لزوم تغییر در استراتژی سیاسی و راھبردی دول عربی در قبال ملت کُرد ھمزمان با پروژه پیادهکردن \"خاورمیانه جدید\"
13:33 - 21 خرداد 1394


عارف شیخ احمدی
در ابتدا باید با تعریف اصطلاح \"خاورمیانه جدید\" کە در اواسط سال ٢٠٠٦ میلادی توسط وزیر خارجه وقت ایالات متحدە امریکا خانم \"کاندولیزا رایس\" بە عرصە ادبیات سیاسی وارد شد آشنا شویم.
\"خاورمیانە جدید\" عبارتست از ایجاد هلالی از ثبات منطقەای، برون رفت از خشونت ملیتھا و مذاھب، کاستن از اصطکاکات صدور انرژی از سوی برخی کشورھا و پایان دادن بە موجی از افراط گرایھای اسلامیون تندرو و در مقابل میدان دادن بە دمکراسی، تغییرات در نقشە کشورھا و تولد کشورھای جدید در یک چارچوب کە از لبنان، فلسطین و سوریه آغاز شده و تا عراق، ایران و مرزهای افغانستان ادامه خواهد داشت.
منطقه خاورمیانه از دیرباز به دلیل اهمیت ژئوپلتیک و استراتژیک ویژه خود و همچنین به دلیل برخورداری از منابع فراوان انرژی، همواره مورد توجه قدرتھای جھانی بوده است. فلذا مطرح کردن این پروژە ھمزمان بود با افتتاح خط لوله نفت باکو-جیهان، و ھمزمان ھمراە با یک \"نقشه راه نظامی\" برای خاورمیانه به ابتکار قدرتھای غربی که سالها بود در مرحله تدوین و برنامهریزی قرار داشت، آغاز گردید. درطرح جدید بە ھم زدن و از نو راە انداختن نظم سیاسی کشورھا، باز کردن بخشھای ایالتی نو در ابعاد مختلف دولتملتهای خاورمیانه و از نو ترکیب و پرداختن بە آنھا بهعنوان راه حلی مسالمت آمیز برای خصومتهای خاورمیانه عرضه شده، این راهحل در حین سادگی بر روی نقشە جغرافیایی حاوی نکاتی مھم جھت رفع بحرانھای تاریخی در کشورھای واقع شدە در این مدار جدید است.
حامیان طرح \"خاورمیانه جدید\" ابراز میدارند کە در صدد تعیین مرزهای جدید برای کشورھای این منطقه بودە و میخواھند ریشه مسائل و مناقشات موجود در \"خاورمیانه قدیم\" را بخشکانند.
مقولاتی کە بعنوان راھکارھای این طرح از آن سخن بە میان میآید شامل فقدان دمکراسی در خاورمیانە، دستیابی عادلانە بە انرژی، رفع خصومتھای قومی و ملی، کاھش از تنشھای مذھبی و در نھایت تقسیم قدرتھای توتالیتر منطقە بە نوعی از مدل بالکان و \"بالکانیزە\" کردن آنھاست.
از سوی دیگر مصرف فزایندە انرژی در سالھای اخیر و شتاب اقتصادی کشورھای اورآسیا ھم اینک بە دغدغە بزرگی در بین کشورھای صنعتی تبدیل شدە و کشورھای خاورمیانە کە بیش از نیمی از تولید نفت و منابع دیگر انرژی از سوی آنھا تأمین میشود، از سوی قدرتھای جھانی حائز اھمیت فوق العادەتری شدەاند.
دستیابی به این منابع و سهیم شدن در این ثروت بالقوه هدفی است که باعث بهجوش آمدن عزم ملیت گرایی، تحریک شدن انگیزه شرکتها،زدودن غبار از حقایق تاریخی و شعلەور شدن رقابتهای بینالمللی است. این اوضاع و شرایط تحت تأثیر این واقعیت تشدید میشود که این منطقه نهتنها دچار خلاء قدرت است بلکه کشورهای این منطقه از لحاظ داخلی نیز بیثبات میباشند.
تمامی رویدادھای سیاسی در حال حاضر و شواھد حاکی از ایجاد یک جنگ گستردە در خاورمیانە بودە کە منجر بە ترسیم مرزھای جدیدی خواھند شد کە از لحاظ استراتژیک ھم بە نفع قدرتھای بزرگ خواھد بود و ھم با موفقیت تمام بە تقسیم و قطعه قطعه شدن کشورھای نظیر ایران و عراق خواھد انجامید.
آنچە از زبان دیپلوماسی غربیھا و در صدر آنھا دولت ایالات متحدەامریکا بر میآید، میکوشند در سطح وسیع و روزانە از طریق رسانههای خود توجە جھانیان را بە سوریه و ایران معطوف دارند و هدف آنھا توجیه اجرای برنامه نظامی و ترسیم مرزھای جدید است. در این راستا، رسانههای غربی بهطور روزانه این حقیقت را بە ملیتھا و مذاھب موجود در عراق و ایران میدھند کە دیگر آنھا نخواھند توانست در سایە یک کشور متمرکز و رژیمھای تمامیتخواە با یکدیگر بە شیوە مسالمت آمیز همزیستی کنند و این که جنگ موجود در عراق یک جنگ ناخواستە نیست بلکه \"جنگی داخلی\" است که حاصل نزاع داخلی بین شیعیان، اھل سنت، و کُردهاست.
در سایە این نقشە جدید ھدفھای گستردەتری ھمچون از لحاظ فرھنگی جایگزینی \"لیبرالیسم دمکراسی\" بە جای \"تمدن اسلامی\" و از لحاظ اقتصادی و سیاسی ھم تسلط بر حوزە مھم انرژی و نفت و گاز و کنترل عرضە آن و کنترل بازار پر مصرف این منطقە، از لحاظ سیاسی ھم قانونی کردن حضور ایالاتمتحدەامریکا و متحدین آن در این منطقە، کنترل چین و روسیە و غیرە... مد نظر است.
مھمترین بخشی کە از دیدگاە بندە حائز اھمیت میباشد، چھارچوبی است کە تحت عنوان حمایت از تودەھای قومی و مذھبی محروم از قدرت ھـمچون کُردھا وبلوچ ھاست، کە با منشأ تاریخی و قومی در منطقە در طرح خاورمیانە جدید دنبال میشوند.
درگیریھای کە ھم اکنون در منطقە وجود دارد در نھایت تولد کشورھای جدید کُردستان، بلوچستان و عراق شیعی و عراق سنی را بدنبال خواھد داشت.
نبرد با تروریسم جھانی و گروەھای جھادی و تکفیری کە در عراق و سوریە حضور دارند، در حال حاضر تنھا بە مثابە صاف و ھموار کردن زمینەھا و عرصەھای سیاسی است کە قدرتھای بزرگ با رصد و دنبال کردن آن نھایتا میدانند \"بشکە باروت خاورمیانە اگر درست کنترل شود ھم آنھا از آن مستفید میشوند و ھم شرایط دستخوش تغییرات و نا بە ھنجاریھای سیاسی کە منافع طویل المدت جھان غرب را تھدید کند، نخواھد شد.
دفاع ھمە جانبە غربیھا از اقلیمکُردستان عراق در جنگ با گروە دولت اسلامی عراق و شام(داعش) طی یک سالە گذشتە، حفاظت از دستاوردھای نزدیک بە سە دھە حاکمیت خودگردان سیاسی ملت کُرد در کُردستان عراق، بمباران مواضع گروە داعش در نبرد شھر کوبانی در کُردستان سوریە و ممانعت از سقوط این شھر کە اکثریت ساکنان آن کُرد ھستند، باید این سوأل را در مخیلە ھر آدم فھیمی ایجاد کردە باشد کە این ھمە ساپورت و حمایت بین المللی آیا نمی تواند تداعی گر بنیان یک دولت مستقل کُردستان باشد؟!
اقلیم کُردستان عراق از سال ١٩٩١ پیشرفتھای روزافزونی از روی اقتصادی، تأسیس ساختارھای دمکراتیک سیاسی و اجتماعی و ھمچنین در تمرین دمکراسی تا مراحل چشم گیری از موفقیتھای ھمە جانبە را کسب کردە و می رود مدل و نقطە شروع خوبی در نقشە \"خاورمیانە جدید \" محسوب گردد.
دول عربی حوزە خلیج بە طور کلی وسیاست عربی – اسلامی کشور عربستان سعودی خصوصا، کە نقش مھمی در بکارگیری اھرمھای فشار از نظر کنترل انرژی تولید شدە در حوزە اوپک، تأثیر بر دیگر کشورھای منطقە از جملە ترکیە و پاکستان دارد، بعد از رخدادھای عراق و سوریە و ھمزمان پیشرفت \"ھرم شیعی\" و خطر آن برای این کشورھای عربی، نیازمند ترسیم سیاستھای راھبردی جدیدی در رابطە با رژیم ایران است کە بدون ھمراھی با ملت کُرد در منطقە چندان آسان نیست. اگر ایران با بھانە دفاع از حوثیھا و شیعیان لبنان درصدد کنترل منطقە است، عربستان سعودی و شیخ نشینھای خلیج ھم باید پیشبرد خواستەھا ملی و مذھبی ملت کُرد در ایران و منطقە را در تقارن با خطر ایران شیعی اتمی، حمایت رژیم ولایت فقیە از گروھھای آشوب طلب، دخالت در امور بحرین و شیخ نشینھا، تحریک گروە حوثی در جنوب شبە جزیرە و گسترش ھژمونی صدور \"انقلاب شیعی ولایتی\" حق مسلم خود بدانند و سیاست کھنە و دل آزار خود را در ارتباط با ملت کُرد کنار بگذارند و دولت کُردستان را بعنوان یکی از ساختارھای جغرافیایی جدید در خاورمیانە جدید بپذیرند.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
در ابتدا باید با تعریف اصطلاح \"خاورمیانه جدید\" کە در اواسط سال ٢٠٠٦ میلادی توسط وزیر خارجه وقت ایالات متحدە امریکا خانم \"کاندولیزا رایس\" بە عرصە ادبیات سیاسی وارد شد آشنا شویم.
\"خاورمیانە جدید\" عبارتست از ایجاد هلالی از ثبات منطقەای، برون رفت از خشونت ملیتھا و مذاھب، کاستن از اصطکاکات صدور انرژی از سوی برخی کشورھا و پایان دادن بە موجی از افراط گرایھای اسلامیون تندرو و در مقابل میدان دادن بە دمکراسی، تغییرات در نقشە کشورھا و تولد کشورھای جدید در یک چارچوب کە از لبنان، فلسطین و سوریه آغاز شده و تا عراق، ایران و مرزهای افغانستان ادامه خواهد داشت.
منطقه خاورمیانه از دیرباز به دلیل اهمیت ژئوپلتیک و استراتژیک ویژه خود و همچنین به دلیل برخورداری از منابع فراوان انرژی، همواره مورد توجه قدرتھای جھانی بوده است. فلذا مطرح کردن این پروژە ھمزمان بود با افتتاح خط لوله نفت باکو-جیهان، و ھمزمان ھمراە با یک \"نقشه راه نظامی\" برای خاورمیانه به ابتکار قدرتھای غربی که سالها بود در مرحله تدوین و برنامهریزی قرار داشت، آغاز گردید. درطرح جدید بە ھم زدن و از نو راە انداختن نظم سیاسی کشورھا، باز کردن بخشھای ایالتی نو در ابعاد مختلف دولتملتهای خاورمیانه و از نو ترکیب و پرداختن بە آنھا بهعنوان راه حلی مسالمت آمیز برای خصومتهای خاورمیانه عرضه شده، این راهحل در حین سادگی بر روی نقشە جغرافیایی حاوی نکاتی مھم جھت رفع بحرانھای تاریخی در کشورھای واقع شدە در این مدار جدید است.
حامیان طرح \"خاورمیانه جدید\" ابراز میدارند کە در صدد تعیین مرزهای جدید برای کشورھای این منطقه بودە و میخواھند ریشه مسائل و مناقشات موجود در \"خاورمیانه قدیم\" را بخشکانند.
مقولاتی کە بعنوان راھکارھای این طرح از آن سخن بە میان میآید شامل فقدان دمکراسی در خاورمیانە، دستیابی عادلانە بە انرژی، رفع خصومتھای قومی و ملی، کاھش از تنشھای مذھبی و در نھایت تقسیم قدرتھای توتالیتر منطقە بە نوعی از مدل بالکان و \"بالکانیزە\" کردن آنھاست.
از سوی دیگر مصرف فزایندە انرژی در سالھای اخیر و شتاب اقتصادی کشورھای اورآسیا ھم اینک بە دغدغە بزرگی در بین کشورھای صنعتی تبدیل شدە و کشورھای خاورمیانە کە بیش از نیمی از تولید نفت و منابع دیگر انرژی از سوی آنھا تأمین میشود، از سوی قدرتھای جھانی حائز اھمیت فوق العادەتری شدەاند.
دستیابی به این منابع و سهیم شدن در این ثروت بالقوه هدفی است که باعث بهجوش آمدن عزم ملیت گرایی، تحریک شدن انگیزه شرکتها،زدودن غبار از حقایق تاریخی و شعلەور شدن رقابتهای بینالمللی است. این اوضاع و شرایط تحت تأثیر این واقعیت تشدید میشود که این منطقه نهتنها دچار خلاء قدرت است بلکه کشورهای این منطقه از لحاظ داخلی نیز بیثبات میباشند.
تمامی رویدادھای سیاسی در حال حاضر و شواھد حاکی از ایجاد یک جنگ گستردە در خاورمیانە بودە کە منجر بە ترسیم مرزھای جدیدی خواھند شد کە از لحاظ استراتژیک ھم بە نفع قدرتھای بزرگ خواھد بود و ھم با موفقیت تمام بە تقسیم و قطعه قطعه شدن کشورھای نظیر ایران و عراق خواھد انجامید.
آنچە از زبان دیپلوماسی غربیھا و در صدر آنھا دولت ایالات متحدەامریکا بر میآید، میکوشند در سطح وسیع و روزانە از طریق رسانههای خود توجە جھانیان را بە سوریه و ایران معطوف دارند و هدف آنھا توجیه اجرای برنامه نظامی و ترسیم مرزھای جدید است. در این راستا، رسانههای غربی بهطور روزانه این حقیقت را بە ملیتھا و مذاھب موجود در عراق و ایران میدھند کە دیگر آنھا نخواھند توانست در سایە یک کشور متمرکز و رژیمھای تمامیتخواە با یکدیگر بە شیوە مسالمت آمیز همزیستی کنند و این که جنگ موجود در عراق یک جنگ ناخواستە نیست بلکه \"جنگی داخلی\" است که حاصل نزاع داخلی بین شیعیان، اھل سنت، و کُردهاست.
در سایە این نقشە جدید ھدفھای گستردەتری ھمچون از لحاظ فرھنگی جایگزینی \"لیبرالیسم دمکراسی\" بە جای \"تمدن اسلامی\" و از لحاظ اقتصادی و سیاسی ھم تسلط بر حوزە مھم انرژی و نفت و گاز و کنترل عرضە آن و کنترل بازار پر مصرف این منطقە، از لحاظ سیاسی ھم قانونی کردن حضور ایالاتمتحدەامریکا و متحدین آن در این منطقە، کنترل چین و روسیە و غیرە... مد نظر است.
مھمترین بخشی کە از دیدگاە بندە حائز اھمیت میباشد، چھارچوبی است کە تحت عنوان حمایت از تودەھای قومی و مذھبی محروم از قدرت ھـمچون کُردھا وبلوچ ھاست، کە با منشأ تاریخی و قومی در منطقە در طرح خاورمیانە جدید دنبال میشوند.
درگیریھای کە ھم اکنون در منطقە وجود دارد در نھایت تولد کشورھای جدید کُردستان، بلوچستان و عراق شیعی و عراق سنی را بدنبال خواھد داشت.
نبرد با تروریسم جھانی و گروەھای جھادی و تکفیری کە در عراق و سوریە حضور دارند، در حال حاضر تنھا بە مثابە صاف و ھموار کردن زمینەھا و عرصەھای سیاسی است کە قدرتھای بزرگ با رصد و دنبال کردن آن نھایتا میدانند \"بشکە باروت خاورمیانە اگر درست کنترل شود ھم آنھا از آن مستفید میشوند و ھم شرایط دستخوش تغییرات و نا بە ھنجاریھای سیاسی کە منافع طویل المدت جھان غرب را تھدید کند، نخواھد شد.
دفاع ھمە جانبە غربیھا از اقلیمکُردستان عراق در جنگ با گروە دولت اسلامی عراق و شام(داعش) طی یک سالە گذشتە، حفاظت از دستاوردھای نزدیک بە سە دھە حاکمیت خودگردان سیاسی ملت کُرد در کُردستان عراق، بمباران مواضع گروە داعش در نبرد شھر کوبانی در کُردستان سوریە و ممانعت از سقوط این شھر کە اکثریت ساکنان آن کُرد ھستند، باید این سوأل را در مخیلە ھر آدم فھیمی ایجاد کردە باشد کە این ھمە ساپورت و حمایت بین المللی آیا نمی تواند تداعی گر بنیان یک دولت مستقل کُردستان باشد؟!
اقلیم کُردستان عراق از سال ١٩٩١ پیشرفتھای روزافزونی از روی اقتصادی، تأسیس ساختارھای دمکراتیک سیاسی و اجتماعی و ھمچنین در تمرین دمکراسی تا مراحل چشم گیری از موفقیتھای ھمە جانبە را کسب کردە و می رود مدل و نقطە شروع خوبی در نقشە \"خاورمیانە جدید \" محسوب گردد.
دول عربی حوزە خلیج بە طور کلی وسیاست عربی – اسلامی کشور عربستان سعودی خصوصا، کە نقش مھمی در بکارگیری اھرمھای فشار از نظر کنترل انرژی تولید شدە در حوزە اوپک، تأثیر بر دیگر کشورھای منطقە از جملە ترکیە و پاکستان دارد، بعد از رخدادھای عراق و سوریە و ھمزمان پیشرفت \"ھرم شیعی\" و خطر آن برای این کشورھای عربی، نیازمند ترسیم سیاستھای راھبردی جدیدی در رابطە با رژیم ایران است کە بدون ھمراھی با ملت کُرد در منطقە چندان آسان نیست. اگر ایران با بھانە دفاع از حوثیھا و شیعیان لبنان درصدد کنترل منطقە است، عربستان سعودی و شیخ نشینھای خلیج ھم باید پیشبرد خواستەھا ملی و مذھبی ملت کُرد در ایران و منطقە را در تقارن با خطر ایران شیعی اتمی، حمایت رژیم ولایت فقیە از گروھھای آشوب طلب، دخالت در امور بحرین و شیخ نشینھا، تحریک گروە حوثی در جنوب شبە جزیرە و گسترش ھژمونی صدور \"انقلاب شیعی ولایتی\" حق مسلم خود بدانند و سیاست کھنە و دل آزار خود را در ارتباط با ملت کُرد کنار بگذارند و دولت کُردستان را بعنوان یکی از ساختارھای جغرافیایی جدید در خاورمیانە جدید بپذیرند.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.