ريزگردها همچنان قربانی میگيرند
22:06 - 13 تیر 1392
Unknown Author
حسين خداكرمی
در خصوص پديده شوم ريزگردهای مخرب هزاران صفحه سياه شد اما دريغ از اقدامیعاجل و اصولی! در غرب و جنوب كشور خسارتهای جانی و مالی ناشی از اين پديده شوم بيداد میكند. در كرمانشاه مطب پزشكان ريه و خون جای سوزن انداختن ندارد. در مدت زمان ٣ الی ٤ ساعت صد نفر با شماره ويزيت و معاينه میشوند و آخر وقت نوبت كسانی است كه به گرفتن نوبت موفق نشده و تعدادشان الله اعلم. با يك حساب سر انگشتی و بدون در نظر گرفتن بيماران بدون نوبت، درآمد بعضی از پزشكان دو ميليون تومان در ٣ الي ٤ ساعت است.
اما جان سخن اينجاست كه اين مبلغ و مطب هدف غايی نيست، بلكه متاسفانه برای بعضی از اين پزشکان،شكار بيمارانی است كه به عمل جراحی نياز دارند تابه ازای هر عمل دو ساعته ده پانزده ميليون تومان عايدشان شود. حال بپذيريم كه حرص و آز خيلی از انسانها بدون مرز است و در نهايت به قول شيخ اجل (سعدی):
آن شنيدستی كه در اقصای غور
بار سالاری بيفتاد از ستــور
گفت چشم تنگ دنيا دوست را
يا قناعت پر كند يا خاك گور
نگارنده حقير كه درد و ورم زانو بر اثر تصادف روزگارم را سياه كرده بود معاينه ام به 50 ثانيه نرسيد.زيرا پنج نفر پشت سرم به نوبت ايستاده و نوع نگاهشان فرياد بود كه تمامش كن كه ديگر قدرت ايستادن و انتظارمان به پايان رسيده. بله با كمال تاسف قشر وسيعی از پزشكان بیرودر بايستي تجارت و طبابت را با هم درآميخته و آش شله قلمكاری برای بيماران تدارك ميبينند كه در جهان بديلی براي آن نمیتوان يافت. بيست هزار تومان حق ويزيت و يك دقيقه معاينه هر بيماری را بيمارتر میكند. دفترچه بيمه هم كه يك شاهی ارزش ندارد و جز كسر حقوق كارگران و كارمندان پشيزی ارزش ندارد.
باری از اصل مطلب دور شديم. از كودهای شيميايی تاريخ گذشته غمخواران و دوستان چينی گرفته تا مواد غذايی آلوده و بدون نظارت، شيرهايی كه هم اكنون با وايتكس به خورد خلق الله ميدهند و دهها مورد خوراكیهای مخرب زندگی مردم را تباه و كيسه پزشكان را آباد كرده است. لازم به توضيح است كه حساب آن دسته از پزشكان شريف و پايبند به سوگند خود از اين جماعت را بايد جدا دانست . موارد فوقالذكر گويا كم بود تا پای مهمان قاتل و ناخواندهای به نام «ريزگرد» هم به آن اضافه شود تا طومار هستی گروه زيادي از هموطنان غرب و جنوب كشور در هم پيچيده شود. سرطان خون در غرب كشور پير و جوان را آنچنان درگير كرده است كه خيلیها از پس هزينه هنگفت معالجه برنيامده و تسليم مرگ میشوند. با چند تن از دوستان پزشك در اين خصوص صحبت كردم تا جملهای به ناحق و يا بدون پشتوانه علمیاز اين قلم جاری نشود.
متاسفانه ريزگردها علاوه بر آلودگيهای پنجاه، شصت برابر حد مجاز، در بردارنده مواد شيميايی جنگهای عراق و سوريه ميباشد كه محرك بزرگی برای سرطانهای رنگارنگ، به ويژه سرطان خون گرديده است. اگر تاكنون يكی از موارد خانمانسوز را موادمخدر ميناميدند امروز بايد ريزگردها را هم بدان اضافه كرد.
آنچه كه بنده در هفته گذشته در پاركينگ شهرداری كرمانشاه كه محل پزشكان متخصص و فوق تخصص است مشاهده كردم و سيل جمعيتی كه با چشمان نگران در سالن انتظار كه هوای خفهاش جانفرسا بود در انتظار پزشك محترم آخرين تاب و توان خود را در اين انتظار كشنده هيچگاه تجربه نكرده بودند شلتاق ريزگردها با مواد شيميايی بي رحمانه بر مالوجان زاگرس نشينان میتازد اما دريغ از يك جو همت دولتمردان!!!
زنبورداران منطقه غرب سال گذشته و امسال به علت از بين رفتن زنبورهايشان به خاك سياه نشستند اين قشر از راه زنبورداری امرار معاش كرده و باغداران مركبات دزفول ضمن استقبال از جا به جايي كندوها در اواخر زمستان حتی مبلغي هم به عنوان پاداش به صاحبان كندوها ميدادند زيرا زنبورها عمل لقاح را برای درختان ليمو، پرتقال و نارنگی آسان كرده و بدون زحمت باغداران دزفول به هدف خود تقريباً مجانی و بدون زحمت ميرسيدند.
اما امواج مغناطيسی و ماهوارهای و پديده ريزگردها منجر به نابودی زنبورها گرديد. چون زنبورهای عسل چند كيلومتر از كندوی خود فاصله گرفته تا گرده گلها را جمعآوري كرده و از طريق ارسال سيگنال قادر به پيدا كردن كندوی خود شده و بعد از گذاشتن بار خود در حفرههای شانههاي مومی درون كندو دوباره به جمع آوری گرده گلها ادامه میدهند. اما امواج اولين قاتل زنبورها شد و ديگر هر زنبوري كه از كندو خارج گرديد با از كار افتادن و اختلال سيگنالهای فرستنده هرگز به لانه خود برنگشت و در بيابانها و به دست عوامل انسانی به مرگ محكوم و زنبوردار نيز با از دست دادن سرمايه زندگی خود خاكستر نشين شد. حال عسل كيلويي ده هزار تومان يكي دو سال پيش به چهل هزار تومان رسيده است و اين در حالی است كه بسياری از خريداران علت ٥ برابر شدن قيمت عسل را نميدانند و گوش شنوايي هم در بين دولتمردان و مسوولين ذیربط با دامپروری و كشاورزی وجود ندارد تا درد بی درمان اين هموطنان زحمتكش را شنيده شايد با توسل به ترفندی جان و مال اين عزيزان دردمند را بهبود بخشيده و يا حداقل با استفاده از تجربه و علم روز جهان دامنه اين فاجعه بيشاز اين گسترده نشود.
در خصوص پديده شوم ريزگردهای مخرب هزاران صفحه سياه شد اما دريغ از اقدامیعاجل و اصولی! در غرب و جنوب كشور خسارتهای جانی و مالی ناشی از اين پديده شوم بيداد میكند. در كرمانشاه مطب پزشكان ريه و خون جای سوزن انداختن ندارد. در مدت زمان ٣ الی ٤ ساعت صد نفر با شماره ويزيت و معاينه میشوند و آخر وقت نوبت كسانی است كه به گرفتن نوبت موفق نشده و تعدادشان الله اعلم. با يك حساب سر انگشتی و بدون در نظر گرفتن بيماران بدون نوبت، درآمد بعضی از پزشكان دو ميليون تومان در ٣ الي ٤ ساعت است.
اما جان سخن اينجاست كه اين مبلغ و مطب هدف غايی نيست، بلكه متاسفانه برای بعضی از اين پزشکان،شكار بيمارانی است كه به عمل جراحی نياز دارند تابه ازای هر عمل دو ساعته ده پانزده ميليون تومان عايدشان شود. حال بپذيريم كه حرص و آز خيلی از انسانها بدون مرز است و در نهايت به قول شيخ اجل (سعدی):
آن شنيدستی كه در اقصای غور
بار سالاری بيفتاد از ستــور
گفت چشم تنگ دنيا دوست را
يا قناعت پر كند يا خاك گور
نگارنده حقير كه درد و ورم زانو بر اثر تصادف روزگارم را سياه كرده بود معاينه ام به 50 ثانيه نرسيد.زيرا پنج نفر پشت سرم به نوبت ايستاده و نوع نگاهشان فرياد بود كه تمامش كن كه ديگر قدرت ايستادن و انتظارمان به پايان رسيده. بله با كمال تاسف قشر وسيعی از پزشكان بیرودر بايستي تجارت و طبابت را با هم درآميخته و آش شله قلمكاری برای بيماران تدارك ميبينند كه در جهان بديلی براي آن نمیتوان يافت. بيست هزار تومان حق ويزيت و يك دقيقه معاينه هر بيماری را بيمارتر میكند. دفترچه بيمه هم كه يك شاهی ارزش ندارد و جز كسر حقوق كارگران و كارمندان پشيزی ارزش ندارد.
باری از اصل مطلب دور شديم. از كودهای شيميايی تاريخ گذشته غمخواران و دوستان چينی گرفته تا مواد غذايی آلوده و بدون نظارت، شيرهايی كه هم اكنون با وايتكس به خورد خلق الله ميدهند و دهها مورد خوراكیهای مخرب زندگی مردم را تباه و كيسه پزشكان را آباد كرده است. لازم به توضيح است كه حساب آن دسته از پزشكان شريف و پايبند به سوگند خود از اين جماعت را بايد جدا دانست . موارد فوقالذكر گويا كم بود تا پای مهمان قاتل و ناخواندهای به نام «ريزگرد» هم به آن اضافه شود تا طومار هستی گروه زيادي از هموطنان غرب و جنوب كشور در هم پيچيده شود. سرطان خون در غرب كشور پير و جوان را آنچنان درگير كرده است كه خيلیها از پس هزينه هنگفت معالجه برنيامده و تسليم مرگ میشوند. با چند تن از دوستان پزشك در اين خصوص صحبت كردم تا جملهای به ناحق و يا بدون پشتوانه علمیاز اين قلم جاری نشود.
متاسفانه ريزگردها علاوه بر آلودگيهای پنجاه، شصت برابر حد مجاز، در بردارنده مواد شيميايی جنگهای عراق و سوريه ميباشد كه محرك بزرگی برای سرطانهای رنگارنگ، به ويژه سرطان خون گرديده است. اگر تاكنون يكی از موارد خانمانسوز را موادمخدر ميناميدند امروز بايد ريزگردها را هم بدان اضافه كرد.
آنچه كه بنده در هفته گذشته در پاركينگ شهرداری كرمانشاه كه محل پزشكان متخصص و فوق تخصص است مشاهده كردم و سيل جمعيتی كه با چشمان نگران در سالن انتظار كه هوای خفهاش جانفرسا بود در انتظار پزشك محترم آخرين تاب و توان خود را در اين انتظار كشنده هيچگاه تجربه نكرده بودند شلتاق ريزگردها با مواد شيميايی بي رحمانه بر مالوجان زاگرس نشينان میتازد اما دريغ از يك جو همت دولتمردان!!!
زنبورداران منطقه غرب سال گذشته و امسال به علت از بين رفتن زنبورهايشان به خاك سياه نشستند اين قشر از راه زنبورداری امرار معاش كرده و باغداران مركبات دزفول ضمن استقبال از جا به جايي كندوها در اواخر زمستان حتی مبلغي هم به عنوان پاداش به صاحبان كندوها ميدادند زيرا زنبورها عمل لقاح را برای درختان ليمو، پرتقال و نارنگی آسان كرده و بدون زحمت باغداران دزفول به هدف خود تقريباً مجانی و بدون زحمت ميرسيدند.
اما امواج مغناطيسی و ماهوارهای و پديده ريزگردها منجر به نابودی زنبورها گرديد. چون زنبورهای عسل چند كيلومتر از كندوی خود فاصله گرفته تا گرده گلها را جمعآوري كرده و از طريق ارسال سيگنال قادر به پيدا كردن كندوی خود شده و بعد از گذاشتن بار خود در حفرههای شانههاي مومی درون كندو دوباره به جمع آوری گرده گلها ادامه میدهند. اما امواج اولين قاتل زنبورها شد و ديگر هر زنبوري كه از كندو خارج گرديد با از كار افتادن و اختلال سيگنالهای فرستنده هرگز به لانه خود برنگشت و در بيابانها و به دست عوامل انسانی به مرگ محكوم و زنبوردار نيز با از دست دادن سرمايه زندگی خود خاكستر نشين شد. حال عسل كيلويي ده هزار تومان يكي دو سال پيش به چهل هزار تومان رسيده است و اين در حالی است كه بسياری از خريداران علت ٥ برابر شدن قيمت عسل را نميدانند و گوش شنوايي هم در بين دولتمردان و مسوولين ذیربط با دامپروری و كشاورزی وجود ندارد تا درد بی درمان اين هموطنان زحمتكش را شنيده شايد با توسل به ترفندی جان و مال اين عزيزان دردمند را بهبود بخشيده و يا حداقل با استفاده از تجربه و علم روز جهان دامنه اين فاجعه بيشاز اين گسترده نشود.