قطب‌الدین صادقی، عزیز شنگال را به روی صحنه بُرد

آژانس کُردپا: نمایشی از کارگردان کُرد درباره تراژدی شنگال با استقبال علاقمندان به هنر تئاتر روبه‌رو و در رسانه‌های داخلی کُردستان و ایران انعکاس گسترده داشت.

به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، تئاتر بی‌کلام و دیالوگ عزیز شنگال با هنرنمایی حدود ٧٠ تن در سال اصلی مجموعه تئاتر شهر در تهران به روی صحنه رفت.

این نمایش هنری اثر کارگردان کُرد قطب‌الدین صادقی است.

وی هدف از اجرای عزیز شنگال را نمایش \"اعتراض به مظلومیت زنان و کودکان کُردستان عراق و سوریه در جنگ با شبه‌نظامیان داعش\" عنوان کرد.

صادقی در گفتگو با هنرآنلاین، عزیز شنگال را عاطفی و زیباشناسانه توصیف کرد و گفت: در واقع من نمی‌توانم شاهد چنین فاجعه‌ای که هم ضد دین و هم ضد انسانیت است باشم اما با آن مقابله نکنم.

در تئاتر یادشده که در سی و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر اجراء گردید علاوه بر حضور حدود ٧٠ هنرمند دختر و پسر، پرفورمنس بشکه‌های نفت نقش مهمی در روند نمایش داشته و برای همین در زمان حرکت و در بخش‌هایی از اجرا به شکل آویزان از سقف تالار اصلی تئاتر شهر نمایان بود.

یکی از شهروندانی که به دیدن نمایش رفته بود، می نویسد: فراوانی جمعیت در جلوی گیشه همهمه ی زیادی درست کرده بود و بلیط های سبز رنگ بیست هزار تومانی نمایش نیز٬خبر از یک کار با اهمیت میداد.نواختن موزیک و ملودی کُردی \"له مه فه رمانه هاوار ها‌وار له مه فه رمانه\" و \"کابوکه لی لی لی و کابوکه لی لی لی\" مخاطبان را به واقعیت مظلومیت کُردها نزدیک تر می‌کرد.

مشاور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد دولت روحانی درباره این نمایش گفته است: \"با این نمایش توانستیم به بهترین شکل ممکن مظلومیت مردم کُرد در برابر جنایات داعش را به تصویر بکشیم و من از عوامل این نمایش که اثری بسیار زیبا و تاثیر گذار را به مخاطب ارائه کردند، صمیمانه قدردانی می‌کنم. آقای صادقی به راستی امروز ثابت کرد که نقش هنرمندان تئاتر در رخدادهای جهانی بسیار مهم و با اهمیت است\".

\"عزیز شنگال\" یک روایت مستند است و داستان زندگی پسری به نام عزیز است که در جنگ خانمانسوز شنگال گم می‌شود و به مدت ٤،٥ روز کسی نمی‌داند در چه وضعیتی به سر برده. او کوه به کوه و صحرا به صحرا سرگردان بوده تا بالاخره به منطقه کُردنشین سوریه می‌رسد. اما وقتی او را پیدا می‌کنند در کمال حیرت می‌بینند که به دلیل ترس و وحشت تنهایی آن کودک با چشمان کاملاً باز و بدون پلک زدن هیچ جایی را نمی‌دیده. در واقع نه گریه می‌کرده و نه فریادی می‌زده و نه حتی درخواست چیزی را داشته و به دلیل تنهایی و ترس از بیابان و گرمای شدید و تشنگی و گرسنگی بینایی‌اش را از دست می‌دهد و سرانجام به دلیل عمق دردی که بر او گذشته از این جهان می‌رود. این در حالی است که کسی هم نمی‌داند که او از کجا آمده بود و پدر و مادرش که هستند. تنها خودش را عزیز معرفی کرده بود.

کارگردان عزیز شنگال درباره‌ی مشکلات اجرای نمایش، گفت: \"ابتدا قرار بود نمایش به صورت میدانی و محیطی برگزار شود که بعدها با پیشنهاد مسئولان به سالن تئاتر شهر انتقال یافت اما در آنجا نیز به دلیل فرسودگی امکانات سالن اصلی مجبور شدم ١٢٠ اسلاید شاعرانه و سوررئالیستی را که برای نمایش انتخاب شده بود، حذف و همچنین میزانسن یکی از صحنه‌های نمایش را که قرار بوده عروس داستان از ارتفاع بالای صحنه به سمت پایین بیاید تغییر دهم\".

نمایش \"عزیز شنگال\" چهارشنبه ٨ بهمن‌ماه در قالب جشنواره تئاتر فجر در بخش مهمان جشنواره در دو نوبت در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر به روی صحنه رفته بود.