خطاب به خانم فهیمه تفسیری: "زنان فارس و هم‌سری با ایران"

20:15 - 22 مهر 1391
Unknown Author
پخشان عزیزی

چندی پیش مطلبی تحت عنوان: \"زنان کرد و جداسری از ایران\" منتشر شد که لازم دیدم نکاتی را در این ارتباط همچون زنی کورد خطاب به ایشان روشن سازم.

با توجه به گذشت چندین روز از انتشار مطلب قید جملات ایشان را ضروری می‌بینم.
نوشته بودید: ... بنابراین امروز هم زنان کُردستان باید هوشیار باشند که اگر روزی قرار باشد \"هویت قومیتی کرد\" منشاء رفع تمام مشکلات مردمان کُرد شناخته شود، جای مشخص زنان در این\" هویت قومیتی\" کجاست؟ آیا آنها بعدها قرار است به عنوان سمبل تداوم قوم‌شان، سنت‌های قومی مثل ختنه، قتل‌های ناموسی، تمکین محض از مردان، و هزار سنت دیگری که امروز کمتر نشانی از این سنت‌ها است بر دوش کشند؟ آیا هیچ تضمینی وجود دارد که زنان کُرد حتی با جدا شدن از\" قوم ظالمین{ جهان ایرانی}\" از ظلم و ستم رها شوند؟ همان طور که این سؤال در مورد بقیه زنان در اقصی نقاط کشور هم بوجود آمده که با استقلال ایران از قوم ظالمین {جهان غرب}، آیا تبعیض و ستم از زنان، رفع شده است؟ مگر برای اغلب زنان ایران این سؤال هر روز پیش نمی‌آید که استقلال‌شان از جامعه‌ی جهانی{جهان ستمگری و استکباری} که با شکل‌گیری هویت ملی سفت و سخت ـ که منشاء بازتولید سنت‌های زن‌ستیز قرار گرفته است ـ چه چیز دست به نقدی عایدشان شده است؟ آیا هیچ تضمینی وجود دارد که زنان کُرد حتی با جدا شدن از\" قوم ظالمین {جهان ایرانی}\" از ظلم و ستم رها شوند؟

در همین ابتدا و با انتخاب عنوان \"زنان کُرد\"... مخاطبینتان زنان کوردی است که به گفته‌ی شما ناهوشیارانه به دنبال \"هویت قومیتی کرد\" هستند و در خیال خام خود رفع تمام مشکلات مردمان کُرد را در حل\"مشکل قومییتی\"! می‌پندارند و جای مشخصی در این \"هویت قومیتی\" ندارند! و بعدها آیا قرار است به عنوان\"سمبل تداوم قومشان\"، سنت‌های قومی همانند ختنه و قتل‌های ناموسی و... بر دوش کشند!!! سؤال را چنان ذکر کرد‌ه‌اید که انگار کمر به از بین بردن قوم‌مان!! بسته‌اید که با آن سنت‌های قومی‌ای نیز که امروز کمتر نشانی از آن سنت‌هاست از بین بروند!! و هویت را چنان مردانه کرده‌اید که گویی زن عاری از آن باید باشد تا مسائل‌اش حل شود! بی‌توجه به آنکه اگر مبارزه‌ای است برای احقاق حق، زمانی کامل و وافی خواهد بود و نتیجه خواهد داد که حقوق فردی و ملی و هویت سرگشته خویش را بازیابیم و برای اصلاح - تداوم و پیشرفت‌اش تلاش کنیم.

اگر مبارزات زنان فارس نیز این حد محدود به آزادی‌های فردی است پس همانطور که می‌فرمایید \"هم سری با جامعه‌ی جهانی\" برگزینید و اندر غم پارچه شدن ایران مباشید که این خود تناقضی است بس آشکار!! در بند دولت - ملت بودن برای خود و از بند رستن همین بند برای دیگری!! اگر هیچ تضمینی برای زنان کُرد وجود ندارد که پس از \"جداسری\" از ظلم و ستم نیز رها شوند! آیا شما رهایی زنان کُرد را در صورت\" هم سری\" تضمین می‌نمایید؟! تا این جای این مقال \"زنان کُرد\" فرودست \"زنان فارس\" و آنان نیز فرودست \"مردان فارس\" بوده‌اند و این جا اگر شما \"برده\" باشید ما \"برده‌ی برده بوده‌ایم\" خانم تفسیری. در همین \"عالم بردگی\" نیز در کمال عطوفت و دلسوزی شلاقکاری نموده‌اید! کدام تضمینی؟!

در ادامه نوشته‌اید: تأمین یک زندگی عادلانه و شرافتمندانه هدف همه جنبش‌های اجتماعی در ایران است ولی راه حل‌هایی که برای از بین رفتن ستم و تبعیض ارائه می‌شود لزوما نمی‌تواند تضمین کننده‌ی یک زندگی انسانی و شرافتمندانه باشد. برای نمونه برخی صرفا ستم یک قوم بر قومی دیگر را منشاء ایده جداسری مردمان کُرد و عرب و بلوچ و... در ایران قلمداد می‌کنند در صورتی که هیچ معلوم نیست که اگر مثلا کردستان از ایران جدا شود مشکلات مردمان کردستان حل خواهد شد یا نه؟ اگر این ایده که برای از بین بردن ظلم و ستم، می‌توان از گروهی که منبع ظلم و ستم تلقی می‌شوند جدا شد و دنیایی عاری از این مناسبات ستمگر، ساخت و به اصطلاح \"صورت مساله\" را پاک کرد، بی‌تردید مردمان جهان، با چنین راه حل ساده‌ای می‌توانستند به ساحل سعادت دست یابند. ولی مشکل از آنجا آغاز می‌شود که ساختار نابرابر {فرودستی عده‌ای و فرادستی عده‌ای دیگر}، همیشه به یک صورت معین بروز نمی‌کند بلکه مرتبا در قالب‌ها و اشکال جدید بازتولید می‌شود... اگر قرار بود جدایی فیزیکی از جهان استکباری بتواند منشاء خوشبختی شود آنگاه احتمالا زنان نیز به راحتی می‌توانستند سرزمینی مجزا برای خود بسازند و خود را از مردان که گروه سرکوب‌گرشان هستند، رهایی یابند ولیکن واقعیت آن است که چنین اتفاق‌های ایده آلی، صرفا یک خواب و خیال است.... بنابراین اساس این ایده که صرفا رهایی از ظلم و ستم، با جدا شدن از ساختار مناسبات ملی امکان‌پذیر است، هیچ تضمین عملی برای رفع ستم ندارد.

تعریف شما از عدالت و شرافت، زیستنی است با بخشی از هویت انسانی که بخش عظیمی از آن قربانی \"هم سری\" خواهد شد. زمانی که زنان با انتقاداتی روبرو هستند که آنان را منفعل در سياست و رهروی افکار و افعال مردان در اين حوزه می‌دانند و موضعی محافظه‌کارانه در اين راستا دارند پاسخگویی به نیاز شما نادیده گرفتن تمام تاریخ و هویت ملی است و بس! آندم که زنان و مردان کُرد بايد زبان پارسی را پاس دارند زبان مادری‌مان زير چرخ دنده‌های آسيميله کردن و گسترش فرهنگ غالب له می‌شود. و باز زنان کُرد را ناآگاه به \"ساختار مناسبات ملی\" معرفی نموده‌اید که هدفشان جدایی از \"منبع ظلم و ستم\" و پاک کردن صورت مساله است که البته این راه حلی ست بس ساده!!! از دید شما و ساده‌تر از آن زنان کُرد که با ایده‌ها و شعارهای \"جداسری\" در پی بازتولید قالب ها و اشکال جدید ظلم و ستم هستند!!

بنابراین رفع تبعیض و ستم با ایده و شعار جدا شدن فیزیکی از منشاء سرکوب {قوم ظالمین} می‌تواند به آرزوی‌های رمانتیک، متهم شود. شاید بهتر باشد ایده‌ی جدا شدن مردمان کردستان را که امروز بحث محافل روشنفکری است، با مساله اصلی آن پیوند زد تا بتوان فارغ از احساسات عوام پسندانه و پوپولیستی، در مورد آن به بحث پرداخت. به ویژه زنان کُرد، اگر با چنین تصور ایده‌آل‌گرایانه‌ای مثل ایده‌ی خلاصی از تبعیض و ستم، از طریق جداسری از ایران بیاندیشند، بعدها خیلی احتمال دارد که دچار سرخوردگی‌های بسیار شدید خواهند شد، چون تجربه‌ی بسیاری از کشورها نشان داده است که دیدگاه‌هایی که با تعصب بر هویت‌های قومی افراط‌گرایانه، پای می‌فشارند می‌تواند همانند هویت‌های ملی افراط‌گرا، به راحتی بر بدن زنان حکم‌فرمایی کنند و سنت‌های تبعیض‌آمیز علیه زنان را بدتر از قبل چنان بازتولید کنند که زنان را از هر چه \"هویت قومی\" و \"هویت ملی\" است بیزار کند و به توبه بیاندازد. تعریف دیگر شما از زنان کرد که با تصورات ایده آل گرایانه و دیدگاه‌هایی همراه با تعصب بر \"هویت‌های قومی افراط گرایانه\" همانند \"ایده‌ی خلاصی از تبعیض و ستم\" آنهم برگرفته و دنباله‌رو احساسات عوام پسندانه و پوپولیستی پای می‌فشارند، و خود نمی‌دانند که خیلی احتمال دارد دچار سرخوردگی های بسیار شدید خواهند شد!!! وقتی از زن کُرد سخن می‌گویید باید بدانید: آنزمان که شما با شمار زيادی سازمان‌ها و NGOها از حق زنان جهت حضور در استاديوم‌ها به بحث می‌نشينيد زن کُرد جهت محافظت از جان خود که زير تيغ ناموس پرستی نروند دست و پا می‌زنند و يا مستاصل فرياد اعتراضی را با خودسوزی سر می‌دهند.

زنان کُرد تحت تاثير فرهنگ‌های غالب ترک، فارس، عرب (شيعه و سنی) شاهد از بین رفتن قسمت اعظم فرهنگشان که زبان جز اصيل و عميق آن است هستند و هر روزه و در عوض فرهنگی عاريه‌ای که غير از ايجاد آسيب‌های اجتماعی چيزی عايد کُرد نکرد که اوضاع را بدتر از آنی کرد که بايد. آنزمان که شما در همين رفاه نسبی قلم از \"همسری زيستن نه جداسری\" می‌زنيد، کولبری کُرد لب مرز بر سر يک ال. سی دی جانش را می‌گذارد و چه ناشرافتمندانه بدون هيچ دادگاهی در راه تأمين مخارج زندگی در خون می‌غلتد و زنی بيوه با چندين و چندها فرزند را در شرايطی که کوچکترين موقعيت کاری برايش فراهم نيست پس از جان کندنی سخت(چه در زندگی و چه مرگ) بر جای می‌گذارد و شما از تعصب افراط گرایانه می‌گویید چون یا نمی‌دانید یا نمی‌خواهید بدانید ظلم بر ما رفته مضاعف است مضاعف! تضاد و دوگانه‌باوری، فشار اقتصادی و اجتماعی و سرکوب‌های شديد حکومتی درد ملت من است! کشتار و قصابی کردن زنان به دست برادر، پدر و همسر به همان ميزان حائز اهميت و خطرناک است که اعدام، کشتار، جنگ و زندان از جانب حکومت‌های تحت سلطه آنان.

اگر در کردستان ارتباط زن و مرد بيمار است به همان ميزان ارتباط حکومت و ملت، اگر در کردستان زن تحت ظلم و ستم از جانب مرد است و جامعه‌ی مردسالارش به همان ميزان تحت ظلم از جانب حکومت که حقوق حقه‌اش ناچيز شمرده می‌شود. و شما از تعصب سخن می‌رانید!!
برای مثال اگر جامعه‌ی ایران و جنبش دموکراسی‌خواهی‌اش، به نیاز مردم کُرد و ترک و بلوچ و... نتواند به صورت منطقی و عقلانی پاسخ دهد، نه تنها جلوی این روند اجتناب ناپذیر را نمی‌گیرد که حتی به تسریع آن کمک می کند، همان طور که تایید صددرصد چنین ایده‌ای، از طریق استدلال‌های احساسی و عوام پسندانه همچون \"رفع کامل ظلم و ستم\"، هم نمی‌تواند به مردمان کُرد و بویژه به زنان کردستان کمکی نماید زیرا رفع همه‌ی مشکلات یک گروه بزرگ از مردم را با چنین ایده آلیسمی پیوند می‌زند و آینده‌ای مبهم و رمزآلود مثل یک ناکجاآباد خیالی را در رؤیاهای آنان نقاشی می‌کند. و پس از معرفی مخاطبینتان که \"زنان کُرد\" بود به ارائه‌ی راهکار می‌پردازید: در مقابل تمامی این دیدگاه‌های افراط گرایانه و رویاهای خام و احساسات عوام پسندانه و پوپولیستی و ایده آلیسم \"رفع کامل ظلم و ستم\" از طریق همان استدلال‌های احساسی و عوام پسندانه مردم کُرد علی الاخصوص زنان کرد جامعه‌ی ایران و جنبش دموکراسی خواهی‌اش بایستی به صورت \"منطقی و عقلانی\" به نیازهای این گروه بزرگ از مردم پاسخ دهد در غیر اینصورت آینده‌ای مبهم و رمزآلود مثل یک ناکجاآباد خیالی را در رویاهای آنان نقاشی می کند.

نادیده گرفتن و نفی کامل مشکل قومیتی، ممکن است مردم کُردستان را به سمت جدایی کامل از ایران سوق دهد، و تایید احساسی و سر دادن شعارهای پوپولیستی مبتنی بر ظلم و ستم ایرانیان بر کُردها هم ممکن است آینده‌ی درخشانی ـ حتی به فرض جدایی کردستان از ایران هم ـ برای مردم کردستان بویژه برای زنان کُرد، به ارمغان نیاورد. هشدار به همه‌ی روشنفکران ایرانی این است که اگر ایده فدرالیسم و تمرکززدایی را جدی نگیرند و مورد نظر قرار ندهند ناخواسته به ایده‌ی جدایی کردستان از ایران کمک کرده‌اند. نخبگان سیاسی و علمی کشور وظیفه‌شان است که اشکال مختلف فدرالیسم و مناسب‌ترین نوع چنین فدرالیسمی را با توجه به شرایط ایران مورد بحث و بررسی قرار دهند تا شاید بتوانند این روند جهانی و اجتناب‌ناپذیر را به سمت و سویی هدایت کنند که نه تنها مردم کُردستان بلکه تاحدودی همه‌ی ایرانیان از آن منتفع گردند.
در آخر هشدار به روشنفکران ایرانی!! و نخبگان سیاسی و علمی کشور! مناسب‌ترین نوع فدرالیسم را مورد بحث و بررسی قرار دهند و مشکل قومیتی! مردم کردستان را به صورت کامل نفی نکنند( آنهم نه به لحاظ انسانی و عدالت محوری و شرافتمندانه) چون ممکن است تحت تایید احساسی و سردادن شعارهای پوپولیستی مبتنی بر ظلم و ستم ایرانیان بر کُردها!! کردستان از ایران جدا شود! که آینده درخشانی برای زنان کرد نخواهد بود. و خانم فهیمه تفسیری چه ساده و در کمال دلسوزی و با ادبیاتی فرادستانه که به واقع بوی شونیسم می‌دهد و اثری از ظلم و ستم بر نویسنده و درک او از موقعیت مخاطبینش وجود ندارد، چنان زنان کُرد را به تمسخر گرفته که گویی ناآگاهانی بیش نیستند هیچ‌گاه در صفوف مبارزات حق طلب ملت کُرد دوشادوش مردان ملتشان نجنگیده‌اند! چگونه مبارزات حق طلبانه ملت کُرد(زنان و مردان) را احساسات عوام پسندانه و پوپولیستی و نقاشی در ذهن زنان کُرد (که معمولاً اصطلاحی است که برای کودکان و افرادی خام که تنها رویاپردازی می‌کنند به کار می‌رود) می‌داند و خود هنوز از بند دولت - ملت رها نشده فمنیست – ناسیونالیست‌های کُرد را به هم‌سری و نه جداسری دعوت می‌نماید.