مقابله با بسیج انتخاباتی در كردستان
20:03 - 22 بهمن 1394
Unknown Author
چهنگیز شكاك
مقوله انتخابات در جمهوری اسلامی ایران بر خلاف جهان دمكراسی تنها یك گفتمان سیاسی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان درون حاكمیت با در نظر گرفتن مصالح و چهارچوب کلی نظام و همچنین رویكرد خاص خودشان برای چگونگی امتداد و مدیریت نظام است که هدف اصلیشان از مانورهای سیاسی در حوزه انتخابات حفظ رژیم به شكلهای گوناگون است و تنها در شیوه رویکردشان متفاوت میباشند.
دیدگاه هر دو طرف در برابر خواست ملت کرد تنها در شیوه رفتار و رویکرد سیاسی درون حاکمیت كمی از هم جداست، که همین تفاوتی كم زمینهای برای جهموری اسلامی به وجود آورده که بسیج انتخاباتی در کردستان راه بیاندازد و مشتاقان سیاسی و به دست آوردن مقام در کردستان و حتی آنهایی که با در نظر گرفتن دریچهای برای احقاق حقوق فرهنگی و اداری وارد انتخابات میشوند، به طرف نظام جذب شده و تنور انتخابات را در راستای خواست نظام گرم میکنند.
بسیج انتخاباتی در کردستان بدین معنی که رأی دهندگان کرد داوطلبانه و به خواست خودشان به پای صندوقهای انتخابات میروند و میان دو رویکرد متفاوت درون حاکمیت نظام و معتقد به اصول نظام، سقف و چهارچوب کلی یکی را انتخاب میکنند، بدون اینکه بسیج انتخاباتی را حس کنند و به شعاری بودن انتخابات در برابر خواستههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خویش پی ببرند.
با در نظر گرفتن تاریخ و تجربه انتخابات جمهوری اسلامی در کردستان، سکوت در برابر بسیج انتخاباتی به هر بهانهای در واقع قبول کردن این واقعیت تلخ است که دامن ملت ستمدیده کرد را گرفته و تمام خواستههایش را پوشانده و بی اعتبار کرده است و در مقابل یک مشروعیت مردمی در سطح داخلی و خارجی برای نظام فراهم کرده است.
انتخاب میان دو گروه منصوب نظام که اعتقادی به مسئله کرد به مثابه یک ملت با زبان، فرهنگ و جغرافیای خاصش ندارد، بایستی با یک گفتمان دیگری جدا از گفتمان سیاسی میان جناحهای رژیم یا گفتمان ایرانی احزاب و گروههایی که باوری به احقاق حقوق ملت کرد ندارند تجزیه و تحلیل شود. تنها به این طریق میتوان با بسیج انتخاباتی در کردستان مقابله نمود و سطح آگاهی مردم کرد نسبت به خواستههایشان و نیت جمهوری اسلامی از برگزاری انتخابات در کردستان بدون اینکه تغییراتی در زندگی مردم و حوزه سیاسی به وجود آورده باشد، بالا ببرند.
ملت کرد که نه تنها از امکان هر گونه فعالیت سیاسی و مدنی محروم شده، بلکه به خاطر اصرار بر خواستههایش به شدت سرکوب گردیده، که تاریخ نزدیک به چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی در برابر ملت کرد نمونه بارزی از سیاست رژیم را نشان می دهد.
هیچ كدام از كاندیداهای تأئید صلاحیت شده كرد نخواهند توانست یا امكان نخواهند داشت صادقانه بحث خواستههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خاص كرد در تبلیغات انتخاباتی پیش ببرند و دریچهای برای گفتگوی خودمانی میان مردم كرد باز كنند و مردم را حداقل از حقوق پایمال شده سیاسی و فرهنگی به راستای اصرار بر احقاق حقوق رهبری نمایند.
در غیر این صورت، هر نوع شعار و به جوش آوردن احساسات مردم كرد به هر بهانهای باشد، بسیج كردن مردم برای شركت در انتخاباتی است كه نه تنها گرهای از مشكلات اقتصادی باز نخواهد كرد و زمینه فعالیت مدنی و پروردهای برای خواست فرهنگی و اجتماعی را نخواهد گشود، بلكه به یك سرپوش قانونی و مدنی برای سرپوش گذاشتن تمام خواستههای سیاسی و حق مشروع كرد برای خود مدیریتی تبدیل میشود و مسئله كرد را زیر پرسش خواهد برد.
نباید از این بابت هم غفلت نمود كه به خاطر ایدولوژی و امنیتی بودن جمهوری اسلامی، بخصوص در مناطق كردنشین، خیلی طبیعی است كسانی از طرف حاكمیت در هر دو گروه اصولگرا و اصلاحطلب به كار گمارده شوند و در چهارچوب كاندیداتوری سعی در تغییر گفتمانی سیاسی ملت كرد به گفتمان سیاسی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان درون حاكمیت بنمایند و ملت كرد به یك رقابت مذهبی و اعتقاد به ولایت فقیه میان گروهای تشكیل دهنده رژیم سرگرم كنند و زمینه را برای بسیج مردمی در انتخابات فراهم نمایند.
در حالت آماده نبودن احزاب سیاسی كرد میان مردم، وظیفهای سنگین برعهده روشنفكران، معلمان، دانشجویان، نویسندگان و قشر متفكر جامعه كردستان است كه خلاء احزاب سیاسی را پر نمایند و نقشی مهم و ارزندهای برای ارتقاء فهم سیاسی و ملی كرد ایفا نمایند و رهبری یك جنبش مدنی و ملی اعلام نشده فراگیر و خودسرانه را در راستای پیشبرد خواستههای راستین ملت كرد برعهده بگیرند، بخصوص كه به خاطر فرصت طلایی پیش آمده برای مسئله كرد در اقلیم كردستان و وضعیت روژآوای كردستان و مقاومت مسلحانه مردمی در بعضی از شهرهای شمال كردستان در تركیه، زمینه فكری و گفتمان سیاسی كرد برای راه انداختن یك جنبش مدنی فراهم شده كه نه تنها خواستههای راستین ملت كرد را سهرلوحه شعار و فعالیتهایش خواهد كرد، بلكه تنها عاملی است كه خواهد توانست بر معضل بسیج مردمی برای شركت در انتخابات جمهوری اسلامی در كردستان خط پایانی بكشد.
هرچند خود آگاهی ملت كرد در برابر خواستههایش در مقایسه با ملتهای دیگر ایران در سطح بالایی است و همیشه در مقابل هر گونه عمل و كرداری از طرف حاكمیت برای مقابله با آن با شیوه مناسب و طبق توانایش نه تنها گوش به زنگ بوده، بلكه همیشه در صحنه سیاسی و امنی پشت پرده برای فراهم كردن فرصت مناسب برای پیشبرد خواستههایش و احقاق حقوق آماده بوده است. اما این بدان معنا نیست كه نقش قشر متفكر جامعه بخصوص روشنفكران، دانشجویان و معلمان را برای پیشبردن حركتهای ناراضی را نادیده بگیریم، بلكه باید احزاب سیاسی كرد اهمیت بیشتری برای این قشر متحرك جامعه در نظر بگیرند كه به شیوه عملی به رمز ملی و خواست سیاسی كرد تبدیل شوند و توانایی به حركت در آوردن تمام قشرهای جامعه برای حركات اعتراضی در خیابانها و دنیای مجازی داشته باشند.
تنها به این طریق میتوان بسیج مردمی برای شركت در انتخابات در كردستان را به بسیج مردمی برای مقابله با رژیم و تقویت حركات ناراضی تغییر داد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
مقوله انتخابات در جمهوری اسلامی ایران بر خلاف جهان دمكراسی تنها یك گفتمان سیاسی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان درون حاكمیت با در نظر گرفتن مصالح و چهارچوب کلی نظام و همچنین رویكرد خاص خودشان برای چگونگی امتداد و مدیریت نظام است که هدف اصلیشان از مانورهای سیاسی در حوزه انتخابات حفظ رژیم به شكلهای گوناگون است و تنها در شیوه رویکردشان متفاوت میباشند.
دیدگاه هر دو طرف در برابر خواست ملت کرد تنها در شیوه رفتار و رویکرد سیاسی درون حاکمیت كمی از هم جداست، که همین تفاوتی كم زمینهای برای جهموری اسلامی به وجود آورده که بسیج انتخاباتی در کردستان راه بیاندازد و مشتاقان سیاسی و به دست آوردن مقام در کردستان و حتی آنهایی که با در نظر گرفتن دریچهای برای احقاق حقوق فرهنگی و اداری وارد انتخابات میشوند، به طرف نظام جذب شده و تنور انتخابات را در راستای خواست نظام گرم میکنند.
بسیج انتخاباتی در کردستان بدین معنی که رأی دهندگان کرد داوطلبانه و به خواست خودشان به پای صندوقهای انتخابات میروند و میان دو رویکرد متفاوت درون حاکمیت نظام و معتقد به اصول نظام، سقف و چهارچوب کلی یکی را انتخاب میکنند، بدون اینکه بسیج انتخاباتی را حس کنند و به شعاری بودن انتخابات در برابر خواستههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خویش پی ببرند.
با در نظر گرفتن تاریخ و تجربه انتخابات جمهوری اسلامی در کردستان، سکوت در برابر بسیج انتخاباتی به هر بهانهای در واقع قبول کردن این واقعیت تلخ است که دامن ملت ستمدیده کرد را گرفته و تمام خواستههایش را پوشانده و بی اعتبار کرده است و در مقابل یک مشروعیت مردمی در سطح داخلی و خارجی برای نظام فراهم کرده است.
انتخاب میان دو گروه منصوب نظام که اعتقادی به مسئله کرد به مثابه یک ملت با زبان، فرهنگ و جغرافیای خاصش ندارد، بایستی با یک گفتمان دیگری جدا از گفتمان سیاسی میان جناحهای رژیم یا گفتمان ایرانی احزاب و گروههایی که باوری به احقاق حقوق ملت کرد ندارند تجزیه و تحلیل شود. تنها به این طریق میتوان با بسیج انتخاباتی در کردستان مقابله نمود و سطح آگاهی مردم کرد نسبت به خواستههایشان و نیت جمهوری اسلامی از برگزاری انتخابات در کردستان بدون اینکه تغییراتی در زندگی مردم و حوزه سیاسی به وجود آورده باشد، بالا ببرند.
ملت کرد که نه تنها از امکان هر گونه فعالیت سیاسی و مدنی محروم شده، بلکه به خاطر اصرار بر خواستههایش به شدت سرکوب گردیده، که تاریخ نزدیک به چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی در برابر ملت کرد نمونه بارزی از سیاست رژیم را نشان می دهد.
هیچ كدام از كاندیداهای تأئید صلاحیت شده كرد نخواهند توانست یا امكان نخواهند داشت صادقانه بحث خواستههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خاص كرد در تبلیغات انتخاباتی پیش ببرند و دریچهای برای گفتگوی خودمانی میان مردم كرد باز كنند و مردم را حداقل از حقوق پایمال شده سیاسی و فرهنگی به راستای اصرار بر احقاق حقوق رهبری نمایند.
در غیر این صورت، هر نوع شعار و به جوش آوردن احساسات مردم كرد به هر بهانهای باشد، بسیج كردن مردم برای شركت در انتخاباتی است كه نه تنها گرهای از مشكلات اقتصادی باز نخواهد كرد و زمینه فعالیت مدنی و پروردهای برای خواست فرهنگی و اجتماعی را نخواهد گشود، بلكه به یك سرپوش قانونی و مدنی برای سرپوش گذاشتن تمام خواستههای سیاسی و حق مشروع كرد برای خود مدیریتی تبدیل میشود و مسئله كرد را زیر پرسش خواهد برد.
نباید از این بابت هم غفلت نمود كه به خاطر ایدولوژی و امنیتی بودن جمهوری اسلامی، بخصوص در مناطق كردنشین، خیلی طبیعی است كسانی از طرف حاكمیت در هر دو گروه اصولگرا و اصلاحطلب به كار گمارده شوند و در چهارچوب كاندیداتوری سعی در تغییر گفتمانی سیاسی ملت كرد به گفتمان سیاسی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان درون حاكمیت بنمایند و ملت كرد به یك رقابت مذهبی و اعتقاد به ولایت فقیه میان گروهای تشكیل دهنده رژیم سرگرم كنند و زمینه را برای بسیج مردمی در انتخابات فراهم نمایند.
در حالت آماده نبودن احزاب سیاسی كرد میان مردم، وظیفهای سنگین برعهده روشنفكران، معلمان، دانشجویان، نویسندگان و قشر متفكر جامعه كردستان است كه خلاء احزاب سیاسی را پر نمایند و نقشی مهم و ارزندهای برای ارتقاء فهم سیاسی و ملی كرد ایفا نمایند و رهبری یك جنبش مدنی و ملی اعلام نشده فراگیر و خودسرانه را در راستای پیشبرد خواستههای راستین ملت كرد برعهده بگیرند، بخصوص كه به خاطر فرصت طلایی پیش آمده برای مسئله كرد در اقلیم كردستان و وضعیت روژآوای كردستان و مقاومت مسلحانه مردمی در بعضی از شهرهای شمال كردستان در تركیه، زمینه فكری و گفتمان سیاسی كرد برای راه انداختن یك جنبش مدنی فراهم شده كه نه تنها خواستههای راستین ملت كرد را سهرلوحه شعار و فعالیتهایش خواهد كرد، بلكه تنها عاملی است كه خواهد توانست بر معضل بسیج مردمی برای شركت در انتخابات جمهوری اسلامی در كردستان خط پایانی بكشد.
هرچند خود آگاهی ملت كرد در برابر خواستههایش در مقایسه با ملتهای دیگر ایران در سطح بالایی است و همیشه در مقابل هر گونه عمل و كرداری از طرف حاكمیت برای مقابله با آن با شیوه مناسب و طبق توانایش نه تنها گوش به زنگ بوده، بلكه همیشه در صحنه سیاسی و امنی پشت پرده برای فراهم كردن فرصت مناسب برای پیشبرد خواستههایش و احقاق حقوق آماده بوده است. اما این بدان معنا نیست كه نقش قشر متفكر جامعه بخصوص روشنفكران، دانشجویان و معلمان را برای پیشبردن حركتهای ناراضی را نادیده بگیریم، بلكه باید احزاب سیاسی كرد اهمیت بیشتری برای این قشر متحرك جامعه در نظر بگیرند كه به شیوه عملی به رمز ملی و خواست سیاسی كرد تبدیل شوند و توانایی به حركت در آوردن تمام قشرهای جامعه برای حركات اعتراضی در خیابانها و دنیای مجازی داشته باشند.
تنها به این طریق میتوان بسیج مردمی برای شركت در انتخابات در كردستان را به بسیج مردمی برای مقابله با رژیم و تقویت حركات ناراضی تغییر داد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.