دریاچهی ارومیه و مسائل سیاسی آن
16:59 - 24 مرداد 1391
Unknown Author
سالار پورحاجی
سطح آب دریاچهی ارومیه به پایینترین حد خود در سالهای اخیر رسیده است. این کاهش شدید و خشکی آب دریاچه، علاوه بر زیانهای جبرانناپذیری که تا کنون به اکوسیستم منطقهی ارومیهو اطراف آن وارد آورده، تمامی پرندگان مهاجر این دریاچه برای همیشه از این منطقه کوچ کرده و منظرهای جز ترس مرگ از آن به جا نمانده است. در حالی که این دریاچه میتوانست به یکی از قطبهای اصلی گردشگری تبدیل شود، فاجعه بزرگتر و وحشتبارتری را پیش رو دارد، زیرا در صورت خشک شدن آن حداقل نیمی از ارومیهو اطراف آن نیست و نابود شده و میلیونها ساکن این استان و شهرهای اطراف آن آواره خواهند شد. باید باور کنیم که در صورت نداشتن توجه کافی، همانطور که دریاچهی اورال با وسعت 15 برابری دریاچهی ارومیه خشک شد، این زیست بوم با ارزش نیز به صورت کامل درسایه حکو مت خصمانهی رهبر ی نابود و خشک میشود.
اکنون نه تنها چنین چیزی حاصل نشده بلکه صدای وحشتبار ناقوس مرگ سرزمین تاریخی ارومیهاز تلاطمهای کم جان آن به گوش میرسد. یکی از دلایل اصلی آغاز روند خشک شدن دریاچه، احداث سدهای متعدد خارج از اصول و حاصل نگرش صرفاً کمیت طلب دستگاههای دولتی است.
این سدها نه تنها کمکی به توسعه منطقه نکرده، بلکه با قطع منابع تغذیه آب دریاچه، آن را در تنگنای خشکی قرار دادند. سه پنجم منابع آبی دریاچه ارومیه خشک شده است و میزان شوری آب دریاچهی ارومیه به 350 میلیگرم در هر لیتر رسیده است در حالی که این رقم در دهه 1970 به 80 میلیگرم رسیده بود.
دلیل دیگر اقدامات کاملاً مخرب و غیرمسئولانهی دولت در جریان احداث به اصطلاح پل \"شهید کلانتری\" بر فراز دریاچه است. این پل در واقع پل نیست بلکه تنها نام پل را با خود یدک میکشد؛ زیرا دریاچه را خاکریزی کرده و عملاً دریاچه را از وسط نصف کردهاند که این اقدام نیز ضربه مخرب دیگری بر سیستم گردش آب و ساختار هیدرولیکی دریاچه بوده است. از زمانی که خشک شدن دریاچه به عنوان تهدیدی جدی و خطرناک در محافل علمی مطرح شده است، مردم منطقه نیز به انواع انحاء و اعتراض خود نسبت به اقدامات مخرب و غیرمسئولانهی دولت را در این باره نشان دادهاند. که از جملهی آنها می توان به چاپ مقالات متعدد در نشریات عمومی، برگزاری فستیوالهای هنری و ادبی با موضوع نجات دریاچهی ارومیه، اعلام حضور و تجمع عمومی در اطراف دریاچهی ارومیه که هیچ یک از این اقدامات مدنی و فرهنگی، تأثیرگذار نبوده و دولت ایران نه تنها به این اعتراضات کاملاً مسالمتآمیز هیچگونه توجهی نکرد، بلکه تا جایی که میتوانست معترضین را مورد انواع و اقسام آزار و اذیتها قرار داد.
وضعیت بازداشت شدگان دریاچهی ارومیه
پس از شکلگیری اعتراضات مردمی در ارومیهو مناطق اطراف آن در اعتراض به خشک شدن دریاچهی ارومیه و ایجاد فضای امنیتی، تعداد زیادی از فعالان کُرد و تُرک این شهر بازداشت و هر چند بعد از مدتی برخی از آنان با قید وثیقه آزاد شدهاند، با این حال هنوز ۱۵ نفر از بازداشتشدگان، همچنان دوران محکومیت خود را در زندان تبریز طی می کنند.
علیرغم آزادی موقت برخی از دستگیرشدگان اعتراضات مربوط به دریاچهی ارومیه در شهرهای مختلف، بسیاری از آنان هنوز در بازداشت به سر می برند.
از سوی دیگر تعدادی از این فعالین نیز با احکام دادگاههای انقلاب به تحمل حبس، پرداخت جزای نقدی و ضربات شلاق محکوم گردیدهاند. به حکم قاضی شعبهی یک دادگاه انقلاب این شهر هرکدام به بیست ماه حبس تعلیقی و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
گفتنی است جمعی از این بازداشت شدگان پس از خروج از جلسهی دادگاه توسط نیروهای امنیتی جلوی دیدگان خانوادههایشان مورد ضربوشتم قرار گرفتهاند. در پی این امر و علیرغم شکایت این فعالین از مامورین، دادگاه انقلاب تبریز هر کدام از شکایتکنندگان را به دلیل «برهمزدن نظم دادگاه و اتهام کذب» به پرداخت ۲ میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرده است.
این در حالی است که فرماندهی نیروی انتظامی آذربایجان شرقی در مصاحبهای با اشاره به اعتراضات صورت گرفته گفت: اکثر دستگیرشدگان اغتشاشات مربوط به دریاچهی ارومیه مجرمان سابقهداری هستند که هدفی غیر از دریاچهی ارومیه داشتهاند. وی اظهار داشت: تحرکاتی جزئی که صورت گرفت عمدتاً با اهدافی به غیر از نجات دریاچهی ارومیه بوده و روشهای نامعقول در این زمینه به کار گرفته شد. فرماندهی نیروی انتظامی آذربایجان شرقی گفت: این دسته از افراد با توجه به اعمال مجرمانه و برهمزدن امنیت عمومی، دستگیر و پس از تشکیل پرونده تحویل مقامات قضایی شدند.
همانگونه که همه مسائل حتی مسائل طبیعی در ایران دارای بُعد سیاسی بر اثر کجفهمیها و تعصبات حاصل از استبداد و نژادپرستی و پانفارسیسم و مذهبی پانشیعیسماند، مسئله دریاچهی ارومیه نیز تحت تأثیر این گرایشات عصبی موجود در ساختار حکومت ایران، به مسئلهای سیاسی تبدیل شده و به هیچ وجه از نظر تخصصهای مربوطه مورد بررسی و مطالعه قرار نگرفته و ابعاد فاجعه محتمل آن روشن نشده است. زیرا اساساً دولتمردان ایران اعنقادی به تخصص در هیچ زمینهای ندارد و حتی مسائل فیزیکی و طبیعی را نیز از منظر دریچهی تنگ ایدئولوژی مینگرند که با این قدامات از جمله بیتوجهی به حقوق ملل کُرد و تُرک اقدام به سیاسی کردن این موضوع تا بهانه ای برای دستگیری فعالان سیاسی آزادیخواه کردستان و آذربایجان نمایند.
سطح آب دریاچهی ارومیه به پایینترین حد خود در سالهای اخیر رسیده است. این کاهش شدید و خشکی آب دریاچه، علاوه بر زیانهای جبرانناپذیری که تا کنون به اکوسیستم منطقهی ارومیهو اطراف آن وارد آورده، تمامی پرندگان مهاجر این دریاچه برای همیشه از این منطقه کوچ کرده و منظرهای جز ترس مرگ از آن به جا نمانده است. در حالی که این دریاچه میتوانست به یکی از قطبهای اصلی گردشگری تبدیل شود، فاجعه بزرگتر و وحشتبارتری را پیش رو دارد، زیرا در صورت خشک شدن آن حداقل نیمی از ارومیهو اطراف آن نیست و نابود شده و میلیونها ساکن این استان و شهرهای اطراف آن آواره خواهند شد. باید باور کنیم که در صورت نداشتن توجه کافی، همانطور که دریاچهی اورال با وسعت 15 برابری دریاچهی ارومیه خشک شد، این زیست بوم با ارزش نیز به صورت کامل درسایه حکو مت خصمانهی رهبر ی نابود و خشک میشود.
اکنون نه تنها چنین چیزی حاصل نشده بلکه صدای وحشتبار ناقوس مرگ سرزمین تاریخی ارومیهاز تلاطمهای کم جان آن به گوش میرسد. یکی از دلایل اصلی آغاز روند خشک شدن دریاچه، احداث سدهای متعدد خارج از اصول و حاصل نگرش صرفاً کمیت طلب دستگاههای دولتی است.
این سدها نه تنها کمکی به توسعه منطقه نکرده، بلکه با قطع منابع تغذیه آب دریاچه، آن را در تنگنای خشکی قرار دادند. سه پنجم منابع آبی دریاچه ارومیه خشک شده است و میزان شوری آب دریاچهی ارومیه به 350 میلیگرم در هر لیتر رسیده است در حالی که این رقم در دهه 1970 به 80 میلیگرم رسیده بود.
دلیل دیگر اقدامات کاملاً مخرب و غیرمسئولانهی دولت در جریان احداث به اصطلاح پل \"شهید کلانتری\" بر فراز دریاچه است. این پل در واقع پل نیست بلکه تنها نام پل را با خود یدک میکشد؛ زیرا دریاچه را خاکریزی کرده و عملاً دریاچه را از وسط نصف کردهاند که این اقدام نیز ضربه مخرب دیگری بر سیستم گردش آب و ساختار هیدرولیکی دریاچه بوده است. از زمانی که خشک شدن دریاچه به عنوان تهدیدی جدی و خطرناک در محافل علمی مطرح شده است، مردم منطقه نیز به انواع انحاء و اعتراض خود نسبت به اقدامات مخرب و غیرمسئولانهی دولت را در این باره نشان دادهاند. که از جملهی آنها می توان به چاپ مقالات متعدد در نشریات عمومی، برگزاری فستیوالهای هنری و ادبی با موضوع نجات دریاچهی ارومیه، اعلام حضور و تجمع عمومی در اطراف دریاچهی ارومیه که هیچ یک از این اقدامات مدنی و فرهنگی، تأثیرگذار نبوده و دولت ایران نه تنها به این اعتراضات کاملاً مسالمتآمیز هیچگونه توجهی نکرد، بلکه تا جایی که میتوانست معترضین را مورد انواع و اقسام آزار و اذیتها قرار داد.
وضعیت بازداشت شدگان دریاچهی ارومیه
پس از شکلگیری اعتراضات مردمی در ارومیهو مناطق اطراف آن در اعتراض به خشک شدن دریاچهی ارومیه و ایجاد فضای امنیتی، تعداد زیادی از فعالان کُرد و تُرک این شهر بازداشت و هر چند بعد از مدتی برخی از آنان با قید وثیقه آزاد شدهاند، با این حال هنوز ۱۵ نفر از بازداشتشدگان، همچنان دوران محکومیت خود را در زندان تبریز طی می کنند.
علیرغم آزادی موقت برخی از دستگیرشدگان اعتراضات مربوط به دریاچهی ارومیه در شهرهای مختلف، بسیاری از آنان هنوز در بازداشت به سر می برند.
از سوی دیگر تعدادی از این فعالین نیز با احکام دادگاههای انقلاب به تحمل حبس، پرداخت جزای نقدی و ضربات شلاق محکوم گردیدهاند. به حکم قاضی شعبهی یک دادگاه انقلاب این شهر هرکدام به بیست ماه حبس تعلیقی و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
گفتنی است جمعی از این بازداشت شدگان پس از خروج از جلسهی دادگاه توسط نیروهای امنیتی جلوی دیدگان خانوادههایشان مورد ضربوشتم قرار گرفتهاند. در پی این امر و علیرغم شکایت این فعالین از مامورین، دادگاه انقلاب تبریز هر کدام از شکایتکنندگان را به دلیل «برهمزدن نظم دادگاه و اتهام کذب» به پرداخت ۲ میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرده است.
این در حالی است که فرماندهی نیروی انتظامی آذربایجان شرقی در مصاحبهای با اشاره به اعتراضات صورت گرفته گفت: اکثر دستگیرشدگان اغتشاشات مربوط به دریاچهی ارومیه مجرمان سابقهداری هستند که هدفی غیر از دریاچهی ارومیه داشتهاند. وی اظهار داشت: تحرکاتی جزئی که صورت گرفت عمدتاً با اهدافی به غیر از نجات دریاچهی ارومیه بوده و روشهای نامعقول در این زمینه به کار گرفته شد. فرماندهی نیروی انتظامی آذربایجان شرقی گفت: این دسته از افراد با توجه به اعمال مجرمانه و برهمزدن امنیت عمومی، دستگیر و پس از تشکیل پرونده تحویل مقامات قضایی شدند.
همانگونه که همه مسائل حتی مسائل طبیعی در ایران دارای بُعد سیاسی بر اثر کجفهمیها و تعصبات حاصل از استبداد و نژادپرستی و پانفارسیسم و مذهبی پانشیعیسماند، مسئله دریاچهی ارومیه نیز تحت تأثیر این گرایشات عصبی موجود در ساختار حکومت ایران، به مسئلهای سیاسی تبدیل شده و به هیچ وجه از نظر تخصصهای مربوطه مورد بررسی و مطالعه قرار نگرفته و ابعاد فاجعه محتمل آن روشن نشده است. زیرا اساساً دولتمردان ایران اعنقادی به تخصص در هیچ زمینهای ندارد و حتی مسائل فیزیکی و طبیعی را نیز از منظر دریچهی تنگ ایدئولوژی مینگرند که با این قدامات از جمله بیتوجهی به حقوق ملل کُرد و تُرک اقدام به سیاسی کردن این موضوع تا بهانه ای برای دستگیری فعالان سیاسی آزادیخواه کردستان و آذربایجان نمایند.