خلاصهی حوادث انتفاضهی ملت عرب اهواز در آوریل ٢٠٠٥
17:00 - 27 فروردین 1392
Unknown Author
مهدی هاشمی
ماجرا از آنجا شروع شد که نامه ای از دفتر محمد خاتمی رئیس جمهور وقت به بیرون درز کرد و درشهرهای مختلف اقلیم اهواز به شکل وسیعی منتشر شد. این نامه به امضای رئیس دفتر خاتمی یعنی سید محمد ابطحی رسیده بود.
متن نامه به شرح زیر است:
جمهوری اسلامی ايران
دفتر رئيس جمهور
بسمهتعالی
رياست محترم سازمان برنامه و بودجه کشور جناب آقای دکتر نجفی
با سلام
پيرو سياستهای مد نظر گرفته شده و مصوبات شورای امنيت ملی در خصوص تغير ساختار جمعيتی اعراب خوزستان و توزيع مطلوب آنان در ديگر نقاط کشور لازم است بندهای مصوب ذيل الحاق و به واحدهای تابعه ابلاغ و ارسال گردد.
1- ترتيبی اتخاذ گردد که جمعيت اعراب خوزستان نسبت به فارسی زبانان بومی و مهاجر در ظرف و در حداکثر ده سال به 1/3 برسد.
2- جهت افزايش حضور و مهاجرت ديگر اقوام بويژه اقوام آذری به استان خوزستان علاوه بر تسهيلات مصوب بخشنامه 416-3-ب-2/971/5-7 مورخ 14/4/1371 تسهيلات بيشتری مد نظر گرفته شده که متعاقباً اعلام میگردد.
3- لازم است بنحوی عمل شود که پديدهی مهاجرت قشر تحصيل کردهی آنان به ديگر استانها به ويژه تهران، اصفهان و تبريز افزايش يابد.
4- سعی شود ضمن محو کليهی نشانها دال بر وجود اين قوم از قبيل تغير نامهای باقیمانده محلات، روستاها، خيابانها، مناطق،..... از واژههای فارسی استفاده شود.
5- در عين تأکيد بر محرمانه بودن موضوع لازم است جهت هر چه عملی ترشدن اجرای مصوبات از افراد عرب زبان مطمئن بعنوان وسيله استفاده گردد.
6- کليهی مصوبات جديد در خصوص توزيع دانشجويان، کارمندان، معلمان، نيروهای نظامی انتظامی و کشاورزان در ديگر استانها پيوست میگردد.
سيد محمدعلی ابطحی
رونوشت:
1- وزارت اطلاعات
2- وزارت کشور
3- وزارت مسکن وشهر سازی
4- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
نامهی مذکور زمانی منتشر شد که فعالان سیاسی عرب اهوازی در تعامل با اصلاحطلبان به بنبست رسیده بودند و نیروهای وفادار به خواستهای ملی با ترفندهای اطلاعات به حاشیه رانده شده و یا راهی زندانها شده بودند و در عوض فرصت طلبان و مزدوران اطلاعات نفوذ خیلی وسیعی یافته و به نام ملت عرب سخن میراندند.
محمد نواصری به همراه شماری از دیگر فعالان سیاسی به نمایندگی از جنبش ملی دمکراتیک عرب اهواز \"التیار الوطنی الدیمقراطی العربی فی الاهواز\" با چندین تشکل سیاسی جلسه تشکیل داده و برسر همکاری برای برگزاری تظاهرات وسیع در اعتراض به طرح تغییر بافت جمعیتی مناطق عربنشین به توافق رسیدند.
هیئتی نیز با عنوان \"اللجنه التنظیمیه للاحتجاجات الجماهیریه فی الاهواز\"، \"کمیته هماهنگی برگزاری اعتراضات مردمی در اهواز\" تشکیل شد. نیروهای موافق با برگزاری تظاهرات از اواخر مارس 2005 دست به انتشار وسیع نامهی ابطحی در سراسر مناطق عرب نشین زدند و کمیتهی هماهنگی در هفتهی منتهی به جمعه 15 آوریل دو بیانیه صادر کرد.
در بیانیهی اول جزئیات سیاستهای دولت مرکزی در مصادره زمینهای کشاورزان عرب به واسطهی طرحهای مختلف نظیر توسعه نیشکر و آوارگی ملت عرب و افزایش حاشیهنشینی و همچنین تلاشهای نظام برای محو هویت عربی در اهواز به تفصیل شرح داده شد. در بیانیهی دوم نیز شهروندان عرب در شهرهای مختلف اقلیم به تظاهرات و اعتراض به سیاستهای پاکسازی نژادی دولت مرکزی علیه ملت عرب اهواز، دعوت شدند.
شرح حوادث:
روز جمعه 15 آوریل 2005:
در حوالی ساعت 10 صبح در حدود دو هزار نفر در حی الثوره \"شلنگ آباد\" تظاهرات کردند. معترضان قصد عزیمت به مقر استانداری و تجمع در برابر آن را داشتند. نیروی لباس شخصی و نیروی انتظامی به تظاهرکنندگان یورش برده و با گلوگهی گرم با آنها برخورد کردند. حدود پنج نفر در این تظاهرات کشته شدند و شمار زیادی نیز زخمی شدند. با سرکوب وحشیانهی معترضان توسط نیروی انتظامی، شیلنگ آباد به کلی توسط این نیروها محاصره شد. چند ساعت پس از این حادثه در حدود ساعت 4 بعداز ظهر شبکه الجزیره خبر تظاهرات عربهای اهواز را به عنوان اولین خبر داغ خود منتشر کرد.
انتشار اخبار و حوادث از سوی الجزیره سبب شد تا تمام محلههای شهر اهواز و چندین شهر اقلیم اهواز به پا خیزند. با فرارسیدن شب تمامی اهواز تا صبح بیدار ماند. درلشکرآباد جوانان معترض با سردادن شعارهایی علیه شخص خامنهای و تحقیر و اهانت به او خواهان خونخواهی شهدای \"شیلنگ آباد\" شدند. جوانان خشمگین لشکرآباد مراکز بسیج و دیگر مراکز دولتی را به آتش کشیدند. در \"کوت عبدالله\" جوانان خشمگین اتوبان روبهروی کوت عبدالله را بسته و درگیری شدیدی را با نیروهای امنیتی و انتظامی و بسیج داشتند. در این برخوردها بیش از چهار جوان عرب به ضرب گلولهی نیروهای امنیتی جان باختند.
در مناطقی چون ملاشیه، صیاحی وسیدکریم \"عین دوا\" تظاهرات وسیعی برپا شد. مردم خشمگن جادههای ارتباطی اهواز - حمیدیه و اهواز - محمره را بستند تا مانع از نقل و انتقال نیروهای سرکوبگر شوند.
شهر کوچک حمیدیه در 25 کیلومتری غرب اهواز به تنهایی حماسه آفرید. بیش از دو هزار نفر در آن شهر تظاهرات کردند. ساختمان دادگاه این شهر و بانک کشاورزی را به آتش کشیده و به مرکز سپاه حمله برده و نیروهای سپاه را وادار به فرار کردند و پاسگاه حمیدیه را به کنترل خود درآوردند. اولین شهید حمیدیه جوانی بود که بر فراز پاسگاه نیروی انتظامی حمیدیه رفت و پرچم اهواز را به جای پرچم ایران بر افراشت. این جوان که راضی عبیات نام داشت به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
در اعتراضات روز اول، بازداشتها به شکل کور صورت گرفت و حتی مردم رهگذر نیز بازداشت شدند. در این روز شمار بازداشتیها به صدها تن رسید. شمار کشتهها در حدود ده نفر گزارش شد. زخمیها نیز دربیمارستانها مورد بازداشت قرار گرفته و فرصت دریافت درمان لازم را نیافته و با تنهای زخمی به بازداشتگاهها انتقال داده شدند.
در تهران نیز کمیتهی اطلاع رسانی از بعداز ظهر روز اول انتفاضه وارد عمل شدند. در پشت صحنه نیز بخشی از نیروهای جنبش در اهواز و دیگر شهرها و روستاها مستقر شده و سایر حوادث را به دقت گزارش میکردند. مصاحبههای فعالان اهوازی داخل و خارج از کشور با آسوشیتدپرس، فرانس پرس و رویترز و دیگر رسانهها به تشریح اسباب اصلی این اعتراضات که همان سیاستهای پاکسازی نژادی اعمال شده از سوی دولت مرکزی است، اختصاص یافت. انتشار وسیع اعتراضات در شهرهای مختلف سبب شد تا نیروهای امنیتی کنترل خود بر شهرها را ازدست بدهند.
روز شنبه 16 آوریل:
مسئولان اطلاعات در اولین ساعات بامداد روز 16 آوریل دستور بازداشت دست جمعی فعالان سیاسی و مدنی در تمامی شهرهایی که امکان حدوث تظاهرات بود، را صادر کردند. درمحمره \"خرمشهر\" بیش از 50 نفر و درعبادان 160 نفر و در فلاحیه \"شادگان\" و اهواز و درحمیدیه دهها نفر و تعدادی در سوسه \"شوش\" و خفاجیه \"سوسنگرد\" وخلفیه \"خلف آباد\" و... بازداشت شدند.
انتشار اخبار اعتراضات اهواز در خبرگزاریهای جهانی و اطلاع یافتن مردم عرب در شهرهای مختلف از حوادث روز جمعه، سبب شد تا روز شنبه تظاهرات خیلی وسیعتری در شهرهای مختلف صورت گیرد.
شهر اهواز بسان روز قبل و به دلیل بازداشتهای صورت گرفته در شب قبل از آن و رفتار اهانتآمیز مأموران دولتی با خانوادههای بازداشتشدگان، شکستن در خانهها به هنگام یورش نیروهای امنیتی، مردم را خشمگینتر ساخته و به خیابانها کشاند. در شیلنگ آباد تمامی مؤسسات دولتی به آتش کشیده شدند.
در کوت عبدالله مردم به عزای جوانان خود نشسته بودند و اعتراضها با شدت هرچه تمامتر در غروب روز شنبه تکرار شد. در لشکرآباد خیابان انوشه و میدان دانشگاه شاهد تیراندازی نیروهای امنیتی از یک طرف و پرتاب سنگ و شیشه از سوی تظاهرگنندگان از طرف دیگر بود.
در لشکرآباد نیز شماری از مؤسسات دولتی به آتش کشیده شدند. نیروهای بسیجی در پایگاه بسیج مالک اشتر که درکنار مدرسهی راهنمایی دکتر معین قرار داشت به محاصره مردم درآمده و مرکز بسیج به آتش کشیده شد.
در خفاجیه مردم در منطقه ابوذر تظاهرات کرده و با سوزاندن لاستیک ماشین خیابانها را بستند و در منطقه ابوحمیظه مردم جادهی اهواز- خفاجیه را برای ساعاتی به کنترل خود در آوردند.
در شهر البسیتین \"بستان\" مردم تأسیسات برق را از کار انداخته دست به تظاهرات شبانه زدند. تظاهر کنندگان در شهر حویزه نیز بانک صادرات این شهر را به آتش کشیدند.
مردم در شهر شوشتر تظاهرات بزرگی برگزار کردند. در کوی الکوره معشور تظاهرات مردم خشمگین تلفات سنگینی را متوجه تظاهرکنندگان ساخت. تیراندازی نیروهای امنیتی در این کوی حاشیهای و فقیر شهر معشور هفت کشته برجای گذاشت.
در این روز پناهی مدیر کل اطلاعات استان اعضای گروههای سیاسی وفاق، آفاق، ثقلین و اعضای شورای شهر و مؤسسات فرهنگی و... را به تالار شهر کشاند و در آنجا آنها را متهم و به شدت مورد تحقیر قرار داد. وی از آنها خواست تا علیه این اعتراضات بیانیه صادر کنند و حساب خود را از معترضان جدا کنند.
در این میان یک تشکل تازه تأسیس یافته به نام \"حزب آفاق\" که شاخهی عربی جبهه مشارکت به حساب میآمد با انتشار بیانیهای این حوادث را اغتشاش نامیده و معترضان را آشوبگر توصیف کرد. اطلاعات با فراخواندن این نیروها در تالار شهر گمان میکرد که طراحان این انتفاضه از میان این نیروها هستند غافل از اینکه یکی از اهداف انتفاضه برچیدن حضور فرصتطلبانی بود که دربدنهی این تشکلات سیاسی عرب نفوذ کرده و از نهضت سیاسی ملت تحت ستم عرب اهواز برای خود نردبانی ساخته بودند برای رسیدن به منافع مادی و مکنت اجتماعی.
روز یکشنبه 17 آوریل:
اعتراضها در شهرهای مختلف ادامه یافت. نیروهای امنیتی در برخورد با معترضان به شدت با خشونت برخورد میکردند و پاسخ معترضان را با گلوله میدادند. به دلیل افزایش خشونت نیروهای امنیتی، از این روز به بعد بیشتر اعتراضات در شب برگزار میشد و مردم با استفاده از تاریکی شب دست به اعتراض می زدند.
شمس الواعظین از روزنامهنگاران اصلاح طلبان در آن زمان در مصاحبه با شبکه الجزیره خبر تظاهرات را تکذیب کرده و خشونتها دراهواز را به درگیری دو قبیله بزرگ عرب باهمدیگر نسبت داد! مصیب نعیمی روزنامهنگار معروف جمهوری اسلامی که به زبان عربی قلم میزند، حوادث اهواز را به عدهای مهاجر عراقی نسبت داد! سایت بازتاب نیز عدهای کولی را عامل این حوادث معرفی کرد!
دیگر تشکلهای سیاسی که روز قبل در جلسهای با پناهی رئیس سازمان اطلاعات در تالار شهر اهواز حضور داشتند، تحت فشار اطلاعات بیانیه صادر کرده، اتهامها را از خود دور کرده و به دفاع از خود پرداختند.
روز دوشنبه 18 آوریل:
نیروهای امنیتی تازه نفس از تهران و خرمآباد وارد اهواز شدند. موتورسوران سرکوبگر وارده از تهران در محلههای مختلف اهواز منتشر شدند. خودروهایی که بر روی آنها تیربارهای \"دوشکا\" نصب شده است در سطح اهواز منتشر شدند.
در این روز در کوی شیلنگآباد نیروهای امنیتی با برزمین کشیدن یک زن عرب و برهنه شدن تن وی، سبب به خشم آمدن مردم این کوی عرب شدند. در نتیجه این امر درگیرهای شدیدی میان نیروهای امنیتی و مردم صورت گرفت.
مردم در منطقه مرعی راه ارتباطی که از کنار روستایشان میگذرد را بستند و به نیروهای امنیتی اعزامی از خرم آباد حمله شد. همچنین مردم عرب منطقه عبدالخان جادهی ترانزیتی مهم شوش- اهواز را بستند. در شوشتر شهروندان عرب تظاهرات کردند و همراه با دیگر مناطق عربنشین اعتراض خود را اعلام کردند.
در دهستان شعیبیه که طرح توسعه نیشکر بیش از دو سوم زمینهای کشاورزان عرب را مصادره کرده بود، کشاورزان به خشم آمده از سرکوب وحشیانهی جوانان عرب در شهرهای مختلف اهواز، سطح وسیعی از مزارع نیشکر را آتش زدند. همچنین در این روز چند واگن قطار در مسیر اهواز – محمره به دلیل تخریب ریل قطار، از ریل خارج شدند.
در این روز هیئتی امنیتی با حضور شمخانی وزیر دفاع دولت خاتمی وارد اهواز شد. در روزهای بعدی این هیئت نشستهای با مسئولان امنیتی استان و شخصیتهای مذهبی عرب و شیوخ قبایل برگزار کرد.
روز سه شنبه 19 آوریل:
در این روز هیئت امنیتی نشستهایی با شخصیتهای مذهبی مردمی عرب بسان سید شعاع فاخر و شخصیتهای مذهبی حکومتی همچون عباس کعبی داشته است. در این نشستها شخصیتهای مردمی و شیوخ قبایل به شکل غیر مستقیم مورد فشار قرار گرفته و از آنها خواسته شد تا از مردم عرب بخواهند در راهپیمایی تأیید نظام در روز جمعه 22 آوریل شرکت کنند. اما از آنجا که دیگر کسی از شیوخ حرف شنوی ندارد، این ترفند امنیتی نیز شکست خورد.
در جلسهی جزایری امام جمعهی اهواز با شیوخ قبایل عرب به شکل مستقیم از آنها خواسته شد تا از مردم بخواهند در راهپیمایی روز جمعه شرکت کنند. در پاسخ به این درخواست شخصی به نام حاج محصر از ریش سفیدان عرب به صراحت به امام جمعه گفته بود: \"بر پدر و مادر کسی لعنت، که از مردم بخواهد در این راهپیمایی شرکت کنند. فرزندان ما که علیه سیاستهای نظام اعتراض میکنند کشته میشوند، چگونه ممکن است ما برخلاف میل آنها درتظاهرات تأییدی نظام شرکت کنیم\".
شمخانی به همراه محافظانش وارد منطقه شیلنگ آباد شد تا با مردم صحبت کند. وی در مسجد این کوی با شماری از مردم محل تجمع کرد. مردم خشمگین علیه شمخانی شعار میدادند و او را هو میکردند. در بیرون مسجد نیز جوانان عرب دور شمخانی حلقهای ایجاد کرده و شعار معروف \"بالروح بالدم نفدیک یا اهواز\" سر میدادند. با تشنج بیشتر اوضاع، شمخانی با گوجهی گندیده و سنگ مورد حمله قرار گرفت و شیشههای ماشین وی شکسته شد و او و همراهانش مجبور به فرار شدند. وی مردم شیلنگ آباد را تهدید و اعلام کرد که نظام پاسخ آنها را خواهد داد.
روز چهار شنبه 20 آوریل:
شهدای روزهای گذشته شهر معشور، در این روز تشییع شده و به خاک سپرده شدند. نیروهای امنیتی تمامی سعی خود را به کار بردند تا مراسم تشییع پیکر بیش از هفت جوان عرب به گسترش دامنه اعتراضات در این شهر منجر نشود.
در این روز نیز بسان دیگر روزها، محلههای مختلف شهر اهواز و دیگر شهرها صحنه اعتراضات مردمی بود. نیروهای امنیتی و بسیجی و لباس شخصی سراسر شهر را به اشغال خود درآورده بودند.
ساعات تعطیلی مدارس ساعات پر حادثهای بود. کودکان و نوجوانان عرب شعارهای ملی سر میدادند و با نیروهای امنیتی درگیر شدند. شماری از دانشآموزان مدارس در روزهای گذشته مجروح شده و یا جان خود را از دست دادهاند. قابل ذکر است که نیروهای امنیتی در تیراندازی به سوی دانشآموزان از اسحلههای شکاری و گلولههای سربی پخش شونده استفاده میکردند. این امر سبب شده تا دانشآموزان عرب متحمل جراحات شدیدی شوند. برخی از این دانشآموزان در اثر اصابت گلوله فلج شده و یا برای ماهها در حالت کما رفتند و در نهایت جان خود را از دست دادند.
روز پنج شنبه 21 آوریل:
در این روز قبضهی نیروهای امنیتی بر شهر اهواز خیلی شدید بود. نیروهای ویژه مسلح به اسلحه گرم و نیروهای لباس شخصی و بسیجی سراسر شهر را در قبضه امنیتی خود داشتند. با این وجود در خیابانهای اهواز لاستیکهای به آتش کشیده شده و سنگ و شیشه و دیگر آثار درگیریها حکایت از وقوع برخوردهایی میان جوانان عرب و نیروهای امنیتی داشت. شبکهی تلویزیون استانی \"خوزستان\" سخنان مسئولان محلی دربارهی تظاهرات روز جمعه و دعوت از مردم برای شرکت در این تظاهرات در مقابله با اعتراضات مردم عرب، پخش میکرد.
روز جمعه 22 آوریل:
صدها بسیجی که با واسطهی دهها اتوبوس از شهرهای شمالی استان و یا دیگر استانها به اهواز انتقال داده شده بودند در این تظاهرات شرکت کردند. هیچ حضوری از عربها در این تظاهرات به چشم نمیخورد. تنها، حامیان غیر عرب نظام بودند که در این تظاهرات شرکت کردند. شماری از جوانان عرب در حدود دویست نفر در اقدامی از پیش طرحریزی شده در محل برگزاری این تظاهرات حضور یافتند.
با شروع تظاهرات آنان شروع به سردادن شعارهای ضد رژیم و شعارهای انتفاضه کردند وبسیجیها را به وحشت انداختند. درگیری شدیدی میان آنها و بسیجیها صورت گرفت و با محاصره شدن جوانان عرب توسط نیروهای امنیتی، اکثریت آنها بازداشت شدند.
در جریان اعتراضات ملت عرب در مدت بیش از یک هفته، در حدود پنجاه نفر جان خود را از دست دادند و بیش از پانصد تن مجروح شدند. همچنین صدها نفر بازداشت شدند. درگیری و تظاهراتهای پراکنده در آن ایام ادامه یافت و هر از چندگاهی حوادثی رخ میداد.
ماجرا از آنجا شروع شد که نامه ای از دفتر محمد خاتمی رئیس جمهور وقت به بیرون درز کرد و درشهرهای مختلف اقلیم اهواز به شکل وسیعی منتشر شد. این نامه به امضای رئیس دفتر خاتمی یعنی سید محمد ابطحی رسیده بود.
متن نامه به شرح زیر است:
جمهوری اسلامی ايران
دفتر رئيس جمهور
بسمهتعالی
رياست محترم سازمان برنامه و بودجه کشور جناب آقای دکتر نجفی
با سلام
پيرو سياستهای مد نظر گرفته شده و مصوبات شورای امنيت ملی در خصوص تغير ساختار جمعيتی اعراب خوزستان و توزيع مطلوب آنان در ديگر نقاط کشور لازم است بندهای مصوب ذيل الحاق و به واحدهای تابعه ابلاغ و ارسال گردد.
1- ترتيبی اتخاذ گردد که جمعيت اعراب خوزستان نسبت به فارسی زبانان بومی و مهاجر در ظرف و در حداکثر ده سال به 1/3 برسد.
2- جهت افزايش حضور و مهاجرت ديگر اقوام بويژه اقوام آذری به استان خوزستان علاوه بر تسهيلات مصوب بخشنامه 416-3-ب-2/971/5-7 مورخ 14/4/1371 تسهيلات بيشتری مد نظر گرفته شده که متعاقباً اعلام میگردد.
3- لازم است بنحوی عمل شود که پديدهی مهاجرت قشر تحصيل کردهی آنان به ديگر استانها به ويژه تهران، اصفهان و تبريز افزايش يابد.
4- سعی شود ضمن محو کليهی نشانها دال بر وجود اين قوم از قبيل تغير نامهای باقیمانده محلات، روستاها، خيابانها، مناطق،..... از واژههای فارسی استفاده شود.
5- در عين تأکيد بر محرمانه بودن موضوع لازم است جهت هر چه عملی ترشدن اجرای مصوبات از افراد عرب زبان مطمئن بعنوان وسيله استفاده گردد.
6- کليهی مصوبات جديد در خصوص توزيع دانشجويان، کارمندان، معلمان، نيروهای نظامی انتظامی و کشاورزان در ديگر استانها پيوست میگردد.
سيد محمدعلی ابطحی
رونوشت:
1- وزارت اطلاعات
2- وزارت کشور
3- وزارت مسکن وشهر سازی
4- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
نامهی مذکور زمانی منتشر شد که فعالان سیاسی عرب اهوازی در تعامل با اصلاحطلبان به بنبست رسیده بودند و نیروهای وفادار به خواستهای ملی با ترفندهای اطلاعات به حاشیه رانده شده و یا راهی زندانها شده بودند و در عوض فرصت طلبان و مزدوران اطلاعات نفوذ خیلی وسیعی یافته و به نام ملت عرب سخن میراندند.
محمد نواصری به همراه شماری از دیگر فعالان سیاسی به نمایندگی از جنبش ملی دمکراتیک عرب اهواز \"التیار الوطنی الدیمقراطی العربی فی الاهواز\" با چندین تشکل سیاسی جلسه تشکیل داده و برسر همکاری برای برگزاری تظاهرات وسیع در اعتراض به طرح تغییر بافت جمعیتی مناطق عربنشین به توافق رسیدند.
هیئتی نیز با عنوان \"اللجنه التنظیمیه للاحتجاجات الجماهیریه فی الاهواز\"، \"کمیته هماهنگی برگزاری اعتراضات مردمی در اهواز\" تشکیل شد. نیروهای موافق با برگزاری تظاهرات از اواخر مارس 2005 دست به انتشار وسیع نامهی ابطحی در سراسر مناطق عرب نشین زدند و کمیتهی هماهنگی در هفتهی منتهی به جمعه 15 آوریل دو بیانیه صادر کرد.
در بیانیهی اول جزئیات سیاستهای دولت مرکزی در مصادره زمینهای کشاورزان عرب به واسطهی طرحهای مختلف نظیر توسعه نیشکر و آوارگی ملت عرب و افزایش حاشیهنشینی و همچنین تلاشهای نظام برای محو هویت عربی در اهواز به تفصیل شرح داده شد. در بیانیهی دوم نیز شهروندان عرب در شهرهای مختلف اقلیم به تظاهرات و اعتراض به سیاستهای پاکسازی نژادی دولت مرکزی علیه ملت عرب اهواز، دعوت شدند.
شرح حوادث:
روز جمعه 15 آوریل 2005:
در حوالی ساعت 10 صبح در حدود دو هزار نفر در حی الثوره \"شلنگ آباد\" تظاهرات کردند. معترضان قصد عزیمت به مقر استانداری و تجمع در برابر آن را داشتند. نیروی لباس شخصی و نیروی انتظامی به تظاهرکنندگان یورش برده و با گلوگهی گرم با آنها برخورد کردند. حدود پنج نفر در این تظاهرات کشته شدند و شمار زیادی نیز زخمی شدند. با سرکوب وحشیانهی معترضان توسط نیروی انتظامی، شیلنگ آباد به کلی توسط این نیروها محاصره شد. چند ساعت پس از این حادثه در حدود ساعت 4 بعداز ظهر شبکه الجزیره خبر تظاهرات عربهای اهواز را به عنوان اولین خبر داغ خود منتشر کرد.
انتشار اخبار و حوادث از سوی الجزیره سبب شد تا تمام محلههای شهر اهواز و چندین شهر اقلیم اهواز به پا خیزند. با فرارسیدن شب تمامی اهواز تا صبح بیدار ماند. درلشکرآباد جوانان معترض با سردادن شعارهایی علیه شخص خامنهای و تحقیر و اهانت به او خواهان خونخواهی شهدای \"شیلنگ آباد\" شدند. جوانان خشمگین لشکرآباد مراکز بسیج و دیگر مراکز دولتی را به آتش کشیدند. در \"کوت عبدالله\" جوانان خشمگین اتوبان روبهروی کوت عبدالله را بسته و درگیری شدیدی را با نیروهای امنیتی و انتظامی و بسیج داشتند. در این برخوردها بیش از چهار جوان عرب به ضرب گلولهی نیروهای امنیتی جان باختند.
در مناطقی چون ملاشیه، صیاحی وسیدکریم \"عین دوا\" تظاهرات وسیعی برپا شد. مردم خشمگن جادههای ارتباطی اهواز - حمیدیه و اهواز - محمره را بستند تا مانع از نقل و انتقال نیروهای سرکوبگر شوند.
شهر کوچک حمیدیه در 25 کیلومتری غرب اهواز به تنهایی حماسه آفرید. بیش از دو هزار نفر در آن شهر تظاهرات کردند. ساختمان دادگاه این شهر و بانک کشاورزی را به آتش کشیده و به مرکز سپاه حمله برده و نیروهای سپاه را وادار به فرار کردند و پاسگاه حمیدیه را به کنترل خود درآوردند. اولین شهید حمیدیه جوانی بود که بر فراز پاسگاه نیروی انتظامی حمیدیه رفت و پرچم اهواز را به جای پرچم ایران بر افراشت. این جوان که راضی عبیات نام داشت به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
در اعتراضات روز اول، بازداشتها به شکل کور صورت گرفت و حتی مردم رهگذر نیز بازداشت شدند. در این روز شمار بازداشتیها به صدها تن رسید. شمار کشتهها در حدود ده نفر گزارش شد. زخمیها نیز دربیمارستانها مورد بازداشت قرار گرفته و فرصت دریافت درمان لازم را نیافته و با تنهای زخمی به بازداشتگاهها انتقال داده شدند.
در تهران نیز کمیتهی اطلاع رسانی از بعداز ظهر روز اول انتفاضه وارد عمل شدند. در پشت صحنه نیز بخشی از نیروهای جنبش در اهواز و دیگر شهرها و روستاها مستقر شده و سایر حوادث را به دقت گزارش میکردند. مصاحبههای فعالان اهوازی داخل و خارج از کشور با آسوشیتدپرس، فرانس پرس و رویترز و دیگر رسانهها به تشریح اسباب اصلی این اعتراضات که همان سیاستهای پاکسازی نژادی اعمال شده از سوی دولت مرکزی است، اختصاص یافت. انتشار وسیع اعتراضات در شهرهای مختلف سبب شد تا نیروهای امنیتی کنترل خود بر شهرها را ازدست بدهند.
روز شنبه 16 آوریل:
مسئولان اطلاعات در اولین ساعات بامداد روز 16 آوریل دستور بازداشت دست جمعی فعالان سیاسی و مدنی در تمامی شهرهایی که امکان حدوث تظاهرات بود، را صادر کردند. درمحمره \"خرمشهر\" بیش از 50 نفر و درعبادان 160 نفر و در فلاحیه \"شادگان\" و اهواز و درحمیدیه دهها نفر و تعدادی در سوسه \"شوش\" و خفاجیه \"سوسنگرد\" وخلفیه \"خلف آباد\" و... بازداشت شدند.
انتشار اخبار اعتراضات اهواز در خبرگزاریهای جهانی و اطلاع یافتن مردم عرب در شهرهای مختلف از حوادث روز جمعه، سبب شد تا روز شنبه تظاهرات خیلی وسیعتری در شهرهای مختلف صورت گیرد.
شهر اهواز بسان روز قبل و به دلیل بازداشتهای صورت گرفته در شب قبل از آن و رفتار اهانتآمیز مأموران دولتی با خانوادههای بازداشتشدگان، شکستن در خانهها به هنگام یورش نیروهای امنیتی، مردم را خشمگینتر ساخته و به خیابانها کشاند. در شیلنگ آباد تمامی مؤسسات دولتی به آتش کشیده شدند.
در کوت عبدالله مردم به عزای جوانان خود نشسته بودند و اعتراضها با شدت هرچه تمامتر در غروب روز شنبه تکرار شد. در لشکرآباد خیابان انوشه و میدان دانشگاه شاهد تیراندازی نیروهای امنیتی از یک طرف و پرتاب سنگ و شیشه از سوی تظاهرگنندگان از طرف دیگر بود.
در لشکرآباد نیز شماری از مؤسسات دولتی به آتش کشیده شدند. نیروهای بسیجی در پایگاه بسیج مالک اشتر که درکنار مدرسهی راهنمایی دکتر معین قرار داشت به محاصره مردم درآمده و مرکز بسیج به آتش کشیده شد.
در خفاجیه مردم در منطقه ابوذر تظاهرات کرده و با سوزاندن لاستیک ماشین خیابانها را بستند و در منطقه ابوحمیظه مردم جادهی اهواز- خفاجیه را برای ساعاتی به کنترل خود در آوردند.
در شهر البسیتین \"بستان\" مردم تأسیسات برق را از کار انداخته دست به تظاهرات شبانه زدند. تظاهر کنندگان در شهر حویزه نیز بانک صادرات این شهر را به آتش کشیدند.
مردم در شهر شوشتر تظاهرات بزرگی برگزار کردند. در کوی الکوره معشور تظاهرات مردم خشمگین تلفات سنگینی را متوجه تظاهرکنندگان ساخت. تیراندازی نیروهای امنیتی در این کوی حاشیهای و فقیر شهر معشور هفت کشته برجای گذاشت.
در این روز پناهی مدیر کل اطلاعات استان اعضای گروههای سیاسی وفاق، آفاق، ثقلین و اعضای شورای شهر و مؤسسات فرهنگی و... را به تالار شهر کشاند و در آنجا آنها را متهم و به شدت مورد تحقیر قرار داد. وی از آنها خواست تا علیه این اعتراضات بیانیه صادر کنند و حساب خود را از معترضان جدا کنند.
در این میان یک تشکل تازه تأسیس یافته به نام \"حزب آفاق\" که شاخهی عربی جبهه مشارکت به حساب میآمد با انتشار بیانیهای این حوادث را اغتشاش نامیده و معترضان را آشوبگر توصیف کرد. اطلاعات با فراخواندن این نیروها در تالار شهر گمان میکرد که طراحان این انتفاضه از میان این نیروها هستند غافل از اینکه یکی از اهداف انتفاضه برچیدن حضور فرصتطلبانی بود که دربدنهی این تشکلات سیاسی عرب نفوذ کرده و از نهضت سیاسی ملت تحت ستم عرب اهواز برای خود نردبانی ساخته بودند برای رسیدن به منافع مادی و مکنت اجتماعی.
روز یکشنبه 17 آوریل:
اعتراضها در شهرهای مختلف ادامه یافت. نیروهای امنیتی در برخورد با معترضان به شدت با خشونت برخورد میکردند و پاسخ معترضان را با گلوله میدادند. به دلیل افزایش خشونت نیروهای امنیتی، از این روز به بعد بیشتر اعتراضات در شب برگزار میشد و مردم با استفاده از تاریکی شب دست به اعتراض می زدند.
شمس الواعظین از روزنامهنگاران اصلاح طلبان در آن زمان در مصاحبه با شبکه الجزیره خبر تظاهرات را تکذیب کرده و خشونتها دراهواز را به درگیری دو قبیله بزرگ عرب باهمدیگر نسبت داد! مصیب نعیمی روزنامهنگار معروف جمهوری اسلامی که به زبان عربی قلم میزند، حوادث اهواز را به عدهای مهاجر عراقی نسبت داد! سایت بازتاب نیز عدهای کولی را عامل این حوادث معرفی کرد!
دیگر تشکلهای سیاسی که روز قبل در جلسهای با پناهی رئیس سازمان اطلاعات در تالار شهر اهواز حضور داشتند، تحت فشار اطلاعات بیانیه صادر کرده، اتهامها را از خود دور کرده و به دفاع از خود پرداختند.
روز دوشنبه 18 آوریل:
نیروهای امنیتی تازه نفس از تهران و خرمآباد وارد اهواز شدند. موتورسوران سرکوبگر وارده از تهران در محلههای مختلف اهواز منتشر شدند. خودروهایی که بر روی آنها تیربارهای \"دوشکا\" نصب شده است در سطح اهواز منتشر شدند.
در این روز در کوی شیلنگآباد نیروهای امنیتی با برزمین کشیدن یک زن عرب و برهنه شدن تن وی، سبب به خشم آمدن مردم این کوی عرب شدند. در نتیجه این امر درگیرهای شدیدی میان نیروهای امنیتی و مردم صورت گرفت.
مردم در منطقه مرعی راه ارتباطی که از کنار روستایشان میگذرد را بستند و به نیروهای امنیتی اعزامی از خرم آباد حمله شد. همچنین مردم عرب منطقه عبدالخان جادهی ترانزیتی مهم شوش- اهواز را بستند. در شوشتر شهروندان عرب تظاهرات کردند و همراه با دیگر مناطق عربنشین اعتراض خود را اعلام کردند.
در دهستان شعیبیه که طرح توسعه نیشکر بیش از دو سوم زمینهای کشاورزان عرب را مصادره کرده بود، کشاورزان به خشم آمده از سرکوب وحشیانهی جوانان عرب در شهرهای مختلف اهواز، سطح وسیعی از مزارع نیشکر را آتش زدند. همچنین در این روز چند واگن قطار در مسیر اهواز – محمره به دلیل تخریب ریل قطار، از ریل خارج شدند.
در این روز هیئتی امنیتی با حضور شمخانی وزیر دفاع دولت خاتمی وارد اهواز شد. در روزهای بعدی این هیئت نشستهای با مسئولان امنیتی استان و شخصیتهای مذهبی عرب و شیوخ قبایل برگزار کرد.
روز سه شنبه 19 آوریل:
در این روز هیئت امنیتی نشستهایی با شخصیتهای مذهبی مردمی عرب بسان سید شعاع فاخر و شخصیتهای مذهبی حکومتی همچون عباس کعبی داشته است. در این نشستها شخصیتهای مردمی و شیوخ قبایل به شکل غیر مستقیم مورد فشار قرار گرفته و از آنها خواسته شد تا از مردم عرب بخواهند در راهپیمایی تأیید نظام در روز جمعه 22 آوریل شرکت کنند. اما از آنجا که دیگر کسی از شیوخ حرف شنوی ندارد، این ترفند امنیتی نیز شکست خورد.
در جلسهی جزایری امام جمعهی اهواز با شیوخ قبایل عرب به شکل مستقیم از آنها خواسته شد تا از مردم بخواهند در راهپیمایی روز جمعه شرکت کنند. در پاسخ به این درخواست شخصی به نام حاج محصر از ریش سفیدان عرب به صراحت به امام جمعه گفته بود: \"بر پدر و مادر کسی لعنت، که از مردم بخواهد در این راهپیمایی شرکت کنند. فرزندان ما که علیه سیاستهای نظام اعتراض میکنند کشته میشوند، چگونه ممکن است ما برخلاف میل آنها درتظاهرات تأییدی نظام شرکت کنیم\".
شمخانی به همراه محافظانش وارد منطقه شیلنگ آباد شد تا با مردم صحبت کند. وی در مسجد این کوی با شماری از مردم محل تجمع کرد. مردم خشمگین علیه شمخانی شعار میدادند و او را هو میکردند. در بیرون مسجد نیز جوانان عرب دور شمخانی حلقهای ایجاد کرده و شعار معروف \"بالروح بالدم نفدیک یا اهواز\" سر میدادند. با تشنج بیشتر اوضاع، شمخانی با گوجهی گندیده و سنگ مورد حمله قرار گرفت و شیشههای ماشین وی شکسته شد و او و همراهانش مجبور به فرار شدند. وی مردم شیلنگ آباد را تهدید و اعلام کرد که نظام پاسخ آنها را خواهد داد.
روز چهار شنبه 20 آوریل:
شهدای روزهای گذشته شهر معشور، در این روز تشییع شده و به خاک سپرده شدند. نیروهای امنیتی تمامی سعی خود را به کار بردند تا مراسم تشییع پیکر بیش از هفت جوان عرب به گسترش دامنه اعتراضات در این شهر منجر نشود.
در این روز نیز بسان دیگر روزها، محلههای مختلف شهر اهواز و دیگر شهرها صحنه اعتراضات مردمی بود. نیروهای امنیتی و بسیجی و لباس شخصی سراسر شهر را به اشغال خود درآورده بودند.
ساعات تعطیلی مدارس ساعات پر حادثهای بود. کودکان و نوجوانان عرب شعارهای ملی سر میدادند و با نیروهای امنیتی درگیر شدند. شماری از دانشآموزان مدارس در روزهای گذشته مجروح شده و یا جان خود را از دست دادهاند. قابل ذکر است که نیروهای امنیتی در تیراندازی به سوی دانشآموزان از اسحلههای شکاری و گلولههای سربی پخش شونده استفاده میکردند. این امر سبب شده تا دانشآموزان عرب متحمل جراحات شدیدی شوند. برخی از این دانشآموزان در اثر اصابت گلوله فلج شده و یا برای ماهها در حالت کما رفتند و در نهایت جان خود را از دست دادند.
روز پنج شنبه 21 آوریل:
در این روز قبضهی نیروهای امنیتی بر شهر اهواز خیلی شدید بود. نیروهای ویژه مسلح به اسلحه گرم و نیروهای لباس شخصی و بسیجی سراسر شهر را در قبضه امنیتی خود داشتند. با این وجود در خیابانهای اهواز لاستیکهای به آتش کشیده شده و سنگ و شیشه و دیگر آثار درگیریها حکایت از وقوع برخوردهایی میان جوانان عرب و نیروهای امنیتی داشت. شبکهی تلویزیون استانی \"خوزستان\" سخنان مسئولان محلی دربارهی تظاهرات روز جمعه و دعوت از مردم برای شرکت در این تظاهرات در مقابله با اعتراضات مردم عرب، پخش میکرد.
روز جمعه 22 آوریل:
صدها بسیجی که با واسطهی دهها اتوبوس از شهرهای شمالی استان و یا دیگر استانها به اهواز انتقال داده شده بودند در این تظاهرات شرکت کردند. هیچ حضوری از عربها در این تظاهرات به چشم نمیخورد. تنها، حامیان غیر عرب نظام بودند که در این تظاهرات شرکت کردند. شماری از جوانان عرب در حدود دویست نفر در اقدامی از پیش طرحریزی شده در محل برگزاری این تظاهرات حضور یافتند.
با شروع تظاهرات آنان شروع به سردادن شعارهای ضد رژیم و شعارهای انتفاضه کردند وبسیجیها را به وحشت انداختند. درگیری شدیدی میان آنها و بسیجیها صورت گرفت و با محاصره شدن جوانان عرب توسط نیروهای امنیتی، اکثریت آنها بازداشت شدند.
در جریان اعتراضات ملت عرب در مدت بیش از یک هفته، در حدود پنجاه نفر جان خود را از دست دادند و بیش از پانصد تن مجروح شدند. همچنین صدها نفر بازداشت شدند. درگیری و تظاهراتهای پراکنده در آن ایام ادامه یافت و هر از چندگاهی حوادثی رخ میداد.