دید امنیتی حاکم بر شهر سنندج و امنیت روانی شهروندان
20:39 - 4 تیر 1393
Unknown Author
شورش طهماسبی
مطالبات کُردها در ایران همیشە برای حکومتهای ایران هراس انگیز بودە است . این در حالی است کە خواستەهای کُردها در یک مکانیزم دمکراسی قابل وصول است کُردستان بخاطر وضعیت جغرافیایش و هممرز بودنش با دیگر بخشهای کوردستان عراق و ترکیه همیشه زیر ذرهبین امنیتی بخاطر اینکه این مطالبات در دیگر بخشها هم با تفاوت اندک توسط کُردها مورد پیگیری بودە است .
لذا آنها همیشە از روزی در هراس بودەاند کە این خواستەها ادعای استقلال بدل شود، و تمامیت ارضی کشور را بە خطر بندازد و در این میان دولتها همیشە مانع اصلی احقاق حقوق کُردها بودەاند و در این راستا این خواستەها را در دستور کار امنیتی خود قرار دادەاند، همین دید در زمان قاضی محمد در سال ١٣٢٤ و قبل و بعد از قرداد سایسپیکو و لوزان نیز دیده شده بود و هست.
کُردها متاسفانه نه در زمان پهلوی از امنیت روانی و فیزیکی خوبی برخوردار بودند و نه امروز با وجود نقش پررنگ و رسانهها اطلاع رسانیهای کە میتوانست خلاء عدم آگاهی مسولین از این پدیدە را پر کند.
بعد از قیام ٥٧ در ایران وسر کار آمدن حکومت نوپای جمهوری اسلامی کُردستان یکی از آن جاهایی بود خواست کُردها با خواست انقلابیون تهران دارای تفاوت ماهوی بود چرا کە کُردها خواستار احقاق حقوقی بودند بودند کە در چارچوب دمکراسی در ایران مفهومبندی شدە بود و بدین دلیل که زییر فشار سرکوب و ارعاب قرار گرفت احزابی که در آن موقع بخاطر مطالبات مردمی وارد عرصه شده بودند خود آنها نیز با وجود اینکه به همراە دیگر گروههای ایرانی و اسلامی در راستای نابودی رژیم شاهنشاهی نقش داشتند اما از سرکوب دولت جدید در امان نماندند و بیشترشان از بین رفته و یا اینکه تسلیم شرایط جدید ویا در لباس اپوزیسیون خود را نمایان کرده وبه علت جنگهای زیاد و اعدام بیسابقه از این مردم همه شهر را ترک کرده و راه دیگری خارج از مرزها را پیش گرفتند اما این مسأله در اینجا ختم نشد وبعدا\" شهروندان مدنی نیز کە خواستەهای مشابە این احزاب داشتند و تبعیض را قبول نداشتند از این سرکوبها در امان نماندند.
بسیاری از جوانان یا بازداشت، اعدام،و یا اینکه راه مهاجرت را پیش گرفتند دهه ٧٠ با رونق گرفتن بازار کار و بعد از ریاست جمهوری رفسنجانی که اقتصاد کشور کمی بهبود پیدا کرده بود و ساخت و ساز در اکثر شهرهای ایران شروع شده بود کُردستان کە بیشتر از مناطق دیگر در جنگ آسیب دیدە بود و یکی از محرومترین مناطق بود نە تنها بهرەی چندانی از این بازسازیها نبرد و بیشتر دپوی پایگاههای نظامی و امنیتی شدە و فشار بر شهروندان بە خاطر موارد بسیار معمولی افزایش یافت و با دید امنیتی سنگین آن دوره روبرو شد و مثلا خیلی از جوانان تنها بخاطر عکس خوانندههای محبوبشان بە مجازتهای سنگین محکوم میشدند.
سنندج در هیچکدام از سیاستهای دولتهای مختلف تغییری بە خود ندید، با تغییر رئیس جمهورها و شهردارها و غیره هیچگاه رنگ امنیت روانی را به خود نگرفت. در سال ١٣٧٧ در حالی کە دولت اصلاح طلب محمد خاتمی برسر کار بود روز دوشنبه ٣ اسفند به بخاطر اعتراض مسالمت آمیز بە دستگیری آقای اوجالان پلیس و دیگر نیروهای امنیتی، مردم شهر سنندج را به گلوله بستن که خیلیها در این روز کشتە شدند و بعضا\" دچار آسیبهای جدی شدند. و تعدادی نیز بازدداشت شدند.که در مقایسه با اعتراضات دیگه در شهرهای مختلف ایران با شدت بیشتر سرکوب شد، وبیشتر خانوادهها داغدار شده و هنوزم بعضی از کسانی که آن زمان بازداشت شدند تا حالا آزاد نشده و از سرنوشتشان اطلاعی در دست نیست. برخورد امنیتی پلیس در شهرها و مناطق کوردنشین متاسفانه طوری نبوده که اعتماد مردم را به خود جلب کند برخورد خشونتآمیز پلیس با جوان مهابادی شوانه سید قادر در سال ١٣٨٤ یکی از برخوردهای ماندگار و ثبت شده بود که هیچگاه مردم کُردستان نمیتونند این صحنه وحشتناک را از ذهنشان پاک کنند این برخورد پیشتر در اوایل انقلاب دیده شده بود که آقای خلخالی با مردم کورد انجام داد، کشتن این جون در زیر شکنجە باعث اعتراض مردم کُرد شد کە در سنندج و شهرهای دیگر با خشونت هرچە تمامتر سرکوب شد، در سنندج اکثر فعالان مدنی و مطبوعاتی کُرد را بازداشت کردند و اکثر نشریات بستە شد، و این موج ارعاب تا حال نیز ادامە دارد.
یکی دیگه از مواردی که در این سالها کُردستان زیر بار فشار روانی گذاشته مسئلهی شهرسازی و فیزیک شهری بوده که اگر آن را با همسایهی سنندج یعنی همدان با فاصله ٣ ساعتی مقایسه کنیم خواهیم دید که تبعیض کلی در سیاستهای دوگانه نسبت به کُردستان همیشه بوده و هست این تفاوت از وضعیت پیادهروها، اماکن باستانی و تفریحگاهها، وضعیت نامناسب خیابانها، زبالهها، آسفالت، سرعتگیرها و... گرفتە تا مکانهای امنیتی مشهدە میشود.
ازجمله مواردی هستند که شهر ما هیچ وقت چهره خوبی از آنها ندید. شهر سنندج با وجود ساختار طبیعی تاریخی و هنری در بعد از انقلاب بیشتر بە شهری نظامی امنیتی شبیە است این در حالی است کە خواستەهای مردم از اول رفع این فضای امنیتی بودە است اطراف شهر دارای پادگانهای وسیعی است کە جلوی توسعە شهرسازی را هم گرفتە است از لحاظ اقتصادی نبود کارگاههای تولیدی،کارخانهها، مناطق توریستی، رونق کشاورزی، و تامین نکردن نیازهای اقتصادی و حمایت نکردن و امها و اسپانسرها جهت شغلهای که در این شهر مردم برای حفظ بقا خود به آن احتیاج دارند و اکثر نیازهاشون از اون راه درمیاد در برابر انبوهی جوان بیکار که بعد از تحصیلات عالی دانشگاهی و دورههای خوب مهارتی هنوز بیکار مانده و خیابانها را قدم گاه و پاتوق خود کردند و بعضی نیز با فراهم شدن آسان مواد مخدر در این مناطق و کشانیده شدنشان به سمت موادهای مخدره در گوشه خیابونا و خانه باغها و...پرسه زنان شکل شهر رو خراب کرده و چهره شهر را عوض کردهاند.
نبود پارکها و ورزشگاهها تفریحی و سالم برای کودکان،نوجوانان،و دور بودن بعضی از مسیرها از منطقهی اصلی خود درد دیگری را در پرورش فرهنگ روانی بر سر مردم پرورانده است. وجود انبوهی از ماموران انتظامی که باید امنیت شهروندان را حفظ کنند و بر خلاف این تصویر متاسفانه حضور خود این نیروها و نحوه برخوردشان با شهروندان و شکستن حریم شخصی جوانان وخانوادها و تجسس کردن در حوزەی شخصی افراد و خانوادەها، عروسیها و مراسم شخصیشان ضرب وشتم جوانان در محافل عمومی خود باعث ایجاد ارعاب و استرسی روانی مردم شدە است .
در مشاهدات معمولی هنگام موجە شدن مردم با پلیس و نیروهای امنیتی احساس عدم امنیت را در ظاهر مردم مشهود است. همین خود باعث ایجاد شوک روانی و عدم امنیت بە پلیس میشود. این موراد بارها توسط مردم و فعالین مدنی بە مسئولین ارجاع دادە شدە است کە باعدم پاسخگویی مسئولین ونهادهای ذیرربط روبەرو شدە است، کە باعث دست بە کار شدن فعالین مدنی برای ارتقاع امنیت روانی شهروندان شد .
نهادهای مدنی و مردمی و در رأس آنها (ان جی او)ها کە این در این عرصە فعال بودند با مانع تراشی و در اقدامات بعدی با سرکوب نیروهای امنیتی روبەرو شدند و اجازه ندادن به فعالیتها خود ادامە دهند. آنچه کە در کُردستان از تعامل نیروهای امنیتی قابل مشاهدە است عدم اعتماد متقابل مردم و نیروهای امنیتی است از جملە دالایل آن میتواند چنین باشد: اولا اغلب این نیروها غیر بومی و از افرادی هستند کە با ایدئولوژی حاکمیت آموزش دیدەاند و با نگاهی بیگانە بە مردم کُرد مینگرند و همیشە رفتارشان با مردم در سطح شهر سنندج کینەتوزانە و غضبآلود است. دوما آنها هر گونە انتقاد مردم از شیوە برخورد را بە ضدانقلابی مردم تعبیر میکنند و میتواند برای منتقدین پیامدهای سنگینی داشتە باشد. سوما مجموعە اقدامات نیروهای امنیتی در سطع شهر باعث شدە است کە مردم بیشتر از طرف خود نیروهای دولتی احساس عدم امنیت کنند تا موارد امنیتی دیگر. از جملە راهکاری کە میتواند در راستای امنیت روانی مردم کُرد و شهر سنندج قبول خواستەهای مدنی مردم و تلاش برای پاسخگوی بە این خواستەها است بدون قبول این خواستە همچنان سایە نگاە امنیتی بر این شهر ادامە خواهد یافت.
گام دوم استفادە از نیروی بومی استفادە از نیروهای بومی و منتخب مردم برای مدیریت و پستهای مسولیتی و امنیتی راە گامی دیگر است برای ارتقاء امنیت روانی مردم، مرد اگر مسولین و مدیران را از خود بدانند دیوارهای بیاعتمادی فرو خواهد ریخت و فضای ارعاب امروز بە آرامش تبدیک میشود گام سوم میتواند بە برداشتن مکانهای امنیتی غیر ضروری در سطح شهر و توجە بە توسعە مکانهای تفریحی و آموزشی ورزشی است این در حالی است کە مردم ایران و مخصوصاً کُردستان سالهای سال است فقط نیروی انسانی در جهت منافع جمهوری اسلامی برای رای دادن و حضورشان در تایید نظام بوده و هرگاه خود اندیشه و یا فکری نو داشتند و خواستند در جهت توسعه شهری و مردمی گامی بردارند سانسور و یا از صحنهی سیاسی حذف شدند.
این مقاله گوشهای از مشاهدات و تجربیات نگارندە است کە سالهاست با آنها سروکار داشتم کە تلاشی است برای رفع تبعیض در نحوه برخورد و رفع موانع برای تصمیمگیری بر سرنوشت خویش است و خواستی است برای آزادی بیشتر و عدالت اجتماعی و تقسیم عادلانه ثروت برای جامعهی بهتر است کە بدون برداشتن این دید امنیتی و سایهای که مردم را از دیدن روشنایی امکانپذیر نمیشود امید است مسئولین بە این مهم توجە کنند در قالب این مقاله درک کرده وجهت هر چه بهتر شدن فضا به نفع مردم گامی بردارند زیرا مردم حق دارند از لحاظ ملی، مذهبی، و اعتقادی و زیست محیطی جز شهروندان درجه ١ باشند و بتوانند در سیاستگذاریهای کلان نقش داشته باشند.
این نوشته به معنای دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
مطالبات کُردها در ایران همیشە برای حکومتهای ایران هراس انگیز بودە است . این در حالی است کە خواستەهای کُردها در یک مکانیزم دمکراسی قابل وصول است کُردستان بخاطر وضعیت جغرافیایش و هممرز بودنش با دیگر بخشهای کوردستان عراق و ترکیه همیشه زیر ذرهبین امنیتی بخاطر اینکه این مطالبات در دیگر بخشها هم با تفاوت اندک توسط کُردها مورد پیگیری بودە است .
لذا آنها همیشە از روزی در هراس بودەاند کە این خواستەها ادعای استقلال بدل شود، و تمامیت ارضی کشور را بە خطر بندازد و در این میان دولتها همیشە مانع اصلی احقاق حقوق کُردها بودەاند و در این راستا این خواستەها را در دستور کار امنیتی خود قرار دادەاند، همین دید در زمان قاضی محمد در سال ١٣٢٤ و قبل و بعد از قرداد سایسپیکو و لوزان نیز دیده شده بود و هست.
کُردها متاسفانه نه در زمان پهلوی از امنیت روانی و فیزیکی خوبی برخوردار بودند و نه امروز با وجود نقش پررنگ و رسانهها اطلاع رسانیهای کە میتوانست خلاء عدم آگاهی مسولین از این پدیدە را پر کند.
بعد از قیام ٥٧ در ایران وسر کار آمدن حکومت نوپای جمهوری اسلامی کُردستان یکی از آن جاهایی بود خواست کُردها با خواست انقلابیون تهران دارای تفاوت ماهوی بود چرا کە کُردها خواستار احقاق حقوقی بودند بودند کە در چارچوب دمکراسی در ایران مفهومبندی شدە بود و بدین دلیل که زییر فشار سرکوب و ارعاب قرار گرفت احزابی که در آن موقع بخاطر مطالبات مردمی وارد عرصه شده بودند خود آنها نیز با وجود اینکه به همراە دیگر گروههای ایرانی و اسلامی در راستای نابودی رژیم شاهنشاهی نقش داشتند اما از سرکوب دولت جدید در امان نماندند و بیشترشان از بین رفته و یا اینکه تسلیم شرایط جدید ویا در لباس اپوزیسیون خود را نمایان کرده وبه علت جنگهای زیاد و اعدام بیسابقه از این مردم همه شهر را ترک کرده و راه دیگری خارج از مرزها را پیش گرفتند اما این مسأله در اینجا ختم نشد وبعدا\" شهروندان مدنی نیز کە خواستەهای مشابە این احزاب داشتند و تبعیض را قبول نداشتند از این سرکوبها در امان نماندند.
بسیاری از جوانان یا بازداشت، اعدام،و یا اینکه راه مهاجرت را پیش گرفتند دهه ٧٠ با رونق گرفتن بازار کار و بعد از ریاست جمهوری رفسنجانی که اقتصاد کشور کمی بهبود پیدا کرده بود و ساخت و ساز در اکثر شهرهای ایران شروع شده بود کُردستان کە بیشتر از مناطق دیگر در جنگ آسیب دیدە بود و یکی از محرومترین مناطق بود نە تنها بهرەی چندانی از این بازسازیها نبرد و بیشتر دپوی پایگاههای نظامی و امنیتی شدە و فشار بر شهروندان بە خاطر موارد بسیار معمولی افزایش یافت و با دید امنیتی سنگین آن دوره روبرو شد و مثلا خیلی از جوانان تنها بخاطر عکس خوانندههای محبوبشان بە مجازتهای سنگین محکوم میشدند.
سنندج در هیچکدام از سیاستهای دولتهای مختلف تغییری بە خود ندید، با تغییر رئیس جمهورها و شهردارها و غیره هیچگاه رنگ امنیت روانی را به خود نگرفت. در سال ١٣٧٧ در حالی کە دولت اصلاح طلب محمد خاتمی برسر کار بود روز دوشنبه ٣ اسفند به بخاطر اعتراض مسالمت آمیز بە دستگیری آقای اوجالان پلیس و دیگر نیروهای امنیتی، مردم شهر سنندج را به گلوله بستن که خیلیها در این روز کشتە شدند و بعضا\" دچار آسیبهای جدی شدند. و تعدادی نیز بازدداشت شدند.که در مقایسه با اعتراضات دیگه در شهرهای مختلف ایران با شدت بیشتر سرکوب شد، وبیشتر خانوادهها داغدار شده و هنوزم بعضی از کسانی که آن زمان بازداشت شدند تا حالا آزاد نشده و از سرنوشتشان اطلاعی در دست نیست. برخورد امنیتی پلیس در شهرها و مناطق کوردنشین متاسفانه طوری نبوده که اعتماد مردم را به خود جلب کند برخورد خشونتآمیز پلیس با جوان مهابادی شوانه سید قادر در سال ١٣٨٤ یکی از برخوردهای ماندگار و ثبت شده بود که هیچگاه مردم کُردستان نمیتونند این صحنه وحشتناک را از ذهنشان پاک کنند این برخورد پیشتر در اوایل انقلاب دیده شده بود که آقای خلخالی با مردم کورد انجام داد، کشتن این جون در زیر شکنجە باعث اعتراض مردم کُرد شد کە در سنندج و شهرهای دیگر با خشونت هرچە تمامتر سرکوب شد، در سنندج اکثر فعالان مدنی و مطبوعاتی کُرد را بازداشت کردند و اکثر نشریات بستە شد، و این موج ارعاب تا حال نیز ادامە دارد.
یکی دیگه از مواردی که در این سالها کُردستان زیر بار فشار روانی گذاشته مسئلهی شهرسازی و فیزیک شهری بوده که اگر آن را با همسایهی سنندج یعنی همدان با فاصله ٣ ساعتی مقایسه کنیم خواهیم دید که تبعیض کلی در سیاستهای دوگانه نسبت به کُردستان همیشه بوده و هست این تفاوت از وضعیت پیادهروها، اماکن باستانی و تفریحگاهها، وضعیت نامناسب خیابانها، زبالهها، آسفالت، سرعتگیرها و... گرفتە تا مکانهای امنیتی مشهدە میشود.
ازجمله مواردی هستند که شهر ما هیچ وقت چهره خوبی از آنها ندید. شهر سنندج با وجود ساختار طبیعی تاریخی و هنری در بعد از انقلاب بیشتر بە شهری نظامی امنیتی شبیە است این در حالی است کە خواستەهای مردم از اول رفع این فضای امنیتی بودە است اطراف شهر دارای پادگانهای وسیعی است کە جلوی توسعە شهرسازی را هم گرفتە است از لحاظ اقتصادی نبود کارگاههای تولیدی،کارخانهها، مناطق توریستی، رونق کشاورزی، و تامین نکردن نیازهای اقتصادی و حمایت نکردن و امها و اسپانسرها جهت شغلهای که در این شهر مردم برای حفظ بقا خود به آن احتیاج دارند و اکثر نیازهاشون از اون راه درمیاد در برابر انبوهی جوان بیکار که بعد از تحصیلات عالی دانشگاهی و دورههای خوب مهارتی هنوز بیکار مانده و خیابانها را قدم گاه و پاتوق خود کردند و بعضی نیز با فراهم شدن آسان مواد مخدر در این مناطق و کشانیده شدنشان به سمت موادهای مخدره در گوشه خیابونا و خانه باغها و...پرسه زنان شکل شهر رو خراب کرده و چهره شهر را عوض کردهاند.
نبود پارکها و ورزشگاهها تفریحی و سالم برای کودکان،نوجوانان،و دور بودن بعضی از مسیرها از منطقهی اصلی خود درد دیگری را در پرورش فرهنگ روانی بر سر مردم پرورانده است. وجود انبوهی از ماموران انتظامی که باید امنیت شهروندان را حفظ کنند و بر خلاف این تصویر متاسفانه حضور خود این نیروها و نحوه برخوردشان با شهروندان و شکستن حریم شخصی جوانان وخانوادها و تجسس کردن در حوزەی شخصی افراد و خانوادەها، عروسیها و مراسم شخصیشان ضرب وشتم جوانان در محافل عمومی خود باعث ایجاد ارعاب و استرسی روانی مردم شدە است .
در مشاهدات معمولی هنگام موجە شدن مردم با پلیس و نیروهای امنیتی احساس عدم امنیت را در ظاهر مردم مشهود است. همین خود باعث ایجاد شوک روانی و عدم امنیت بە پلیس میشود. این موراد بارها توسط مردم و فعالین مدنی بە مسئولین ارجاع دادە شدە است کە باعدم پاسخگویی مسئولین ونهادهای ذیرربط روبەرو شدە است، کە باعث دست بە کار شدن فعالین مدنی برای ارتقاع امنیت روانی شهروندان شد .
نهادهای مدنی و مردمی و در رأس آنها (ان جی او)ها کە این در این عرصە فعال بودند با مانع تراشی و در اقدامات بعدی با سرکوب نیروهای امنیتی روبەرو شدند و اجازه ندادن به فعالیتها خود ادامە دهند. آنچه کە در کُردستان از تعامل نیروهای امنیتی قابل مشاهدە است عدم اعتماد متقابل مردم و نیروهای امنیتی است از جملە دالایل آن میتواند چنین باشد: اولا اغلب این نیروها غیر بومی و از افرادی هستند کە با ایدئولوژی حاکمیت آموزش دیدەاند و با نگاهی بیگانە بە مردم کُرد مینگرند و همیشە رفتارشان با مردم در سطح شهر سنندج کینەتوزانە و غضبآلود است. دوما آنها هر گونە انتقاد مردم از شیوە برخورد را بە ضدانقلابی مردم تعبیر میکنند و میتواند برای منتقدین پیامدهای سنگینی داشتە باشد. سوما مجموعە اقدامات نیروهای امنیتی در سطع شهر باعث شدە است کە مردم بیشتر از طرف خود نیروهای دولتی احساس عدم امنیت کنند تا موارد امنیتی دیگر. از جملە راهکاری کە میتواند در راستای امنیت روانی مردم کُرد و شهر سنندج قبول خواستەهای مدنی مردم و تلاش برای پاسخگوی بە این خواستەها است بدون قبول این خواستە همچنان سایە نگاە امنیتی بر این شهر ادامە خواهد یافت.
گام دوم استفادە از نیروی بومی استفادە از نیروهای بومی و منتخب مردم برای مدیریت و پستهای مسولیتی و امنیتی راە گامی دیگر است برای ارتقاء امنیت روانی مردم، مرد اگر مسولین و مدیران را از خود بدانند دیوارهای بیاعتمادی فرو خواهد ریخت و فضای ارعاب امروز بە آرامش تبدیک میشود گام سوم میتواند بە برداشتن مکانهای امنیتی غیر ضروری در سطح شهر و توجە بە توسعە مکانهای تفریحی و آموزشی ورزشی است این در حالی است کە مردم ایران و مخصوصاً کُردستان سالهای سال است فقط نیروی انسانی در جهت منافع جمهوری اسلامی برای رای دادن و حضورشان در تایید نظام بوده و هرگاه خود اندیشه و یا فکری نو داشتند و خواستند در جهت توسعه شهری و مردمی گامی بردارند سانسور و یا از صحنهی سیاسی حذف شدند.
این مقاله گوشهای از مشاهدات و تجربیات نگارندە است کە سالهاست با آنها سروکار داشتم کە تلاشی است برای رفع تبعیض در نحوه برخورد و رفع موانع برای تصمیمگیری بر سرنوشت خویش است و خواستی است برای آزادی بیشتر و عدالت اجتماعی و تقسیم عادلانه ثروت برای جامعهی بهتر است کە بدون برداشتن این دید امنیتی و سایهای که مردم را از دیدن روشنایی امکانپذیر نمیشود امید است مسئولین بە این مهم توجە کنند در قالب این مقاله درک کرده وجهت هر چه بهتر شدن فضا به نفع مردم گامی بردارند زیرا مردم حق دارند از لحاظ ملی، مذهبی، و اعتقادی و زیست محیطی جز شهروندان درجه ١ باشند و بتوانند در سیاستگذاریهای کلان نقش داشته باشند.
این نوشته به معنای دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.