سریال کشتار کولبران و کاسبکاران مرزی در کُردستان همچنان ادامه دارد
15:51 - 26 شهریور 1393
Unknown Author
امجد حسینپناهی
سریال بیپایان کشتار کولبران، داستان به رگبار گلوله بستهشدن مردمانی که در پی امرار معاش خانواده هایشان، کولبری در مرزها را پیشه کردهاند، حکایت گریه و اشک فرزندان یتیم شده، صدای مهیب انفجار مینهای کار گذاشته شده و کشتن مردانی خسته و درمانده، نفسهای تند و سریع جوانان کُردی که از کمین مرگ گریختهاند و تصویر کفش پاره پاره شده و خون ریخته شده در میان خار و خاشاک، در گلو خفه شدن فریاد ناامیدی و بیعدالتی در زیر صحنههای ترس و وحشت و تصویر سفرهی خالی از نان و آب به مثابهی آخرین خاطرهی یک کولبر کُرد.
کولبری از \'\'مشاغلی\'\' است که تنها در نوار مرزی کُردستان رایج است. کار سخت و دشوار و پرمخاطرهای که انواع خطرهای مرگ آور را در کمین دارد. تهدیدآمیزترین این مخاطرات، جنایاتی است که مداوما توسط مأموران جمهوری اسلامی در نوار مرزی روی میدهند و در نتیجه آنها هر بار عدهای از این زحمتکشان جان و هستیشان را از دست میدهند. جمهوری اسلامی در نوار مرزی کُردستان، نیروهای نظامی و امنیتی خود را مستقر کرده است تا هر گونه تحرک و ترددی را زیر کنترل داشته باشند.
این نیروها به اشکال مختلف مردم زحمتکشی را که از راه کولبری و از طریق انتقال کالاهای متعلق به سرمایهداران امرار معاش میکنند، مورد اذیت و آزار قرار میدهند، از آنان باج میگیرند، اموالشان را غارت میکنند و هرازگاهی هم با هدف سیاسی و بمنظور ایجاد فضای ترس و وحشت و ناامنی در منطقه زیر رگبارشان میگیرند و به قتل شان میرسانند. کالاهایی که غارت میشوند توسط دلالان و عوامل این نیروها در بازارهای مرزی مجددا به فروش میرسند.
برای کسانی که آشنایی کمتری به مناطق مرزی کُردستان دارند ممکن است این سوأل مطرح شود که زحمتکشان این منطقه چرا تن به این هم ریسک میدهند و به چنین کارهایی پر مخاطرهای روی میآورند؟ واقعیت این است در شرایطی که بیکاری در استانهای کُردنشین غرب ایران بالای ٥٠ درصد است و کارگران و زحمتکشان مناطق مرزی کمتر از هر نقطه دیگر ایران شانس کاریابی دارند، شمار زیادی از مردم این مناطق از سر ناچاری و بخاطر تأمین حداقلی از نیازهای بخور و نمیرشان، به چنین کاری روی میآورند و جان بر کف مینهند و کوره راههای صعبالعبور و میادین مین و کمینگاههای متعدد بین پاسگاهها و پایگاههای نظامی را که هر کدام گذرگاه مرگی به حساب میآیند با دلهره وصفناپذیری پشت سر میگذارند و بار سنگینی را با هزار بیم و امید ساعتها به دوش میکشند تا بلکه از این طریق توانسته باشند امورات زندگی خود و خانوادهشان را بچرخانند.
تضمین ادامهکاری همین کار پرمخاطره هم، به این وابسته است که عملاً توانسته باشند تحت هر شرایطی محموله صاحب بارها و تاجران را صحیح و سالم به مقصد برسانند. تنها در چنین صورتی است که بابت کار پر مخاطره و مرگبارشان، اجرت ناچیزی دریافت خواهند کرد. خیلی وقتها کولبران به کمین افتاده مجبورند برای خلاصی از دست باجگیران نیروهای نظامی در پایگاهها و در مسیر راه، بخشی از درآمد ناچیز خود را بابت رهایی خود و بارهای شان به مزدوران حکومتی بدهند.
اگر چه بدوش کشیدن محمولههای سنگین بمدت چند ساعت بسیار سخت، دشوار، نفسگیر و پر خطر است، اما مخاطره آمیزتر از هر چیز ریسک عبور از مسیر پایگاهها و رو در رویی با نیروهای انتظامی و نیروهای نظامی سپاه است. اینان که اصلیترین کارشان اذیت و آزار مردم و بویژه کولبران و باج خواهی و باجگیری و غارت اموال کاسبکاران مرزی است، خیلی وقتها بی هیچ بهانهای و صرفاً به منظور به تمکین واداشتن زحمتکشان کولبر و برای بالابردن نرخ باجگیریهای شان، کولبران و کاسبکاران مرزی را به گلوله میبندند و به قتل میرسانند. این نیروها حتی به کولبرانی هم که کارت عبور از مرز و اجازه حمل کالاهای مورد نیاز داخل را دارند، تعرض میکنند و تاکنون قربانیانی هم از آنان گرفتهاند.
جنایتکارانی که به کار مرزبانی گماشته میشوند و در پایگاهها و مسیر تردد کاروانچیان استقرار مییابند، از آنجایی که باید سهم سلسله مراتب بالاتر خود را هم پرداخت کنند، در طول مدتی که به این کار گمارده میشوند، آنی از جریمه گرفتن و باج ستانی از کاسبکاران تهیدست مرزی و غارت اجناس آنان غافل نیستند.
کولبری با همه دشواریها و خطراتی که دارد، برای مردمی که هیچ ممر معاشی ندارند، \'\'شغل\'\' به حساب میآید و توده وسیعی از مردم منطقه به آن روی آوردهاند. شدت بیکاری و تنگدستی، به مردم این منطقه تحمیل کرده است تا طیف وسیعی از آنان اعم از زن و مرد و جوان و پیر و حتی نوجوانان به این کار سخت و خطرناک رو بیاورند. در میان خیل کولبران، زنانی دیده میشوند که سرپرستی خانواده را بعهده دارند و چاره ای جز این نداشتهاند که این کار شاق را به عنوان \'\'شغل\'\'برگزیند. در میان کولبران نوجوانان کمتر از ۱۵ سال و پیرمردان بالاتر از ۶۵ سال هم دیده میشوند. تعداد زیادی از کاسبکاران مرزی و کولبران جوان، تحصیلکردههایی هستند که تاکنون نتوانستهاند کاری گیر آورند. کولبران و آنانی که به کارحمل محموله در نوار مرزی مشغولاند، در واقع نیروی کار اجیر شده تجار و دلالانی هستند که با دفتر و دستکی که در شهرها و روستاها مرزی دارند، اجناسی را از یک نقطه مرزی روانه و یا دریافت میکنند و بیشترین و بالاترین منفعتها را بیآنکه هیچ خطری تهدیدشان کند به جیب میزنند و اجرت ناچیزی به کولبران میپردازند.
بیکاری در کُردستان چنان رو به افزایش است که علیرغم آن مخاطراتی که بر سر راه چنین کاری قرار دارد، هر روز بر شمار کسانی که به این شغل روی میآورند، افزوده میشود. و از آنجایی که چنین \'\'شغلی\'\' نه رسمی و نه قانونی است و نه در چارچوب هیچ کار تعریف شدهای میگنجد، مواجه شدن با هر حادثهای، فروپاشی زندگی آنان را بدنبال خواهد داشت.
اگرچه تلاش برای تأمین مشاغل واقعی و بیخطر و یا تأمین بیمه بیکاری امر عاجلی است و باید همه آماده بکارهای این منطقه از فرصتهای شغلی واقعی برخوردار باشند، اما تا آنزمان و تا هر زمانی که این مردم بیکار مجبورند تن به چنین کارهای پرخطری بدهند، باید کاری کرد که از کشتار هر روزه کولبران و کاسبکاران جلوگیری کرد و نظام جمهوری اسلامی ایران را را واداشت دست از جنایت و کشتار آنان بردارد.
سریال بیپایان کشتار کولبران، داستان به رگبار گلوله بستهشدن مردمانی که در پی امرار معاش خانواده هایشان، کولبری در مرزها را پیشه کردهاند، حکایت گریه و اشک فرزندان یتیم شده، صدای مهیب انفجار مینهای کار گذاشته شده و کشتن مردانی خسته و درمانده، نفسهای تند و سریع جوانان کُردی که از کمین مرگ گریختهاند و تصویر کفش پاره پاره شده و خون ریخته شده در میان خار و خاشاک، در گلو خفه شدن فریاد ناامیدی و بیعدالتی در زیر صحنههای ترس و وحشت و تصویر سفرهی خالی از نان و آب به مثابهی آخرین خاطرهی یک کولبر کُرد.
کولبری از \'\'مشاغلی\'\' است که تنها در نوار مرزی کُردستان رایج است. کار سخت و دشوار و پرمخاطرهای که انواع خطرهای مرگ آور را در کمین دارد. تهدیدآمیزترین این مخاطرات، جنایاتی است که مداوما توسط مأموران جمهوری اسلامی در نوار مرزی روی میدهند و در نتیجه آنها هر بار عدهای از این زحمتکشان جان و هستیشان را از دست میدهند. جمهوری اسلامی در نوار مرزی کُردستان، نیروهای نظامی و امنیتی خود را مستقر کرده است تا هر گونه تحرک و ترددی را زیر کنترل داشته باشند.
این نیروها به اشکال مختلف مردم زحمتکشی را که از راه کولبری و از طریق انتقال کالاهای متعلق به سرمایهداران امرار معاش میکنند، مورد اذیت و آزار قرار میدهند، از آنان باج میگیرند، اموالشان را غارت میکنند و هرازگاهی هم با هدف سیاسی و بمنظور ایجاد فضای ترس و وحشت و ناامنی در منطقه زیر رگبارشان میگیرند و به قتل شان میرسانند. کالاهایی که غارت میشوند توسط دلالان و عوامل این نیروها در بازارهای مرزی مجددا به فروش میرسند.
برای کسانی که آشنایی کمتری به مناطق مرزی کُردستان دارند ممکن است این سوأل مطرح شود که زحمتکشان این منطقه چرا تن به این هم ریسک میدهند و به چنین کارهایی پر مخاطرهای روی میآورند؟ واقعیت این است در شرایطی که بیکاری در استانهای کُردنشین غرب ایران بالای ٥٠ درصد است و کارگران و زحمتکشان مناطق مرزی کمتر از هر نقطه دیگر ایران شانس کاریابی دارند، شمار زیادی از مردم این مناطق از سر ناچاری و بخاطر تأمین حداقلی از نیازهای بخور و نمیرشان، به چنین کاری روی میآورند و جان بر کف مینهند و کوره راههای صعبالعبور و میادین مین و کمینگاههای متعدد بین پاسگاهها و پایگاههای نظامی را که هر کدام گذرگاه مرگی به حساب میآیند با دلهره وصفناپذیری پشت سر میگذارند و بار سنگینی را با هزار بیم و امید ساعتها به دوش میکشند تا بلکه از این طریق توانسته باشند امورات زندگی خود و خانوادهشان را بچرخانند.
تضمین ادامهکاری همین کار پرمخاطره هم، به این وابسته است که عملاً توانسته باشند تحت هر شرایطی محموله صاحب بارها و تاجران را صحیح و سالم به مقصد برسانند. تنها در چنین صورتی است که بابت کار پر مخاطره و مرگبارشان، اجرت ناچیزی دریافت خواهند کرد. خیلی وقتها کولبران به کمین افتاده مجبورند برای خلاصی از دست باجگیران نیروهای نظامی در پایگاهها و در مسیر راه، بخشی از درآمد ناچیز خود را بابت رهایی خود و بارهای شان به مزدوران حکومتی بدهند.
اگر چه بدوش کشیدن محمولههای سنگین بمدت چند ساعت بسیار سخت، دشوار، نفسگیر و پر خطر است، اما مخاطره آمیزتر از هر چیز ریسک عبور از مسیر پایگاهها و رو در رویی با نیروهای انتظامی و نیروهای نظامی سپاه است. اینان که اصلیترین کارشان اذیت و آزار مردم و بویژه کولبران و باج خواهی و باجگیری و غارت اموال کاسبکاران مرزی است، خیلی وقتها بی هیچ بهانهای و صرفاً به منظور به تمکین واداشتن زحمتکشان کولبر و برای بالابردن نرخ باجگیریهای شان، کولبران و کاسبکاران مرزی را به گلوله میبندند و به قتل میرسانند. این نیروها حتی به کولبرانی هم که کارت عبور از مرز و اجازه حمل کالاهای مورد نیاز داخل را دارند، تعرض میکنند و تاکنون قربانیانی هم از آنان گرفتهاند.
جنایتکارانی که به کار مرزبانی گماشته میشوند و در پایگاهها و مسیر تردد کاروانچیان استقرار مییابند، از آنجایی که باید سهم سلسله مراتب بالاتر خود را هم پرداخت کنند، در طول مدتی که به این کار گمارده میشوند، آنی از جریمه گرفتن و باج ستانی از کاسبکاران تهیدست مرزی و غارت اجناس آنان غافل نیستند.
کولبری با همه دشواریها و خطراتی که دارد، برای مردمی که هیچ ممر معاشی ندارند، \'\'شغل\'\' به حساب میآید و توده وسیعی از مردم منطقه به آن روی آوردهاند. شدت بیکاری و تنگدستی، به مردم این منطقه تحمیل کرده است تا طیف وسیعی از آنان اعم از زن و مرد و جوان و پیر و حتی نوجوانان به این کار سخت و خطرناک رو بیاورند. در میان خیل کولبران، زنانی دیده میشوند که سرپرستی خانواده را بعهده دارند و چاره ای جز این نداشتهاند که این کار شاق را به عنوان \'\'شغل\'\'برگزیند. در میان کولبران نوجوانان کمتر از ۱۵ سال و پیرمردان بالاتر از ۶۵ سال هم دیده میشوند. تعداد زیادی از کاسبکاران مرزی و کولبران جوان، تحصیلکردههایی هستند که تاکنون نتوانستهاند کاری گیر آورند. کولبران و آنانی که به کارحمل محموله در نوار مرزی مشغولاند، در واقع نیروی کار اجیر شده تجار و دلالانی هستند که با دفتر و دستکی که در شهرها و روستاها مرزی دارند، اجناسی را از یک نقطه مرزی روانه و یا دریافت میکنند و بیشترین و بالاترین منفعتها را بیآنکه هیچ خطری تهدیدشان کند به جیب میزنند و اجرت ناچیزی به کولبران میپردازند.
بیکاری در کُردستان چنان رو به افزایش است که علیرغم آن مخاطراتی که بر سر راه چنین کاری قرار دارد، هر روز بر شمار کسانی که به این شغل روی میآورند، افزوده میشود. و از آنجایی که چنین \'\'شغلی\'\' نه رسمی و نه قانونی است و نه در چارچوب هیچ کار تعریف شدهای میگنجد، مواجه شدن با هر حادثهای، فروپاشی زندگی آنان را بدنبال خواهد داشت.
اگرچه تلاش برای تأمین مشاغل واقعی و بیخطر و یا تأمین بیمه بیکاری امر عاجلی است و باید همه آماده بکارهای این منطقه از فرصتهای شغلی واقعی برخوردار باشند، اما تا آنزمان و تا هر زمانی که این مردم بیکار مجبورند تن به چنین کارهای پرخطری بدهند، باید کاری کرد که از کشتار هر روزه کولبران و کاسبکاران جلوگیری کرد و نظام جمهوری اسلامی ایران را را واداشت دست از جنایت و کشتار آنان بردارد.