب و هوایی منطقه صورت گرفته است.

زمستان کُردستان با سردی و خشن بودنش فصل زیبایی است که 45 روز اول آن را چله بزرگ و ٢٠ روز بعدی آن را نیز چله کوچک نامیده‌اند که با توجه به نامگذاری آن می‌گویند: برادر بزرگ بسیار صبور و بامتانت است، یعنی برف و سرمای آن چنان خشنی ندارد، اما با گذشت ٤٥ روز اول و رفتن برادر بزرگ، برادر کوچک می‌آید، که بنا بر روایت عامه فولکلور مردم، چله کوچک می‌آید تا انتقام برادر بزرگ را بگیرد، که برف و کولاک زیادی با خود می‌آورد و یخ و یخبندان به راه می‌افتد و می‌خواهد با این سرما و کولاک حق برادر بزرگه را بگیرد، که طول عمر برادر کوچک نیز ٢٠ روز است پس از گذشت عمر چله کوچک، خاتون \"زم هریر\"، که خواهر دو برادر است و بنا به روایات و فولکلور منطقه و با برف و کولاک برای مرثیه سرایی برادران می‌آید و می‌گویند، خاتون \"ز‌م هریر\" گفته: باید سرما به حدی باشد که بچه در شکم مادرش یخ ببندد، که با آخرین بارش‌های برف مواجه هستیم. و بعد از ١٠ روز خاتون هم از میان ما می‌رود و به قول پیشینیان رو سیاهی واسه زغال می‌ماند و پسر سیار نیز بر روی کوه تکه سنگی را با  تغیر مسیر خورشید جابه‌جا می‌کند تا گرم شود و پدرش به او می‌گوید که اگر  مشک پر از روغن  نرم شد دیگه نوروز می‌آید و دیگر زمین شروع می‌کند به نفس کشیدن و برف و یخ، شروع به آب شدن می‌کند و در بعضی مناطق کُردستان ٤ اسفند ماه را نوروز می‌گویند و سال تازه را شروع می‌کنند چون در این مدت دیگر زمین نفس می‌کشد که با بخار آب در سطح زمین می‌توان آن را حس کرد.. چهار شنبه سوری نخستین روز از بهار را به نشانه‌ی رهایی از کهنگی ، به آغوش طبیعت، زیباترین جلوه‌ی قدرت الهی پناه ببرند. مردم كردستان تحویل سال و آغاز بهار را با روشن كردن آتش كه نمادی از سوزاندن پلیدی و كهنگی است، جشن می‌گیرند. آتش نوروزی بر اساس باورهای كهن، باید در بلندترین نقطه محل زندگی یعنی بام خانه روشن شود كه هنوز هم در برخی از مناطق كُردنشین این چنین است.

كُردهای ایرانی در پیوند با باورهای دیرین و باور سایر اقوام ایرانی دو بار، درچهارشنبه آخر سال و آخرین شب سال آتش روشن می‌كنند آخرین چهارشنبه‌ی سال کهنه را با بر پا کردن آتش بر پشت بام‌ها و کوچه‌ها جشن می‌گیرند، چهارشنبه سوری آتش و جمع شدن در کنار آتش اتحاد و یکپارچگی را در پایان سال ثبت می‌کنند ، تا ضمن پایبندی به آیین‌های باستانی، پیوندی با فرهنگ سایر اقوام ایرانی هم داشته باشند .و این همانند همان مطالب کتاب اوستای ترجمه شده به زبان کُردی اوراماناتی می‌باشد که مربوط به ٧٠٠ سال قبل از میلاد است. 

اهمیت نوروز برای کُردها صرف نظر از این که به چه زبانی صحبت می‌کنند و به چه مذهبی اعتقاد دارند، مانند باقی ایرانیان  بسیار زیاد است؛ زیرا نه تنها هیچ تفاوت نژادی - زبانی و فرهنگی میان کُردها و سایر ایرانیان وجود ندارد، بلکه کُردها از ریشه‌های درخت تنومند تمدن و فرهنگ ایران زمین هستند و به عبارتی، یکی از پایه‌های اساسی در شکل گیری این کشور سترگ محسوب می‌شوند به طوری که کُردهای ساکن ترکیه برای اجرای این جشن ملی، سالیان زیاد، تلاش‌های فراوان نمودند و در نهایت حكومت تركیه،  نوروز را به عنوان جشن ملی و روز تعطیل ثبت نمود.

در مناطق کُردنشین رسم‌های دیگری نظیر میرنوروزی و کوسه‌گردی نیز در نزدیکی‌های بهار انجام می‌شده است که همگی آنچه گفته شد، نشان از اهمیت آمدن بهار برای کُردها دارد. اما این‌که چگونه و به چه شیوه‌ای اهالی سنندج به پیشواز نوروز رفته‌و آن را برگزار کرده‌اند، ‌داستانی است که آقای برهان ایازی در کتاب \"آینه‌ی سنندج\" به صورتی بسیار مفید به آن پرداخته است و ما نیز در این‌جا گوشه‌هایی از آن را آورده‌ایم. در شهر سنندج از نیمه‌های اسفند ماه و شاید زودتر خانواده‌ها دست به تدارک نوروز می‌زنند. از جمله‌این تدارکات تهیه‌سبزه است. خانم‌های خانه‌دار گندم، عدس و کنجد را در پارچه‌ای ریخته و در ظرفی مسی قرار می‌دهند. بعد از ریختن آب بر روی آن در جلوی نور ملایم خورشید می‌گذارند تا دانه‌ها جوانه بزند. پدر خانواده در این فرصت اندک قبل از عید به بازار می‌رود تا برای اهالی خانه لباس و کفش تهیه کند. از دیگر چیزهایی که قبل از عید آماده می‌شود آجیل، ‌شیرینی، میوه، برنج، روغن و گوشت است. لازم به ذکر است مردم سنندج به مانند اعیاد مذهبی که روز قبلِ آن را عرفه می‌نامند،‌روز قبل از عید نوروز را نیز عرفه می‌نامند. این روز شلوغ‌ترین روز سنندج است.

خانواده،‌لباس‌هایشان را از خیاطی می‌گیرند، مرد‌ها به سلمانی می‌روند، و زن‌ها در پی خرید تخم مرغ می‌باشند. در خانواده‌های سنندجی کمتر از یک شانه٣٠عدد تخم‌مرغ خریداری نمی‌کنند، تعداد این تخم مرغ‌ها گاهی به سه تا چهار شانه نیز می‌رسد. تخم‌مرغ‌ها آب‌پز می‌کنند و همگی اعضای خانواده اقدام  به رنگ کردن آن‌ها می‌‌کنند تا با برابر قرار دادن زمین و تخم‌مرغ، با رنگ کردن آن، زمین را نیز رنگ زده باشند. چند روز قبل از عید، جوانان روستا، بوته‌های خار را جهت فروش به شهر می‌آورند. خانواده‌ها آن را تهیه کرده و بر پشت بام می‌گذارند. از دیگر موارد جهت آتش‌بازی فیشک،\"فشفشه\" ماتاو \"مهتاب\"، کوزی \"کوزه\" و تیزان \"بادکنک\" است. از جمله چیزهایی که قبل از عید توسط بچه‌ها تهیه می‌شود،\"نوروزنامه\" است. نوروزنامه عبارت از یک صفحه سفید است که در بالای آن اشکالی مانند سماور، قلیان، سمنو، تخم‌مرغ رنگ شده، شیرینی و ماهی نقاشی می‌شود و پایین آن در چهار ستون اشعاری که هر مصرع در یکی از سطرهای این ستون‌ها جای می‌گیرد می‌نویسند. بچه‌ها اشکال را رنگ‌آمیزی کرده و موقع تحویل سال به پدر و مادر خود هدیه داده و عیدی طلب می‌کنند. در نوروز خوانچه‌هایی برای عروس‌های نامزد شده یا دخترهایی که به خانه‌شوهر رفته‌اند می‌برند. گاه تعداد این خوانچه‌ها به دوازده عدد نیز می‌رسد. طلا، عطر، دستمال، جوراب، تخم‌مرغ رنگ شده، صابون، پارچه، ماهی، شربت، سبزه، شیرینی و آجیل و از همه مهمتر سیب سرخ با زرورق پیچیده شده، از اقلامی است که در خوانچه‌ها وجود دارد. در شب نوروز بوته‌های خارِ آماده شده توسط پدر خانواده آتش زده می‌شود و بچه‌ها نیز شروع به آتش‌بازی می‌کنند. لازم به ذکر است در مناطق کُردنشین،‌در چهارشنبه سوری \"چُوارشَه‌مَه کُولِه\" به هیج وجه آتش روشن نمی‌شد؛ بلکه آتش مخصوص نوروز بوده که در شب عید روشن می‌شده و بعد از خاموش شدن آتش، خانواده به خانه رفته و شام می‌خوردند. این شام در سنندج معمولاً حلوا بوده و غذای اصلی که قورمه سبزی است را برای فردای آن شب صرف می‌کردند.

در قدیم که رادیو و تلویزیون در سنندج نبود، مردم از روی تقویم‌های جیبی منجم‌باشی یا تقویم پیوندی کُردستانی ساعت و دقیقه‌سال تحویل را می‌دانستند. مردم سنندج به هنگام تحویل سال، آینه‌تمام قد سنگی یا نیم قد را به دیوار تکیه داده و در دو طرف آن شمعدانی با شمع روشن قرار می‌‌دهند. جلوی آینه سفره‌‌ی کوچک سفیدی پهن می‌کنند که روی آن سبزه تزئین شده با روبان قرمز، تخم مرغ رنگ شده، ماهی، شیرینی، آجیل و تنگ‌های رنگارنگ شربت قرار می‌دهند. پدر خانواده وضو گرفته و با تحویل سال برای خانواده و آشنایان دعا می‌کند. بچه‌ها \"نوروزنامه‌\"ها را داده و عیدی می‌گیرند. خانواده‌هایی که دختر شوهر داده یا عروس دارند، منتظر عید دیدنی بچه‌هایشان می‌شوند و کوچک‌ترها نیز به عید دیدنی بزرگ‌ترها می‌روند. بچه‌ها هر یک سهم خود را از تخم‌مرغ‌ها دریافت نموده ‌و جهت انجام \"هیلکَه شکینه\" به کوچه می‌روند. رسم  هیلکه شکینه یا همان تخم‌مرغ شکستن در سنندج به این نحو است که هر یک از دو نفر تخم‌مرغ‌هایشان را در دست گرفته و بر روی هم‌می‌زنند. تخم‌مرغ هر کدام شکست، باید آن را به طرف دیگر که تخم‌مرغ‌اش سالم مانده بدهد. این رسم به صورت دیگری نیز اجرا می‌شود. چند نفر که در این کار شرکت می‌کنند تخم‌مرغ‌هایشان را به هم می‌زنند و هر تخم‌مرغی که شکسته شد آن را روی زمین گذاشته و این کار را تا زمانی که تنها یک‌نفر تخم مرغ نشکسته داشته باشد ادامه می‌دهند. تمام تخم‌مرغ‌های روی زمین از آن کسی است که تخم مرغ سالم دارد. در مناطق دیگر کُردنشین رسم‌های زیادی در رابطه با نوروز وجود دارد.

از جمله‌ی این رسم‌ها به کوه و دشت رفتن مردم در صبح زود است. آنها دست خود را با شبنم تر کرده و بر صورت و لباس خود می‌کشند و اعتقاد دارند اگر کسی مریض باشد شفا می‌یابد. در دیگر مناطق مردم صبح زود از روستا به راه افتاده و با خود آرد می‌بردند.وقتی به کوه رسیدند آرد را خمیر کرده و دسته‌ای گُل در آن فرو می‌کنند. خمیر و گل را به روستا آورده و روی درب منزل‌شان می‌گذارند.

آنها اعتقاد دارند با این کار بهار را به خانه‌شان آورده و باعث خیر و برکت می‌شوند. در مناطق کُردستان با آغاز سال نو مراسم و دید و بازدید بر اساس سنت همیشگی منطقه در میان مردم مرسوم است، رفتن به خانه بزرگ خانواده و همسایه‌ها در اولویت قرار می‌گیرد، زیرا در فرهنگ مردم کُردنشین برای همسایه اهمیت خاصی قایل هستند که در ضرب المثل‌ها نیز به آن اشاره می شود: همسایه از برادر به انسان نزدیک‌تر است، زیرا در تمام خوشی و ناخوشی‌ها در کنار اوست. این آیین زیبا که از جشن‌های زیبا وخجسته‌ی جهان است و امید است که سال٩٢ نیز همانند گذشته تمام انسان‌ها جشن اتحاد و همبستگی را برگزار کنند و نوروز را ، جشن دمکراسی در جهان معرفی کنند.