در خزان پاییزی این دهکده‌ی شوم: حقوق‌بشر و اعتصاب زندانیان سیاسی کُرد

20:29 - 13 آبان 1391
Unknown Author
نریمان محمدی

همه از دهکده حرف می‌زنند؛ دهکده‌ای آمده از آن سوی تاریخ. دهکده‌ای که روایت ستمگری تاریخش را برنمی‌تابید و فریادهای همسانی و برادری‌اش فراتر از دهکده رفت و فضا را تسخیر کرد! دهکده‌ای که منشور نگاشت، منشوری برای دفاع از ابتدایی‌ترین حقوق انسان‌هایش. اما انگار سرنوشت دهکده هم همان سرنوشت قلعه‌ی حیوانات جورج اورول بود. منشور حقوق‌بشرش را طاقت ایستادگی نماند در برابر زمان؛ زمانی که چون جغدی شوم بر فراز دهکده ظاهر شد و منشور را در روایتی جادویی تبدیل کرد به تفسیر! و آن گاه بود که فرارسید منشوری جدید، منشوری که تفسیر شد به روایت ستمگران و صد افسوس که راویان تاریخی حقوق‌بشر نیز همگام شدند در این مسیر. دیگر دیر شده بود؛ از آن منشور تنها چند جمله‌ای مانده بود بر دفتر تاریخ که چون قانون قلعه‌ی حیوانات خوک صفتان تفسیرش کرده بودند.

حکایت زندانیان سیاسی کُرد نیز چنین روایتی دارد. زندانیانی که بیش از ٥٠ روز است که در اعتصاب به سر می‌برند برای فریاد دفاع از همان منشور! همان منشور حقوق‌بشر که اکنون دیگر منشور نیست. انگار سیالیت معنایی دنیای پست مدرن دامن منشور را هم گرفت؛ آنگاه که تفسیرها هجوم آورند و چون موریانه به جان منشور افتادند.

در جهانی که دهکده شده است و همه از برابری سخن می‌رانند، در این سوی میدان، ددمنشانه برابری را نشانه می‌روند و در سوی دیگر میدان فریادهای دفاع از آزادی و برابری‌شان گوش فلک را کَر می‌کند.

خوک صفتی که به فنا شدن حقوق عده‌ای در آن سوی دهکده اعتراض دارد اما حقوق اولیه‌ی انسان‌هایی که تاریخ به اجبار همسایه‌اش کرده را به تمسخر می‌گیرد.

آری از اردوغان می‌گویم. از آن موجودی که کنگره‌ی حزبش را ابزار می‌کند، از برابری‌سخن می‌راند و دموکراسی را فریاد می‌کشد اما در بیرون از سالن کنفرانس روایت چیز دیگری است. سگ‌های قلاده به گردنش کوهستان قندیل را هدف گرفته‌اند، پارس‌کنان کوچه به کوچه شهر را می‌گردندکه مبادا حرفی از مخالفت باشد. گرگ‌های‌خاکستری‌اش بزرگ مرد کُرد را محاصره کرده‌اند.

این است دموکراسی و حقوق‌بشر! به تفسیر اردوغان. تفسیری که سگان قلاده به گردن و گرگ‌های خاکستری نگهبانش هستند. این البته تنها بخشی از ماجراست. به هر حال تکلیف اردوغان روشن است و ضدیت با ملت کُرد بودنش را شکی نیست.

طرف دیگر ماجرا، اما کسان دیگری هستند، همان‌هایی‌که دنباله‌رو تفسیر اردوغانی از حقوق‌بشر شده‌اند. از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران گرفته تا مدعیان حقوق‌بشری و آزادی خواهان خود خوانده.

اکنون بیش از ٥٠ روز از اعتصاب زندانیان سیاسی کُرد در ترکیه می‌گذرد.

تلاش‌های زیادی برای توجه به خواسته‌های بر حق آنان صورت گرفته است. تلاش‌هایی که بیشتر توسط خود کُردها و همچنین برخی مدافعان واقعی حقوق‌بشر انجام شده است. اما هدف سخن اینان نیستند. هدف آنانی است که پاپیروس‌ها در دفاع از مسلمانان برمه می‌نویسند، آنانی که به فنا شدن حقوق زنان در مصر اعتراض دارند؛ آنانی که به رعایت نشدن حقوق تروریست‌هایی در آن سوی میدان معترضند؛ آنانی که اعتصاب چند روزه‌ی یک زندانی فارس را جهانی می‌کنند، آنانی که ادعای برادری دارند؛ آن‌هایی که مرا برادر خویش می‌خوانند، آن‌هایی که مست از شراب آزادی هستند و انگار خدشه خورده حواسشان. سخن با همین هاست. این ها در این ٥٠ روز کوچکترین اعتراضی نکردند، در زمانه‌ای که زندانیان سیاسی کرُد در دفاع از حقوقشان با مرگ دسته و پنجه نرم می‌کردند، در دفاع از دموکراسی اردوغانی چه ها که نگفتند، این‌ها، اعتصاب آن تک زندانی فارس را فاجعه دانستند اما برای دفاع از هزاران زندانی سیاسی سرزمینم تنها سکوت کردند! این‌هایی‌که برایشان مسلمانان برمه و حقوقشان مهم است، چگونه است که در برابر حقوق کُردهای سرزمینم تنها خوانشی دارند خشک و سرشار از تعصب! این‌ها راویان تفسیر اردوغانی‌اند، از حقوق‌بشر و شاید هم تفسیری فاشیستی از حقوق‌بشر. اینان هم روایتشان نمایان است؛ خیلی ساده: مرا را هرگز با اینان هیچ نسبتی نبوده! اینان از \"ولایت دیگری\" آمده اند و انتظار سرزمینم از آنان انتظاری است ناشی از سرگشتگی \"خود\"‌ش در باتلاق \"دیگری بزرگ\".

و اما سخن اصلی:

سخن اصلی با آن خبرنگاری است که به اجبار تاریخ، کُرد است. اما بر طبل دموکراسی اردوغانی می‌کوبد در این روزها. آن خبرنگاری که صلح‌طلبی کُردها را محال می‌داند و از اردوغان طلب دموکراسی دارد! سخن من با آن به اصطلاح رهبر کُردی است که کف زدن‌های اردوغان را اوج شهرت می‌داند، آن رهبری که دست در دست دشمنم برای نابودی برادرانش هورا می‌کشد! سخن با آن فمنیست خودخوانده‌ی کُردی است که کوچه به کوچه به دنبال جمع آوری امضاء برای آزادی یک زن زندانی فارس می‌گردد، اما انگار نه انگار که زنان کُردی هم هستند که ٥٠ روز است برای دفاع از حقوق او! در اعتصاب هستند! سخن من با آن رسانه‌ی کُردی است که خبر اصلی‌اش اعتصاب غذای یک زندانی سیاسی فارس است اما حافظه‌اش یارای سخن از اعتصاب هزاران زندانی سیاسی سرزمینم نیست! سخن با آن حزبی است که اعتصاب زندانیان سیاسی کُرد را رو‌ا‌یتی‌حزبی از یک بازی سیاسی می‌داند! سخن من با اردوغان نیست، سخن من با آزادی خواهان و دموکراسی‌خواهان غیر کُرد نیست که اینان تاریخشان، روایتی ننگین است در برابر کُردها! سخن با خودمان است با \"خود\" کُردها.

سخن خیلی کوتاه است:

تا آن زمان که \"خود\"مان را از \"دیگری\" جدا نکنیم، تا آن زمان که توهم \"خود\"ی بودن آنکه شاید نزدیکترین به \"خود\"مان است را پاک نکنیم، تا آن زمان که منافع شخصی و حزبی را در مسیر رو‌ایتی ملی فراموش نکنیم، تاریخ قربانی شدنمان فراموش نخواهد شد.

و حکایت اعتصاب زندانیان سیاسی سرزمینم می‌تواند آغازی باشد برای فراموشی این روایت مرگبار و تولد یک روایت ناب ملی.