فرماسیون تخریب گورستان‌ها در ایران

16:58 - 3 مهر 1398
Unknown Author

احسن حسن پور و ش.ل

وکلای دادگستری

فاشیسم حتی به مردگان رحم نمی‌کند .این عبارت، توصیفی پست مدرنیستی از فاشیسم است که می‌تواند بهترین توصیف برای دولت ایرانی باشد، فاشیسمی که حتی به مردگان رحم نمی‌کند.

دولت ایرانی در شکل کلاسیک خود  (سلسله‌های سلطنتی) تا دولت مدرن (سلطنت مشروطه و جمهوری آخوندی )، ماهیتا یک گروه مافیایی بوده است که جز تامین منافع گروه مافیایی، هیچ هدفی نداشته است و در راه تامین منافع و بقای مافیا، هدف استفاده از هر نوع  وسیله‌ای را توجیه کرده است. این دولت نه هیچ گاه تابع عقلانیت مدرنیستی بوده است نه هیچگاه یک دولت ایدئولوژیک بوده است.

 جوهر دولت ایرانی، ابزاری در خدمت منافع  گروه مافیایی است که گاه به شکل عریان در تاریخ نمایان شده است

و گاه به شکل  دولت مدرن همان گروه مافیایی در پوشش نهادهای سیاسی و دموکراسی صوری و تقلبی به حیات خود ادامه است.

دگرستیزی به عنوان یک سیاست ثابت در تمامی اشکال دولت ایرانی از سلسله‌های سلطنتی تا جمهوری آخوندی استمرار داشته است. دولت ایرانی همواره اغیار گفتمانی خود را شناسایی، دسته بندی ،آسمیله، سرکوب، طرد و حذف کرده است. طرد و حذفی که به هیچ چهارچوبی محدود نبوده است و حتی به نمادها و نشان‌ها نیز رحم نکرده است و درصدد حذف و محو آنها برآمده است. گورستان از جمله این نمادها و نشان‌ها است .

۲-مرده سوزی، مرده خواری، تخریب گورستان‌ها در هر دو سنت سیاسی پارسی  و حاکمان به ظاهر اسلامی دارای سابقه تاریخی می‌باشد. پادشاهان ایرانی در هتک حرمت جسد ، مثله کردن و ...به هیچ حدود اخلاقی مقید نبوده‌اند . در سنت حاکمان اسلامی نیز تنها قبر مسلمان دارای حرمت می‌باشد که امری سلیقه‌ای و مستعد تفسیر است.  از لحاظ تاریخی  خلیفه سوم در قبرستان یهودیان دفن شده است که نوعی بی حرمتی و هتک حرمت می‌باشد .

همین سنت مرده خواری و مرده سوزی و تخریب گورستان‌ها از دولت‌های کلاسیک به دولت مدرن منتقل شده است و دولت مدرن ایرانی در این سنت تجدید نظری اومانیستی، انسان گرایانه و انتقادی نداشته و همچنان آن را به عنوان یک سنت مشروع سیاسی، لازم و حیاتی حفظ کرده است اما دولت مدرن ایرانی در اجرای این سنت با یک مشکل جدید مواجه شده است و آن هم مسئولیت بین المللی دولت، التزام به رعایت حقوق بشر و التزام به رعایت حقوق اقلیت‌های اتنیکی، زبانی و مذهبی می‌باشد.

تخریب گورستان‌ها امروزه به عنوان یک جنایت، موجب مسئولیت بین المللی دولت و حق دادخواهی و مطالبه خسارت و تقاضای اجرای مجازات عاملین را برای قربانیان به همراه می‌آورد.

جمهوری اسلامی برای اینکه بتواند همزمان سنت مرده خواری و مرده سوزی و تخریب گورستان‌ها را در شکل جدید و مدرن خود ادامه دهد اما در عین حال اسناد و مدارک و شواهد و دلایل کافی برای انتساب عمل مجرمانه به وی و احراز مسئولیت حقوقی و کیفری وجود نداشته باشد از شکل‌ها و فرماسیون‌های جدیدی استفاده کرده است که تاکنون به طور ویژه و مستقل مورد توجه قرار نگرفته است.

یکی از سیاست‌های جمهوری اسلامی تخریب آرامگاه و گورستان شخصیت‌های مخالف نظام می‌باشد که در این مورد برای آنکه بتواند هم گور یا گورستان خاصی را تخریب کند و در عین حال انتساب عنوان مجرمانه به دولت ممکن نباشد از گروه‌های فشار و لباس شخصی‌ها استفاده کرده است به همین جهت همواره اخباری منتشر می‌شود که سنگ قبر اشخاصی مانند احمد شاملو و گلشیری و ...تخریب شد. این تخریب‌ها در شکلی خودسرانه و همراه با سکوت دولت انجام می‌گیرد حال آنکه هرکسی کمترین شناختی از ارگانیسم قدرت در ایران داشته باشد به خوبی می‌داند که چنین اعمالی خارج از اقتدار دولت واقع نمی‌شود بلکه امری سیستماتیک است و با حمایت ضمنی دولت واقع می‌شود.

جمهوری اسلامی همواره مانع برگزاری  سالگردها و بزرگداشت شخصیت‌های که در گورستان ظهیرالدوله دفن شده‌اند گردیده است در این مورد خاص نیز جمهوری اسلامی این سیاست مرده ستیزی را در یک قالب و فرماسیون حقوقی اعمال کرده است و مدعی شده است که چون آرامگاه ظهیرالدوله ملک شخصی یا وقفی می‌باشد عدم برگزاری این مراسم‌ها به دلیل عدم موافقت مالک یا متولی موقوفه می‌باشد و سیاست مرده ستیزی خود را در این پوشش اعمال کرده است.

تخریب گورستان بهاییان در ایران نیز یکی از سیاست‌های مرده ستیزی در جمهوری اسلامی می‌باشد که از مصادیق جنایت علیه بشریت می‌باشد و یک شکل از نسل کشی می باشد. در این مورد نیز جمهوری اسلامی برای آنکه بتواند سیاست مرده ستیزی خود را انجام دهد و در عین حال از مسئولیت مبرا باشد و جرمی به وی منتسب نشود، این سیاست را در شکل حقوقی اعمال نموده است یک نمونه قابل ذکر تخریب گورستان بهاییان در روستای حسن آباد سنندج می‌باشد. در این کیس ظاهرا اداره منابع طبیعی دعوی حقوقی علیه یک شهروند بهائی اقامه نموده است و مدعی گردیده که در اراضی ملی برخلاف قانون و بدون مجوز غسالخانه بنا شده است .دادگاه بدون توجه به دلایل و مدافعات خواندگان حکم به تخریب غسالخانه صادر نموده است و رای توسط واحد اجرای احکام اجرا شده و گورستان بهاییان تخریب گردید در این مورد نیز سیاست مرده ستیزی در یک قالب و پوشش حقوقی اعمال شده است که اثبات سیاست مرده ستیزی با توجه به این شیوه خاص حقوقی و فقدان دلایل و شواهد امری صعب و دشوار می‌باشد.

جمهوری اسلامی سیاست مرده ستیزی خود را متوجه گورستان اهل سنت نیز نموده است شکل و قالبی که جمهوری اسلامی از آن استفاده می کند استناد به ضوابط شهرسازی و حفظ سلامت شهروندان و جلوگیری از آلودگی و ورود ضرر به بهداشت عمومی می‌باشد. در تخریب گورستان مردمان اهل سنت معمولا استناد شده است که این گورستان‌ها حداقل فاصله از شهر ها را رعایت نکرده اند یا آنکه مدت زمانی که یک آرامگاه باید حفظ شود سی سال است یا آنکه حفظ یا توسعه گورستان باعث ورود ضرر و آلودگی و تهدید علیه بهداشت می‌باشد به تخریب گورستان اهل سنت اقدام نموده است. قرینه ای که ثابت می‌کند در این مورد سیاست مرده ستیزی در یک قالب و فرم حقوقی اعمال شده است استاندارد دوگانه ی نظام می باشد. جمهوری اسلامی آرامگاه شیعیان و آرامگاه کشته شدگان خود را که دارای مشکلات قانونی بوده اند به شکل های مختلف با صدور مجوزهای خاص حفظ کرده است و مانع از تخریب این گورها و گورستان‌ها شده است اما قانون و ضوابط را بر مردمان اهل سنت و حقوق فرهنگی آنان با شدت و جدیت اجرا کرده است .


نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.