سکوت مسئولان دولتی نسبت به علل اصلی وقوع فاجعه زیست محیطی احواز
14:51 - 1 اسفند 1393
Unknown Author
مهدی هاشمی
در اظهارات روزهای اخیر مسئولان دولت ایران، چه آنهایی که در پشت کوههای زاگرس نشسته و چه آنهایی که در روزهای اخیر به اقلیم احواز سفر کردهاند، عباراتی مبهم نظیر خشکسالی، بیآبی، استفاده مفرط از آبها در صنعت و عدم رعایت حق آبه محیط زیست دیده میشود، اما تاکنون هیچ حرفی از علل اصلی بروز این فاجعه بزرگ به زبان مسئولی نیامده است! براستی چرا؟
اقلیم احواز همواره طی دهههای گذشته در مراحل مختلفی دچار خشکسالی شده است، اما نه آمارهای رسمی با قدمت حدود ٦٠ سال از وجود چنین طوفانهای شن خبر داده و نه حافظه جمعی ساکنان اصلی اقلیم احواز. براساس آمارهای رسمی تا نیمه اول دهه هفتاد شمسی، معدل سالانه تعداد روزهای همراه با گرد و غبار در حدود ٦٠ روز و غلظت آن کمتر از یک دهم غلظت طوفانهای شن در سالهای اخیر، بوده است.
خشکسالی به خودی خود ریشه و علت طوفانهای شن احواز نیست و گرچه در برخی سالها خشکسالی رخ میدهد اما طبیعت قدرت مقاومت در برابر خشکسالیهای موقت را دارد. آنچه در سه اخیر رخ داده است اجرا شدن طرحهایی است که سبب خشک شدن اقلیم احواز شده است.
بیش از ٤٠ سد بر حوزههای آبریز کارون، کرخه و جراحی ساخته شده است و تنها ١٠ درصد آورد این رودخانهها وارد اقلیم احواز میشود. شعار \"نباید اجازه دهیم آبهای شیرین به خلیج بریزد\" از دوران پس از جنگ ایران و عراق تاکنون بر سر زبان مرکزگراها است. مسئولان استان اصفهان با خریداری چندین دستگاه حفاری در کوه، با اخذ مجوز حفاری از دولت مرکزی و حتی در برخی موارد بدون اخذ مجوز و بصورت مخفیانه، اقدام به حفاری تونل کرده و آب رودخانههای احواز را به فلات مرکزی منتقل کردهاند. مسئولان استان اصفهان با تغییر مرز اداری استان اصفهان و با تصرف بخشی از حوزه آبریز کارون بزرگ در ضمن مرزهای اداری این استان، پیروزمندانه اعلام میکنند که آب استان اصفهان را از گوشهای از این استان به گوشه دیگر آن انتقال دادهاند! اینان خود را فارق از پذیرش قانون طبیعت و قوانین بینالمللی درباره آبهای مشترک میدانند و با تکیه بر سلطه دولت مرکزی بر اقالیم غیرفارس، حق طبیعت و حق نسلهای حال و آینده ملل تحت ستم دولت مرکزی ایران را پایمال ساخته و جان این بیگناهان را فدای افزایش سودهی صنعت و محصولات کشاورزی در فلات مرکزنشینان میسازند.
دولت ایران به چند دلیل حرف از علل اصلی فاجعه کنونی بر زیان نمیآورد:
- طرحهایی نظیر سدسازی و انتقال آب بواسطه حفاری تونل به فلات مرکزی ایران، سیاستهای استراتژیکی هستند که دولت ایران آنها را طراحی کرده و جهت اجرای آنها میلیاردها دلار خرج کرده است.
- طرحهای ویرانگر طبیعت که همان طرحهای نیشکر هستند طرحهایی کاملا امنیتی هستند که به منظور تغییر بافت جمعیتی اقلیم احواز اجرا شدهاند. تاسیس این طرحها که با وجود مخالفت مدافعان محیط زیست صورت گرفته بود با تصمیم قطعی سیاستگذاران نظام اجرا شده است.
- به اعتراف مقتدایی استاندار اقلیم احواز در روزهای گذشته، وی گفته است که استخراج نفت از میدان آزادگان مستلزم خشکاندن هور (تالاب) العظیم است. تالاب العظیم که بیش از ١٢٠٠ کیلومتر مربع آن در اقلیم احواز واقع است و مابقی آن در خاک عراق، بواسطه شرکت نفت بشکل کامل خشک شده است. عکسهای ماهوارهای و همچنین فیلمهای ویدیویی بارها نشان داده است که این تالاب منشاء اصلی طوفاهای شن است. همچنین سه رودخانه کرخه در اقلیم احواز و میمه و دویریج در استان ایلام که به این تالاب میریزند، بواسطه سدسازیهای دولت به شکل کامل خشک شدهاند.
- دشت وسیع واقع در میان شهرهای عبادان، معشور و احواز و همچنین هور فلاحیه بدلیل خشک شدن رودخانههای کارون و جراحی بواسطه سدسازی خشک شده و به منشاء طوفانهای شن طی سالهای اخیر تبدیل شدهاند.
علاوه براین اینکه سیاستهای استراتژیک دولت مرکزی علت وقوع بحران فعلی در احواز است، سیاستهای آبی دولت ایران در قبال رودخانههای مشترک با عراق با مسئله برطرف ساختن مشکل ریزگردها در این کشور همسایه کاملا در تعارض است. رهبر جمهوری اسلامی ایران در سند اخیر چشمانداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران، سیاست دولت در قبال آبهای مشترک را چنین تعیین میکند:
\"توجه به ارزشهای اقتصادی، امنیتی، سیاسی و زیست محیطی آب در استحصال، عرضه، نگهداری و مصرف آن.
مهار آبهایی که از کشور خارج میشود و اولویت استفاده از منابع آبهای مشترک\"
براساس این توصیههای رهبر جمهوری اسلامی محیط زیست در آخرین رده استفاده از آب مورد توجه قرار میگیرد و در عمل زمانی که مسئله به مصادره آبها به سود مرکزنشینان مربوط میشود، تبعیض نهادینه شده در سیستم حکومتی ایران هیچ جایی برای رعایت حق محیط زیست باقی نگذاشته است.
در زمینه استفاده امنیتی ایران از آبها، درسال ۱۹۷۵ میلادی ایران جهت پذیرش مذاکره با عراق برسر منابع آبی مشترک، این پیش شرط که تمام اختلافات مرزی و امنیتی بین دو کشور نظیر حمایت عراق از \"جبهه آزادی بخش احواز\" همزمان درکنار مشکل آبهای مرزی به عنوان یک بسته مورد مذاکره قرار گیرد، مطرح کرد. باپذیرش این شرط از سوی عراق، عهدنامه سال ۱۹۷۵ بین ایران و عراق در الجزایر منعقد شد.
عهدنامه سال ۱۹۷۵ ایران با عراق شامل یک عهدنامه، یک الحاقیه، ۳ پروتوکل و ۴ توافقنامه است. تنها یک توافقنامه به مسئله آبهای مرزی اختصاص داشته است و مابقی مربوط به مسائل مرزی و امنیتی بود.
در سالهای اخیر و در دوره پس از اشغال عراق توسط آمریکا، مسئولان ایرانی در دیدار با مسئولان دولت عراق جدید حل شدن مسئله خشک شدن رودخانههای مشترک دو کشور را منوط به برطرف شدن نکات زیر دانستهاند:
- پایان دادن به حضور نیروهای کُرد ایرانی در خاک عراق
- پایان دادن به حضور نیروهای مجاهدین خلق درخاک عراق
- خارج شدن نیروهای آمریکایی از عراق و لغو تمامی موافقتنامههای امنیتی و نظامی با آمریکا از سوی عراق، به دلیل این که این توافقنامهها برضد امنیت ملی ایران هستند.
- عدم مخالفت با رویکرد سیاسی ایران در عراق و پذیرش حضور ایران در عرصه سیاسی عراق
- تامین تمامی منافع تجاری، سیاسی، امنیتی و توریستی ایران در عراق در مقابله با طرحهای دیگر قدرتهای منطقه
براساس این شواهد و همچنین درنظر گرفتن این حقیقت که عراق از خود هیچ رودخانهای ندارد و سرچشمه آبهای جاری در این کشور ایران و ترکیه هستند، این عراق است که بارها از این خواسته است تا از بستن آب رودخانههای مرزی بر روی این کشور دست بردارد.
خلاصه، کشوری که حاکمان آن مسلح به ایدئولوژی مذهبی و قومی هستند و با کنترل آبهای جاری در غرب کشور سعی در بهره برداری امنیتی از این آبها دارند، از درک این نکته که محیط زیست مرز سیاسی نمیشناسد فاصله زیادی دارد. اگر دولت ایران ١٣ رودخانه مرزی با عراق را خشک کند و نقش اساسی در خشکاندن بخش شرقی عراق و همچنین خشک شدن تالاب الحویزه در خاک عراق دارد؛ خاکی که از این سیاستها برمیخیزد مرز سیاسی نمیشناسد و تا مرز خفه کردن مسئولان دولت ایران نیز پیش میرود.
آنچه روشن است براساس این شواهد، اظهارات مسئولان دولتی ایران درباره خارجی بودن منشاء طوفانهای شن تنها به منظور شانه خالی کردن از مسئولیت فاجعهای است که بواسطه سیاستهای امنیتی خود رقم زدهاند. طبیعی است که از علل چنین فاجعهای سخن به میان نخواهد آورد.
این نوشته منعکسکننده نظر رسمی آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
در اظهارات روزهای اخیر مسئولان دولت ایران، چه آنهایی که در پشت کوههای زاگرس نشسته و چه آنهایی که در روزهای اخیر به اقلیم احواز سفر کردهاند، عباراتی مبهم نظیر خشکسالی، بیآبی، استفاده مفرط از آبها در صنعت و عدم رعایت حق آبه محیط زیست دیده میشود، اما تاکنون هیچ حرفی از علل اصلی بروز این فاجعه بزرگ به زبان مسئولی نیامده است! براستی چرا؟
اقلیم احواز همواره طی دهههای گذشته در مراحل مختلفی دچار خشکسالی شده است، اما نه آمارهای رسمی با قدمت حدود ٦٠ سال از وجود چنین طوفانهای شن خبر داده و نه حافظه جمعی ساکنان اصلی اقلیم احواز. براساس آمارهای رسمی تا نیمه اول دهه هفتاد شمسی، معدل سالانه تعداد روزهای همراه با گرد و غبار در حدود ٦٠ روز و غلظت آن کمتر از یک دهم غلظت طوفانهای شن در سالهای اخیر، بوده است.
خشکسالی به خودی خود ریشه و علت طوفانهای شن احواز نیست و گرچه در برخی سالها خشکسالی رخ میدهد اما طبیعت قدرت مقاومت در برابر خشکسالیهای موقت را دارد. آنچه در سه اخیر رخ داده است اجرا شدن طرحهایی است که سبب خشک شدن اقلیم احواز شده است.
بیش از ٤٠ سد بر حوزههای آبریز کارون، کرخه و جراحی ساخته شده است و تنها ١٠ درصد آورد این رودخانهها وارد اقلیم احواز میشود. شعار \"نباید اجازه دهیم آبهای شیرین به خلیج بریزد\" از دوران پس از جنگ ایران و عراق تاکنون بر سر زبان مرکزگراها است. مسئولان استان اصفهان با خریداری چندین دستگاه حفاری در کوه، با اخذ مجوز حفاری از دولت مرکزی و حتی در برخی موارد بدون اخذ مجوز و بصورت مخفیانه، اقدام به حفاری تونل کرده و آب رودخانههای احواز را به فلات مرکزی منتقل کردهاند. مسئولان استان اصفهان با تغییر مرز اداری استان اصفهان و با تصرف بخشی از حوزه آبریز کارون بزرگ در ضمن مرزهای اداری این استان، پیروزمندانه اعلام میکنند که آب استان اصفهان را از گوشهای از این استان به گوشه دیگر آن انتقال دادهاند! اینان خود را فارق از پذیرش قانون طبیعت و قوانین بینالمللی درباره آبهای مشترک میدانند و با تکیه بر سلطه دولت مرکزی بر اقالیم غیرفارس، حق طبیعت و حق نسلهای حال و آینده ملل تحت ستم دولت مرکزی ایران را پایمال ساخته و جان این بیگناهان را فدای افزایش سودهی صنعت و محصولات کشاورزی در فلات مرکزنشینان میسازند.
دولت ایران به چند دلیل حرف از علل اصلی فاجعه کنونی بر زیان نمیآورد:
- طرحهایی نظیر سدسازی و انتقال آب بواسطه حفاری تونل به فلات مرکزی ایران، سیاستهای استراتژیکی هستند که دولت ایران آنها را طراحی کرده و جهت اجرای آنها میلیاردها دلار خرج کرده است.
- طرحهای ویرانگر طبیعت که همان طرحهای نیشکر هستند طرحهایی کاملا امنیتی هستند که به منظور تغییر بافت جمعیتی اقلیم احواز اجرا شدهاند. تاسیس این طرحها که با وجود مخالفت مدافعان محیط زیست صورت گرفته بود با تصمیم قطعی سیاستگذاران نظام اجرا شده است.
- به اعتراف مقتدایی استاندار اقلیم احواز در روزهای گذشته، وی گفته است که استخراج نفت از میدان آزادگان مستلزم خشکاندن هور (تالاب) العظیم است. تالاب العظیم که بیش از ١٢٠٠ کیلومتر مربع آن در اقلیم احواز واقع است و مابقی آن در خاک عراق، بواسطه شرکت نفت بشکل کامل خشک شده است. عکسهای ماهوارهای و همچنین فیلمهای ویدیویی بارها نشان داده است که این تالاب منشاء اصلی طوفاهای شن است. همچنین سه رودخانه کرخه در اقلیم احواز و میمه و دویریج در استان ایلام که به این تالاب میریزند، بواسطه سدسازیهای دولت به شکل کامل خشک شدهاند.
- دشت وسیع واقع در میان شهرهای عبادان، معشور و احواز و همچنین هور فلاحیه بدلیل خشک شدن رودخانههای کارون و جراحی بواسطه سدسازی خشک شده و به منشاء طوفانهای شن طی سالهای اخیر تبدیل شدهاند.
علاوه براین اینکه سیاستهای استراتژیک دولت مرکزی علت وقوع بحران فعلی در احواز است، سیاستهای آبی دولت ایران در قبال رودخانههای مشترک با عراق با مسئله برطرف ساختن مشکل ریزگردها در این کشور همسایه کاملا در تعارض است. رهبر جمهوری اسلامی ایران در سند اخیر چشمانداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران، سیاست دولت در قبال آبهای مشترک را چنین تعیین میکند:
\"توجه به ارزشهای اقتصادی، امنیتی، سیاسی و زیست محیطی آب در استحصال، عرضه، نگهداری و مصرف آن.
مهار آبهایی که از کشور خارج میشود و اولویت استفاده از منابع آبهای مشترک\"
براساس این توصیههای رهبر جمهوری اسلامی محیط زیست در آخرین رده استفاده از آب مورد توجه قرار میگیرد و در عمل زمانی که مسئله به مصادره آبها به سود مرکزنشینان مربوط میشود، تبعیض نهادینه شده در سیستم حکومتی ایران هیچ جایی برای رعایت حق محیط زیست باقی نگذاشته است.
در زمینه استفاده امنیتی ایران از آبها، درسال ۱۹۷۵ میلادی ایران جهت پذیرش مذاکره با عراق برسر منابع آبی مشترک، این پیش شرط که تمام اختلافات مرزی و امنیتی بین دو کشور نظیر حمایت عراق از \"جبهه آزادی بخش احواز\" همزمان درکنار مشکل آبهای مرزی به عنوان یک بسته مورد مذاکره قرار گیرد، مطرح کرد. باپذیرش این شرط از سوی عراق، عهدنامه سال ۱۹۷۵ بین ایران و عراق در الجزایر منعقد شد.
عهدنامه سال ۱۹۷۵ ایران با عراق شامل یک عهدنامه، یک الحاقیه، ۳ پروتوکل و ۴ توافقنامه است. تنها یک توافقنامه به مسئله آبهای مرزی اختصاص داشته است و مابقی مربوط به مسائل مرزی و امنیتی بود.
در سالهای اخیر و در دوره پس از اشغال عراق توسط آمریکا، مسئولان ایرانی در دیدار با مسئولان دولت عراق جدید حل شدن مسئله خشک شدن رودخانههای مشترک دو کشور را منوط به برطرف شدن نکات زیر دانستهاند:
- پایان دادن به حضور نیروهای کُرد ایرانی در خاک عراق
- پایان دادن به حضور نیروهای مجاهدین خلق درخاک عراق
- خارج شدن نیروهای آمریکایی از عراق و لغو تمامی موافقتنامههای امنیتی و نظامی با آمریکا از سوی عراق، به دلیل این که این توافقنامهها برضد امنیت ملی ایران هستند.
- عدم مخالفت با رویکرد سیاسی ایران در عراق و پذیرش حضور ایران در عرصه سیاسی عراق
- تامین تمامی منافع تجاری، سیاسی، امنیتی و توریستی ایران در عراق در مقابله با طرحهای دیگر قدرتهای منطقه
براساس این شواهد و همچنین درنظر گرفتن این حقیقت که عراق از خود هیچ رودخانهای ندارد و سرچشمه آبهای جاری در این کشور ایران و ترکیه هستند، این عراق است که بارها از این خواسته است تا از بستن آب رودخانههای مرزی بر روی این کشور دست بردارد.
خلاصه، کشوری که حاکمان آن مسلح به ایدئولوژی مذهبی و قومی هستند و با کنترل آبهای جاری در غرب کشور سعی در بهره برداری امنیتی از این آبها دارند، از درک این نکته که محیط زیست مرز سیاسی نمیشناسد فاصله زیادی دارد. اگر دولت ایران ١٣ رودخانه مرزی با عراق را خشک کند و نقش اساسی در خشکاندن بخش شرقی عراق و همچنین خشک شدن تالاب الحویزه در خاک عراق دارد؛ خاکی که از این سیاستها برمیخیزد مرز سیاسی نمیشناسد و تا مرز خفه کردن مسئولان دولت ایران نیز پیش میرود.
آنچه روشن است براساس این شواهد، اظهارات مسئولان دولتی ایران درباره خارجی بودن منشاء طوفانهای شن تنها به منظور شانه خالی کردن از مسئولیت فاجعهای است که بواسطه سیاستهای امنیتی خود رقم زدهاند. طبیعی است که از علل چنین فاجعهای سخن به میان نخواهد آورد.
این نوشته منعکسکننده نظر رسمی آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.