در جواب مختار زارعی
21:11 - 22 دی 1394
Unknown Author
جمیل کلاهی
مختار زارعی از فعالین مدنی و اصلاحطلب حکومتی، مطلبی را تحت عنوان \"در جواب تحریمیها\" کە در هفتەنامەی \"رۆژان\" شماره ٧٢ منتشر شدە است، نوشتە است.
در این مطلب آقای زارعی واقعیتهای حاکم بر ایران را نادیدە گرفتە و با آوردن دلایل نامنطقی سعی در توجیە مشارکت در انتخابات را دارد. آقای زارعی با جملەی جالبی مطلب خود را شروع میکند. وی مینویسد کە \"شرکت در انتخابات چە بە عنوان کاندیدا و چە بە عنوان رای دهندە، یک حق شهروندی است\" آقای زارعی از توضیح اینکە همانطوری کە انتخاب کردن حق است و توسط رژیم بە رسمیت شناختە شدە، انتخاب شدن هم یک حق شهروندی است کە توسط حکومت از شهروندان سلب شدە است، اشارەای ندارد و مانند سردمداران رژیم ایران انتخابات را جادەای یک طرفە میداند کە در آن فقط رأی دادن حق شهروندی است نە انتخاب شدن! و با چشمپوشی از سلب حق انتخاب شدن شهروندان از طرف رژیم، تنها میگوید: \" لذا من شهروند بە همان اندازە کە حق دارم در انتخابات شرکت کنم بە همان اندازە هم حق دارم شرکت نکنم\". و بە این اصل اشارە نمیکند کە انتخاباتی کە حق انتخاب شدن آزاد در آن وجود ندارد خالی از معناست و تنها بە حفظ منافع سرکوبگر منجر میشود نە مردم، چونکە حق انتخاب شدن از مردم گرفتە شدە و تنها این حق بە یک عدە از سرسپردە بیچون و چرای رژیم دادە میشود کە در چهارچوب قوانین حاکم کاندید شوند. گذشتە از این وی اصلا بە این امر مهم توجهی ندارد کە انتخابات در ایران شامل دو مرحلە است، مرحلە اول در شورای نگهبان و مرحلە دوم در سطح جامعە. شورای نگهبان کسانی را کە بە ولایت فقیە باور ندارند و بە مبانی جمهوری اسلامی عقیدە ندارند حذف و بقیە کە مطیع بدون چون و چرای اوامر ولایت فقیە هستند، اجازە ورود بە مرحلە دوم را دریافت کردە و بە شهروندان اعلام میکنند در بین اینهایی کە ما برای شما انتخاب کردەایم، عدەای را برای مجلس انتخاب کنید!
آقای زارعی در حالی خطاب بە تحریمیها میگوید \"با آمران و ناهیان نمیتوان دیالوگ نمود. لازمەی دیالوگ اعتراف بە \"خرد جمعی\" است. کسی کە خود را متصل بە یک منبع غیرزمینی میداند چە نیازی بە شنیدن حرفهای من و تو دارد؟ \"کە دستگاە ولایت فقیە این نقش را بر عهدە گرفتە و هر گونە \"خرد جمعی\" را رد و و با انتخاب یک عدە مرید و سر سپردە رژیم و معرفی آنها بە مردم بە عنوان کاندید، رسما بر صغیر بودن مردم مهر تایید میزند. چراکە در نظام ولایت فقیە مردم ناقص العقل بودە و توان تشخیص خوب و بد را نداشتە و باید \"کسی کە خود را متصل بە یک منبع غیر زمینی میداند\" برای تشخیص خوب و بد بە آنها \"امر و نهی\" بکند و اساسا آقای زارعی فراموش کردە کە \"امر بە معروب و نهی از منکر\" جزء وظایف آسمانی ولایت فقیە است نە احزاب لایک و هویت طلبکُرد!
بعد از این مقدمە آقای زارعی بە سە دلیل منطقی، دلیل تقدم و دلیل تاریخی سفسطە خود را ادامە دادە و و بە این سە دلیل موضعگیری \"تحریمیها\" را رد کردە و آن را اشتباە میداند!
دلیل منطقی؛
وی میگوید \"هیچگاه نمیتوان از \"هست\"، \"باید\" را نتیجە گرفت. مثلا نمیتوان از \"بارانی بودن هوا\" ،نتیجە گرفت کە \"بیرون برویم\" یا \"بیرون نرویم\".\" برای رد این \"هیچگاە\" فقط کافی است بە داعش و اعمال این سازمان تروریستی اشارە کرد. داعش یک سازمان تبهکار و ضد بشری \"هست\" پس \"باید\" با آن مبارزە کرد! بنابراین بر خلاف نظر وی از \"هست\"ها \"باید\"ها منتج میشوند. گذشتە از این، مثالهای جناب زارعی قیاس معالفارغ هستند! آقای زارعی هوای بارانی را با واقعیت رژیم ایران و آرزوی قدم زدن در هوای بارانی را با آزادی، دمکراسی و حقوق شهروندی اشتباە گرفتە است. اگر قوانین انتخابات ایران کە بر اساس آنها انتخاب شوندگان باید دارای \"اعتقاد و التزام عملی بە اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران\" و \"ابراز وفاداری بە قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقە فقیە\" باشند را \"هست\" در نظر بگیریم، تحریم انتخابات تحت نظارت استصوابی و غیردمکراتیک و پوشالی، بە طور قطع \"باید\" است. البتە \"هست\"های دیگر وجود دارند و و در اینجا بە برخی از آنها اشارە میکنم؛ \"دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل الی الابد غیر قابل تغییر است...\"، \"مجلس شورای اسلامی بدون وجود شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد مگر در مورد تصویب اعتبارنامه نمایندگان و انتخاب شش نفر حقوقدان اعضاءی شورای نگهبان\"، \"کلیه مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان فرستاده شود. شورای نگهبان موظف است آن را حداکثر ظرف ده روز از تاریخ وصول از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار دهد و چنانچه آن را مغایر ببیند برای تجدید نظر به مجلس بازگرداند.
در غیر این صورت مصوبه قابل اجرا است\"، \"تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است که با تصویب سه چهارم آنان انجام میشود\"، \"شورای نگهبان نظارت بر انتخاب رئیس جمهور، انتخابات مجلس شورای ملی و مراجعه به آراء عمومی و همه پرسی را بر عهده دارد\" و البتە حکم حکومتی رهبر و اختیارات رهبری هم وجود دارند کە آقای زارعی میتواند بە آنها کە در قانون اساسی ذکر شدەاند مرجعە کند و در اینجا بە این بندها از قانون اساسی کە در بالا بە آنها اشارە کردم بسندە میکنم. با وجود این \"هست\"ها، برای افراد آگاە و عاقل کە در قبال آزادی و دمکراسی خود را مسئول میدانند، \"باید\" کە همان تحریم نمایش مضحک انتخابات است، غیرقابل اجتناب است.
در پایان این قسمت از مطلب خود، آقای زارعی با چرخشی ناگهانی از آرزوی \"قدم زدن در هوای بارانی\" منطق سود و زیان را مطرح میکند و میگوید: \"این، نوع رابطە و منافع من است کە تعیین میکند در چنین انتخاباتی شرکت کنم یا نە و نە لزوما چگونگی انتخابات.\" آقای زارعی در اینجا بە درستی بە دلیل شرکت خود در انتخابات کە همان منافع شخصی است اشارە میکند، بنا براین طبیعی است کە تحریم انتخابات کە منافع شخصی وی را کە فقط خود میداند چیست، بە خطر میاندازد را غیر منطقی بداند! در اینجا وی دچار مغلطە و سفسطه میشود و منافع شخصی خود را بە منافع ملی ملت کُرد تعمیم میدهد.
دلیل تقدم؛
آقای زارعی در قسمت دوم مطلب خود میگوید: \"این توقع بیجایی است کە منتظر بمانیم اول انتخابات آزاد و دمکراتیک بە وجود بیاید بعد شرکت کنیم. بلکە بلعکس این مشارکت و پیگیری جریانهای دمکراسیخواهی است کە سیستمهای غیرآزاد و غیر دمکراتیک را مجبور بە برگزاری انتخابات میکند. و مستمر و مکرر، خواستهای دمکراتیک را بە حاکمیت تحمیل میکنند. آیا این درست است کە من بگویم تا انتخابات بە صورت آزاد و دمکراتیک برگزار نشود من شرکت نمیکنم؟ آیا این بە آن معنی نیست کە دیگران بروند هزینەهای دمکراتیزاسیون انتخابات را بپردازند بعد من هم لطف میکنم و مشارکت میکنم؟\" در اینجا هم وی باز بە توجیە شرکت در انتخابات میپردازد.
قبل از هر چیز این نکتە را باید مد نظر داشت کە اتفاقا در سیستم جمهوری اسلامی بر عکس گفتە آقای زارعی انتخابات کاملا بە موقع انجام شدە و نیازی بە \"پیگیری جریانهای دمکراسیخواهی\" نداشتە، چونکە اصلا چنین جریانهایی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی وجود خارجی ندارند، وجود جریان دمکراسیخواە در ایران تحت حاکمیت رژیم توتالیتر اسلامی کە بتواند با شرکت در انتخابات، رسالت انتخابات را در ایران تغییر دهد، لطیفەای بیش نیست. چراکە اگر چنین چیزی وجود داشتە باشد، دیگر نمیتوان بە این سیستم، سیستم ولایەت مطلقە فقیە گفت. شاید جناب زارعی شعار استراتژیک جنبش سبز کە دمکراسی خواهترین جنبش تحت حاکمیت ایران بود، برگرداندن ایران بە \"دوران طلایی امام\" بود! فراموش کردە است. آیا جنبش دمکراسیخواهی میتواند موافق خمینی و دوران وی باشد؟ گذشتە از این انتخابات فقط یک وسیلە است نە خود دمکراسی و آزادی! با یک وسیلە معیوب و مریض (مثل انتخابات در ایران) کە فقط برای تعویض یک عدە از باورمندان بە ولایت فقیە بە عدەای دیگر از آنها، است بە دمکراسی و آزادی محقق نخواهد شد. انتخابات فقط در نظامی دمکراتیک معنی خود را دارد چونکە فقط انتخاباتی کە در سایە دمکراسی و قانون اجرا میشود بە تعویض قدرت و تقسیم قدرت منجر میشود، پس دمکراسی و آزادی مقدم بر انتخابات هستند. و اینکە وی میگوید کە \"اساسا واگذاری قدرت یا تقسیم آن با مشارکت طالبان قدرت میسر است و نە با غیبتشان. همچین نسبت \"مشارکت\" با \"دمکراتیزاسیون\"، تقدم است و نە تاخر. یعنی من با مشارکتم، پروسەی دمکراتیزاسیون را شروع میکنم و با تداوم حضورم، آن را تداوم میبخشم. چنین نیست کە اول دمکراسی و آزادی بە وجود بیاید بعد من مشارکت کنم.\" کاملا غلط است.
چونکە وقتی بحث \"تقسیم قدرت\" صورت میگیرد باید \"طالبان قدرت\" آزادانە بتوانند فعالیت کنند و حق انتخاب کردن و شدن را داشتە باشند! ولی آیا در ایران چنین است؟ حرف زدن در مورد تقسیم قدرت در یک نظام ایدئولوژیک و فاشیست مذهبی کە خود را حق و دیگران را باطل میداند، یا نشأت گرفتە از ناآگاهی سیاسی است یا نشأت گرفتە از \"منافع شخصی\" کە در چنین انتخاباتی عاید فرد میشود.
مشارکت در نمایش انتخابات رژیم ئیدئۆلۆژیک تنها و تنها مشروعیت بخشیدن بە آن نظام ایدئولوژیک است و در چنین رژیمی انتخابات بە دمکراسی و آزادی منجر نخواهد شد. رژیم ایدولوژیکی مانند ایران کە صاحب تمامی مناب مالی، نفت، گاز و دیگر منابع طبیعی ایران است و حتی بە یک تومان مالیان مردم احتیاج ندارد و بە راحتی در پس هزینەهای نظامی و سرکوبگری خود در میآید، با انتخابات از پیش مهندسی شدە شورای نگهبان خود دمکراتیزە نخواهد شد! پس تحریم تنها سلاحی است کە میتوان بە وسیلە آن اعتراض خود را هم بە گوش رژیم و هم بە گوش جهانیان رساند.
دلیل تاریخی؛
در توضیح دلیل سوم آقای زارعی میگوید: \"کجای دنیا چنین اتفاقی افتادە است؟ در کدام کشور اول. انتخابات آزاد و دمکراتیک شکل گرفتە بعد شهروندان آزادیخواه و دمکراسیخواه مشارکت نمودەاند؟ اساسا مگر دمکراتیزاسیون بدون مشارکت مستمر و مداوم، ممکن است(دلیل دوم)؟ تمام کشورهایی کە دارای انتخابت آزاد و دمکراتیک هستند، از نقطەای شروع کردەاند کە چە بسا از وضعیت کنونی ما بسیار بدتر بودەاند. اما با تداوم انتخابات، هر بار یک گام بە استانداردها، نزدیکتر شدەاند.
مثلا در آمریکا، آیا انتخابات، از همان اول، آزاد و دمکراتیک بود؟ زنان آمریکا، ١٣٠ سال بعد از برگزاری اولین انتخابت ریاست جمهوری، در زمان ویلسون، بیست و هشتمین رئیس جمهور، حق رای را کسب نمودند. آیا دمکراسی خواهان آمریکا، تمام آن ١٣٠ سال در موضع تحریم بودند و تمام آن ٢٨ انتخابات را تحریم نمودند؟ \" آقای زارعی عمدا تاریخ تمامی کشورهای دنیا را بە نفع انتخابات جمهوری اسلامی تحریف میکند. در اینجا دیگر شکی نیست کە همان \"منافع شخصی\" وی را بە این همە تحریف وا میدارد. اگر نە انتخابات در این کشورها بعد از یک انقلاب خونین و نوشتن قانون اساسی برگزار شدە است! در همین آمریکا کە وی مثال آوردە، این درست است کە ابتدا زنان حق مشارکت نداشتند، ولی آیا رأی آنهایی کە حق رأی داشتند مانند ایران سیستماتیک پایمال میشد؟ آیا شورای نگهبانی وجود داشت کە انتخابات نە کاملا دمکراتیک را بە نفع نظام موجود مهندسی بکند؟ آیا مگر رژیم صدام حسین، سوریە، شاە ایران و ... انتخابات نداشتند؟ پس چرا بە دمکراسی ختم نشد؟
چونکە انتخابات در نظام فاشیستی تنها و تنها برای کسب مشروعیت نظام و کشیدن آن بە رخ جهان و لا پوشانی جنایات نظام است. قانون اساسی در این کشورهایی کە وی ذکر کردە است ضامن پیشبرد دمکراسی و تغییر قوانین بودە است، چونکە قانون اساسی در این کشورها برخلاف جمهوری اسلامی کە آن را قانون الهی و مقدس و غیرقابل تغییر میداند، انسان محور بود و برای همین است کە در طول تاریخ شاهد رشد و تکامل آن تا بە امروز هستیم و خواهیم بود، اما در ایران قانون اساسی بر اساس حق خدا نە انسان نوشتە شدە است و قابل تغییر نیست و مضحکە انتخابات در ایران توانایی ایجاد دمکراسی و آزادی را ندارد. اگر باز هم بە مثال جناب زارعی در مورد انتخابات آمریکا برگردیم، تفاوتها را بهتر میتوانیم درک بکنیم. در آمریکا زنها حق رأی نداشتند، سیاهپوستان نیز شهروند درجە دوم محسوب میشدند. اما امروز میبینیم کە زنان نە تنها حق رأی دارند بلکە در سطوح بالای مدیریتی مشارکت دارند، و همچنین میبینیم کە سیاهپوستها از شهروند درجە دوم بە رئیس جمهوری ایالات متحدە ارتقا یافتەاند. اما اگر بە انتخابات در ایران نگاە کنیم از زمان مشروطە تا بە حال پوشالیتر و پوشالیتر و تبدیل بە دستگاە مشروعیت شاە و شیخ شدە است. پس در چهار چوب یک رژیم دیکتاتور و توتالیتر نمیتوان بە وسیلە انتخابات بە دمکراسی رسید. بنابراین نتیجەگیری جناب زارعی کە میگوید: \"شرکت در انتخابات را نباید مشروط بە آزاد و دمکراتیک بودن آن نمود بلکە باید با مشارکت فعال، انتخابات را گام بە گام بە وضعیت استاندارد نزدیکتر نمود.\" بە کلی در مورد انتخابات نظیر آنچە کە در ایران و دیگر حکومتهای توتالیتر وجود دارد بر عکس است و تنها انتخاباتی میتواند بە احقاق حقوق شهروندی منجر شود کە پشتوانە قانونی داشتە باشد. قانونی کە پلورالیزم را بە رسمیت شناختە، نە نافی فعالیتهای دگراندیشان باشد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.
مختار زارعی از فعالین مدنی و اصلاحطلب حکومتی، مطلبی را تحت عنوان \"در جواب تحریمیها\" کە در هفتەنامەی \"رۆژان\" شماره ٧٢ منتشر شدە است، نوشتە است.
در این مطلب آقای زارعی واقعیتهای حاکم بر ایران را نادیدە گرفتە و با آوردن دلایل نامنطقی سعی در توجیە مشارکت در انتخابات را دارد. آقای زارعی با جملەی جالبی مطلب خود را شروع میکند. وی مینویسد کە \"شرکت در انتخابات چە بە عنوان کاندیدا و چە بە عنوان رای دهندە، یک حق شهروندی است\" آقای زارعی از توضیح اینکە همانطوری کە انتخاب کردن حق است و توسط رژیم بە رسمیت شناختە شدە، انتخاب شدن هم یک حق شهروندی است کە توسط حکومت از شهروندان سلب شدە است، اشارەای ندارد و مانند سردمداران رژیم ایران انتخابات را جادەای یک طرفە میداند کە در آن فقط رأی دادن حق شهروندی است نە انتخاب شدن! و با چشمپوشی از سلب حق انتخاب شدن شهروندان از طرف رژیم، تنها میگوید: \" لذا من شهروند بە همان اندازە کە حق دارم در انتخابات شرکت کنم بە همان اندازە هم حق دارم شرکت نکنم\". و بە این اصل اشارە نمیکند کە انتخاباتی کە حق انتخاب شدن آزاد در آن وجود ندارد خالی از معناست و تنها بە حفظ منافع سرکوبگر منجر میشود نە مردم، چونکە حق انتخاب شدن از مردم گرفتە شدە و تنها این حق بە یک عدە از سرسپردە بیچون و چرای رژیم دادە میشود کە در چهارچوب قوانین حاکم کاندید شوند. گذشتە از این وی اصلا بە این امر مهم توجهی ندارد کە انتخابات در ایران شامل دو مرحلە است، مرحلە اول در شورای نگهبان و مرحلە دوم در سطح جامعە. شورای نگهبان کسانی را کە بە ولایت فقیە باور ندارند و بە مبانی جمهوری اسلامی عقیدە ندارند حذف و بقیە کە مطیع بدون چون و چرای اوامر ولایت فقیە هستند، اجازە ورود بە مرحلە دوم را دریافت کردە و بە شهروندان اعلام میکنند در بین اینهایی کە ما برای شما انتخاب کردەایم، عدەای را برای مجلس انتخاب کنید!
آقای زارعی در حالی خطاب بە تحریمیها میگوید \"با آمران و ناهیان نمیتوان دیالوگ نمود. لازمەی دیالوگ اعتراف بە \"خرد جمعی\" است. کسی کە خود را متصل بە یک منبع غیرزمینی میداند چە نیازی بە شنیدن حرفهای من و تو دارد؟ \"کە دستگاە ولایت فقیە این نقش را بر عهدە گرفتە و هر گونە \"خرد جمعی\" را رد و و با انتخاب یک عدە مرید و سر سپردە رژیم و معرفی آنها بە مردم بە عنوان کاندید، رسما بر صغیر بودن مردم مهر تایید میزند. چراکە در نظام ولایت فقیە مردم ناقص العقل بودە و توان تشخیص خوب و بد را نداشتە و باید \"کسی کە خود را متصل بە یک منبع غیر زمینی میداند\" برای تشخیص خوب و بد بە آنها \"امر و نهی\" بکند و اساسا آقای زارعی فراموش کردە کە \"امر بە معروب و نهی از منکر\" جزء وظایف آسمانی ولایت فقیە است نە احزاب لایک و هویت طلبکُرد!
بعد از این مقدمە آقای زارعی بە سە دلیل منطقی، دلیل تقدم و دلیل تاریخی سفسطە خود را ادامە دادە و و بە این سە دلیل موضعگیری \"تحریمیها\" را رد کردە و آن را اشتباە میداند!
دلیل منطقی؛
وی میگوید \"هیچگاه نمیتوان از \"هست\"، \"باید\" را نتیجە گرفت. مثلا نمیتوان از \"بارانی بودن هوا\" ،نتیجە گرفت کە \"بیرون برویم\" یا \"بیرون نرویم\".\" برای رد این \"هیچگاە\" فقط کافی است بە داعش و اعمال این سازمان تروریستی اشارە کرد. داعش یک سازمان تبهکار و ضد بشری \"هست\" پس \"باید\" با آن مبارزە کرد! بنابراین بر خلاف نظر وی از \"هست\"ها \"باید\"ها منتج میشوند. گذشتە از این، مثالهای جناب زارعی قیاس معالفارغ هستند! آقای زارعی هوای بارانی را با واقعیت رژیم ایران و آرزوی قدم زدن در هوای بارانی را با آزادی، دمکراسی و حقوق شهروندی اشتباە گرفتە است. اگر قوانین انتخابات ایران کە بر اساس آنها انتخاب شوندگان باید دارای \"اعتقاد و التزام عملی بە اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران\" و \"ابراز وفاداری بە قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقە فقیە\" باشند را \"هست\" در نظر بگیریم، تحریم انتخابات تحت نظارت استصوابی و غیردمکراتیک و پوشالی، بە طور قطع \"باید\" است. البتە \"هست\"های دیگر وجود دارند و و در اینجا بە برخی از آنها اشارە میکنم؛ \"دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل الی الابد غیر قابل تغییر است...\"، \"مجلس شورای اسلامی بدون وجود شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد مگر در مورد تصویب اعتبارنامه نمایندگان و انتخاب شش نفر حقوقدان اعضاءی شورای نگهبان\"، \"کلیه مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان فرستاده شود. شورای نگهبان موظف است آن را حداکثر ظرف ده روز از تاریخ وصول از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار دهد و چنانچه آن را مغایر ببیند برای تجدید نظر به مجلس بازگرداند.
در غیر این صورت مصوبه قابل اجرا است\"، \"تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است که با تصویب سه چهارم آنان انجام میشود\"، \"شورای نگهبان نظارت بر انتخاب رئیس جمهور، انتخابات مجلس شورای ملی و مراجعه به آراء عمومی و همه پرسی را بر عهده دارد\" و البتە حکم حکومتی رهبر و اختیارات رهبری هم وجود دارند کە آقای زارعی میتواند بە آنها کە در قانون اساسی ذکر شدەاند مرجعە کند و در اینجا بە این بندها از قانون اساسی کە در بالا بە آنها اشارە کردم بسندە میکنم. با وجود این \"هست\"ها، برای افراد آگاە و عاقل کە در قبال آزادی و دمکراسی خود را مسئول میدانند، \"باید\" کە همان تحریم نمایش مضحک انتخابات است، غیرقابل اجتناب است.
در پایان این قسمت از مطلب خود، آقای زارعی با چرخشی ناگهانی از آرزوی \"قدم زدن در هوای بارانی\" منطق سود و زیان را مطرح میکند و میگوید: \"این، نوع رابطە و منافع من است کە تعیین میکند در چنین انتخاباتی شرکت کنم یا نە و نە لزوما چگونگی انتخابات.\" آقای زارعی در اینجا بە درستی بە دلیل شرکت خود در انتخابات کە همان منافع شخصی است اشارە میکند، بنا براین طبیعی است کە تحریم انتخابات کە منافع شخصی وی را کە فقط خود میداند چیست، بە خطر میاندازد را غیر منطقی بداند! در اینجا وی دچار مغلطە و سفسطه میشود و منافع شخصی خود را بە منافع ملی ملت کُرد تعمیم میدهد.
دلیل تقدم؛
آقای زارعی در قسمت دوم مطلب خود میگوید: \"این توقع بیجایی است کە منتظر بمانیم اول انتخابات آزاد و دمکراتیک بە وجود بیاید بعد شرکت کنیم. بلکە بلعکس این مشارکت و پیگیری جریانهای دمکراسیخواهی است کە سیستمهای غیرآزاد و غیر دمکراتیک را مجبور بە برگزاری انتخابات میکند. و مستمر و مکرر، خواستهای دمکراتیک را بە حاکمیت تحمیل میکنند. آیا این درست است کە من بگویم تا انتخابات بە صورت آزاد و دمکراتیک برگزار نشود من شرکت نمیکنم؟ آیا این بە آن معنی نیست کە دیگران بروند هزینەهای دمکراتیزاسیون انتخابات را بپردازند بعد من هم لطف میکنم و مشارکت میکنم؟\" در اینجا هم وی باز بە توجیە شرکت در انتخابات میپردازد.
قبل از هر چیز این نکتە را باید مد نظر داشت کە اتفاقا در سیستم جمهوری اسلامی بر عکس گفتە آقای زارعی انتخابات کاملا بە موقع انجام شدە و نیازی بە \"پیگیری جریانهای دمکراسیخواهی\" نداشتە، چونکە اصلا چنین جریانهایی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی وجود خارجی ندارند، وجود جریان دمکراسیخواە در ایران تحت حاکمیت رژیم توتالیتر اسلامی کە بتواند با شرکت در انتخابات، رسالت انتخابات را در ایران تغییر دهد، لطیفەای بیش نیست. چراکە اگر چنین چیزی وجود داشتە باشد، دیگر نمیتوان بە این سیستم، سیستم ولایەت مطلقە فقیە گفت. شاید جناب زارعی شعار استراتژیک جنبش سبز کە دمکراسی خواهترین جنبش تحت حاکمیت ایران بود، برگرداندن ایران بە \"دوران طلایی امام\" بود! فراموش کردە است. آیا جنبش دمکراسیخواهی میتواند موافق خمینی و دوران وی باشد؟ گذشتە از این انتخابات فقط یک وسیلە است نە خود دمکراسی و آزادی! با یک وسیلە معیوب و مریض (مثل انتخابات در ایران) کە فقط برای تعویض یک عدە از باورمندان بە ولایت فقیە بە عدەای دیگر از آنها، است بە دمکراسی و آزادی محقق نخواهد شد. انتخابات فقط در نظامی دمکراتیک معنی خود را دارد چونکە فقط انتخاباتی کە در سایە دمکراسی و قانون اجرا میشود بە تعویض قدرت و تقسیم قدرت منجر میشود، پس دمکراسی و آزادی مقدم بر انتخابات هستند. و اینکە وی میگوید کە \"اساسا واگذاری قدرت یا تقسیم آن با مشارکت طالبان قدرت میسر است و نە با غیبتشان. همچین نسبت \"مشارکت\" با \"دمکراتیزاسیون\"، تقدم است و نە تاخر. یعنی من با مشارکتم، پروسەی دمکراتیزاسیون را شروع میکنم و با تداوم حضورم، آن را تداوم میبخشم. چنین نیست کە اول دمکراسی و آزادی بە وجود بیاید بعد من مشارکت کنم.\" کاملا غلط است.
چونکە وقتی بحث \"تقسیم قدرت\" صورت میگیرد باید \"طالبان قدرت\" آزادانە بتوانند فعالیت کنند و حق انتخاب کردن و شدن را داشتە باشند! ولی آیا در ایران چنین است؟ حرف زدن در مورد تقسیم قدرت در یک نظام ایدئولوژیک و فاشیست مذهبی کە خود را حق و دیگران را باطل میداند، یا نشأت گرفتە از ناآگاهی سیاسی است یا نشأت گرفتە از \"منافع شخصی\" کە در چنین انتخاباتی عاید فرد میشود.
مشارکت در نمایش انتخابات رژیم ئیدئۆلۆژیک تنها و تنها مشروعیت بخشیدن بە آن نظام ایدئولوژیک است و در چنین رژیمی انتخابات بە دمکراسی و آزادی منجر نخواهد شد. رژیم ایدولوژیکی مانند ایران کە صاحب تمامی مناب مالی، نفت، گاز و دیگر منابع طبیعی ایران است و حتی بە یک تومان مالیان مردم احتیاج ندارد و بە راحتی در پس هزینەهای نظامی و سرکوبگری خود در میآید، با انتخابات از پیش مهندسی شدە شورای نگهبان خود دمکراتیزە نخواهد شد! پس تحریم تنها سلاحی است کە میتوان بە وسیلە آن اعتراض خود را هم بە گوش رژیم و هم بە گوش جهانیان رساند.
دلیل تاریخی؛
در توضیح دلیل سوم آقای زارعی میگوید: \"کجای دنیا چنین اتفاقی افتادە است؟ در کدام کشور اول. انتخابات آزاد و دمکراتیک شکل گرفتە بعد شهروندان آزادیخواه و دمکراسیخواه مشارکت نمودەاند؟ اساسا مگر دمکراتیزاسیون بدون مشارکت مستمر و مداوم، ممکن است(دلیل دوم)؟ تمام کشورهایی کە دارای انتخابت آزاد و دمکراتیک هستند، از نقطەای شروع کردەاند کە چە بسا از وضعیت کنونی ما بسیار بدتر بودەاند. اما با تداوم انتخابات، هر بار یک گام بە استانداردها، نزدیکتر شدەاند.
مثلا در آمریکا، آیا انتخابات، از همان اول، آزاد و دمکراتیک بود؟ زنان آمریکا، ١٣٠ سال بعد از برگزاری اولین انتخابت ریاست جمهوری، در زمان ویلسون، بیست و هشتمین رئیس جمهور، حق رای را کسب نمودند. آیا دمکراسی خواهان آمریکا، تمام آن ١٣٠ سال در موضع تحریم بودند و تمام آن ٢٨ انتخابات را تحریم نمودند؟ \" آقای زارعی عمدا تاریخ تمامی کشورهای دنیا را بە نفع انتخابات جمهوری اسلامی تحریف میکند. در اینجا دیگر شکی نیست کە همان \"منافع شخصی\" وی را بە این همە تحریف وا میدارد. اگر نە انتخابات در این کشورها بعد از یک انقلاب خونین و نوشتن قانون اساسی برگزار شدە است! در همین آمریکا کە وی مثال آوردە، این درست است کە ابتدا زنان حق مشارکت نداشتند، ولی آیا رأی آنهایی کە حق رأی داشتند مانند ایران سیستماتیک پایمال میشد؟ آیا شورای نگهبانی وجود داشت کە انتخابات نە کاملا دمکراتیک را بە نفع نظام موجود مهندسی بکند؟ آیا مگر رژیم صدام حسین، سوریە، شاە ایران و ... انتخابات نداشتند؟ پس چرا بە دمکراسی ختم نشد؟
چونکە انتخابات در نظام فاشیستی تنها و تنها برای کسب مشروعیت نظام و کشیدن آن بە رخ جهان و لا پوشانی جنایات نظام است. قانون اساسی در این کشورهایی کە وی ذکر کردە است ضامن پیشبرد دمکراسی و تغییر قوانین بودە است، چونکە قانون اساسی در این کشورها برخلاف جمهوری اسلامی کە آن را قانون الهی و مقدس و غیرقابل تغییر میداند، انسان محور بود و برای همین است کە در طول تاریخ شاهد رشد و تکامل آن تا بە امروز هستیم و خواهیم بود، اما در ایران قانون اساسی بر اساس حق خدا نە انسان نوشتە شدە است و قابل تغییر نیست و مضحکە انتخابات در ایران توانایی ایجاد دمکراسی و آزادی را ندارد. اگر باز هم بە مثال جناب زارعی در مورد انتخابات آمریکا برگردیم، تفاوتها را بهتر میتوانیم درک بکنیم. در آمریکا زنها حق رأی نداشتند، سیاهپوستان نیز شهروند درجە دوم محسوب میشدند. اما امروز میبینیم کە زنان نە تنها حق رأی دارند بلکە در سطوح بالای مدیریتی مشارکت دارند، و همچنین میبینیم کە سیاهپوستها از شهروند درجە دوم بە رئیس جمهوری ایالات متحدە ارتقا یافتەاند. اما اگر بە انتخابات در ایران نگاە کنیم از زمان مشروطە تا بە حال پوشالیتر و پوشالیتر و تبدیل بە دستگاە مشروعیت شاە و شیخ شدە است. پس در چهار چوب یک رژیم دیکتاتور و توتالیتر نمیتوان بە وسیلە انتخابات بە دمکراسی رسید. بنابراین نتیجەگیری جناب زارعی کە میگوید: \"شرکت در انتخابات را نباید مشروط بە آزاد و دمکراتیک بودن آن نمود بلکە باید با مشارکت فعال، انتخابات را گام بە گام بە وضعیت استاندارد نزدیکتر نمود.\" بە کلی در مورد انتخابات نظیر آنچە کە در ایران و دیگر حکومتهای توتالیتر وجود دارد بر عکس است و تنها انتخاباتی میتواند بە احقاق حقوق شهروندی منجر شود کە پشتوانە قانونی داشتە باشد. قانونی کە پلورالیزم را بە رسمیت شناختە، نە نافی فعالیتهای دگراندیشان باشد.
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمیباشد.