زنان کوبانی رمز اتحاد کوردها

13:14 - 7 آبان 1393
Unknown Author
لقمان فاروقی

از حدود یک ماە و نیم پیش حملە نیروهای افراط گرای اسلامی داعش بر شهر کوبانی شدت گرفتە است و تا بە امروز ادامە دارد. چندین نکتە و فاکت مهم در این نبردهای مردم کوبانی در افکار عمومی کردستانی‌ها شکل گرفتە است و مدام با آن دست و پنجە نرم می کنیم.

توضیح در مورد اینکە نیروهای داعش چی و کی هستند بسیار دادە شدە است و امروز افکار عمومی جهان را نیز بە این سمت سوق دادە است کە نیروهای بسیار وحشتناک و انسان ستیز هستند.

فاکت‌ها مهم اینها هستند:

١. ابرقدرتهای جهانی و نقش آنها در شرق اوسط

اگر بخواهیم در مورد مورد فاکت اول کالبد شکافی بکنیم و بە تمامی اتفاقات شرق اوسط بپردازیم بسیار طولانی می‌باشد اما در این مقالە فقط بە گوشەای از آن پرداختە می‌شود.

اگر بە تاریخ مراجعە کنیم همیشە و در هر مقطعی ابرقدرتها در این مناطق حضور واقعی داشتەاند و برای بە سلطە درآوردن کشورهای شرق اوسط از تمامی امکانات و ترفندهای موجود بهرە جستەاند و داشتین چشم طمع بە منابع این کشورها در ردە اول قرار گرفتە است. جهان دو قطبی بایستی بە یک قطب تبدیل شود و مخالفان و شورشیان ضد استبداد و سرمایەداری بایستی بە جبهە استبداد و قطب سرمایە بیوندند.

آمریکا و هم پیمانانش از قدیم و ایام در این مناطق پرسە زدەاند و کم کم جا پای برای خود باز کردند و در صدد برنامەریزی برای چپاول سرمایەهای این مناطق درآمدند و بهترین شیوە را کە همانا اختلافات و درگیری و ناامنی بود برگزیدند.

آنها با یک تیر دو نشان را زدند، الف: اولا همە سلاحهای را کە ساختە بودند قبل از اینکە تاریخ مصرف آنها تمام شود در مناطق آشوب زدەای کە خود بنیان نهادە بود بە فروش رساندند و در ازای آن از منابع زیرزمینی آن کشورها تغذیە کردند. ب: سلطە استبدادی خود را بر این سرزمین‌ها بە کرسی نشاندند و در کل ادارە امور شرق اوسط را تام و کام زیر نظر گرفتند.

در چند سال گذشتە شاهد جنگ‌های متعددی در شرق اوسط بودیم و نبودن آزادی و برابری در جامعەها، بهترین فرصت را بە ابرقدرتها داد تا با ترفندهای متعدد خود در جامعەهای فقر زدە و دیکتاتورمنش پیشرو مبارزات مردم قلمداد کنند و پتانسیل انقلابی مردم آزادیخواە را در جهت اهداف خود رهنمون کنند و سکان آنرا در جهت ارتقاء بهرمندی‌های خود سوق دهند.

بە عنوان نمونە در کشورهای عربی یک سری خیزشهای وسیع و هم جانبە مردم بە سرعت شکل گرفت و یکی پس از دیگری رژیم های دیکتاتوری سرنگون شدند اما حاصل همە تلاشها چی بود؟ آیا مبارزات واقعی مردم بە سرانجام رسید؟ باید بگویم متاسفانە نە تنها بە هدف نرسیدند بلکە جامعەها بیشتر از قبل بە زیر سلطە دیکتاتوران کشیدە شد.

اگر خوب بە حکومتهای نوپای بعد از سقوط دیکتاتوران نگاە کنیم می بینیم کە در اکثر آنها استبداد اسلامی جایگزین شد، کە صد البتە این از سیاستهای ابرقدرتها می‌باشد و در واقع از رژیم های مذهبی سود بیشتر کسب می‌کند و با ایجاد قطب‌های مخالف در میان کشورها وبنیان رژیم‌های استبدادی بقای خود را تجلیل می‌بخشند.

یک نمونە دیگر اینکە اکنون در ایران یک رژیم مذهبی دیکتاتورمنش حاکمیت دارد، ابرقدرتها هیچ وقت حاضر نیستند یک قدم جهت نابودی این رژیم بردارند چون آنطوری کە از طرف ملاها تغذیە میشوند نمی‌توانند از طرف حکومت مردمی تغذیە بشوند. پس در مورد این فاکت یعنی ابرقدرتها و نقش آنها در شرق اوسط نتیجە می‌گیریم کە تمامی آشوبها و فقر و فلاکت و بدبختی مردم ستمدیدە از کندە آنها بلند می‌شود و تا زمانی کە آنها در منطقە باشند وضع بر همین منوال خواهد بود.

٢. دیکتاتورهای منطقە و نقش آنها در شرق اوسط:

باید بگویم کە حکومتی کە مردمی باشد و بە رأی و افکار مردم احترام بگذارند و منتخب مردم باشد در شرق اوسط نیست و اگر هم باشد بە ظاهر مردمی است.

ناامنی و آشوب و فقر در اکثر کشورهای شرق اوسط بیداد می‌کند، بحران‌های اقتصادی کمر ملت‌ها را شکستە و فقر و بیکاری حاصل از بحران‌های اقتصادی مردم را با معضلات نافرجامی روبرو کردە است.

با توجە بە منابع غنی زیرزمینی این مناطق، مردمان آن در باتلاق ناامنی و آشوب و فقر و فلاکت افتادەاند، جنگهای قومی و قتل و عام میادین کشورها را فراگرفتە است و انسانیت بە طور کامل لگدمال شدە است وفاکت قدرت‌یابی و دسترسی بە آن، این سرزمین‌ها را بە کشتارگاە انسانها تبدیل کردە است.

در هر کدام از آن کشورها عدەای بر مردم حاکم شدەاند و مدام از خون آنها تغذیە می کنند. عشیرە و عشیرەگری و از همە مهمتر نژادپرستی شکاف عمیقی در بین انسانها ایجاد کردە و هر کدام در جستجوی برتری و تسلط خود بر دیگری می‌باشد، حقوق ملت‌های تحت ستم نە تنها تامین و تضمین نشدە است بلکە بر اختلافات و سرکوب بیشتر دامن زدەاند و همچنان انسان‌های بی گناە را طعمە غرور و خودبزرگ بینی خود می‌کنند.

اگر بە طور خاص در مورد دیکتاتورهای منطقە صحبت بکنیم و موضوع ملت کورد را پیش بکشیم ، بحث بر سر عراق و ایران و ترکیە و سوریە می‌باشد.

اگر خوب توجە بنمایم می‌بینیم هرکدام در شرق اوسط و حتی جهان، پایگاهی بسیار نامردمی و نامتعارف دارند، ایران بعد ازسقوط رژیم شاهنشاهی بە طور کلی اعتبار و ارزش جهانی خود را از دست داد و عدەای باترفند مذهبی پا بە عرصە وجود نهادند و هم اکنون نزدیک بە چهار دهە است کە حاکمیت مستکبرانە و ضدانسانی خود را بر کرسی نشاندەاند و این حاکمیت تنها در چهارچوب محدودە جغرافیایی ایران خلاصە نشدە است بلکە افکار پلید خود را بە همسایگان خود نیز تزریق کردە و سکان ناامنی در شرق اوسط را در دست گرفتە است.

عراق را اگر مد نظر بگیریم چە در زمان صدام حسین و چە در زمان حال همیشە آشوب‌زا بودە و همچون عقرب سیاە بە همە جا نیش زدە است و بعد از پایان حکومت صدام نیز تبدیل بە میدان اصلی جنگ مذاهب شد و حمام خون بە معنی واقعی را برای جهانیان ترسیم کرد.

شرایط کنونی عراق را اگر مد نظر داشتە باشیم، حکومتی لرزان و بدون هیچ نوع بازخوابی و راهکاری جدید، همانا هدایت شوندە از جانب همسایگان و ابرقدرتها می‌باشد.

اگر در مورد سوریە اظهار نظر بکنیم باید بگویم کە پایگاە جهانی او صفر مطلق می‌باشد با خیزش عظیم مردم سوریە در چند سال پیش و سرکوب شدید آنها از طرف رژیم بشار اسد، جامعە جهانی بە این واقعیت رسید کە حکومتی نامردمی و کاملا دیکتاتورمنش می‌باشد و رژیم برای حفظ بقای خود از هیچ جنایتی دریغ نمی‌ورزد.

سوریە بە عنوان یار دست راستی حکومتی اسلامی ایران همیشە مرکز سقلی برای تدوام آشوب در منطقە بودە و در کل می‌توان بیان نمود کە سوریە وسیلە و ابزار آشوب در منطقە از جانب رژیم ایران بودە است.

سوریە همان کمربند شیعەگری در منطقە بودە و همیشە بە عنوان ارعاب علیە اسرائیل و غیر شیعیون در منطقە عمل کردە است.

در کل می‌توان بیان نمود کە اگر جمهوری اسلامی نبود مطمئنا رژیم سوریە پایدار نبود و منطقە وضعیت خاص‌تری پیدا می‌کرد.

در مورد ترکیە باید بگویم فاشیست‌ترین رژیم در کرە زمین رژیم ترکیە می‌باشد، از همان صدر اسلام تاکنون اسلام و افکار اسلامی در این سرزمین ریشە دواندە و تا بە امروز این ویروس ویرانگر در این جامعە نقش ایفا می‌کند. اما نقش اسلام در این کشور بسیار خطرناک‌تر از کشورهای دیگر بودە است و تأثیراتی بسیار بد و غیر انسانی در این سرزمین بر جای گذاشتە است، یکی از تأثیرات بد آن همانا مسئلە نژادپرستی می‌باشد. حکومت‌ها و سردمدارانی کە از صدر اسلام تاکنون در ترکیە حاکمیت داشتەاند همە راسیست و از نژادپرستهای افراطی بودەاند.

اگر خوب بە زمان حاکمیت شاهان عثمانی و در مراحل بعدی تا بە آتاتورک میرسد بنگریم، همە بر یک رأی متفق بودەاند و آنهم یک نژادی در این سرزمین و آنهم فقط نژاد تورک.

پروسە بیداری کوردها در این سرزمین و بە چالش کشیدن تک نژادی در ترکیە بە یک مسئلە جهانی تبدیل شد و جهانیان را بر این واقعیت واقف کرد کە ترکیە تک نژادی نیست و انواع ملیت‌های مختلف در آن زندگی می‌کنند و بزرگترین ملیت تحت ستم همانا ملت کورد می‌باشند.

دولت موسوم بە (ترکان جوان) در فاصلە سالهای ١٩١٥ تا ١٩٢٣ نزدیک بە یک میلیون و نیم از ارامنە ترکیە را قتل‌عام کردند و این فرهنگ انسان‌ستیزی بە دولت‌های بعدی نیز سرایت کرد.

آتاتورک با پوتک آهنین بر سر ملت تورک کوبید و گفت کە اسلام و افکار اسلامی باید در کشور ریشەکن شود و با کشف حجاب بە پروسە دین ستیزی پرداخت کە صد البتە این حرکت در نوع خود می‌توانست ترکیە را بە سوی انسانمداری سوق دهد اما هدف آتاتورک حذف دین و افزودن بر غرور ملی و تک قطبی فکر کردن بود و بە نام دین ستیزی قلع و قم کردن ملت‌های غیر تورک را در پیش گرفت و بە غایت همان مسیر اسلامیون امپراطوری عثمانی را کە بە زور شمشیر مردم را بە اسلام فراخواندند را طی کرد و بە زور شمشیر مردم را بە تورک بودن فراخواند.

مشکل اصلی ایشان نژادپرستی بود و با برتر شمردن نژاد خویش بە تقابل جهانیان پرداخت و اولین کسانی کە در تیررس آنها بودند همانا کوردها بودند.

کورد را بنام تورک کوهی خواندن را ورد زبان ترک‌های فاشیست کرد و همین سیاست را همتایش رضا شاە ایران در پیش گرفت، کوردها بعد از پروسە طولانی و مبارزات بی‌وقفە از لقب تورک‌های کوهی نجات پیدا کردند و کورد بودن خود را بر کرسی نشاندند، امروزە نیز دولت ترکیە بە تقابل سیاستهای آتاتورک برخواستە و باز هم بە نوعی در فکر ایجاد امپراطوری عثمانی از نوع سخیف ترش هستند و این دولت بە نام اسلام و اسلام گرایی با شدیدترین وضع ممکن بە تقابل کوردها برخواستە است و کورد ستیزی را از منظر اسلام سیاسی در رأس برنامەهای خود قرار دادە است.

احزاب سیاسی کورد و نقش آنها در شرق اوسط:

حوادث و اتفاقات موجود در سرزمین کوردها بسیار بحث برانگیز و طولانی می‌باشد و شرایط ناگوار کوردها، حادثەها را بر پیکر این سرزمین داغ دیدە حکاکی کردە است کە هر جنبدەای را بە تکاپو و جستجو می‌اندازد.

با توجە بە تقسیمات ارضی کردستان و ستم مضاعف ملی در این محدودە جغرافیایی، خیزشهایی حق‌طلبانە و واقع گرایانە جهت رفع ستم ملی و برقراری آزادی و برابری را بر پیکر خود پوشش داد و با بە وجود آمدن احزاب و اپوزیسیون سیاسی، قدرتمندانە بە مبارزە علیە دیکتاتوران برخواستند.

کوردها قریب بە نود سال است کە سازمان یافتە تشکلات سیاسی جهت رفع ستم ملی را هدایت می‌کنند و این مبارزات تاکنون نیز همچنان ادامە دارد.

در اوایل فقط یک حزب سیاسی در هرکدام از بخشهای کردستان بە وجود آمدند و با توجە بە شرایط آن زمان و همچنین با توجە بە خفقانهای بی‌همتا مبارزات زیرزمینی و آشکارای خود را شروع کردند و در هر مقطعی خسارت‌های بسیار زیادی هم از لحاظ مالی و هم جانی متحمل شدند.

با توجە بە نبودن هیچ نوع امکانات تبلیغاتی جهانشمول، شدت خفقان فقط در آن کشورها لمس می‌شد و هیچ بازتابی در سطح جهان نداشت، احزاب سیاسی کورد در آنزمان بە شدت تحت فشار نیروهای دولتی منطقە بودند و همچنین حضور نیروهای انگلیسی و روسی در آن مناطق فرصت های تاریخی کوردها را جهت رفع ستم ملی بر باد دادند و با گرفتن امتیازات از جانب دولتهای مرکزی حاکم بر هر چهار بخش کردستان رٶیای کوردها را با شکست مواجە می‌کردند.

امروزە اوضاع بسیار فرق کردە است و با تعدد احزاب روبرو هستیم و این تعدد احزاب نیز دال بر رشد سیاسی کوردستان می‌باشد و همگام با جامعە جهانی در پیشبرد اهداف خود جهت رفع ستم ملی کوشا هستند.

اما نبودن یک اتحاد نسبی در بین احزاب کورد همانا دودستگی و اختلافات متعدد را در میان کوردها بە وجود آوردە است و همین مسئلە عامل اصلی سرکوب کوردها و نرسیدن این ملت بە اهداف و آرمانهای خود می‌باشد.

هر کدام از احزاب بە سهم خود نقش آفرینی و فداکاری کردەاند اما این مسئلە کە چرا کوردها امروز نیز همچنان تحت ستم میباشند بسیار سٶال برانگیز و تعجب‌آور است؟!

امروزە کردستان با توجە بە رشد افکار سیاسی فراوان همگام با پیشرفت علم و تکنولوژی و همچنین با توجە بە سابقە مبارزاتی خویش، بزرگترین منطقە آزادیخواهی در شرق اوسط می‌باشد .

در طول تاریخ خود هیچگاە بە هیچ خاکی تعرض نکردەاند و در طول تاریخ خود همیشە نقش دفاعی داشتە و از لحاظ انسان دوستی و همنوع دوستی یکە تاز شرق اوسط بودە و هستند.

نسل کشی کوردها توسط دیکتاتوران حاکم هر جنبدەای را می‌توانست از بیغ برکند اما نە تنها نسل کورد منقرض نشد، بلکە صفوف مبارزاتی آنها مستحکم تر شد و این استقامت و از خودگذشتگی کوردها تبدیل بە درسی تاریخی برای دیگر ملتهای تحت ستم در خاورمیانە و جهان شد.

احزاب کورد بە دلیل تحت فشار بودن از جانب دولتهای حاکم و بە دلیل اتحاد دولتهای سرکوبگر کردستان با همدیگر در امر کورد ستیزی و احاطە شدن مرزهای کردستان در برقراری ارتباط با دولت‌ها و ملت‌های دیگر همانا نقش آفرینی آنها، فقط بە محدودە جغرافیایی کوردستان محدود می‌باشد و در حیطە شرق اوسط هیچ یار و یاوری ندارند بە غیر از دولت آمریکا و اسرائیل کە البتە با عوامل فریبی کە صد البتە هر دوی ‌آنها غاصب هستند و همیشە یاور حاکمان دولتهای حاکم بر کردستان بودەاند و از عوامل اصلی نرسیدن کوردها بە آرمان خود می‌باشند.

ابرقدرتهای جهانی نیز در تحت ستم بودن ملت کورد همانا نقش اساسی داشتەاند و کردستان را همچون ابزار ترس و ارعاب بر علیە دشمنان خود بکار بردەاند.

نقش مردم کردستان در خاورمیانە:

تاریخچە کوردها گویای این واقعیات می‌باشد کە کوردها ملتی نترس و شجاع و استبداد ستیزند. تاریخچەای بسیار درخشان از استقامت و پایداری را برای خود رقم زدەاند، کردستان و مردم کردستان در اصل تابلوی است کە آزادیخواهی و سنگر آزادیخواهی در آن برای جهانیان ترسیم شدە است.

هر آنچە عذاب و بدبختی و ندامت بود در خاک خود تجربە کردند، و هزاران هزار نفر با اشکال مختلف قتل و عام شدند و تاریخچە‌ای بسیار خونبار را بر دوش کشیدند و بعد از سالیان سال مبارزە بازهم در همان وضعیت اسفناک خود قرار دارند.

در مدت این سە دهە حوادث و اتفاقات موجود بر پیکر کردستان بسیار بالا بودە و با پستی و بلندیهای بسیار زیادی روبرو شدند. در این سە دهە آخر کوردها بە گورهای دستە جمعی سپردە شدند و سلاحهای شیمایی را بر پیکر خود لمس کردند.

با پیشرفت علم و تکنولوژی پروسە کورد ستیزی نیز تغییرات بسیار کشندە تری از سوی دیکتاتوران بە خود گرفت، اعمال فشار زیاد و ارعاب بیشتر و صرف هزینە بیشتر جهت کورد ستیزی تبدیل بە میدان مسابقە دولتهای حاکم بر کردستان شد.

اما در اصل مردم کردستان واقعا مردمانی مبارز و نە گسستنی هستند و این واقعیات بر تمام جهانیان آشکار و هویداست. در قدیم بە دلیل نبودن پیشرفت کافی در علم و دستاوردهایش همانا مبارزات هر بخش از کردستان در همان حیطە جغرافیایی خود باقی می ماند و اطلاع‌رسانی کافی و کامل نبود. اما امروز شاهدیم کە شهامت و از خودگذشتگی کردستانی‌ها ورد زبان جهانیان شدە و مظلومیت ملت کورد امروز کاملا شفاف و واضح در حیطە افکار جهانیان قرار گرفتە است.

امروزە می بینیم کە یک شهر کوچک کوردنشین بە اسم کوبانی حلقە اتصال همە مرزهای غصب شدە کردستان توسط دیکتاتوران منطقە می باشد و شهامت و استقامت این مردم تمامی مرزهای جهان را شکافت و پروسە آزادیخواهی این ملت ستم دیدە را جهانی کرد و جهانیان را بە وجە آورد کە رفع ستم ملی کوردها را بە رسمیت بشناسند.

مردم کردستان بە طور کلی در شرق اوسط نقش آفرینی کردند و با تمام قدرت در برابر سیاهی کە همانا نیروهای تندرو اسلامی داعش بودند ایستادند و بە جهانیان نوید دادند کە همچون کوردها برای نابودی این نیروهای سرکوبگر سنگر آزادیخواهی خود را انسجام و قدرت ببخشند.

استقامت مردم کردستان در طول تاریخ شان برای همیشە در اذهان جهانیان نقش بست و همچنین نشان دادند کە هیچ مرزی نمی‌تواند تاریخ و فرهنگ و کلتور این مردم را از هم بگسلد.

مردم کردستان و علل‌الخصوص زنان کوبانی نە تنها اتحاد کردستانی‌ها را بە ارمغان آوردند و مرزها را دوبارە اتصال بخشیدند بلکە جامعە جهانی را از خواب سنگین بیدار کردند و بە جنگ علیە سیاهی دعوت نمودند.

در پایان می‌خواهم نتیجەگیری کنم و بیان بدارم کە امروزە بهترین زمان برای رهایی کوردها از تحت ستم بودن می‌باشد و با توجە بە افکار عمومی جهان در باب کردستان و شکل گرفتن امر رهایی کوردها از ستم ملی در اذهان عمومی جهانیان و علل‌الخصوص رشد کافی و لازم در امر مبارزە جهت رفع ستم ملی در مغز و افکار تک تک کوردها در هر چهار بخش کردستان، شرایط را برای رهایی آمادە و سازمان دادە است.

خالصانە از همە احزاب کوردی تقاضامندیم کە اختلافات را کنار بگذارند و با ایجاد یک جبهە مشترک مبارزاتی و مترقی و آزادیخواه، گرد هم آیند و در یک امر کە آنهم اتحاد جهت رفع ستم ملی می‌باشد بە توافق برسند و مردم را در امر مبارزاتی همکاری و همیاری کنند.

مردم کورد باید از سردرگمی‌های حاصل از اختلافات احزاب نجات پیدا بکنند، اگر منتخب مردم هستیم و اگر بە انتخاب مردم و حکومت مردمی معتقد هستیم، اختلافات را کنار بگذاریم و حق انتخاب را بە مردم برگردانیم. بە نیروی مردمی باورمند باشیم و پتانسل انقلابی مردم کورد را یکصدا و متحدانە در پیشبرد امر رفع ستم ملی بکار بگیریم، در غیر اینصورت اگر این فرصت تاریخی را از دست بدهیم دیگر پروسە آزادی و رفع ستم ملی کردستان برای همیشە بە فراموشی سپردە خواهد شد.

کوبانی مرزهای کردستان را دوبارە بەهم وصل کرد و متحدانە بە هدف رسیدن، ما احزاب نیز باید مرزبندیها حزبی و عداوت و دشمنی را در این مقطع تاریخی برداریم و اتحاد را جایگزین کنیم.

کوبانی را همانند یک الگوی در نظر بگیریم و اتحاد و استقامت آنها را در خود و احزاب کوردی نهادینە کنیم و جهت رفع ستم ملی یکصدا عمل کنیم، دیوارهای سنگی ایجاد شدە فی مابین مردم و احزاب را برداریم و اعتماد را دوبارە بە مردم برگردانیم و متحدانە پلەهای مترقی مبارزاتی را بپیماییم.

پیش بە سوی رفع ستم ملی

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.