زن در جامعه ایرانی

15:33 - 1 شهریور 1392
Unknown Author
شیوا گنجی

بسیار پیش آمده که شنیده‌ایم و یا حتی خودمان دیده‌ایم که به زنان و دختران در کشور ما ظلم و ستم شده است. صحبت از آن می‌شود که در جامعه ما به عنوان یک کالا به زن نگاه می‌شود و هر روزه زنان و دختران ما خشمگین‌تر از گذشته نگران آینده خود در تمام جهات هستند و نیز کاسه‌ی صبرشان از این همه ظلمی که بر آنها روا می شود لبریزتر. اما متاسفانه نمیتوانند کاری از پیش برده و حقوق خود را از حکومت و جامعه اسلامی و فرهنگ غالباً اشتباه و غلط حاکم بر جامعه مطالبه بکنند.

در جامعه اسلامی و مردسالارانه ایران برخی از این موارد ظلم و ستم بر زنان را شرعی، قانونی و عرفی و حتی حق بلاشک و بدون تردید و بدیهی مرد می‌نامند و می‌گویند طبق رسم و رسوم پیشینیان باید اینگونه با زنها رفتار کرد! البته اگر از دید فلسفی فریدریش نیچه به زن همانند یک دشمن دیرین و موجودی که باید با شلاق سراغش رفت نگاه نکرد، متاسفانه در بخشی از جامعه ی روشنفکری ما هم این تصور اشتباه و از بن غلط وجود دارد.

غالباً در ایران چون شرع، قانون و عرف حاکم بر مردم، به مردها این اجازه را داده که به زن به چشم مال، دارایی و ملک نگاه کنند؛ واضح و آشکار است که زنان در چه موقعیت و سیتینگ تاسف‌باری زندگی می‌کنند و هر لحظه‌ی آن، همانند کابوسی بر آینده‌ی تحصیلی، شغلی و تمام پایگاه‌ها و موقعیت‌های فردی و اجتماعی او تاثیر شگرف و ناگواری دارد.

متاسفانه در ایران اعتماد به نفس زن را خدشه دار می کنند و زیر سوال می برند.در بعضی از خانوادهای سنتی ایرانی هنوز تعصبات قدیمی و کهنه پرستانه هنوز هم حاکم است و زنان را با این اعتقادات پوچ و بیهوده مورد سواستفاده قرار می دهند.

مردسالاری در ایران بصورت ریشه ای و قومی وجود دارد ممکن است نقش مرد سالار را پدر خانواده بعهده داشته باشد یا در صورت نبود پدر خانواده این وظیفه به فرزند ارشد *پسر خانواده* واگذار شود و باز هم زنان مورد ظلم واقع می شوند. مردسالاری به معنای صحیح آن نیست، بلکه مردسالاری بدین مفهوم که یک نوع دیکتاتوری کوچک در قالب خانواده، در اکثر جوامعی که هنوز نهاد خانواده چارچوب خود را حفظ کرده است و به صورت پدرسالار یا مردسالاری اداره می شود. این مرد یا پدر است، که حرف اول و آخر را می زند و دیگران حتی در مقام مشورت هم قرار نمی گیرند و در این میان به دختران و زنان که از همه محروم ترند، ظلم واقع می شوند.

مصادیقی که زن مورد ظلم واقع می شود عبارتند از:

- کارهای سخت و تکراری و طاقت‌فرسایی که در خانه باید به صورت روزانه انجام دهد و حتی این مورد در جامعه سنتی ما به عنوان شغل پنداشته نمی‌شود و بابت انجام آن نیز حقوقی دریافت نمی کند و این مصداق همان مثل کارگر بی اجر و مواجب است و به عنوان وظیفه شرعی و قانونی از آن نام برده می شود.

- به کارگیری زنان در کارگاه‌ها و تولیدی های مختلف و اعتقاد به اینکه زنان نیروی کار ارزانی هستند و صاحبکارها در مقابل ساعات طولانی کار آنها دستمزد ناچیزی پرداخت می کند.

- در موضوعات حقوقی مانند شهادت و گواهی، دیه و خون‌بها، ارث و میراث و... در ایران در برابر مردان حقوق مساوی ندارند.

گاهاً پیش آمده خانوادهای سنتی زن را از ارث محروم کرده اند و می گویند بردن ارث فقط حق مرد است.

حق طلاق با مرد است.

بعد از طلاق و متارکه زنان از مردان، فرزندان با شرایط خاصی به پدر سپرده می شود. نهایتاً به مادر اجازه داده می شود هفته ای ١ بار فرزند خود را ببیند.

حق انتخاب در ایران با مردان است یعنی مردها اجازه دارند به خواستگاری بروند و دختری را انتخاب کنند اما مشاهده شده که این حق برای زنان جزو مکروهات و برخلاف شرع و عرف است.

مرد اجازه دارد چندین زن را همزمان در عقد خود داشته باشد، خواه دائم خواه موقت و به صورت صیغه‌ای.

زن در ایران حق قضاوت در محاکم قضایی و دادگستری را ندارد. در بعضی مواقع حتی اجازه وکالت هم به زن داده نمی‌شود.

از آنجا که ایران کشوری اسلامی است زن نمی‌تواند مرجع تقلید باشد.

در جامعه ایرانی ما همیشه زنان را به عنوان ضعیفه و ضعیف خطاب کرده اند؛ به چشم حقارت به زنان نگاه می‌کنند، حقارتی که از فرهنگ، دین و مذهب، قانون و حاکمیت اسلامی سرچشمه می گیرد.

ما زنانی داریم که حود به تنهای بار زندگی را به دوش می کشند.

در ایران کسی که خواهان برابری زن و مرد باشد مجرم محسوب می‌شود و با او برخوردهای حقوقی و قانونی می شود. اگر کسی در زمینه‌ی حقوق زنان فعالیتی داشته باشد، مخالف نظام و سیاه‌نما و دشمن اسلام و محارب با خدا شناسانده می‌شود و معمولاً با جرم هایی شبیه اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به جریمه‌ها و زندان‌های بلندمدت و انواع محرومیت‌های اجتماعی محکوم می شود.

در ایران اکثر مردان از شاغل بودن زنان واهمه دارند چون فکر بیمارگونه این مردان این احساس را همیشه همراه خود دارند که اگه زنی استقلال مالی داشته باشد امکان دارد کانون خانواده دچار فروپاشی شود و شوهرش را به راحتی کند و به تنهایی زندگی را ادامه دهد. زن‌از دیدگاه شرع، قانون و عرف جامعه، باید در صحنه‌ی‌خانواده‌همسري‌فداكار و قانع،‌مادری‌مهربان‌و پرعاطفه‌و در صحنه‌ی‌اجتماع‌باید با عفت‌و حجاب‌ظاهر شود.

ريشه مشكلات زنان تنها به نقض قوانين بازنمي‌گردد؛ بلكه زيرساخت‌هاي ناصحيح و فرهنگ غلط حاکم بر جامعه و وجود سنت‌هاي نادرست نيز از عوامل عدم تحقق آزادی و جنبش‌های آزادی‌خواهانه زنان هستند.