سفری کوتاه به بعضی نقاط در محدوده استان ایلام

15:13 - 30 فروردین 1391
Unknown Author
دکتر محمد نقدی

مرثیه ای برای میراث های فرهنگی-تاریخی و طبیعی-گردشگری منطقه
سخن اول:
واقعیتی روشن است که مردمان غرب ایران و از جمله ایلام، اهل سفر و مخصوصا\" طبیعت گردی و کوهنوردی هستند. در ایام تعطیلات نوروزی این مقوله پررنگ تر می شود و این را می توان از برپایی چادرهایی در نقاط مختلف طبیعت و کوهستانهای منطقه و بخصوص استان ایلام دید که با امکانات اولیه گرمایشی و همچنین سیستم روشنایی و دیگر امکانات رفاهی اولیه و \"گاها مجهز\"، تقریبا نیم ماه را در دامان طبیعت بی نظیر منطقه همراه با خانواده بطور شبانه روزی اقامت دارند.

در نتیجه عدم تمایل بعضی از اطرافیان، امسال برخلاف رویة چند سال گذشته که ما نیز در میان کوههای \"مانشت\" و \"قلاره نگ\" در منطقة \"نام ته نگ\" کارزان\" از بخش \"شیروان\" چادر می زدیم این رویه دنبال نشد و بعد از کمی شور تصمیم گرفتیم که امسال سعی کنیم حداقل بعضی از نقاط تاریخی و طبیعی در محدودة استان ایلام اکنون را بگردیم و ببینیم. در طی رفتن و بازدید از این مناطق تاریخی و طبیعی، برای بنده نیز مانند بسیاری از افراد حساس و کنجکاو به پیرامون خود، حسرت و حرص و جوش از کم توجهی، عدم رسیدگی و بی برنامگی در بسیاری از چنین نقاطی، از لذت دیدار ها میکاست و اغلب ما را متاثر می نمود.

چند سال پیش بی برنامگی درخصوص مسافران ورودی به استان و از جمله اقامت آنها مشکلی بود که به وضوح برای بنده قابل رویت بود؛ مسافران نوروزی سرگردان برای رفتن به جایی برای استراحت بخصوص در شب- البته این تا حدودی معضل کل کشور هم هست ولی در جاههای کوچکتر بیشر ملموس است و می توان آنرا برای همیشه و همه فصل با ایجاد کمپ ها و اقامت گاههای با قیمت متعادل در مسیرهای مناسب بین راهی و در نقاط شهری رفع نمود. در طی 3-2 سال گذشته، در قالب یک طرح بە اصطلاح سراسری، چادرهایی مرکب از نیروهای انتظامی، هلال احمر، میراث فرهنگی و گردشگری و ... در مبادی ورودی شهرها و نقاط پرتردد، با توزیع بروشورهای راهنمای نقاط دیدنی و تاریخی هر شهرستان (شامل توصیفی از بعضی نقاط و آدرس کلی از آنها) و حتی اهدای کمک های اولیه به راهنمایی و کمک مسافران و گردشگران اقدام می کنند.

برپایی چادرهایی در قالب کمپ برای اسکان در موارد ضروری و کانتینرهای اقامتی و همچنین آماده کردن چند مدرسه در هر شهر و مرکز پر مراجعه توسط آموزش و پرورش از دیگر اقدامات قابل تحصین بخصوص امسال بود که جای تقدیر از عوامل و برنامه ریزان چنین کارهای وجود دارد. اما آنچه بیش از همه باعث افسوس آدم می شود، بطورخلاصه، رها کردن و بی توجهی تقریبا مطلق به آثار تاریخی منطقه و همچنین آثار طبیعی در کنار عدم آگاهی و اطلاعات کافی به گردشگران در مورد چنین آثاری است. در اغلب موارد حتی تابلوی راهنما، راه دسترسی مناسب و یا کوچکترین امکانات حفاظتی و یا رفاهی لازم دیگر در کنار این مکانها وجود ندارد، این در حالیست که در بعضی از بروشورهای توزیع شده و یا در سایت های خبری اینترنتی و یا سایتهای سازمانها و ادارت مربوطه، در مورد بعضی از مناطق و جاهها چند صفحه توضیح و توصیف تفصیلی داده شده است و از بالاترین مقامات تا پایینترین آنها آنچنان صحبت کرده اند که آدم فکر می کند که همه چیز عالی و هیچ مشکلی نیست اما در بسیاری موارد با مراجعه به چنین مکانهایی آدم در واقع با عکس گفتەهای آنان مواجه می شود!

غرب ایران به گواه اسناد و مدارک بدست آمده و همچنین واقعیت های موجود، یکی از قدیمی ترین سکونتگاههای بشر و مهد تمدنهای زیادی بوده است. کوهستانهای بی نظیر رشته کوههای زاگرس، زمینهای مساعد همراه با آب کافی و رودخانه های دایمی و هوای دلپذیر، بخصوص در بخشی از زاگرس شامل قسمت اعظم استان ایلام اکنون، بخشهای از استانهای کرمانشاه و لرستان همراه با شاخصه های برجسته دفاعی و نظامی، مزیت های بارزی برای زندگی، ساختن تمدنها و حکومتهای بوده است که اکنون نیز آثار آنها کم و بیش باقی مانده اند.

نیازی به گفتن نیست که تاریخ و میراث های فرهنگی، بطور اخص، اهمیتی سترگ در شناساندن و ماندگاری جوامع و افراد و حتی ترقی آنها دارند. می توان گفت که از مهمترین افتخار و سند هویتی هر ملتی تاریخ و تمدن و میراث های فرهنگی و گردشگری آن است و مردمانی که تاریخ و هویت ندارند، بی ربط نیست اگر بگوییم که در واقع هیچ ندارند! و در عمل مرده هستند. اما آنچه اکنون نمود دارد کم توجهی و یا ناآگاهی در چرایی توجه بیشتر به این چنین میراث های فرهنگی، باستانی و طبیعی است. این چنین کم محبتی ها به آثار باستانی و طبیعی منطقه، که بنده در ادامه مواردی از آنها را ذکر می کنم، از دید بنده و مسلما\" هر شخص کنجکاو و مسئول به تاریخ و هویتش قابل پذیرش نیست- و البته اگر کسی منکر چنین گفته های باشد می تواند عینا\" به آن جاهها مراجعه کند و یا بنده می توانم برای مواردی تصاویر مربوطه را ارائه دهم- ممکن است که نهادها و مسئولین مرتبط با چنین مواردی، دلایل خاص خود را داشته باشند. در هر‌صورت بنده امیدوارم بطور صریح در این موارد توضیح دهند شاید دلایلی نزد آنان موجود باشد که با تکیه بر آنها بتوان بی توجهی به این آثار تاریخی و طبیعی را توجیه کرد! و یا مسایل دیگر که برای امثال بنده ناروشن هستند.

در ادامه به عنوان نمونه های از آثار طبیعی و تاریخی منطقه، چند محل در شهرستانهای استان ایلام بجز شهرستان ایلام، را با کمی و کاستی ها و مشکلات پیرامون آنها ذکر می کنیم. شکی ندارم که آثار بیشمار دیگر منطقه نیز وضعیتی کم و بیش مشابه و حتی بدتری دارند- لازم بذکر است که می توان با مراجعه به اینترنت و از جمله سایت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان ایلام، تعدادی از این آثار که شناسایی و ثبت شده اند را مشاهده کرد.

بخش دوم:
در تقریبا\" 5 کیلومتری شهر \"صالح آباد\" و بارگاه \" خاص علی یا علی صالح\" ، غار معروف به \"زه ینه گان\" قرار دارد. روند بهسازی و رسیدگی به آرامگاه علی صالح و پیرامون آن سال به سال بهتر می شود. در راه رسیدن به این غار آبی طبیعی و زیبا، دو نکته تاسف بار وجود دارد. یکی 5 کیلومتر جاده خاکی اسف بار آن است که در گذر وسایل نقلیة سواری از آن چندین بار قسمت زیرین آنها با زمین برخورد می کند. بنده هم موافق این هستم که تا جای ممکن در منابع طبیعی عبور وسایل نقلیه کمتر باشد ولی در این مورد راه دسترسی تا حداقلی که باید با ماشین رفت نیز افتضاح است. فکر نمی کنم که این کار خیلی بزرگی باشد که حداقل تا محدوده نرسیده به رودخانه و غار یک تیغ لودر زده و شن ریزی شود. مورد دوم عدم وجود تابلوی راهنما است که بازدیدکنندگان حتی با پرس و جو از چندین نفر نیز ممکن است راه غار را نیابند! بجز یک تابلوی بسیار کوچک در شهر صالح آباد که با فلشی اشاره به غار نموده هیچ راهنمای دیگری نیست. چندین مورد وجود داشته و مطمئنا\" خواهد داشت که از محدوده غار عبور کرده و رودخانه و نی زار را بسمت عراق! پیموده اند بی آنکه غاری ببینند. آیا ساخت چند تابلو راهنما با ذکر مشخصاتی از غار روی آنها، بودجه چند صد میلیون تومانی می خواهد؟ با همراهان می گفتم اگر واقعا\" عیب نباشد خودم دو تابلو سفارش می دهم و نصب خواهم کرد!

در مسیر ایلام به مهران و در 15 کیلومتری شمال شرقی مهران، قلعه \"کونجیانچه م\'\" در حاشیه جاده و کنار رودخانه ای به همین نام وجود دارد. این اثر مربوط به دوره قاجار است و حدود سال 1287 شمسی ساخته شده است. بنظر می رسد که این قلعه، با کاربرد اقامتی- نظامی، در سال 1385 مرمت شده است. تنها راهنمای این قلعه تابلویی کوچک در کنار جاده است. متاسفانه ورود به این قلعه بی در و در واقع بی صاحب، آدم را فقط به تاسف وا می دارد. نه راهنمای ورودی و نه اثری از کسی! بجز یک مرد میانسال نفر که ابتداء فکر کردیم مسافری است که بساط استراحتش را در یکی از اتاقهای قلعه پهن کرده است. او گفت که برای این ایام تعطیلات توسط ارگانهای ذیربط به اینجا فرستاده شده است. یک پارچه نوشته جدید بر دیوار محوطه داخلی قلعه نصب شده بود با این مضمون که روشن کردن آتش، چادر زدن و ... در این محل ممنوع است. متاسفانه بی توجهی به این اثر ارزشمند که در نوع خود بی نظیر است حتی با وجود بازسازی آن، در همه بخشهای آن دیده می شود. هر کس به آنجا مراجعه نموده، یک یادگاری با ذغال یا ماژیک نوشته و اثری از خود بجا گذاشته است، قلعه ای که نه دری دارد که از آن محافظت کند و نه نگهبانی. در واقع به حال خود رها شده است تا در ایام مختلف جای موجودات مختلف باشد!

بد نیست که به تپه های قلاویزان در شهرستان مهران نیز اشاره کنیم. کوههای استراتژیک قلاقیران در جنگ با صدام نقش مهمی داشتند. یک نقطه ای به نام \"دیدگاه یا سنگر صدام\" در نقطة صفر مرزی ایران و عراق در جنوب شهر مهران قرار دارد. جاده های دسترسی به این محل، که اکنون پاسگاه \"گرمیشه\" (گه ر میشه) در آن قرار دارد، شنی و خوب است. راهنمایی و دسترسی به محل چندان مشکل نیست. معروف است که صدام از آن بازدید و حتی فرماندهی کرده است. نکته قابل توجه این سنگر قسمت زیر زمینی آن است که در واقع یک واحد مسکونی - نظامی کامل پیشرفته، مستحکم و قوی است که گفته می شود با یک تونل به شهر \"زرباطیه\" متصل می شده و از آن شهر نیز برق آنجا تامین می شده است. این واحد شامل بخشهای مختلف فرماندهی، دفاتر کاری، استراحتگاه، آشپزخانه و غداخوری، .. است.

بارگاه \"سید حسن\" در مهران نیز مانند دیگر اماکن مذهبی مورد توجه قرار گرفته است. وجود تعدادی واحد (در واقع اتاق) دائمی در کنار بارگاه، برای اسکان کسانی است که به هر علت بخو اهند شب را در آنجا بگذرانند، جالب توجه است.

غار \"هویر\" در روستای \"بیشه دراز\"، مرکز بخش \"اناران\" از توابع شهرستان دهلران، است که در 30 کیلومتری جاده دهلران به مهران قرار دارد. در این غار بر اثر رانش زمین بر یکی از سفره های زیرزمینی استخر زیبایی ایجاد شده است که در آن ماهی هم وجود دارد! روستای بیشه دراز تقریبا\" همان سبک قدیمی خود را (در کنار کم توجهی مسئولان) حفظ نموده است. باز هم عدم وجود تابلوی راهنما و جاده دسترسی مناسب مشهود است. اگر چند بار نپرسی محتملا\" از بالای یک صخره سر در می آورید. در اطراف غاز محوطه ای هموار شده همراه با دو- سه آلاچیق محتملا\" برای استراحت مسافران وجود دارد که غنیمتی است.

چشمه های آبگرم دهلران مورد بعدی است. در فاصله تقریبا\" 3 کیلومتری شمال شهر دهلران چشمه های جوشان آب گرم با خواص درمانی و گوگردی در دامنه \"سیاه کوه\" قرار دارند. طبق گفته مرسوم، آب این چشمه ها با دمای نزدیک به 50 درجه سانتیگراد خواص درمانی و رفع بعضی بیماری های پوستی و دردهای عضلانی و مفصلی دارد. دسترسی به آنجا از طریق راهی آسفالته و البته باریک، در کل مطلوب است. باز هم در مورد آب، خواص آن، تاریخچه و زمان کشف آن و ... نه تابلوی، نه بنری و هیچ دیده نمی شود. البته چادری از نیروهای انتظامی و شاید راهنما برای این ایام آنجا بودند. بوی گوگرد در هنگام ورود به محدوده غیر قابل تحمل است. اگر چه دو حوض عمومی (زنانه و مردانه) و تعدادی وان حمام (خانوادگی) در محل بر روی بعضی چشمه های آن احداث شده اند که، نه مانند استخرهای کنونی، آب آنها ثابت است و بنظر از لحاظ بهداشتی چندان مطلوب نباشند! با این وجود، باز یک بیینده حساس فورا\" متوجه بی توجهی و بی سروسامان بودن این امکان و جاذبه طبیعی ارزشمند می شود. چشمه های اصلی بصورت رودخانه ای جریان دارند و در طول این رودخانه آب گرم روباز و طبیعی، بوضوح عدم رعایت بهداشت دیده می شود. تعداد زیادی از مردم در طول مسیر رودخانه و بخصوص قسمت بالادست آن حوضچه های کوچکی ایجاد کرده اند و به استحمام آب گرم مشغولند- ما هم به اتفاق چند همراه (البته مذکرها) خود را در آن آب غوطه ور نمودیم! (و البته خانمها هم طبق معمول و کم و بیش با لباس تا حدودی به آب وارد می شوند). البته می گفتند که باید 24 ساعت بعد از این دوش معمولی نگیرید ولی ما 4 ساعت بعد خود را شستیم! مهمترین چیزی که در این مورد به ذهنم رسید وکاری مطلوبست که دست اندرکاران مربوطه انجام دهند ایجاد فضای سرپوشیده در حداقل چند صد متر اولیة رودخانه با شروع از چشمه های آبگرم است.
سپس سازماندهی آب و ساختن چند استخر طویل موازی که هر کدام از آنها قسمتی از آب فراوان چشمه ها را بصورت روان در برداشته باشند. این استخرهای موازی و سرپوشیده هم بهداشتی و استانداردتر خواهند بود و هم صرفه اقتصادی برای مجری آن خواهند داشت. شک ندارم که شرکتهای زیادی مایل به سرمایه گذاری و ساختن یک مجموعه استخر و در کل امکانات رفاهی مدرنی در آنجا خواهند بود. امیدوارم، اگر تاکنون به فکر مسئولان نرسیده است، در آینده چنین بشود.

\"غار خفاش\" درکوههای نزدیک همین چشمه های آبگرم، مورد بعدی است که متاسفانه یا از روی ناآگاهی و یا به هرعلت، مسئولین استان، به مسافران توصیه بازدید از این غار را می کنند در حالیکه بنظر می رسد که آنها یا اصلا\" به آنجا مراجعه نکرده اند و نمی دانند دسترسی به آنجا چگونه است و یا شاید طبق معمول خیل عظیم مسئولان، برای خالی نبودن عریضه، فقط از پشت میزها و یا با ماشین به چنین مناطقی سر می زنند! این غار در کوه مشرف به دره نزدیک چشمه های آب گرم قرار دارد. از اسم آن معلوم است که محل زندگی خفاشهاست که بنظر تعداد آنها هم زیاد است. عدم وجود تابلوی راهنما و راه دسترسی مناسب به محل مشهود است. ما، چند بار به اشتباه قسمتهای از کوههای اطراف و مسیرهایی را می رفتیم و نهایتا\" با پرس و جو می فهمیدیم که اشتباه آمده ایم! نهایتا\" بعد از سه بار رفت و آمد از مسیر جاده های آسفالته و خاکی، راه پیدا شد! و از چند مسیر پیاده به محل رفتیم. افرادی از دو مسیر به بن بست خوردند و یا توسط کسانی که بر می گشتند از رفتن نهی شدند. بنده و یکی دیگر از آقایان، نهایتا\" به غار رسیدیم. کمتر از یک ساعت پیاده راه است ولی در واقع صعب العبور و نباید هر کس به آنجا که صخره نوردی هم دارد! برود. تا جای که در آنجا شنیدیم دست و پای چندین نفر شکسته است. بخصوص خانمهای غیرکوهنورد و یا آقایان که کاملا\" ماشینی هستند مطلقا\" نبایستی به آنجا مراجعه کنند. یک غار مثل همه غارها که ما توانستیم تنها چند متر داخل شویم و با چراغ قوه ای چند متر بیشتر را ببینیم که بنظر بن بست می نمود. کف غار با فضولات بنظر خفاشها پوشیده شده است و همین چند متر را قابل نفوذ برای آدمها می نماید. بنظر می رسید که گوسفند ها و بزهای دامداران منطقه نیز از داخل غار بعنوان استراحت گاه خوبی استفاده می کنند. البته ناگفته نماند که صخره ها و دره های اطراف غار زیبای طبیعی بیشتری از خود غار دارند ولی در کل، رفتن به آن محدوده برای افراد عادی مناسب نیست و توصیه نمی شود. اکنون سوال اینست که آیا ارگانهای زیربط نمی توانند باز حداقل تابلوهای راهنمایی را در کنار جاده ها و مسیرها نصب کنند که اولا\" پیدا کردن محل مشکل نباشد و ثانیا\" برخلاف مصاحبه ها و نام بردن چند ده باره آنها از این غار، توصیف واقعی ارائه دهند و یا حداقل از جایی که پیاده روی شروع می شود با نصب تابلو راهنمایی که مشخصات کامل غار و اینکه چه کسانی می توانند به آنجا مراجعه کنند همراه با اطلاعات لازم دیگر، باعث سرگردانی و یا محتملا\" وارد آمدن آسیبهای جسمی به افراد نشوند؟! امیدوارم مسئولین مربوطه متوجه باشند.

چشمه قیر با تاریخی چند هزار ساله، در همان محدوده بوستان جنگلی آبگرم قرار دارد. این اثر عجیب طبیعی، در واقع در حدود هفت کیلومتری شهر دهلران و در شرق چشمه های آب گرم و غار خفاش قرار دارد و از طریق جاده خاکی که امسال بنظر یک تیغ لودر به آن زده شده بود قابل حصول است. باز هم عدم وجود تابلوی راهنما و ‌‌همچنین راهنمای در مورد مشخصات چشمه و تاریخچه آن مشهود است. بوی قیر در نزدیکی چشمه به مشام می رسد و بعلت اینکه قبلا\" جانورانی که به هوای آب خوردن به آنجا آمده اند در قیر گرفتار شده اند فنسی آهنی و سقف دار اطراف چشمه قرار داده شده است. قطر چشمه کمتر از 10 متر است و از آن آب گرم مایل به سبز رنگی همراه با ذرات ریز و درشت قیر، در میان صحرای خشک اطرافش، جاری است. عدم اطلاع رسانی مناسب، جاده دسترسی نچندان مطلوب در کنار عدم استفاده از این چشمه و منبع قیر، از مشکلات قابل ذکر آنجا هستند.
گذار از ناحیة نسبتا\" گرمسیری شهرستان دهلران به ناحیة معتدل و تقریبا\" کوهستانی شهرستان آبدانان در کنارجاذبه های طبیعی محسور کننده منطقه انسان را به وجد می آورد. در مسیر جاده دهلران به آبدانان تابلوهای راهنمای آثار و حتی مناطق روستای و شهری محدود هستند. اما چادرهای راهنمای مسافران نوروزی در نقاط حساس و شهری وجود دارند و طبق معمول راهنمایی های شفاهی و بروشور به مراجعین ارائه می نمایند.

دسترسی به دریاچه دوقلوی \"سیاه گاو\" در میان رشته کوههای کبیر کوه، از مسیر فرعی جاده اصلی بخش \"مورموری\" به آبدانان، اگر کسی از قبل نداند یا مدام نپرسد غیرممکن است! چراکه بازهم تابلوی وجود ندارد. مسیر فرعی با جاده ای آسفالته و البته باریک و نه چندان مناسب با روستاههای فراوان در مسیر و زیباییهای طبیعی، حدود 20 دقیقه با ماشین زمان می برد (از شهر آبدانان حدود 45 دقیقه با ماشین فاصله است). دو حوضچه بزرگ و و نی زارهای اطراف آنها در دامن کوه\"کبیرکوه\" یا \"کور\"، منظره ای زیبا را بوجود آورده است. ظاهرا\" آب از زیر زمین می جوشد و این آب زلال و شفاف با عمق چند متری، مانند آکواریمی شامل ماهی است. شنا کردن در آن و انداختن قایقهای کوچک در دریاچه اصلی آن نیز مرسوم است. روستاها و مناطق اطراف آنجا اگر چه طبق معمول اکثر روستاههای منطقه امکانات مطلوبی ندارند در میان زیباییهای طبیعی محصورند و بدون شک برای مطالعات فرهنگی، تاریخ و زبان شناسی غنی هستند. این گفته را از صحبت با یکی از افراد آنجا که دبیر ادبیات بود و از تنوع گویش های زبان کوردی در آنجا صحبت می نمود، نیز استنباط کردیم-- قابل توجه است که مردان ساکن در محدوده استان ایلام، به گویشهای مختلف زبان کوردی تکلم می کنند بعلاوه گویشهای لکی و لوری، که همه ساختارهایی مشابه دارند. بدون شک این استان غنی ترین استان کوردنشین از لحاظ تنوع استفاده از گویشهای زبان کوردی است بطوری که می توان گفت که هر چند روستا یا دهستان با گویش ها یا لهجه های مختلف و البته نه چندان متفاوت زبان کوردی صحبت می کنند.

در همان مسیر جاده اصلی دهلران- آبدانان و در فاصله 10 کیلومتری از شهر آبدانان، از طریق روستای \"چم کبود\" و جاده خاکی با گذر از میان زمینهای کشاورزی از طریق یک راه تراکتور رو سعی در رسیدن به شهر تاریخی \"جولیان\" عهد ساسانی می نماییم. باز هم طبق معمول تابلوی راهنمایی در هیچ نقطه برای اشاره به اثر دیده نمی شود این درحالیست که بالاترین مقامات سازمان مربوطه با چنان آب و تابی آنجا را توصیف کرده اند که نگو و نپرس! مناظر اطراف فوق العاده زیباست. از طریق جاده خاکی مسیری اشتباه رفتیم که با پرسیدن از افراد آنجا و حداقل 20 دقیقه راندن، نهایتا\" از طریق جاده خاکی دیگر به، به اصطلاح شهری نزدیک می شویم که هیچ اثری از آن بجز زمینهای کشاورزی و چند دیوار و مجموعه سنگهای روی هم چیده شده نیست. با وسیله نقلیه سواری نمی توان زیاد پیش رفت چراکه زیر ماشین به زمین جاده آنجا برخورد می کند. این اثر علارغم توصیفات بی شمار آن از طریق مقامات و سایتهای اینترنتی، کاملا\" تخریب شده و عملا\" اثری از آن باقی نیست. بنظر نمی رسد که هیچ تلاشی برای حفظ آن و یا توجهی به آن انجام شده باشد. چیزی که هست زمین کشاورزی است و شهری که آثاری از آن نیست و البته بنظر یک اردوگاه کوچک نظامی هم در غرب آن وجود دارد. باز هم افسوس دیگر از رها شدن و نابودی کامل این چنین میراث های تاریخی که بنظر بیش از هر چیز جولانگاه دزدان آثار تاریخی و فرهنگی هستند.

مورد بعدی قلعه موسوم به \"پشت قلعه آبدانان\" است که در فاصله 5 کیلومتری جنوب شهر آبدانان و بر فراز تپه ای در میان روستای به همین نام قرار دارد و رودخانه \"دویرج\" از محدوده آن می گذرد. این اثر مربوط به دوره ساسانیان با کاربرد نظامی بوده است. از بالای تپه و قلعه مناطق و زمینهای اطراف زیر نظر قرار می گیرند. دسترسی به آنجا به راحتی انجام می شود. کم توجهی به این اثر نیز در گذشته روشن است هر چند که بنظر می رسید که تلاشهای برای مرمت آنجا در جریان است.

بنای اولیه بارگاه \"سید صلاح الدین محمد\" و بخصوص گنبد آن با سبک معماری قرن هشتم هجری، در داخل شهر آبدانان، مورد توجه است. در سالهای اخیر بازسازی هایی از آن انجام شده است. در حین گذر از قبرستان آنجا، یکی از همراهان با اشاره، قبر \"داریوش رضایی نژاد\" در صحن را به من نشان داد که از قضا خانم و دختر کوچک او همراه با خانمی دیگر بر سر مزار حاضر بودند. فاتحه ای خواندیم و رفتیم با این فکر که آدم به نگاه معصومانه آن کودک چه می تواند بگوید؛ درهر صورت باید لعنت فرستاد بر گناهکار و مقصر در این میان.

\"قلعه هزار در\" نیز در شرق و حاشیه شهر آبدانان قرار دارد. دیدن آن باز هم تاسف آدم را برمی انگیزد. قلعه ای ساخته شده در زمان ساسانیان. هیچ تابلوی راهنمای در داخل شهر که آدرس آنجا را بدهد ندیدیم و با چند بار چرخیدن و جستجو نهایتا\" آنجا را یافتیم. قلعه ای منزوی و در گوشه ای بی صاحب افتاده مثل اغلب آثار تاریخی منطقه. در کنارش زمین های کشاورزی و خانه های نوساز وجود دارند. هیچ محافظ یا محدوده ای برای آن در نظر گرفته نشده است و هیچ کس عملا\" از آن محافظت نمی کند. با وجود اینکه بنایی جالب توجه و در نوع خود منحصر بفرد است متاسفانه بنظر می رسید که به جایگاه خلوت افراد لاابالی تبدیل شده است. فضولات انسانی و حیوانی نیز در آنجا قابل رویت بودند! باز هم تاسفی عمیق برای...؟!
جاده ارتباطی آبدانان به دره شهر علی رغم زیباییهای بی نظیر \"کبیر کوه\" و \"دینارکوه\"، پر از پیچ و خم های واقعا\" خطرناک و در عین حال خاطره انگیز است. البته بنظر می رسد که عملیات ساخت تونل کبیر کوه به منظور رفع مشکل به تازگی شروع شده است. اکیپی از هلال احمر بمنظور کمک رسانی در بالای این ارتفاعات آماده بودند. زیباییهای ارتفاعات کبیر کوه تحسین هر بیننده ای را بر می انگیزد. در 5 کیلومتری نرسیده به دره شهر، سراب دره شهر در پای قسمتی از کبیر کوه قرار دارد. دریاچه ای کوچک ناشی از چشمه های پای کوه با امکان قایق رانی! و در کل با امکانات یک پارک متوسط، محیطی خوب را فراهم آورده است.

در کنار شهر فعلی دره شهر، شهر تاریخی سیمره مربوط به دورة ساسانیان وجود دارد که به واقع شهری است با تمام مشخصات شهر که متاسفانه باز هم تقریبا\" از بین رفته است. \"آتشکده چهار تاقی\" در روبروی شهر و روی تپه ای قرار دارد. یک چادر راهنمای گردشگران همراه با یک سیاه چادر محلی ارائه سوغات و صنایع دستی و نمایشگاه عکس کوچکی نیز در آنجا دایر شده بود. وقتی که انسان به بازار شهر و بنای آن که فعلا\" بطور کامل تخریب نشده اند مراجعه می کند ناخداگاه به یاد دوران شکوه و جلال این شهر می افتد که اکنون در زیر خروارها خاک مدفون شده و تقریبا\" بی صاحب رها شده است. متاسفانه باز هم نه محدوده و حصاری مرئی برای این اثر تاریخی ارزشمند در نظر گرفته شده و نه بنظر توجه آنچنانی به آن می شود. در داخل این شهر تاریخی، کشاورزی و دامداری جریان دارد! گاوها در حال چریدند، زمینها شخم زده شده و گندم و جو کاشته شده است. آدم تنها می تواند افسوس بخورد و بس. در کنار این مجموعه تاریخی تقریبا\" بی صاحب رها شده، موزه باستان شناسی دره شهر قرار دارد که حاوی آثار ارزشمندی است که از میان آثار تاریخی منطقه که از غارت دزدان میراث فرهنگی در امان مانده اند، تشکیل شده است. آثاری از تمام دوران تاریخی، از دو هزار سال قبل از میلاد مسیح تا هخامنشی و ساسانی و دوره اسلامی. گزارشگری از صدا و سیمای مرکز ایلام، برای برنامه زندة رادیویی مرکز، از چند نفر از ما و چند مسافر موجود در آنجا طبق معمول سوالاتی کلیشه ای پرسید و متاسفانه فرصتی پیش نیامد که به او بگویم که به جای این چنین سوالات و جوابهای به به و چه چه، در مورد مشکلات پیرامون و مرتبط با این چنین آثاری بحث شود.

در مورد دیگر آثار تاریخی شهرستان دره شهر نیز کم و بیش وضعیت مشابه است. نبود تابلوهای راهنمای و بی توجهی به آثار مشهود است. دژ شیخ مکان، قلعه میر غلام، پل گاومیشان و... نیز وضعیت مشابهی دارند هر چند که بنظر می رسد که تلاشهای برای مرمت و نگهداری برخی از آنها در جریان باشد. این را می توان از مصالح و ابزارهای که در چنین مکانهای برای مرمت وجود دارد، دید.

دیدار و شرحی بر مشکلات و مزایای دیگر از مناطق طبیعی و تاریخی فراوان دیگر شهرستانهای مهران، دهلران، آبدانان و دره شهر را به فرصتهای دیگر موکول می کنیم و به سمت شهر ایلام رهسپار می شویم. جاده دره شهر به ایلام اگر چه تا حدودی اصلاح شده است ولی هنوز در بعضی قسمتها نیاز به اصلاح و تعمیر دارد. پوشش جنگلی و زیباییهای طبیعی مسیر به سمت ایلام بیشتر و قابل توجه هستند. لایق ذکر است که در مسیر جاده دره شهر به ایلام و در تقریبا\" 40 کیلومتری شمالغربی شهر دره شهر، \"سد و نیروگاه سیمره\" برروی رودخانه سیمره در حال ساخت است. حواشی پیرامون سد از جمله زیر آب بردن چند روستا و آثار باستانی منطقه و اشتغال در حد صفر نیروهای بومی در آن بحث های جدا هستند. در ایام نوروز ساعات خاصی به بازدید از سد اختصاص داشت و البته ورود وسایل نقطه شخصی ممنوع بود. پنج عدد مینی باس که بنظر در خدمت شرکتهای پیمانکار سد بودند، با نظم و ترتیب، از ورودی محدوده سد و امکانات درگیر در آن، افراد را رایگان به بازدید از سد می برند. پروژه ای عظیم و در نوع خود بی نظیر در استان ایلام. امکانات جانبی گسترده و ماشین آلات زیادی در مجـموعه سد مشغول به کارند و هنوز کار ادامه دارد هر چند سد آبگیری شده است.

شهرستان ایوان نیز در کنار زیباییهای طبیعی و قرار گرفتن در میان ارتفاعات کوههای \"مانشت\"، \"بانکول\"، \"شیره زویل\" و .... آثار تاریخی و گردشگری زیادی در خود جای داده است. در اینجا به دو مورد از آثار این شهرستان می پردازیم و بی شک بقیه هم وضعیت کم و بیش مشابهی دار‌ند. در 40 کیلومتری شرق شهر ایوان و در 7 کیلومتری روستای \"چهل زرعی\"، \"تاق شیرین و فرهاد\" مربوط به دوره ساسانی، در مسیر جاده باریک \"زرنه\" به \"سومار\"، که بنظر به تازگی دوباره آسفالت شده است، در کنار رودخانه \"کوشک\" و در میان زیباییهای طبیعی منطقه ساخته شده است. متاسفانه این اثر هم به حال خود رها شده است و هیچ محافظ یا محدوده ای برای آن تعریف نشده است علاوه بر اینکه باز هم نه تابلوی راهنمایی و نه اطلاعاتی دربارة آن در هیچ نقطه ای از مسیر (بجز چادرهای راهنمای مسافران نوروزی) نداده شده است. وضعیت مشابهی در مورد \"آتشکده سیاهکل\" که در 25 کیلومتری شهر ایوان قرار دارد نیز برقرار است. این آتشکده، که بنظر در اطراف آن سکونت گسترده ای هم در جریان بوده است، نمونه ای کامل از آتشکده های دوره ساسانی است که در سواحل رودخانه \"کنگیر\" که هم اکنون سدی بر روی آن در حال احداث است، در میان زمینهای کشاورزی اهالی \"سیاهکل\" و در کنار تپه ای واقع است. آنچه معلوم است آثار مدفون و نابود شده سکونتگاههای اطراف آتشکده است که هم اکنون بجز قسمتی از آن تقریبا\" زمین کشاورزی هستند. متاسفانه باز هم بی توجهی به آن و آثار محتمل اطراف آن مشهود است و آدم افسوس می خورد که چرا اکنون که توجه کلی به این آثار کم است حداقل افراد آگاه در محیطهای آکادمیک و استادادن و دانشجویان بخصوص تحصیلات تکمیلی رشته های مرتبط مانند تاریخ، باستان شناسی، جامعه شناسی و... به جای انجام تحقیقات و پایان نامه های تکراری در موضوعاتی که دهها و صدها جلد کتاب و سند در مورد آنها وجود دارد به مطالعه و تحقیق بر روی این آثار و تاریخ و زبان و فرهنگ و در کل تمدن حاکم در آن زمان و اکنون حداقل مناطق محل سکونت خود نمی پردازند.

شهرستان شیروان چرداول نیز از لحاظ تاریخی و طبیعی آثار و مزیت های فراوانی دارد. کشاورزی و دامداری شاید بیشتر از جاههای دیگر استان در اینجا رونق داشته است. کوههای زیبای \"مانشت\" و \"قلاره نگ\" و \"بانکول\" همراه با پوشش جنگلی بلوط و کوهستانهای بی نظیر، زیبایی شهرستان را دو چندان کرده است. کم توجهی و در بیشتر موارد بی توجهی به آثار تاریخی و طبیعی آن حتی بدتر از شهرستانهای و مناطق دیگر است. برای نمونه، شهر تاریخی \"سیروان\" مرکز ایالت ماسبذان حکومت ساسانی در محل روستای کنونی \"سراو که لان\" بخش شیروان تقریبا\" بطور کامل تخریب شده است و هنوز هم حفاری های غیر مجاز، مثل آثار تاریخی دیگر منطقه، در آن جریان دارد. \"قبرستان آهنگران\" در دهستان کارزان یک گورستان مربو‌ط به عصر آهن است که باز مانند دیگر گورستان در همین دهستان یعنی گورستان روستای \"چشمه پهن\" که قدمتی مشابه است به حال خود رها شده و در واقع حتی اسمی از آنها هم برده نمی شود.

آتشکده \" مویشه کان\" در سه کیلومتری شهر سرابله و در پای کوه \"لنه\" و کنار جاده قدیم \"سرابله\" به \"شباب\" قرار دارد. قدمت این آتشکده نیز به دوره ساسانیان برمی گردد و بنظر می رسد که قسمتهای از آن هنوز زیر خاک باشد. هر چند تابلوی راهنما در کنار آن وجود دارد اما متاسفانه باز هم به علت بی توجهی و رها شدن، تقریبا\" تخریب شده و نیاز به توجه و بررسی بیشتر دارد.

یکی از قلعه ها و آتشکده های بی نظیر در بخش \"چرداول\" و در روستای \"چه م بور\" نزدیک رود سیمره قرار دارد. هیچ تابلوی راهنمایی مطلقا\" وجود ندارد. \"قلعه سام\" بر روی کوهی مشرف به روستا قرار دارد و قدمت آن متعلق به دوره ساسانی است. فاصله جاده سرابله- پل سیمره از آب رود سیمره در کنار روستا کمتر از 5 متر است. از روستا و از طریق دره ای در کوه باید حداقل یک ساعت و نیم پیاده روی کوهستانی و نچندان راحت برای افراد غیر کوهنورد، انجام داد تا به این قلعه عجیب در دل \"کوه سام\" رسید. چشمه آب در کنار قلعه و درختان چنار که اکنون نمود چندانی ندارند و همچنین، به قولی، \"درخت عودی\" که از آن شراب \"هوم\" می گرفتند و در مراسم باستانی زرتشتیان می نوشیدند در اینجا وجود داشته اند. بنظر می رسد که کاربرد اصلی این قلعه نظامی بوده است که از آنجا به قلعه و آتشکده ای در کوههای آنطرف رود سیمره مشرف و دید دارد. متاسفانه این مجموعه کاملا\" به حال خود رها شده و شاید بعلت صعب العبور بودن مسیر رسیدن به آن، هیچگونه توجه و رسیدگی و بنظر حتی مطالعه ای روی آن انجام نشده است. آثار حفاری های غیرمجاز نیز در آنجا مشهود است. یک نکته جالب توجه در مسیر این قلعه به روستا، لوله کشی آب چشمه قلعه بسمت روستا می باشد که در سالهای اولیه دهه 60 شمسی و توسط نیروهای بومی \"جهاد سازندگی\" این فاصله طولانی و تماما\" کوهستانی با لوله ای آهنی به قطر بیش از 5 سانتیمتر، آب را از سخت ترین صخره های، تپه ها و دره ها عبور داده اند. این آب اکنون فقط بصورت چشمه ای در کنار جاده اصلی برای مسافران قابل استفاده است. -- مورد جالب دیگر برای بنده، برخورد کاملا\" اتفاقی با کسانی بود که از همان روستاهای اطراف با خانواده برای تفریح به کنار قلعه و چشمة آن آمده بودند. در میان آنها میهمانی از شهر کرمانشاه و البته اصالتا\" از همان مردم لک زبان اطراف سیمره، بود. دکتر رستم مرادیان استاد فیزیک دانشگاه کرمانشاه، که ملاقات کوتاه با ایشان، که یکی از فایملهای همراه ما به نام مهندس \"محمد خانمحمدیان\" با باز کردن سر صحبت سبب آن بود، برای بنده بعنوان عضو علمی فیزیک دانشگاه ایلام توفیق بود و البته ایشان و همراهانشان نیز طبق سنت مردمان منطقه و بخصوص مردمان خونگرم و مهمان نواز لک منطقه خوشحال شدند و تعارفاتی هم به کباب و چای و امکانات پذیرایی آماده شان نمودند ولی چون تیمی از ما در راه مانده بودند و ما بایستی فورا\" برمی گشتیم تا هم به آنها می رسیدیم و همچنین آنهای که اصلا\" از کنار جاده انگیزه بالا آمدن نداشتند را بیشتر منتظر نمی گذاشتیم، نتوانستیم بیشتر بمانیم (بد نیست که اینجا واقعیتی را بگوییم که خیلی از متخصصان و افراد برجسته ساکن در کرمانشاه اکنون، در واقع اصالتا\" ساکن در همین محدوده ایلام کنونی و حتی لرستان بوده اند. این در کنار مصادره! بسیاری از زیباییها و آثار طبیعی، روغن حیوانی، گوشت و سایر فراورده های کشاورزی و دامداری دست اول منطقه و حتی صنایع دستی است که اکثرا\" به اسم کرمانشاه شناخته شده اند در حالیکه اصل آنها متعلق به اسم های دیگر است! البته این بیشتر یک شوخی واقعی است! و گرنه ما با کرمانشاه چنین حرفهای را نداشته و نداریم هر چند که واقعا\" عده ای از آنها با ما دارند!). در همان محدوده روستا، پل تاریخی \" کوور و دت\" روی رودخانه سیمره با همان قدمت دوره ساسانی وجود دارد که باز هم در معرض تخریب کامل است.

گورستان تاریخی روستای \"بیجنوند\" یا به کوردی \"بێژ نه وه ند\" در بخش چرداول و در کنار جاده ارتباطی سرابله به سرپل سیمره، نیز کاملا\" در حال تخریب است. هیچ تابلوی یا راهنمای برای آن وجود ندارد. گورستان جدید نیز در کنار آن یا بعبارت دقیق تر بر روی آن قرار دارد و قبرهای جدید جای قدیمی ها را می گیرند. اگر چه قدمت سنگ قبرهای که در این گورستان دیدیم تا 200 سال پیش می رفتند ولی بی شک این گورستان قدمتی دراز دارد. مورد جالب توجه این است که با تراش سنگ های قبر افراد که بصورت عمودی روی زمین قرار داده شده اند، حکاکی و کنده کاری های از تصاویر آدمها، شغل آنها، سوار بودن آنها بر اسب با تفنگ، شکار و بز کوهی، رقص جمعی زنان و مردان و .... بچشم می خورد. بعضی سنگها شکسته و بعضی به جاههای دیگر پرتاب شده و برای کارهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته اند. در کل قبرستان کاملا\" ول و رها شده است.

روستای تنگ قیر در10 کیلومتری شمال شرقی سرابله و در مسیر جاده جدید ایلام- حمیل قرار دارد. بلافاصله بعد از عبور از طولانی ترین تونل مسیر، از طریق یک جاده خاکی بسیار اسف بار باید به آنجا رفت. وجود رودخانه \"چناره\"، ارتفاعات \"خورم کوه\"، کوه \"بان هزار\" و تنگ \"منصوری\"، چشمه های زیاد و طبیعت زیبای منطقه می تواند آنرا به یکی از مناطق مورد توجه گردشگران تبدیل کند اگر حداقل جاده دسترسی به آنجا از جاده اصلی درست شود. آدم فکر می کند که اگر وضعیت ارژانسی برای این روستا و یا یکی از اهالی آن بوجود آید، آیا آنها می تواند از آن 1-2 کیلومتر جاده خاکی جان سالم بدر ببرند!؟ ماشین های سواری با چندین بار برخورد قسمت زیرین آنها به زمین به آبادی می رسند و بعد از کمی دیگر پیمودن می توان به چشمه ها و تنگه و زیبایی های بیشتر آنجا رسید. در راه برگشت و در بالا آمدن از تپه به جادة اصلی، کمی مانده بود تا دره آنجا به قبرستان چهار نفر از گروه ما در یک سواری تبدیل شود از بس که جاده کم شیب! و کلا\" عالی است. واقعا\" باید تاسف خورد به حال آن مسئولینی که نمی توانند یک جادة 2 کیلومتری را درست کنند.

شهر تاریخی \"تنگ قیر\"، ته نگ قیل (یا بقولی شهر خاموش) در همان محدوده و اندکی پایین تر از روستا، در کنار رودخانه چناره، قرار دارد. آثاری که از این شهر باقی است فقط سرستونهای در و تعدادی دیوار نصف و نیمه است و البته تعداد زیادی جای حفاری غیر مجاز که اغلب هم جدید بودند. متاسفانه اینجا هم کاملا\" و از همه جا بدتر رها شده است و در این سالها بیشتردامداران منطقه در آنجا چادر برپا می کنند.

در مورد منابع طبیعی نیز وضعیت کم و بیش مشابه است. در ادارات متاسفانه کت و شلواری پشت میز نشین و یک ساعت کار مفید نکن، سخنرانی کن و به نام کار سوار ماشین شو گردش کن، زیاد داریم. حداکثر توانای عده ای از این عزیزان این است که با ماشین به دنبال کسی بیفتند که چند هیزم شکسته و با خود حمل می کند و او را جریمه کنند. از نظر من، با توجه به اینکه امروزه بیشتر کارها از طریق کامپیوتر و اینترنت ساده تر شده است، بهتر است که عده زیادی از اینها را از پشت میزها برداشت و عملا\" به کار کردن واداشت مانند اینکه از قلعه ها و آثار باستانی و طبیعی محافظت کنند! نهال بکارند! و ... در کل کاری مفید انجام دهند. اینکه پوشش جنگلی منطقه در حال نابودی است، درختان زیادی خشک شده و در بعضی نقاط اثری از درختان بلوط باقی نیست و چه کاری برای احیای آنها انجام می شود، مسئله است؟ آیا با جریمه کردن می توان درختان خشک شده و بعضی جنگلهای کاملا\"نابود شده را برگرداند؟! آیا ارگانهای مسئول نمی توانند مثلا\" در چنین مناطقی محدوده های واقعا\" حفاظت شده درست کنند و با کاشتن نهال، بوته و ... و چند سال محافظت از آنها تا رشد کافی، کمک واقعی به طبیعت منطقه کنند. فرهنگ سازی در این زمینه مسئله ای غیرقابل انکار است. نسل قدیم و البته با جمعیت کمتر ساکن در منطقه در آن ایام قدرکوهستان را می دانستند و تا حد ممکن از خراب کاری های افراطی در چنین مناطقی خودداری می کردند و به عوامل چنین کارهای لعن می فرستادند. اما آنچه اکنون جاری است بنظرهمگام با جو غالب در جامعه، جاه طلبی و خود خواهی و شخصی گرایی های افراد در کنار زندگی ماشینی و رفتارهای عجیب و غریب ناشی از آن، در عمل نابود کننده طبیعت بی نظیر منطقه از طرق مختلف در کنار بی توجهی به آثار تاریخی است. شکار افراطی پرندگان و حیوانات نادر منطقه، نظیر کبک، کبوتر، بز کوهی، کل، گراز، ... موردی است که نیاز به مراقبت بیش از پیش دارد. البته در این مقوله شاید بیش از هر چیز آگاهی دادن درست و فرهنگ سازی می تواند کمک کننده باشد.

و سخن آخر:
آثار تاریخی و طبیعی منطقه فراوانند و البته کم نظیر. در اینجا فقط چند نمونه را آوردیم. از روی ملاحضات مختصر بالا از این چند اثر تاریخی و طبیعی، می توان گفت که بطور کلی، عدم توجه به آثار تاریخی و فرهنگی منطقه شامل کم توجهی به آنها، عدم انجام مطالعات، پژو‌هش و کاوشهای کافی برای کشف واقعیاتی بیشتر از تاریخ و تمدنهای پیشین موجو‌د در منطقه، عدم اطلاع رسانی مناسب و کافی در مورد این آثار و در عمل رها شدن آنها به حال خود، مشهود است. بجرات می گویم که بقیه آثار و مناطق نیز وضعیت جالب تری ندارند. امیدوارم این چنین نوشته های را دست اندرکاران مربوطه، بخصوص سازمانهای مانند میراث فرهنگی و گردشگری و منابع طبیعی و دیگر دستگاههای مسئول بخوانند یا از آنها مطلع شوند و اگر تاکنون در اثر سهل انگاری، ندانستن و یا هر دلایل دیگری برخی میراث ها را به دست فراموشی و بی توجهی سپرده ایم از خواب بیدار شویم که تاریخ، فرهنگ، هویت و حتی طبیعت و هر آنچه داشتیم! واقعا\" در حال نابودی هستند.

فروردین 1391، ایلام.