خطر مین همواره در کمین ما است
13:52 - 17 فروردین 1393
Unknown Author
عثمان مزین*
کسانی که با آگاهی از خطرات انفجار مینهای پیرامون انسانها جان خود را در طبق اخلاص نهاده و با روحیه ایثارگرانه سعی در تامین امنیت ما انسانها و رهگذران دارند انسانهایی بسیار گرامی بوده و عمل آنها بسیار قابل تحسین است زیرا تلاشگران عرضه مینزدایی به درستی از خطرات مین آگاه هستند و نیک میدانند که هر لحظه احتمال قریب به یقین برای انفجار مینهای اطرافشان وجود دارد اما باز هم حاضر به فعالیت در این عرصه پر خطر هستند. تردیدی نیست که این افراد ایثارگر از بدو شروع فعالیت در این عرصه به طور جدی قصد کردهاند تا پاکسازی تمام مناطق فعالیت خود را ادامه داده و فعالیت آنان یعنی اراده برای اهدای جانشان در راه هدف والایی که برای خودشان تعریف کردهاند. بی شک امنیت جامعه امروزی و پاکسازی برخی مناطق آلوده به مین مرهون ایثار و تلاش عزیزان فعال درزمینه مینروبی کشور است. هر مین موجود در دل خاک قدرت کشتن و نابودی حداقل یک نفر را دارد.
بر این اساس به تعداد مین موجود باید انتظار کشته شدن شهروندان را داشته باشیم که با این اوصاف باید چندین میلیون نفر از شهروندان کشور فدا شوند تا خیال ما انسانها از نابودی تمام مینها جمع شده تا آنگاه با خیال راحت بگوییم که دیگر منطقه آلوده به مین وجود ندارد و شهروندان با خیالی آسوده میتوانند در مناطق پیرامون خود گام بردارند. در حالی که عقلا و عملا این امر امکانپذیر نیست و با این اوصاف نمیتوان امیدی برای پاکسازی تمام مناطق آلوده داشت ولی وجود و فعالیت تلاشگران عرصه مینزدایی وپاکسازی مناطق آلوده به مین موجب دگرگون شدن شرایط شده زیرا فعالیتهای آنان زمینه کاهش هزینههای انسانی و مادی پاکسازی را فراهم ساخته.
توجه به تعداد مینهای گردآوری و خنثی شده به سادگی نشان میدهد که آنان جان چه تعداد از شهروندان را نجات دادهاند چون وجود هر یک مین به معنای خطر مرگ یک نفر از شهروندان است و بالطبع خنثی شدن هر یک مین به معنای نجات جان یک نفر است. پس هر فعال عرصه پرخطر مینروبی به تعداد مینی که خنثی کرده جان شهروندان را نجات داده است. با همین حساب ساده و سرانگشتی اهمیت و تاثیر کار و تلاش فعالان این زمینه آشکار میشود. خدا خیرشان دهد.
مین سلاحی است دفاعی که در زمان جنگ کاربرد داشته و هدف از استفاده از آن، دفاع از مراکز و پاسگاههای نظامی از خطر و تهاجم دشمن بوده که با خاتمه جنگ اصولا باید مینهای کاشته شده در دل خاک گردآوری میشدند اما این مهم انجام نشده و حال که خطر حمله دشمن به مراکز نظامی به دلیل خاتمه جنگ منتفی شده تداوم وجود مین در پیرامون ما فاقد وجاهت منطقی خواهد بود و تداوم این وضعیت نتیجهیی جز کشتن و نقص عضو شهروندان ندارد. به عبارت دیگر مینی که برای دفع خطر حمله دشمن مورد استفاده قرار گرفته اکنون موجب نابودی و صدمه شهروندان خودی خواهد بود که اقدامات فعالان مینروبی تلاشی است در راستای جلوگیری از ورود صدمه به شهروندان در اثر مینهای موجود.
شرایط فعالیت و پرخطر بودن نوع کار افراد مینروب این ضرورت را به ما یادآور میشود که باید حمایتهای لازم حقوقی از آنان به عمل آمده و ابزار و تکنولوژیهای روزآمد و مجهز در اختیار آنان قرار گیرد. هرچند که در سالهای اخیر افرادی که در حال فعالیت مینروبی جان گرانبهای خود را از دست میدهند تحت حمایتهای قانونی قرار گرفتهاند اما این مورد کافی نیست و باید این حمایتها به کسانی که در حین فعالیت مینروبی دچار نقص عضو هم میشوند تسری داده شود ومحدود به شهدا نباشد. همچنین دستگاهها و وسایل مورداستفاده تلاشگران مذکورمتناسب با پیشرفتهای فنی و تکنولوژی روز ارتقا پیدا نکرده و متاسفانه این عزیزان با وسایل وابزارهای مربوط به ١٠ سال قبل وظیفه خطیر وگرانبهای خود را انجام میدهند که درصورت الحاق ایران به کنوانسیون بینالمللی اتاوا تردیدی در بهرهمندی کشور از حمایتهای بینالمللی در مین زدایی وجودندارد.
هدف این کنوانسیون تلاش برای عدم استفاده از مین و انهدام مینهای موجود درجهان و حمایت از قربانیان مین است که عدم الحاق به آن منجر به محرومیت قربانیان و مصدومان از ظرفیتها و حمایتهای بینالمللی کنوانسیون در زمینههای درمانی و اجتماعی است؛ مضاف برآن نیروهای مینروب ایرانی از ابزارها و تکنولوژیهای روز در پاکسازی مناطق آلوده به مین محروم مانده به طوری که با وجود بیش از ١٠ سال فعالیت در زمینه مینزدایی فاصله زیادی برای تحقق ایران عاری از مین وجود دارد و به نظرنمی رسد که فعلا بتوانیم پاکسازی مطلق و کامل مناطق آلوده به مین را جشن بگیریم؛ فلذا باید اقدامات لازم برای پیوستن و پایبندی به کنوانسیون اتاوا معمول شود و تلاشها برای پاکسازی کشور از وجود مین در پرتو آن کنوانسیون توسعه یابد چون کندی حاکم بر فعالیت مینزدایی ناشی از عدم وجود تکنولوژی و ابزارهای روز است. همانطور که شاهد کندی در روند پاکسازی مین بوده و با وجود گذشت ربع قرن از خاتمه جنگ اخبار مداومی مبنی بر انفجار مین در مناطق غربی کشور که غالبا هم مسکونی هستند به گوش میرسد در کنار آن متاسفانه شاهد بیتوجهی مقنن به شرایط ناگوار قربانیان مین نیز هستیم و خلأ قانونی درمورد قربانیان مین وجود دارد و قانونی که چندین دهه قبل برای وضعیت قربانیان مین تصویب شده و بر اساس آن استانداریها متولی اجرای پر اشکال آن بودهاند به هیچوجه پاسخگوی نیازهای قربانیان مین نبوده و تغییرات صورت گرفته در چندین سال اخیر در آن صرفا منجر به تغییر متولی اجرا از استانداریها به فرمانداریها شده و خیل عظیم قربانیان و نارضایتیهای آنان از آرا و روند تصمیمگیری کمیسیونهای موسوم به ماده ٢ کماکان به قوت خود باقی است. حتی به لحاظ تغییر متولی تشکیل کمیسیون، روند تصمیمگیری در مورد قربانی مین طولانیتر از قبل شده و به نظر نگارنده، تغییر متولی منجر به بهبود وضعیت قربانیان مین نشده. اشکال اساسی قانون مزبور ماهیت قانون است نه متولی آن و نمایندگان دوره هشتم بدون جلب نظرکارشناسان موضوع، صرفا متولی را تغییر دادهاند در حالی که اگر آنان قصد تغییر شرایط قانونی قربانیان مین را داشتند باید سختگیریهای غیرمنطقی موجود در آن را حذف میکردند که این مهم را مورد عنایت قرار ندادند.
عادلانه نیست که شرایط ناگوار شهروندانی که در اثر انفجار مین جسم یا جان خود را از دست داده و خانوادهیی بدون سرپرست شده توسط دستگاه قانونگذاری مورد فراموشی قرارگیرد و صرف تحت پوشش قراردادن قربانیان توسط نهادهایی مانند بهزیستی یا کمیته امداد و پرداخت مستمری ناچیز ماهانه که حتی کفاف تهیه و خرید داروهای موردنیاز آنان را هم نمیدهد کافی و وافی به مقصود نیست و باید شرایط زندگی و اعاده وضع آنان به حالت سابق از حیث مادی و معنوی مورد توجه قوه مقننه قرار گیرد. هر چند که در تسریع در انجام عملیات پاکسازی و تحقق ایرانی عاری از مین حلال بسیاری از مشکلات و معضلات خواهد بود.
با امید به بهبود شرایط و امکانات فعالان مینزدایی و توجه شایسته برای حمایت از قربانیان مین و اعاده وضع آنان به زمان قبل از قربانی شدن و داشتن کشوری امن و فاقد مین و جنگ افزارهای نظامی قطعا آموزش خطرات مین ونحوه مواجهه شهروندان با آن تاثیر بسزایی در کاهش تلفات و قربانیان آن خواهد داشت.
*وکیل دادگستری
کسانی که با آگاهی از خطرات انفجار مینهای پیرامون انسانها جان خود را در طبق اخلاص نهاده و با روحیه ایثارگرانه سعی در تامین امنیت ما انسانها و رهگذران دارند انسانهایی بسیار گرامی بوده و عمل آنها بسیار قابل تحسین است زیرا تلاشگران عرضه مینزدایی به درستی از خطرات مین آگاه هستند و نیک میدانند که هر لحظه احتمال قریب به یقین برای انفجار مینهای اطرافشان وجود دارد اما باز هم حاضر به فعالیت در این عرصه پر خطر هستند. تردیدی نیست که این افراد ایثارگر از بدو شروع فعالیت در این عرصه به طور جدی قصد کردهاند تا پاکسازی تمام مناطق فعالیت خود را ادامه داده و فعالیت آنان یعنی اراده برای اهدای جانشان در راه هدف والایی که برای خودشان تعریف کردهاند. بی شک امنیت جامعه امروزی و پاکسازی برخی مناطق آلوده به مین مرهون ایثار و تلاش عزیزان فعال درزمینه مینروبی کشور است. هر مین موجود در دل خاک قدرت کشتن و نابودی حداقل یک نفر را دارد.
بر این اساس به تعداد مین موجود باید انتظار کشته شدن شهروندان را داشته باشیم که با این اوصاف باید چندین میلیون نفر از شهروندان کشور فدا شوند تا خیال ما انسانها از نابودی تمام مینها جمع شده تا آنگاه با خیال راحت بگوییم که دیگر منطقه آلوده به مین وجود ندارد و شهروندان با خیالی آسوده میتوانند در مناطق پیرامون خود گام بردارند. در حالی که عقلا و عملا این امر امکانپذیر نیست و با این اوصاف نمیتوان امیدی برای پاکسازی تمام مناطق آلوده داشت ولی وجود و فعالیت تلاشگران عرصه مینزدایی وپاکسازی مناطق آلوده به مین موجب دگرگون شدن شرایط شده زیرا فعالیتهای آنان زمینه کاهش هزینههای انسانی و مادی پاکسازی را فراهم ساخته.
توجه به تعداد مینهای گردآوری و خنثی شده به سادگی نشان میدهد که آنان جان چه تعداد از شهروندان را نجات دادهاند چون وجود هر یک مین به معنای خطر مرگ یک نفر از شهروندان است و بالطبع خنثی شدن هر یک مین به معنای نجات جان یک نفر است. پس هر فعال عرصه پرخطر مینروبی به تعداد مینی که خنثی کرده جان شهروندان را نجات داده است. با همین حساب ساده و سرانگشتی اهمیت و تاثیر کار و تلاش فعالان این زمینه آشکار میشود. خدا خیرشان دهد.
مین سلاحی است دفاعی که در زمان جنگ کاربرد داشته و هدف از استفاده از آن، دفاع از مراکز و پاسگاههای نظامی از خطر و تهاجم دشمن بوده که با خاتمه جنگ اصولا باید مینهای کاشته شده در دل خاک گردآوری میشدند اما این مهم انجام نشده و حال که خطر حمله دشمن به مراکز نظامی به دلیل خاتمه جنگ منتفی شده تداوم وجود مین در پیرامون ما فاقد وجاهت منطقی خواهد بود و تداوم این وضعیت نتیجهیی جز کشتن و نقص عضو شهروندان ندارد. به عبارت دیگر مینی که برای دفع خطر حمله دشمن مورد استفاده قرار گرفته اکنون موجب نابودی و صدمه شهروندان خودی خواهد بود که اقدامات فعالان مینروبی تلاشی است در راستای جلوگیری از ورود صدمه به شهروندان در اثر مینهای موجود.
شرایط فعالیت و پرخطر بودن نوع کار افراد مینروب این ضرورت را به ما یادآور میشود که باید حمایتهای لازم حقوقی از آنان به عمل آمده و ابزار و تکنولوژیهای روزآمد و مجهز در اختیار آنان قرار گیرد. هرچند که در سالهای اخیر افرادی که در حال فعالیت مینروبی جان گرانبهای خود را از دست میدهند تحت حمایتهای قانونی قرار گرفتهاند اما این مورد کافی نیست و باید این حمایتها به کسانی که در حین فعالیت مینروبی دچار نقص عضو هم میشوند تسری داده شود ومحدود به شهدا نباشد. همچنین دستگاهها و وسایل مورداستفاده تلاشگران مذکورمتناسب با پیشرفتهای فنی و تکنولوژی روز ارتقا پیدا نکرده و متاسفانه این عزیزان با وسایل وابزارهای مربوط به ١٠ سال قبل وظیفه خطیر وگرانبهای خود را انجام میدهند که درصورت الحاق ایران به کنوانسیون بینالمللی اتاوا تردیدی در بهرهمندی کشور از حمایتهای بینالمللی در مین زدایی وجودندارد.
هدف این کنوانسیون تلاش برای عدم استفاده از مین و انهدام مینهای موجود درجهان و حمایت از قربانیان مین است که عدم الحاق به آن منجر به محرومیت قربانیان و مصدومان از ظرفیتها و حمایتهای بینالمللی کنوانسیون در زمینههای درمانی و اجتماعی است؛ مضاف برآن نیروهای مینروب ایرانی از ابزارها و تکنولوژیهای روز در پاکسازی مناطق آلوده به مین محروم مانده به طوری که با وجود بیش از ١٠ سال فعالیت در زمینه مینزدایی فاصله زیادی برای تحقق ایران عاری از مین وجود دارد و به نظرنمی رسد که فعلا بتوانیم پاکسازی مطلق و کامل مناطق آلوده به مین را جشن بگیریم؛ فلذا باید اقدامات لازم برای پیوستن و پایبندی به کنوانسیون اتاوا معمول شود و تلاشها برای پاکسازی کشور از وجود مین در پرتو آن کنوانسیون توسعه یابد چون کندی حاکم بر فعالیت مینزدایی ناشی از عدم وجود تکنولوژی و ابزارهای روز است. همانطور که شاهد کندی در روند پاکسازی مین بوده و با وجود گذشت ربع قرن از خاتمه جنگ اخبار مداومی مبنی بر انفجار مین در مناطق غربی کشور که غالبا هم مسکونی هستند به گوش میرسد در کنار آن متاسفانه شاهد بیتوجهی مقنن به شرایط ناگوار قربانیان مین نیز هستیم و خلأ قانونی درمورد قربانیان مین وجود دارد و قانونی که چندین دهه قبل برای وضعیت قربانیان مین تصویب شده و بر اساس آن استانداریها متولی اجرای پر اشکال آن بودهاند به هیچوجه پاسخگوی نیازهای قربانیان مین نبوده و تغییرات صورت گرفته در چندین سال اخیر در آن صرفا منجر به تغییر متولی اجرا از استانداریها به فرمانداریها شده و خیل عظیم قربانیان و نارضایتیهای آنان از آرا و روند تصمیمگیری کمیسیونهای موسوم به ماده ٢ کماکان به قوت خود باقی است. حتی به لحاظ تغییر متولی تشکیل کمیسیون، روند تصمیمگیری در مورد قربانی مین طولانیتر از قبل شده و به نظر نگارنده، تغییر متولی منجر به بهبود وضعیت قربانیان مین نشده. اشکال اساسی قانون مزبور ماهیت قانون است نه متولی آن و نمایندگان دوره هشتم بدون جلب نظرکارشناسان موضوع، صرفا متولی را تغییر دادهاند در حالی که اگر آنان قصد تغییر شرایط قانونی قربانیان مین را داشتند باید سختگیریهای غیرمنطقی موجود در آن را حذف میکردند که این مهم را مورد عنایت قرار ندادند.
عادلانه نیست که شرایط ناگوار شهروندانی که در اثر انفجار مین جسم یا جان خود را از دست داده و خانوادهیی بدون سرپرست شده توسط دستگاه قانونگذاری مورد فراموشی قرارگیرد و صرف تحت پوشش قراردادن قربانیان توسط نهادهایی مانند بهزیستی یا کمیته امداد و پرداخت مستمری ناچیز ماهانه که حتی کفاف تهیه و خرید داروهای موردنیاز آنان را هم نمیدهد کافی و وافی به مقصود نیست و باید شرایط زندگی و اعاده وضع آنان به حالت سابق از حیث مادی و معنوی مورد توجه قوه مقننه قرار گیرد. هر چند که در تسریع در انجام عملیات پاکسازی و تحقق ایرانی عاری از مین حلال بسیاری از مشکلات و معضلات خواهد بود.
با امید به بهبود شرایط و امکانات فعالان مینزدایی و توجه شایسته برای حمایت از قربانیان مین و اعاده وضع آنان به زمان قبل از قربانی شدن و داشتن کشوری امن و فاقد مین و جنگ افزارهای نظامی قطعا آموزش خطرات مین ونحوه مواجهه شهروندان با آن تاثیر بسزایی در کاهش تلفات و قربانیان آن خواهد داشت.
*وکیل دادگستری