ده خطای تصحیح ناشدهی جریان چپ در ایران
13:33 - 11 بهمن 1393
Unknown Author
مجید محمدی
فریبرز رئیس دانا یکی از نمایندگان شناخته شدهی جریان چپ و سوسیالیست در ایران است. او فردی مبارز و آشکارگوست و برای طرح دیدگاههایش نیز هزینه پرداخته است. اما او همانند دیگر چهرههای جریان سوسیالیست در ایران دیدگاهها و روشهایی را بر دوش میکشد که اصولا خطا و عملا پر هزینه بودهاند. برای این که ببینید این جریان چقدر در سه دههی گذشته تحول یافته و از اشتباهات تاریخی خود درس گرفته توجه به سخنان وی درس آموز است. ذیلا به ده روش و دیدگاه که در میان چپگرایان ایرانی (از جمله رئیس دانا) به شدت رایج است و آنها را مضر و خطا میدانم اشاره میکنم:
برچسب زنی و ناسزاگویی به لیبرالیسم
متاسفانه سنت برچسب زنی و ناسزاگویی از میان جریان چپ مارکسیستی و مذهبی رخت بر نبسته است. رئیس دانا به عنوان یکی از نمایندگان این جریانه همانند دیگر جریانهای اسلامگرا و مارکسیستی در اواخر دههی پنجاه از کلمهی \"لیبرال\" به عنوان ناسزا استفاده میکند: \"مرتضوی فرمانده عملکردهای لیبرالی بوده است.\" (مصاحبه با شرق پارسی، ۱۵ آوریل ۲۰۱۴؛ همهی نقل قولهای از رئیس دانا در این نوشته از همین مصاحبه اخذ شدهاند) معرفی سعید مرتضوی به عنوان فرماندهی عملکردهای لیبرالی نه تنها توهین به لیبرالها در همهی دنیاست بلکه جفا به لیبرالیسم است. سعید مرتضوی تنها یک بازجوی جنایتکار، عامل بیت در دستگاه قضا و همدست دیگر جنایتکاران تاریخ معاصر است و گذاشتن نام لیبرال بر عملکرد وی فقط نوع مواجههی غیرمنصفانه و غیرانسانی جریان چپ ضد سرمایهداری و ضد آزادی را با جریان مقابل خود نشان میدهد.
امروز حتی جریان اسلامگرای حاکم از \"لیبرال\" به عنوان یک ناسزا کمتر استفاده میکند اما رئیس دانا در ادبیات سالهای دههی پنجاه و شصت زمینگیر شده است. رئیس دانا احمدینژاد را نیز در قالب جریان لیبرال میگذارد. احمدینژاد نمایندهی هیچ جریان فکریای نبود غیر از اسلامگرایی فاشیستی و اسلامگرایی موعودگرا. خود او نیز تنها یکی از وفاداران بیسروپای ولی فقیه بود که بعدا عنوان رئیس جمهور برایش توهم ایجاد کرد و شورای نگهبان و دستگاه قضا توهمات وی را رفع کردند و قوهی قضاییه بقیهی توهمات وی را در آینده حل خواهد کرد.
مبالغه و اغراق در مورد سرمایه داری و ایالات متحده
رئیس دانا میگوید \"جورج بوش به تنهایی یک میلیون و هفتصد هزار نفر را در عراق کشت.\" منبع او تحقیقات کدام سازمان معتبر بینالمللی است؟ بیشترین عددی را که یک سازمان بینالمللی در مورد کشتههای عراق عرضه کرد در حدود ۷۰۰ هزار نفر بود که البته نمیتوان همهی آنها را به کشتههای عراقیها به دست آمریکاییها نسبت داد. اگر شیعه و سنی در عراق پس از رفتن صدام حسین کمر به قتل یکدیگر بستند چرا باید اینها را به حساب نیروهای آمریکایی گذاشت؟
کودکانی که پس از جنگ در عراق تلف شدند در بمباران هوایی کشته نشدند بلکه مرگ آنها در اثر مشکلات بهداشتی بود که جنگ میان شیعه و سنی و مدیریت ناکارآمد گروههای عراقی عامل آن بود و نه حضور آمریکاییان در عراق. رقم ۵۰۰ هزار کشتهی کودک هم که وی میگوید ارقام برخی سازمانهای بینالمللی در دوران تحریمهای عراق است و نه کشتههای کودک دوران جنگ که ایشان این دو را با هم خلط کردهاند. اگر صدام در برنامهی نفت در برابر غذا درآمد نفت عراق را با فساد به جیب خویش و خاندانش میریخت و کودکان عراقی از گرسنگی و فقدان بهداشت تلف میشدند چرا باید این را به حساب ایالات متحده گذاشت؟ آیا اصولا رخداد دل ناچسبی در عالم رخ میدهد که به ایالات متحده ربطی نداشته باشد؟ این نگرش و نظریهی توطئهی از دیدگاه خام اندیشانهی همه توانی ایالات متحده ناشی میشود.
فرافکنی
گذشته از آن، ناسزاگویی به روسای جمهور امریکا و سیاستخارجی این کشور چه دردی از جامعهی ایران دوا میکند؟ مگر مقامات جمهوری اسلامی ادعا نمیکنند که کشورشان مستقل است؟ آقای رئیس دانا و همفکرانشان ایران را کشور مستقلی میدانند یا تحت سلطهی ایالات متحده که مشکلات کشور را به ایالات متحده نسبت میدهند؟
غش کردن به سمت روسیه و متحدانش
رئیس دانا در مورد سوریه میگوید\"دخالتهای بشردوستانه برای چیست؟ آمادگی ناتو برای حمله به سوریه برای چه بود؟ این عادلانه است که لیبرالهای طرفدار آمریکا از آن جانورهای وحشی القاعدهای که قلب آدم را جلوی دوربین میخورند، طرفداری کنند؟ بنام عدالت چنین میکنند. برای اینکه میگویند او ظالم است.\" اگر ناتو آمادهی حمله بود و در نهایت حمله نکرد دو سال است نیروهای جمهوری اسلامی و حزبالله در این کشور مداخله کردهاند و رژیم بشار تحت حمایت کامل پوتین است.
چرا ایشان به مداخلهی جمهوری اسلامی در سوریه اشارهای نمیکنند؟ آیا وجود سوریه و جمهوری اسلامی در جبههی ضد امپریالیستی مداخلهی جمهوری اسلامی در سوریه را مشروع میسازد؟ چرا ایشان نامی از اشغال خاک اوکراین توسط روسیه نمیبرد؟ کدام لیبرالی از اسلامگرای جنایتکار عضو القاعده در سوریه حمایت کرده است؟ مگر ایشان طرفداران ایالات متحده را به حمایت از دخالت در سوریه متهم نمیکنند. طرفداران مداخلهی نظامی در سوریه اتفاقا میخواستند و میخواهند از همین جنایات پیشگیری شود. چرا ایشان و همفکرانشان از بیش از صدهزار سوری که به دست رژیم بشار کشته شدهاند سخنی نمی گویند و صرفا به امریکاییان در این مورد حمله میکنند؟
لیبرال و نو لیبرال خواندن اموری را که دوست ندارند
رئیس دانا حسن روحانی را نولیبرال میخواند. او همانند دیگر چپها هر چه را که دوست نمیدارد یک عنوان لیبرال یا نو لیبرال بدان میدهد. کدام سیاست روحانی نو لیبرال بوده است: دادن یارانه به همهی جمعیت کشور در سال اول و بعد دادن آن به ۹۵ درصد آن، توزیع کالای مجانی به برخی اقشار، تداوم سرازیر کردن منابع کشور به امپراطوری سپاه و رهبر، عدم اخذ مالیات از قدرتمندان و نهادهای تحت نظر رهبر، یا دادن بخش قابل توجهی از بودجهی کشور به نهادهای دینی؟ کدام نو لیبرال یکی از این سیاستها را تایید میکند؟
رئیس دانا سیاستهای دولت احمدینژاد را نیز در سمت سیاستهای اقتصادی لیبرال قرار میدهد: \" راستترین دولتی است که از زمان مادها آمده است. و الان حسن روحانی میخواهد از او جلو بزند. زمان احمدینژاد اتحادیههای کارگری بیشترین ضربه را خوردند. زمان احمدینژاد بیشترین میزان واردات آزاد صورت گرفت. زمان احمدینژاد تمام سندیکاها تعطیل شدند. زمان احمدینژاد نظارتها برداشته شد. زمان احمدینژاد بیشترین میزان خصوصیسازی انجام شد. زمان احمدینژاد صندوق بینالمللی پول به احمدینژاد بخاطر اینکه خصوصیسازی کرد، تبریک گفت.\"
همهی این کارها در دوران رفسنجانی و خاتمی نیز صورت گرفت و هیچ یک از این سیاستها ربطی به لیبرالیسم اقتصادی ندارد. اتحادیههای کارگری را نظامهای دیکتاتوری سرکوب میکنند و نه سرمایهداری. در نظامهای سرمایهداری نظارت حذف نمیشود. آنچه در ایران انجام شد خصوصیسازی نبود.همچنین تایید یک سیاست مقطعی از سوی صندوق بینالمللی پول نیز به معنای لیبرالی بودن دولتی که آن سیاست را اتخاذ کرده نیست.
همه را با یک چوب راندن
رئیس دانا با بیانصافی و چشم بستن بر واقعیتها احمدینژاد و خاتمی و رفسنجانی را یکی میگیرد: \"احمدینژاد به دلیل نارضایتی مردم از خاتمی به قدرت رسید. برای اینکه خاتمی به همه چیز رسید، جز فقر مردم. جز به خواستههای پایینیها. خاتمی عنصری وابسته به نظام عملکرد هاشمی رفسنجانی است. اینها سیاست تعدیل ساختاری را آوردند. اینها فقر و مصیبت و بیکاری را به این جامعه تحمیل کردند. هنوز هم دارند زندهاش میکنند. خیال میکنید دولت روحانی چه کسی را به قدرت آورده؟ مگر نعمتزاده و ترکان در دولت احمدینژاد کار نمیکردند؟ مگر نهاوندیان در دستگاه احمدینژاد رییس اتاق بازرگانی نبود؟ همه با همند.\" اقتصاددان و سیاستمداری که تفاوت این دولتها را (علی رغم باور همهی آنها به مبانی جمهوری اسلامی) نبیند اصولا نگاه تجربی به عالم واقع ندارد، به مشاهدات و واقعیتها بیتوجه است و تصمیماتش را از پیش گرفته است.
به همین دلیل است که وی ساده انگارانه تنها همزمانی قتلهای زنجیرهای با دوران خاتمی را به معنای مشارکت این دولت در این قتلها میگیرد و به پیچیدگیهای سیاست در ایران توجهی نمیکند: \"از احمدینژاد تا هاشمی رفسنجانی و خاتمی، چه کسانی عدالت را به خطر انداختند؟ زمان چه کسی قتلهای زنجیرهای اتفاق افتاد؟ \"یا زمان آقای خاتمی که از آزادی میگفت، قتلهای زنجیرهای به اوج رسید.\" ایشان چه نقشی برای خاتمی در این قتلها قائل هستند؟ آیا ایشان نمیدانند که دری نجف آبادی وزیر خامنهای بود و نه خاتمی؟ آیا ایشان شکاف خامنهای و روسای جمهور در ایران را درک میکند؟
عدم درک فرایندها و روندهای تبعیض آمیز
جریان چپ تبعیضها و نابرابریهای اقتصادی را میبیند اما از درک علل و روشهای حل آن عاجز است. به همین دلیل میگوید: \"به چه دلیل روحانی او را رییس دفتر خودش میکند؟ به چه جهت اطلاعات محرمانه کشور را به او میسپارد؟ مگر یک نفر از اتحادیه کارگری را آورد آبدارچی خودش بکند؟ ولی اسناد محرمانه دولتی را در اختیار رییس اتاق بازرگانی قرار میدهند که فردا تصمیم بگیریم لاستیک وارد بکنیم یا نکنیم. نرخ ارز بالا برود یا نرود. برنج وارد بشود یا نشود. این اطلاعات را میبرید اتاق بازرگانی به سرمایهداران که قسم برای سود خوردهاند میدهید؟\"
مشکل سودخواهی نیست. بدون سودخواهی اصولا تجارت و کسب و کار منتفی میشود. مشکل ایران نظام متمرکز، بسته و غیر شفاف رانتی و عدم فرصتهای برابر است. اگر جمعی کارگر را هم در این مقامات قرار دهید و آنها بدون شفافیت با اتکا به قدرت قوای قاهره به توزیع امتیازات و درآمدهای نفتی به دوستان و خویشان خود مشغول شوند باز آش همان است و کاسه همان.
احساسات ضد امریکایی
سم مهلکی که چپها به ایران ارمغان آوردند احساسات ضد امریکایی بود و بعدا اسلامگرایان همین شیشهی سم را از دست آنها گرفتند و تا امروز در دست دارند. رئیس دانا بدون هیچ گونه توضیح و تبیینی فلاکت امروز جامعهی ایران را به ایالات متحده نسبت میدهد بدون این که سهم ایرانیان را در این موضوع ادا کند: \"امروز بر سر موضوع آمریکا همه با هم یکصدا شدهاند و فراموش کردهاند که آمریکا با ما چه کرده. یک شبه تحریمهای آمریکا که پدر مردم فقیر را درآورده، فراموش کردند.\" امریکا با ایران چه کرده است؟ امریکا با ژاپن و آلمان و کرهی جنوبی بعد از جنگ چه کرد؟ چرا ایرانیان چپ دستاوردهای ایالات متحده برای تمدن امروز بشری- دستاوردهای فنی و علمی و هنری آن به کنار- مثل حذف فاشیسم و کمونیسم را نمیبینند؟ چرا از نیروی ایالات متحده و آزادیخواهی مردمان این کشور برای مبارزه با اسلامگرایی استفاده نکنیم؟ از مبارزه با امریکا چه حاصلی برای مردم ایران به دست آمده است؟
ایشان چرا نمیگوید چپها و اسلامگرایان با ایران چه کردهاند؟ آیا برای محدود کردن برنامهی اتمی جمهوری اسلامی راهی معقول تر از تحریمها وجود داشت و دارد؟ آیا ایشان بر این باور است که برنامهی اتمی جمهوری اسلامی برای تولید برق در کشور بوده است و دول غربی باید به جمهوری اسلامی در این برنامه یاری میرساندهاند؟ آقای رئیس دانا و همفکرانشان در مورد تروریسم و آتش افروزیهای جمهوری اسلامی در منطقه و دنیا چه فکر میکنند؟
پوپولیسم
رئیس دانا با اصل سیاستهای پوپولیستی مشکل ندارد بلکه با نحوهی اجرای آنها مشکل دارد. او در مورد مسکن مهر میگوید: \"اگر ۵۰ درصد این چهار میلیونی که قولش را داده بودند، با قیمتهای ارزان ساخته شده بود، بد بود؟\" جالب است که یک اقتصاددان متوجه نیست که چاپ این همه پول برای ساختن مسکن مهر در جامعهای که تولید صنعتی تقریبا تعطیل است (در کنار یارانههای نقدی و توزیع پول نقد در سفرهای استانی) به تورم حدود ۵۰ درصد در سال منجر شده است.
مساوی گرفتن نظام رانتی با سرمایهداری
رئیس دانا و همفکرانش به دلیل فهم نادرستی که از سرمایهداری و نظام بازار آزاد دارند سرمایهداری را با محفلگرایی و الیگارشی یکی میگیرند. رئیس دانا هنوز متوجه نشده است که جمهوری اسلامی اقتصاد سرمایهداری ندارد. اقتصاد جمهوری اسلامی اقتصاد نفتی رانتی است که خودیها یا کاست حکومتی (روحانیون، سپاهیان وفادار و مدیران دست بوس) از آن برخوردار میشوند. تکهی اول این سخن وی- آن هم تا حدی- درست است اما نتیجه گیریاش کاملا خطاست: \"هفتاد درصد نقدینگی کشور دست ۵ درصد جامعه است. کدام نهادها به بانکها بدهکارند؟ عملکرد، عملکردی سودآورانه و سرمایهداری است.\"
کاست حکومتی در ایران کار خلاقه و تولیدی انجام نمیدهد که سودآوری داشته باشد. کاست حکومتی جمهوری اسلامی منابع را از سرچشمه بر میدارد و اندکی از آن را نیز دولت توزیع میکند که در نهایت چیزی نصیب ۷۰ درصد جامعه نمیشود و ۱۵ میلیون هم کاملا بیبهره میمانند و زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند. مشکل اقتصاد ایران سرمایهدارانه بودن آن یا سودخواهی کار آفرینان و سرمایهداران نیست؛ رانتی و مشتری پرور بودن و انحصارات آن است.
اقتصاد ژاپن و کرهی جنوبی و ایالات متحده و اروپا و استرالیا سرمایهداری است اما اکثریت مردمان این کشورها در فلاکت زندگی نمیکنند. چرا رئیس دانا و همفکرانش به مردم آدرس غلط میدهند؟
*برگرفته از بامداد خبر
فریبرز رئیس دانا یکی از نمایندگان شناخته شدهی جریان چپ و سوسیالیست در ایران است. او فردی مبارز و آشکارگوست و برای طرح دیدگاههایش نیز هزینه پرداخته است. اما او همانند دیگر چهرههای جریان سوسیالیست در ایران دیدگاهها و روشهایی را بر دوش میکشد که اصولا خطا و عملا پر هزینه بودهاند. برای این که ببینید این جریان چقدر در سه دههی گذشته تحول یافته و از اشتباهات تاریخی خود درس گرفته توجه به سخنان وی درس آموز است. ذیلا به ده روش و دیدگاه که در میان چپگرایان ایرانی (از جمله رئیس دانا) به شدت رایج است و آنها را مضر و خطا میدانم اشاره میکنم:
برچسب زنی و ناسزاگویی به لیبرالیسم
متاسفانه سنت برچسب زنی و ناسزاگویی از میان جریان چپ مارکسیستی و مذهبی رخت بر نبسته است. رئیس دانا به عنوان یکی از نمایندگان این جریانه همانند دیگر جریانهای اسلامگرا و مارکسیستی در اواخر دههی پنجاه از کلمهی \"لیبرال\" به عنوان ناسزا استفاده میکند: \"مرتضوی فرمانده عملکردهای لیبرالی بوده است.\" (مصاحبه با شرق پارسی، ۱۵ آوریل ۲۰۱۴؛ همهی نقل قولهای از رئیس دانا در این نوشته از همین مصاحبه اخذ شدهاند) معرفی سعید مرتضوی به عنوان فرماندهی عملکردهای لیبرالی نه تنها توهین به لیبرالها در همهی دنیاست بلکه جفا به لیبرالیسم است. سعید مرتضوی تنها یک بازجوی جنایتکار، عامل بیت در دستگاه قضا و همدست دیگر جنایتکاران تاریخ معاصر است و گذاشتن نام لیبرال بر عملکرد وی فقط نوع مواجههی غیرمنصفانه و غیرانسانی جریان چپ ضد سرمایهداری و ضد آزادی را با جریان مقابل خود نشان میدهد.
امروز حتی جریان اسلامگرای حاکم از \"لیبرال\" به عنوان یک ناسزا کمتر استفاده میکند اما رئیس دانا در ادبیات سالهای دههی پنجاه و شصت زمینگیر شده است. رئیس دانا احمدینژاد را نیز در قالب جریان لیبرال میگذارد. احمدینژاد نمایندهی هیچ جریان فکریای نبود غیر از اسلامگرایی فاشیستی و اسلامگرایی موعودگرا. خود او نیز تنها یکی از وفاداران بیسروپای ولی فقیه بود که بعدا عنوان رئیس جمهور برایش توهم ایجاد کرد و شورای نگهبان و دستگاه قضا توهمات وی را رفع کردند و قوهی قضاییه بقیهی توهمات وی را در آینده حل خواهد کرد.
مبالغه و اغراق در مورد سرمایه داری و ایالات متحده
رئیس دانا میگوید \"جورج بوش به تنهایی یک میلیون و هفتصد هزار نفر را در عراق کشت.\" منبع او تحقیقات کدام سازمان معتبر بینالمللی است؟ بیشترین عددی را که یک سازمان بینالمللی در مورد کشتههای عراق عرضه کرد در حدود ۷۰۰ هزار نفر بود که البته نمیتوان همهی آنها را به کشتههای عراقیها به دست آمریکاییها نسبت داد. اگر شیعه و سنی در عراق پس از رفتن صدام حسین کمر به قتل یکدیگر بستند چرا باید اینها را به حساب نیروهای آمریکایی گذاشت؟
کودکانی که پس از جنگ در عراق تلف شدند در بمباران هوایی کشته نشدند بلکه مرگ آنها در اثر مشکلات بهداشتی بود که جنگ میان شیعه و سنی و مدیریت ناکارآمد گروههای عراقی عامل آن بود و نه حضور آمریکاییان در عراق. رقم ۵۰۰ هزار کشتهی کودک هم که وی میگوید ارقام برخی سازمانهای بینالمللی در دوران تحریمهای عراق است و نه کشتههای کودک دوران جنگ که ایشان این دو را با هم خلط کردهاند. اگر صدام در برنامهی نفت در برابر غذا درآمد نفت عراق را با فساد به جیب خویش و خاندانش میریخت و کودکان عراقی از گرسنگی و فقدان بهداشت تلف میشدند چرا باید این را به حساب ایالات متحده گذاشت؟ آیا اصولا رخداد دل ناچسبی در عالم رخ میدهد که به ایالات متحده ربطی نداشته باشد؟ این نگرش و نظریهی توطئهی از دیدگاه خام اندیشانهی همه توانی ایالات متحده ناشی میشود.
فرافکنی
گذشته از آن، ناسزاگویی به روسای جمهور امریکا و سیاستخارجی این کشور چه دردی از جامعهی ایران دوا میکند؟ مگر مقامات جمهوری اسلامی ادعا نمیکنند که کشورشان مستقل است؟ آقای رئیس دانا و همفکرانشان ایران را کشور مستقلی میدانند یا تحت سلطهی ایالات متحده که مشکلات کشور را به ایالات متحده نسبت میدهند؟
غش کردن به سمت روسیه و متحدانش
رئیس دانا در مورد سوریه میگوید\"دخالتهای بشردوستانه برای چیست؟ آمادگی ناتو برای حمله به سوریه برای چه بود؟ این عادلانه است که لیبرالهای طرفدار آمریکا از آن جانورهای وحشی القاعدهای که قلب آدم را جلوی دوربین میخورند، طرفداری کنند؟ بنام عدالت چنین میکنند. برای اینکه میگویند او ظالم است.\" اگر ناتو آمادهی حمله بود و در نهایت حمله نکرد دو سال است نیروهای جمهوری اسلامی و حزبالله در این کشور مداخله کردهاند و رژیم بشار تحت حمایت کامل پوتین است.
چرا ایشان به مداخلهی جمهوری اسلامی در سوریه اشارهای نمیکنند؟ آیا وجود سوریه و جمهوری اسلامی در جبههی ضد امپریالیستی مداخلهی جمهوری اسلامی در سوریه را مشروع میسازد؟ چرا ایشان نامی از اشغال خاک اوکراین توسط روسیه نمیبرد؟ کدام لیبرالی از اسلامگرای جنایتکار عضو القاعده در سوریه حمایت کرده است؟ مگر ایشان طرفداران ایالات متحده را به حمایت از دخالت در سوریه متهم نمیکنند. طرفداران مداخلهی نظامی در سوریه اتفاقا میخواستند و میخواهند از همین جنایات پیشگیری شود. چرا ایشان و همفکرانشان از بیش از صدهزار سوری که به دست رژیم بشار کشته شدهاند سخنی نمی گویند و صرفا به امریکاییان در این مورد حمله میکنند؟
لیبرال و نو لیبرال خواندن اموری را که دوست ندارند
رئیس دانا حسن روحانی را نولیبرال میخواند. او همانند دیگر چپها هر چه را که دوست نمیدارد یک عنوان لیبرال یا نو لیبرال بدان میدهد. کدام سیاست روحانی نو لیبرال بوده است: دادن یارانه به همهی جمعیت کشور در سال اول و بعد دادن آن به ۹۵ درصد آن، توزیع کالای مجانی به برخی اقشار، تداوم سرازیر کردن منابع کشور به امپراطوری سپاه و رهبر، عدم اخذ مالیات از قدرتمندان و نهادهای تحت نظر رهبر، یا دادن بخش قابل توجهی از بودجهی کشور به نهادهای دینی؟ کدام نو لیبرال یکی از این سیاستها را تایید میکند؟
رئیس دانا سیاستهای دولت احمدینژاد را نیز در سمت سیاستهای اقتصادی لیبرال قرار میدهد: \" راستترین دولتی است که از زمان مادها آمده است. و الان حسن روحانی میخواهد از او جلو بزند. زمان احمدینژاد اتحادیههای کارگری بیشترین ضربه را خوردند. زمان احمدینژاد بیشترین میزان واردات آزاد صورت گرفت. زمان احمدینژاد تمام سندیکاها تعطیل شدند. زمان احمدینژاد نظارتها برداشته شد. زمان احمدینژاد بیشترین میزان خصوصیسازی انجام شد. زمان احمدینژاد صندوق بینالمللی پول به احمدینژاد بخاطر اینکه خصوصیسازی کرد، تبریک گفت.\"
همهی این کارها در دوران رفسنجانی و خاتمی نیز صورت گرفت و هیچ یک از این سیاستها ربطی به لیبرالیسم اقتصادی ندارد. اتحادیههای کارگری را نظامهای دیکتاتوری سرکوب میکنند و نه سرمایهداری. در نظامهای سرمایهداری نظارت حذف نمیشود. آنچه در ایران انجام شد خصوصیسازی نبود.همچنین تایید یک سیاست مقطعی از سوی صندوق بینالمللی پول نیز به معنای لیبرالی بودن دولتی که آن سیاست را اتخاذ کرده نیست.
همه را با یک چوب راندن
رئیس دانا با بیانصافی و چشم بستن بر واقعیتها احمدینژاد و خاتمی و رفسنجانی را یکی میگیرد: \"احمدینژاد به دلیل نارضایتی مردم از خاتمی به قدرت رسید. برای اینکه خاتمی به همه چیز رسید، جز فقر مردم. جز به خواستههای پایینیها. خاتمی عنصری وابسته به نظام عملکرد هاشمی رفسنجانی است. اینها سیاست تعدیل ساختاری را آوردند. اینها فقر و مصیبت و بیکاری را به این جامعه تحمیل کردند. هنوز هم دارند زندهاش میکنند. خیال میکنید دولت روحانی چه کسی را به قدرت آورده؟ مگر نعمتزاده و ترکان در دولت احمدینژاد کار نمیکردند؟ مگر نهاوندیان در دستگاه احمدینژاد رییس اتاق بازرگانی نبود؟ همه با همند.\" اقتصاددان و سیاستمداری که تفاوت این دولتها را (علی رغم باور همهی آنها به مبانی جمهوری اسلامی) نبیند اصولا نگاه تجربی به عالم واقع ندارد، به مشاهدات و واقعیتها بیتوجه است و تصمیماتش را از پیش گرفته است.
به همین دلیل است که وی ساده انگارانه تنها همزمانی قتلهای زنجیرهای با دوران خاتمی را به معنای مشارکت این دولت در این قتلها میگیرد و به پیچیدگیهای سیاست در ایران توجهی نمیکند: \"از احمدینژاد تا هاشمی رفسنجانی و خاتمی، چه کسانی عدالت را به خطر انداختند؟ زمان چه کسی قتلهای زنجیرهای اتفاق افتاد؟ \"یا زمان آقای خاتمی که از آزادی میگفت، قتلهای زنجیرهای به اوج رسید.\" ایشان چه نقشی برای خاتمی در این قتلها قائل هستند؟ آیا ایشان نمیدانند که دری نجف آبادی وزیر خامنهای بود و نه خاتمی؟ آیا ایشان شکاف خامنهای و روسای جمهور در ایران را درک میکند؟
عدم درک فرایندها و روندهای تبعیض آمیز
جریان چپ تبعیضها و نابرابریهای اقتصادی را میبیند اما از درک علل و روشهای حل آن عاجز است. به همین دلیل میگوید: \"به چه دلیل روحانی او را رییس دفتر خودش میکند؟ به چه جهت اطلاعات محرمانه کشور را به او میسپارد؟ مگر یک نفر از اتحادیه کارگری را آورد آبدارچی خودش بکند؟ ولی اسناد محرمانه دولتی را در اختیار رییس اتاق بازرگانی قرار میدهند که فردا تصمیم بگیریم لاستیک وارد بکنیم یا نکنیم. نرخ ارز بالا برود یا نرود. برنج وارد بشود یا نشود. این اطلاعات را میبرید اتاق بازرگانی به سرمایهداران که قسم برای سود خوردهاند میدهید؟\"
مشکل سودخواهی نیست. بدون سودخواهی اصولا تجارت و کسب و کار منتفی میشود. مشکل ایران نظام متمرکز، بسته و غیر شفاف رانتی و عدم فرصتهای برابر است. اگر جمعی کارگر را هم در این مقامات قرار دهید و آنها بدون شفافیت با اتکا به قدرت قوای قاهره به توزیع امتیازات و درآمدهای نفتی به دوستان و خویشان خود مشغول شوند باز آش همان است و کاسه همان.
احساسات ضد امریکایی
سم مهلکی که چپها به ایران ارمغان آوردند احساسات ضد امریکایی بود و بعدا اسلامگرایان همین شیشهی سم را از دست آنها گرفتند و تا امروز در دست دارند. رئیس دانا بدون هیچ گونه توضیح و تبیینی فلاکت امروز جامعهی ایران را به ایالات متحده نسبت میدهد بدون این که سهم ایرانیان را در این موضوع ادا کند: \"امروز بر سر موضوع آمریکا همه با هم یکصدا شدهاند و فراموش کردهاند که آمریکا با ما چه کرده. یک شبه تحریمهای آمریکا که پدر مردم فقیر را درآورده، فراموش کردند.\" امریکا با ایران چه کرده است؟ امریکا با ژاپن و آلمان و کرهی جنوبی بعد از جنگ چه کرد؟ چرا ایرانیان چپ دستاوردهای ایالات متحده برای تمدن امروز بشری- دستاوردهای فنی و علمی و هنری آن به کنار- مثل حذف فاشیسم و کمونیسم را نمیبینند؟ چرا از نیروی ایالات متحده و آزادیخواهی مردمان این کشور برای مبارزه با اسلامگرایی استفاده نکنیم؟ از مبارزه با امریکا چه حاصلی برای مردم ایران به دست آمده است؟
ایشان چرا نمیگوید چپها و اسلامگرایان با ایران چه کردهاند؟ آیا برای محدود کردن برنامهی اتمی جمهوری اسلامی راهی معقول تر از تحریمها وجود داشت و دارد؟ آیا ایشان بر این باور است که برنامهی اتمی جمهوری اسلامی برای تولید برق در کشور بوده است و دول غربی باید به جمهوری اسلامی در این برنامه یاری میرساندهاند؟ آقای رئیس دانا و همفکرانشان در مورد تروریسم و آتش افروزیهای جمهوری اسلامی در منطقه و دنیا چه فکر میکنند؟
پوپولیسم
رئیس دانا با اصل سیاستهای پوپولیستی مشکل ندارد بلکه با نحوهی اجرای آنها مشکل دارد. او در مورد مسکن مهر میگوید: \"اگر ۵۰ درصد این چهار میلیونی که قولش را داده بودند، با قیمتهای ارزان ساخته شده بود، بد بود؟\" جالب است که یک اقتصاددان متوجه نیست که چاپ این همه پول برای ساختن مسکن مهر در جامعهای که تولید صنعتی تقریبا تعطیل است (در کنار یارانههای نقدی و توزیع پول نقد در سفرهای استانی) به تورم حدود ۵۰ درصد در سال منجر شده است.
مساوی گرفتن نظام رانتی با سرمایهداری
رئیس دانا و همفکرانش به دلیل فهم نادرستی که از سرمایهداری و نظام بازار آزاد دارند سرمایهداری را با محفلگرایی و الیگارشی یکی میگیرند. رئیس دانا هنوز متوجه نشده است که جمهوری اسلامی اقتصاد سرمایهداری ندارد. اقتصاد جمهوری اسلامی اقتصاد نفتی رانتی است که خودیها یا کاست حکومتی (روحانیون، سپاهیان وفادار و مدیران دست بوس) از آن برخوردار میشوند. تکهی اول این سخن وی- آن هم تا حدی- درست است اما نتیجه گیریاش کاملا خطاست: \"هفتاد درصد نقدینگی کشور دست ۵ درصد جامعه است. کدام نهادها به بانکها بدهکارند؟ عملکرد، عملکردی سودآورانه و سرمایهداری است.\"
کاست حکومتی در ایران کار خلاقه و تولیدی انجام نمیدهد که سودآوری داشته باشد. کاست حکومتی جمهوری اسلامی منابع را از سرچشمه بر میدارد و اندکی از آن را نیز دولت توزیع میکند که در نهایت چیزی نصیب ۷۰ درصد جامعه نمیشود و ۱۵ میلیون هم کاملا بیبهره میمانند و زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند. مشکل اقتصاد ایران سرمایهدارانه بودن آن یا سودخواهی کار آفرینان و سرمایهداران نیست؛ رانتی و مشتری پرور بودن و انحصارات آن است.
اقتصاد ژاپن و کرهی جنوبی و ایالات متحده و اروپا و استرالیا سرمایهداری است اما اکثریت مردمان این کشورها در فلاکت زندگی نمیکنند. چرا رئیس دانا و همفکرانش به مردم آدرس غلط میدهند؟
*برگرفته از بامداد خبر