زندگی جاری در حلبچه- صالح نیکبخت
19:02 - 25 اسفند 1393
Unknown Author
صالح نیکبخت
در اسفندماه سال١٣٦٦ ه . ش (مارس ١٩٨٨) هنگامی که هفت سال و١١ماه و چند روز از آغاز جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه ایران میگذشت، در بیشتر جبهههای نبرد، ارتش عراق که در برابر حملات کوبنده نیرو های ایران با شکستهای سخت مواجه و زمین گیر شده بود، برای وادارکردن ایران به پذیرش آتش بس، با فرمان صدام حسین، دیکتاتور بغداد، از زمین و هوا مناطق مسکونی تهران و شهرهای بزرگ ایران را با شدت تمام هدف حملات موشکی و بمباران های شبانه روزی قرار داد. تنها در یک شب ١٧بار تهران مورد حمله موشکی قرار گرفت.
همزمان با موشک پرانی به تهران و سایر شهرها، در آن سوی مرزهای غربی ایران، ارتش عراق با بمبهای شیمیایی محتوی گازهای «خردل» و «سارین» به شهر کُردنشین حلبچه در شمال عراق نیز حمله کرد و در کمتر از پنج ساعت حدود پنج هزارنفر از مردم بی گناه این شهر را قتل عام و چند برابر آن را هم مصدوم و مجروح کرد. مردم این دیار هنوز از آثار شوم این جنایت هولناک رنج میبرند. جنایتی که بعدها سازمان ملل متحد آن را به عنوان ژنوساید (نسل کشی) شناخت. البته این اولین بار نبود که مناطق مسکونی کردستان عراق توسط رژیم بعثی بمباران شیمیایی میشد. پیش از آن، هم مناطق کُردنشین عراق و هم چندین منطقه غیرنظامی و مسکونی ایران: سردشت، بانه، اشنویه، کرمانشاه و آبادان در دوران جنگ تحمیلی مورد حمله شیمیایی واقع شده و صدهانفر کشته و مجروح شده بودند. با این حال فاجعه حلبچه هم به علت تعداد قربانیان، هم به جهت سبعیت نوع عمل و بی سابقه بودن کشتار مردم یک کشور با بمباران شیمیایی ارتش همان کشور، بی سابقه بود و دنیا را تکان داد. پیش از آن در جنگهای منطقهای و بین المللی طرفین متخاصم از سلاح شیمیایی علیه نیروهای نظامی طرف مقابل استفاده میکردند، ولی در حلبچه رژیم عراق از این سلاح کشتار جمعی برای نابودی مردم همین کشور استفاده کرد. هرچند مردم دنیا با تلاش فراموش نشدنی خبرنگاران و عکاسان ایرانی از جمله گزارشگران صداوسیما به ویژه \"احمد ناطقی\" از ماجرای حلبچه آگاه شدند، ولی موج حملات شیمیایی نیروهای عراقی به این شهر محدود نشد. این حمله ادامه و تشدید عملیات موسوم به «انفال» و پاکسازی نژادی استان های کرکوک، نینوا، صلاح الدین و دیاله از کردها و استمرار \"عربی سازی\" این مناطق توسط دولت بعثی عراق بود که متاسفانه بدون محکومیت جهانی و سازمان ملل متحد در طول هشت ماه از هفت فوریه تا سپتامبر سال١٩٨٨ میلادی ادامه یافت و درنهایت منجر به کشتار ١٨٢هزارنفر و زخمی شدن هزاران نفر دیگر و آوارگی چندبرابر آن در داخل عراق و کشورهای دیگر منطقه شد. رژیم عراق که در کودتای تابستان سال ١٩٦٨ با شعار «العربیه و الاشتراکیه و الحریه» یعنی ناسیونال سوسیالیسم از نوع هیتلری آن، قدرت را در عراق قبضه کرده بود، هرگز اعتقادی به قوانین اسلامی نداشته و آزادیهای مشروع مردم را هم بر نمیتابید. با این حال پروژه پاکسازی نژادی کُردستان را به نام یکی از سوره های قرآن، «انفال» نامید. زیرا بعثیان ادعا میکردند کُردها از نژاد ایرانیان و «مجوسی» (آتش پرست) هستند. \"خیرالله تلفاح\" دایی صدام حسین در مقام تئوریسین حزب بعث عراق که حتی مورد تمسخر بعثیان نیز بود خون کُردها و فارسها را به عنوان مجوسیان همچون خون پشه مباح اعلام کرده بود. همه اینها جملگی گناه عرب نبودن کُردها و آریایی نژادبودن آنان بود! تاریخ یک بار دیگر تکرار شد. ٢٧سال پس از کشتار مردم حلبچه و عملیات «انفال» و ١١سال بعد از سقوط بعثیان حاکم در عراق، مجریان عملیات انفال با نام داعش و زیر پرچم «دولت اسلامی» و با همکاری و حمایت معدود رهبران زنده حزب بعث عراق مانند عزت ابراهیم الدوری و دختران صدام حسین و نوستالژی قدرت ازدست رفته، بار دیگر به کردستان حمله کرده و با خیانت نظامیان، پادگانهای موصل و تکریت و دستیابی آنان به زرادخانه ای که حتی در مانورهای نظامی مورد استفاده قرار نگرفته بود، از شمال عراق (استان نینوا به مرکزیت موصل) برای تصرف بغداد حمله ور شدند. هدف اصلی داعشیان هم مانند بعثیها کشتار مردمانی (کُردها و شیعیان) است که با ایرانیان پیوستگی نژادی و فرهنگی یا مذهبی دارند. داعش همان عملیات انفال و پاکسازی قومی و مذهبی را به نام دولت اسلامی از بخش کُردنشین شمال عراق آغاز کرد.
اگرچه از دوهفته پیش نیروهای ارتش عراق و شبه نظامیان شیعه و سنی در حال مبارزه با نیروهای دولت خودخوانده اسلامی برای آزادی تکریت در مرکز استان صلاح الدین، هستند و قطعا در نهایت این شهر هم آزاد میشود، ولی از هفت ماه پیش پیشمرگههای کُرد عراق پیوسته در یک مرز طولانی١٠٥٠کیلومتری از موصل در شمال تا سعدیه و جلولادر شرق عراق (استان دیاله) و استانهای کرکوک و صلاح الدین در جنگ تمام عیار علیه داعش هستند و در این راه بیش از یک هزارنفر از بهترین نیروهای پیشمرگههای کُرد کشته شدهاند و هم اکنون اقلیم کردستان پذیرای بیش از دومیلیون و٥٠٠ هزارنفر آواره از ملیتهای مختلف: سوری، عراقی، کُرد، عرب، ترکمن و آشوری و کلدانی (سنی، شیعه، مسیحی، ایزدی و کاکهای) است. کوتاه سخن اینکه حلبچه زنده ماند و اکنون از یک شهر کوچک به مرکز استانی به همین نام تبدیل شده است و زندگی در آن جاری است.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
در اسفندماه سال١٣٦٦ ه . ش (مارس ١٩٨٨) هنگامی که هفت سال و١١ماه و چند روز از آغاز جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه ایران میگذشت، در بیشتر جبهههای نبرد، ارتش عراق که در برابر حملات کوبنده نیرو های ایران با شکستهای سخت مواجه و زمین گیر شده بود، برای وادارکردن ایران به پذیرش آتش بس، با فرمان صدام حسین، دیکتاتور بغداد، از زمین و هوا مناطق مسکونی تهران و شهرهای بزرگ ایران را با شدت تمام هدف حملات موشکی و بمباران های شبانه روزی قرار داد. تنها در یک شب ١٧بار تهران مورد حمله موشکی قرار گرفت.
همزمان با موشک پرانی به تهران و سایر شهرها، در آن سوی مرزهای غربی ایران، ارتش عراق با بمبهای شیمیایی محتوی گازهای «خردل» و «سارین» به شهر کُردنشین حلبچه در شمال عراق نیز حمله کرد و در کمتر از پنج ساعت حدود پنج هزارنفر از مردم بی گناه این شهر را قتل عام و چند برابر آن را هم مصدوم و مجروح کرد. مردم این دیار هنوز از آثار شوم این جنایت هولناک رنج میبرند. جنایتی که بعدها سازمان ملل متحد آن را به عنوان ژنوساید (نسل کشی) شناخت. البته این اولین بار نبود که مناطق مسکونی کردستان عراق توسط رژیم بعثی بمباران شیمیایی میشد. پیش از آن، هم مناطق کُردنشین عراق و هم چندین منطقه غیرنظامی و مسکونی ایران: سردشت، بانه، اشنویه، کرمانشاه و آبادان در دوران جنگ تحمیلی مورد حمله شیمیایی واقع شده و صدهانفر کشته و مجروح شده بودند. با این حال فاجعه حلبچه هم به علت تعداد قربانیان، هم به جهت سبعیت نوع عمل و بی سابقه بودن کشتار مردم یک کشور با بمباران شیمیایی ارتش همان کشور، بی سابقه بود و دنیا را تکان داد. پیش از آن در جنگهای منطقهای و بین المللی طرفین متخاصم از سلاح شیمیایی علیه نیروهای نظامی طرف مقابل استفاده میکردند، ولی در حلبچه رژیم عراق از این سلاح کشتار جمعی برای نابودی مردم همین کشور استفاده کرد. هرچند مردم دنیا با تلاش فراموش نشدنی خبرنگاران و عکاسان ایرانی از جمله گزارشگران صداوسیما به ویژه \"احمد ناطقی\" از ماجرای حلبچه آگاه شدند، ولی موج حملات شیمیایی نیروهای عراقی به این شهر محدود نشد. این حمله ادامه و تشدید عملیات موسوم به «انفال» و پاکسازی نژادی استان های کرکوک، نینوا، صلاح الدین و دیاله از کردها و استمرار \"عربی سازی\" این مناطق توسط دولت بعثی عراق بود که متاسفانه بدون محکومیت جهانی و سازمان ملل متحد در طول هشت ماه از هفت فوریه تا سپتامبر سال١٩٨٨ میلادی ادامه یافت و درنهایت منجر به کشتار ١٨٢هزارنفر و زخمی شدن هزاران نفر دیگر و آوارگی چندبرابر آن در داخل عراق و کشورهای دیگر منطقه شد. رژیم عراق که در کودتای تابستان سال ١٩٦٨ با شعار «العربیه و الاشتراکیه و الحریه» یعنی ناسیونال سوسیالیسم از نوع هیتلری آن، قدرت را در عراق قبضه کرده بود، هرگز اعتقادی به قوانین اسلامی نداشته و آزادیهای مشروع مردم را هم بر نمیتابید. با این حال پروژه پاکسازی نژادی کُردستان را به نام یکی از سوره های قرآن، «انفال» نامید. زیرا بعثیان ادعا میکردند کُردها از نژاد ایرانیان و «مجوسی» (آتش پرست) هستند. \"خیرالله تلفاح\" دایی صدام حسین در مقام تئوریسین حزب بعث عراق که حتی مورد تمسخر بعثیان نیز بود خون کُردها و فارسها را به عنوان مجوسیان همچون خون پشه مباح اعلام کرده بود. همه اینها جملگی گناه عرب نبودن کُردها و آریایی نژادبودن آنان بود! تاریخ یک بار دیگر تکرار شد. ٢٧سال پس از کشتار مردم حلبچه و عملیات «انفال» و ١١سال بعد از سقوط بعثیان حاکم در عراق، مجریان عملیات انفال با نام داعش و زیر پرچم «دولت اسلامی» و با همکاری و حمایت معدود رهبران زنده حزب بعث عراق مانند عزت ابراهیم الدوری و دختران صدام حسین و نوستالژی قدرت ازدست رفته، بار دیگر به کردستان حمله کرده و با خیانت نظامیان، پادگانهای موصل و تکریت و دستیابی آنان به زرادخانه ای که حتی در مانورهای نظامی مورد استفاده قرار نگرفته بود، از شمال عراق (استان نینوا به مرکزیت موصل) برای تصرف بغداد حمله ور شدند. هدف اصلی داعشیان هم مانند بعثیها کشتار مردمانی (کُردها و شیعیان) است که با ایرانیان پیوستگی نژادی و فرهنگی یا مذهبی دارند. داعش همان عملیات انفال و پاکسازی قومی و مذهبی را به نام دولت اسلامی از بخش کُردنشین شمال عراق آغاز کرد.
اگرچه از دوهفته پیش نیروهای ارتش عراق و شبه نظامیان شیعه و سنی در حال مبارزه با نیروهای دولت خودخوانده اسلامی برای آزادی تکریت در مرکز استان صلاح الدین، هستند و قطعا در نهایت این شهر هم آزاد میشود، ولی از هفت ماه پیش پیشمرگههای کُرد عراق پیوسته در یک مرز طولانی١٠٥٠کیلومتری از موصل در شمال تا سعدیه و جلولادر شرق عراق (استان دیاله) و استانهای کرکوک و صلاح الدین در جنگ تمام عیار علیه داعش هستند و در این راه بیش از یک هزارنفر از بهترین نیروهای پیشمرگههای کُرد کشته شدهاند و هم اکنون اقلیم کردستان پذیرای بیش از دومیلیون و٥٠٠ هزارنفر آواره از ملیتهای مختلف: سوری، عراقی، کُرد، عرب، ترکمن و آشوری و کلدانی (سنی، شیعه، مسیحی، ایزدی و کاکهای) است. کوتاه سخن اینکه حلبچه زنده ماند و اکنون از یک شهر کوچک به مرکز استانی به همین نام تبدیل شده است و زندگی در آن جاری است.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.