فیروز موسی‌لو، سرگذشتی از دادرسی تا اعدام مخفیانه و ناعادلانه

16:07 - 11 مهر 1401

در ۳۰ خردادماه ۱۴۰۱ حکم اعدام فیروز موسی‌لو، زندانی سیاسی کُرد در سکوت خبری در زندان مرکزی ارومیه اجرا شد. رسیدگی به پرونده این زندانی سیاسی و روند بسیار ناعادلانه آن نیز به اندازه اجرای حکم اعدامش مخفیانه و ناعادلانه بود.

او از جمله زندانیان سیاسی بود که با وجود بارها اعتصاب غذا، وادارشدن به بازسازی صحنه‌های اتهامات وارده و پرونده‌سازی اطلاعات سپاه علیه او، رسیدگی به پرونده و وضعیتش در بی‌خبری کامل اتفاق افتاد و اجرای اعدامش نیز در سکوت خبری انجام گرفت.

کُردپا در این گزارش در گفت‌وگو با یکی از نزدیکان این زندانی سیاسی کُرد، درباره او بیشتر میگوید. ضمن اینکه اذعان می‌دارد زندانیان سیاسی مانند فیروز موسی‌لو که روند دادرسی ناعادلانه پرونده‌شان در سکوت خبری به‌دلیل تبعیض طبقاتی مضاعف‌تر اتفاق می‌افتد، پرونده‌سازی و اعدام او نیز می‌تواند برای جمهوری اسلامی بسیار کم هزینه‌تر باشد.

درباره فیروز موسی‌لو؛

فیروز موسی‌لو، فرزند حمایل و قادر، در مورخه ١٣٧١/٢/١ در روستای «حبشه‌ سفلی» از توابع منطقه قطور خوی زاده شد، او تا کلاس چهارم ابتدایی به تحصیل ادامه داده و پس از آن مشغول فرش بافی و سپس در شهر مشغول کار صافکاری ماشین بوده است.

او در سال ۱۳۹۲ به حزب کارگران کردستان (پ‌.ک‌.ک) می‌پیوندد و در مورخه ١٣٩٨/٤/١٥ پس از هماهنگی با خانواده‌اش با دریافت اماننامه از پادگان بروجرد سپاه پاسدارن در خیابان وحدت ارومیه و تحویل آن به سپاه سردشت وارد ایران می‌شود.

بازداشت فیروز موسی‌لو؛

آقای موسی‌لو پس از آنکه در مرز سردشت از سوی خانواده‌اش تحویل گرفته می‌شود، توسط نیروهای اطلاعات سپاه در سردشت بازداشت و بعد از ۱۰ روز به بازداشتگاه المهدی اطلاعات سپاه در ارومیه منتقل شد.

او به ‌مدت ۹۰ روز در بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیه تحت بازجویی بوده و در این مدت هشت بار با خانواده ملاقات و تماس تلفنی داشته است. در این مدت و پس از ۴۰ روز قاضی «حسینی» قاضی دادگاه انقلاب سردشت برای آزادی موقت او درخواست وثیقه کرده بود، اما در ادامه از پذیرش آن خودداری کرده است.

او در تمام این مدت از دسترسی به وکیل محروم بوده است.

براساس دادنامه فرجام‌خواهی آقای موسی‌لو به تاریخ ١٤٠٠/٩/٢٢، در بازداشتگاه اطلاعات سپاه از فیروز موسی‌لو خواسته شد در صورت قبول حضور در برخی از ماموریت و درگیری‌های حزب کارگران کردستان او به خانه باز می‌گردد، اما این پذیرش قبول اعترافات در دادگاه و در صدور حکم اعدام علیه او استفاده شد. این درحالیست که به گفته یکی از نزدیکان آقای موسی‌لو او در مدت زمان عضویت در حزب کارگران کردستان تنها به آشپزی کردن مشغول بوده است و در هیچ درگیری و ماموریتی شرکت نداشته است.

آقای موسی‌لو بعد از ۳ ماه بازداشت در بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیه طی تماسی به خانواده خود اطلاع داده که به زندان ارومیه منتقل شده است و در بند زندانیان سیاسی نگهداری می‌شود و خانواده توانسته بودند بعد از یک ماه چندین بار با وی ملاقات داشته باشند.

او در زندان ارومیه شش بار درخواست مرخصی کرده بود، همچنین شش بار دست به اعتصاب غذا زده بوده اما هیچ پاسخی دریافت نکرده بود.

حکم دادگاه فیروز موسی‌لو؛

٢٠ تیرماه ١٤٠٠ شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه فیروز موسی‌لو را به اتهام "عضویت در پ.ک.ک، اقدام مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و محاربه از طریق مشارکت در نهب و غارت با اجتماع بیش از سه نفر به قصد مقابله با نظام" به اعدام در زندان مرکزی ارومیه از طریق به دارآویختن محکوم و شعبه نهم دیوان عالی کشور با استناد به بند الف ماده ٤٦٩ قانون آیین دادرسی کیفری ضمن رد اعتراض، دادنامه صادره دادگاه بدوی را تأیید کرده بود.

این زندانی سیاسی در ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ بدون اطلاع خانواده در زندان ارومیه اعدام شد. به گفته یکی از نزدیکان او؛ آنها خبر اعدامش را از رسانه‌های کُردی دیده‌اند و تنها از سه ماه قبل می‌دانستند که حکم اعدامش قطعی شده است. همچنین وکیل تسخیری او اعدامش را از خانواده پنهان کرده بود. حتی بعد از اعدام آقای موسی‌لو هیچ کس با خانواده او تماس نگرفته و خانواده بعد از مراجعه به دادگاه انقلاب ارومیه و از طریق قاضی مجیدی که پرونده آقای موسی‌لو را برعهده داشته فهمیده‌اند که او اعدام شده است.

درخواست تحویل و حتی نشان‌دادن جنازه آقای موسی‌لو به خانواده‌اش نیز رد شد و تنها دو روز قبل از اعدام طی تماسی به خانواده گفته شده که او به مکان نامعلومی منتقل شده و آنها متوجه شده‌اند اعدام او در ساعت ۱ بامداد به مدت ۲۰ دقیقه انجام گرفته است.

اکنون درخواست این خانواده دانستن محل دفن و مزار فیروز موسی‌لو است. آنها می‌گویند؛‌ «علی‌رغم اماننامه فیروز اعدام شد . چرا آنها از جنازه فیروز می‌ترسند؟ چرا آن را تحویل نمی‌دهد؟ ما می‌خواهیم مزار و جناز او را ببینم».