من هم فارسی نمیدانم
14:47 - 14 خرداد 1393
Unknown Author
علی اسماعیلنژاد
آغاز جنبش را میتوان روز برگزاری کنسرت استاد شهرام ناظری در کرمانشاە محسوب کرد یعنی پنج شنبە و جمعە ٢٢ و ٢٣ مەی ٢٠١٤
در پی این کنسرت کە در آن استاد ناظری آوازی بدین مضمون خواند: \"من کرمانشاهی هستم و فارسی نمیدانم با زبانی کوردی دردت بە جانم\" برخی از محافل سیاسی و فرهنگی فارسزبان، زبان بە نقد گشودند و از عظمت زبان فارسی حرف بە میان آوردن و ترانە مذبور را ترانەی ضدملی قلمداد کردە و از آن بحث بە میان آوردند کە اگر استاد شهرام ناظری برای خود شهرتی دارد از زبان فارسی و موسیقی فارسی است.
در برابر آن جمعی هویتخواە جنبشی براە انداختە کە خود آن را جنبش \" من فارسی نمیدانم \" نامیدەاند طی این جنبش جمع کثیری از فعالین کورد در کوردستان ایران با درج جملە \"من کرمانشاهی هستم و فارسی نمیدانم \"در پی حمایت از استاد شهرام ناظری برآمدە و بە تقابل با دیدگاە محافل فارس برخواستند.
اما چرای این جنبش و هدف آن در چیست؟!
بر خلاف آنچە پنداشتە میشود هدف جنبش مخالفت با زبان فارسی و یا فرهنگ فارسی نیست بلکە جنبش در تقابل دیدگاهی مرکزگرا شکل گرفتە است کە بر طبق آن دیدگاە در ایران تنها زبان فارسی و فرهنگ فارسی ازاهمیت برخوردار بودە و فرهنگ و زبان ملی خواندە میشود و بقیە فرهنگها و زبانها شاخەای از این زبان و فرهنگ هستند. و یا در بهترین حالت یک فرهنگ و زبان محلی پنداشتە میشوند.
بر طبق دیدگاە مرکزگرا فرهنگ و زبان غیرەفارسی در ایران فرهنگی و یا زبانی محلی هستند و در اینجا استفادە از کلمە \"محلی \" در مورد دیگر فرهنگهای و زبانهای موجود در جغرافیای ایران صرف در راستا تحقیر و توهین بە فرهنگهای و زبانهای غیرەفارسی است.
آنچە واقعیت است این است کە در ساختار حاکمیت ایران بالغ بر یک سدە است کە تلاش میشود زبان فارسی را تنها زبان اصلی و رسمی ایران قلمداد شود و با توجە بە اینکە کلیە مکاتبات دولتی، قانونی، دادگاهها و نیز تحصیل و آموزش کاملا و تنها با زبان فارسی است پس باید اظهار نمود کە یادگیری زبان فارسی در ایران برای غیرەفارسهای ایران الزامی بودە و اگر کس از آنها از این قدرت یادگیری برخوردار نباشد باید مشکلات پیشروی را کە در اجتماع ایران با آن روبرو خواهند شد با جان بخرند. و یا اعتاء اجتماع را بە لقاء زبان فارسی ببخشد.
جدا از این مسئلە کە سیاستگذاری حاکمیت در راستا توسعە زبان فارسی در ایران است در این سیاستگذاری حذف، تخریب، توهین و تضعیف زبان و فرهنگهای دیگر کە در جغرافیای ایران موجود هستند را نیز مد نظر گرفتە شدەاست پس سیاست فرهنگی و زبانی در ایران بالغ بر یک سدە است کە تنها بر اساس توسعە زبان فارسی پایەگذاری نشدە بلکە تخریب و تضعیف زبانهای دیگر جمعیتهای زبانی موجود در جغرافیای ایران را نیز مدنظر داشتە است.
جنبش \" من فارسی نمیدانم\" در واقع بە تقابل با بخش دوم سیاست زبانی حاکمیت ایران برخواستە است بدین مفهوم کە این جنبش نوپا کە شبکەهای اجتماعی را بە تریبون خود تبدیل کردە است با سیاست توسعە و آموزش زبان فارسی هیچ ضدیتی ندارد و تنها با سیاست تخریب و تضعیف زبانهای غیرە فارسی در ضدیت است.
جدا از این مسئلە جنبش \" من فارسی نمیدانم\" تاکید بر حق بکارگیری، توسعە و تقویت زبان، فرهنگ و موسیقی کوردی را نیز دارد حقی کە هر جمعیت زبانی و فرهنگی با استناد بە میثاقهای بینالمللی و نیز اعلامیە حقوقبشر و اعلامیە حقوق زبانی از آن برخوردار است.
پس باید اظهار نمود جنبش \"من فارسی نمیدانم\" در واقع جنبشی حقوق محورانەی است کە بر حقوق فرهنگی و زبانی یک جمعیت زبانی کە جمعیت زبان کوردی است و در جغرافیای خاص کە آن جغرافیای \"ایران\" است تاکید دارد و این جنبش بر اساس تقابل با فرهنگ و زبان دیگری شکل نگرفتە است.
آغاز جنبش را میتوان روز برگزاری کنسرت استاد شهرام ناظری در کرمانشاە محسوب کرد یعنی پنج شنبە و جمعە ٢٢ و ٢٣ مەی ٢٠١٤
در پی این کنسرت کە در آن استاد ناظری آوازی بدین مضمون خواند: \"من کرمانشاهی هستم و فارسی نمیدانم با زبانی کوردی دردت بە جانم\" برخی از محافل سیاسی و فرهنگی فارسزبان، زبان بە نقد گشودند و از عظمت زبان فارسی حرف بە میان آوردن و ترانە مذبور را ترانەی ضدملی قلمداد کردە و از آن بحث بە میان آوردند کە اگر استاد شهرام ناظری برای خود شهرتی دارد از زبان فارسی و موسیقی فارسی است.
در برابر آن جمعی هویتخواە جنبشی براە انداختە کە خود آن را جنبش \" من فارسی نمیدانم \" نامیدەاند طی این جنبش جمع کثیری از فعالین کورد در کوردستان ایران با درج جملە \"من کرمانشاهی هستم و فارسی نمیدانم \"در پی حمایت از استاد شهرام ناظری برآمدە و بە تقابل با دیدگاە محافل فارس برخواستند.
اما چرای این جنبش و هدف آن در چیست؟!
بر خلاف آنچە پنداشتە میشود هدف جنبش مخالفت با زبان فارسی و یا فرهنگ فارسی نیست بلکە جنبش در تقابل دیدگاهی مرکزگرا شکل گرفتە است کە بر طبق آن دیدگاە در ایران تنها زبان فارسی و فرهنگ فارسی ازاهمیت برخوردار بودە و فرهنگ و زبان ملی خواندە میشود و بقیە فرهنگها و زبانها شاخەای از این زبان و فرهنگ هستند. و یا در بهترین حالت یک فرهنگ و زبان محلی پنداشتە میشوند.
بر طبق دیدگاە مرکزگرا فرهنگ و زبان غیرەفارسی در ایران فرهنگی و یا زبانی محلی هستند و در اینجا استفادە از کلمە \"محلی \" در مورد دیگر فرهنگهای و زبانهای موجود در جغرافیای ایران صرف در راستا تحقیر و توهین بە فرهنگهای و زبانهای غیرەفارسی است.
آنچە واقعیت است این است کە در ساختار حاکمیت ایران بالغ بر یک سدە است کە تلاش میشود زبان فارسی را تنها زبان اصلی و رسمی ایران قلمداد شود و با توجە بە اینکە کلیە مکاتبات دولتی، قانونی، دادگاهها و نیز تحصیل و آموزش کاملا و تنها با زبان فارسی است پس باید اظهار نمود کە یادگیری زبان فارسی در ایران برای غیرەفارسهای ایران الزامی بودە و اگر کس از آنها از این قدرت یادگیری برخوردار نباشد باید مشکلات پیشروی را کە در اجتماع ایران با آن روبرو خواهند شد با جان بخرند. و یا اعتاء اجتماع را بە لقاء زبان فارسی ببخشد.
جدا از این مسئلە کە سیاستگذاری حاکمیت در راستا توسعە زبان فارسی در ایران است در این سیاستگذاری حذف، تخریب، توهین و تضعیف زبان و فرهنگهای دیگر کە در جغرافیای ایران موجود هستند را نیز مد نظر گرفتە شدەاست پس سیاست فرهنگی و زبانی در ایران بالغ بر یک سدە است کە تنها بر اساس توسعە زبان فارسی پایەگذاری نشدە بلکە تخریب و تضعیف زبانهای دیگر جمعیتهای زبانی موجود در جغرافیای ایران را نیز مدنظر داشتە است.
جنبش \" من فارسی نمیدانم\" در واقع بە تقابل با بخش دوم سیاست زبانی حاکمیت ایران برخواستە است بدین مفهوم کە این جنبش نوپا کە شبکەهای اجتماعی را بە تریبون خود تبدیل کردە است با سیاست توسعە و آموزش زبان فارسی هیچ ضدیتی ندارد و تنها با سیاست تخریب و تضعیف زبانهای غیرە فارسی در ضدیت است.
جدا از این مسئلە جنبش \" من فارسی نمیدانم\" تاکید بر حق بکارگیری، توسعە و تقویت زبان، فرهنگ و موسیقی کوردی را نیز دارد حقی کە هر جمعیت زبانی و فرهنگی با استناد بە میثاقهای بینالمللی و نیز اعلامیە حقوقبشر و اعلامیە حقوق زبانی از آن برخوردار است.
پس باید اظهار نمود جنبش \"من فارسی نمیدانم\" در واقع جنبشی حقوق محورانەی است کە بر حقوق فرهنگی و زبانی یک جمعیت زبانی کە جمعیت زبان کوردی است و در جغرافیای خاص کە آن جغرافیای \"ایران\" است تاکید دارد و این جنبش بر اساس تقابل با فرهنگ و زبان دیگری شکل نگرفتە است.