خاورمیانه، بحران یا انقلاب
15:42 - 16 آذر 1391
Unknown Author
ایرج عبادی
نوام چامسكی زبانشناس، جامعهشناس و متفكر و منتقد سیاستهای روز آمریكا درجهان، بویژه در خاورمیانه، هنگام مطرح كردن نگاه هوشیارانه و درک خلاقانهی خود در بیان ساختار روساخت و ژرف ساخت جملات و خلق و ایجاد بینهایت جمله در این مقولهی شگفتانگیز، رو ساخت و ساختار ظاهری جملات را منتج از ژرف ساخت و یا زیرساخت جملات و مفاهیم تازه آنها میداند، كه بكار بردن واژگان و جملات مورد نیاز، در شرایط متفاوت دیسكورس(1) مبنای این تحولات زبانی و ساختاری میگردد و اگر این نظریه درست و جامعهشناسانه چامسكی را به وقایع اجتماعی و رویدادهای توقفناپذیر زندگی مردم سوق دهیم، ژرف ساخت یک جامعه مبتنی بر فرهنگ، اقتصاد که در پرتو آنها قوانین است كه منتج به رو ساخت و سیاستگذاریهای حاكم بر آن جامعه خواهد بود. این سیاستها بنا بر همان مقوله مورد ذكر میتواند به دمكراسیهای پایا و متحول و قانونمند بیانجامد یا در شرایطی غیر انسانی و غیر دمكراتیک دچار دگرگونی و تلاشی شود تا ساختاری نو بیافزاید، كه در آن صورت دیسكورس بیان متفاوت دمكراسیها با توجه به شرایط جغرافیایی و فرهنگی كشورها شكل خواهد گرفت، در این راستا ژرف ساخت كشورهای عربی، بعد از سالها سلطهی ابر قدرتهای انگلستان و فرانسه در آن منطقه و مخلوط شدن دو فرهنگ غربی(مسیحایی) و فرهنگ عربی(اسلامی)، بعدها رها شدن از سلطهی نوع مذهبی یک سو نگر عثمانیها در ترکیه و اقمارشان، و بعد رویارویی با جنگهای مسلكی و قبیلهای درون خود، در نهایت دو جنگ انسانستیز و خانمان برانداز جهانی اول و دوم، به تحولاتی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خود باوری انجامید كه زنجیرهای سلطههای ابرها قدرت را از دست و پای آنها و غارت ثروتهایشان گسست تا كشورهای عربی در خاورمیانه به استقلال رسیدند و مرزهای جدیدی را رقم زنند که امروز در تقسیمات جهانی برسمیت شناخته شده است.
خلیفه و امیرنشین و سلطان با استشمام بوی نفت و ثروتی باد آورده، اما با تفكرات عشیرهای و قبیلهای صحرای سوزان عربستان، حكومتهای تازهای و گاه شبه حكومتهایی از بستگان و نزدیكان خود بدون پارلمان و استقرار حقوق دمكراتیک سیاسی مردم تشكیل دادند و تا مدتی با دلارهای باد آوردهی نفتی و رازی نگهداشتن مشكلات اقتصادی مردمشان بر ناكارآمدی سیاسی و مدیریتی خود سرپوش گذاشتند. اما ژرف ساخت آن جوامع ایستا نبود و در حرکتهایی همگون یا ناهمگون همچون رودخانهای پویا ناآرامی میكرد و با تحولات سریع جهانی، به ویژه تكنولوژی عظیم بعد از جنگ جهانی دوم آن دولتها روبرو بودند. جنگ میان سنت و مدرنیته آغاز شده بود و ادامه دارد و كشورهای نیمه توسعه را به سوی توسعه و رهایی میكشاند تا ژرف ساختها، روساختها را درهم بریزد.
اگر به قول جامعه شناسانی چون كینز( واضع اقتصاد مختلط)، جان لاک، و حتی ماركس كه بسیاری از نظریاتشان اكنون مقبولیت خود را در شرایط کنونی جهان و ناهمگونی پیاده کردن تئوری درعمل را از دست دادهاند، اما بخشی از نظریات آنها هنوز قابل طرح است توجه کنیم، هر پدیدهای مقولهای درونی و مقولهای بیرونی دارد که آنرا میتوان جزو چند خواص ماده مانند، حركت، تضاد، جهش مورد مداقه قرار داد. بی شک تاثیرات درونی پدیدهها بسیار موثر و تضمین كننده تلقی گردیده است. هر چند كه تاثیرات برونی پدیدهها را هم در نقش كند كننده، تا تند كنندهی تحولات درونی پدیدهها و رویدادها نباید نادیده گرفت . درون بافت جوامع عربی، لیبی، سوریه، بحرین، یمن، مراكش، مصر، تونس وغیره . . . . . در حال دگرگونی، فرهنگی، اقتصادی، آینی و تكنولوژیکی است. كه بر سوژهی انقلابی آن منطقه با دارا بودن طلای سیاه نفت تاثیرگزار بوده و خواهد بود. وجود فروریخت ژرف ساخت دیكتاتوری كمونیستی درشوروی، دیكتاتوری طالبانی درافغانستان و فروپاشی حكومت طاعونی صدام حسین در عراق كه لعنتی را برای میشل افلق بنیان گذار تفكرات بعثی( با ایدهی اولیهی هماهنگ كردن سوسیالیسم و اسلام در ناسیونالیسم عرب و بعد با نتیجهای معکوس و ایجاد سیستمی یک سونگر و ضد مردمی توسط پیروانش) به جا گذاشته است. نیاز به استقرار حكومتهای مردمی و منتخب و قانونمدار در آن كشورها، که بدون تردید از رویدادهای چشمگیر جهان معاصر متاثر گردیده، مورد توجه جهانیان است.
تقابل رویدادهایی مانند انقلاب ٥٧ در ایران و وقایع بعد از آن و دو انقلاب بزرگ جهانی مردمی در فرانسه و آمریكا و حضور تفكرات انقلابی جهان گستر از گذشته تاكنون در میان تودههای فقیر و در بند کشورهای مردم ستیز، بیعدالتیهای گسترده كشورهای منطقه. همه و همه جزو تاثیرات برونی پدیده بر درون بافت فكری و باورهای كشورهای منطقه بویژه کشورهای عربی خاورمیانه میباشدکه کماکان ژرف ساختهای کهنه و پوسیده جوانع آنها در حال متلاسی شدن است.
در این تضاد مداوم، اكنون خواست جامعهی جهانی و همسویی و یا غیر همسویی كشورهای همسایه تدابیر شورای امنیت و سازمان ملل بر حركت درونی و بافت و ساختار متحول و دگرگونی پدیدهی انقلابی اهداف مردم در كشورهای عربی نیز در این برهه از زمان تعیین كننده خواهد بود. که میتواند با جهشی انقلابی توام گردد و بنیان دیکتاتورهای عرب را درهم ریزد. بیشک حمایت یا عدم حمایت كشورهای جهان در این جنبشها با اهداف سیاسی، اقتصادی میتواند توام باشد كه جایگاه بحث آن از این مقوله خارج است كه این اهداف با توجه به توانایی و ساختار حكومتی و سیاستهای اقتصادی یا سیاسی كشورهای منطقه، متفاوت مینمایاند. جهشی در مصر، تونس و دیگران هم از زمرهی این مقوله تضمین كننده بودهاند كه در بحران تلاشی و فروپاشی راهی برون رفت و سنتز عاقلانهای را پیش روی مردم نهادند كه با تاسف بسیار دیکتاتورهای دیگر بر كشتار مردمشان پایی میفشارند و بر شدید تضادهای موجود میافزایند. لیبی و برخی از کشورهای عربی به شكل نافرجام قربانی این نادانی و عدم درک خواستها و شرایط نادرست زندگی مردمشان هستند. فروپاشی و تلاشی ساختارهای کهنه و ضد مردمی، زمانی روی میدهد كه تضاد آنتاگونیستی یا حل نشدنی دو نیروی غیر همگون به توافق نرسد. اگر تز دیکتاتوری هگلی در مقابل آنتی تز خواستها و نیازهای مردم کشورهای عربی، به صلح و توافق و سنتز استقرار عدالت نرسند، در جهشی ویرانگر، سیستم فروپاشی حاکمیت موجود حتمی است.
خبرگزاریها و كارشناسان در رسانهها، اشاره به دیكتاتوری، بیعدالتی، فرد گرایی و حكومتهای شیخهای امیرنشین عرب مینمایند، که فاقد فضایی برای اصلاحات و ساختاری دمكراتیک هستند تا مردم بتوانند آزادانه نمایندگان خود را انتخاب کنند ، نبودن حقوق شهروندی مساوی برای مردان و زنان و دولتهایی قانونمند در بسیاری از كشورهای منطقه خاورمیانهی عربی این راستی را نشان داد كه عمر زورگویان و به قدرت رسیدن افراد غیر انتخابی و افسران و كودتاگرانی مانند قذافی ، مبارک و ........ كوتاه است.
اگر مردم در ابتدا بخشی از آزادی خود را برای تامین امنیت، آسایش، آزادی، رفاه، صلح و قانون مداری و مردم سالاری به ایجاد دولتها و حكومتهای مردمی خود، به جمعی حاكم ابتدا موجه، واگذار کردند، اكنون خود آن حكومتها با بهرهگیری از ثروت و پشتیبانی آغازین همان مردم سلب كنندهی تمامی نیازها و خواستههای اولیه انسانی خود آنها شدهاند و بر علیه تمامی آزادیها و حقوق شهروندی آنها برخاستهاند. آنان توپ و تانگ و موشک و نیروهای نظامی حافظ منافع مردم و كشور را كه برای جنگ با دشمنان خارجی و با استفاده از ثروت همان مردم تدارک دیده بودند، اكنون با كسب قدرت و سرمایه و مقام علیه همان مردم بكار میگیرند كه چهرهی طاعونی آنها روز به روز بر ملاتر و مشمزکننده تر میشود.
هگل متفکر آلمانی: \"بزرگترین دست آورد انسان را ایجاد دولت میداند.\" حال به قول ژان ژاک روسو: \"قوانین و قراردادهای حاکم بر آن دولتها. مردمی بودن یا غیر مردمی بودن حاکمانشان را تعین می کند.\" در ساختاری غیر مردمی، بحران در منطقهی خاورمیانهی عربی آغاز گردیده است. مردم كشورهای منطقه میخواهند دیكتاتورها و امیر نشینهای عرب را از تخت به گمان خود ساختهی همیشگیشان، به پایین پرتاب كنند تا راه برای حكومتی دموكراتیک و مردمی و انتخابی هموار گردد.
بحران میان مردم ستم دیده و حاكمیت ستمگر با حمایت جهانی، سمت و سوی همسایگان، وجود رسانههای بینالمللی، اینترنت، ماهواره، خبرگزاریهای غیردولتی و آزاد جهانی در حال توسعه یافتن و استقرار است كه اگر به حل منطقی خود، مانند تونس و مصر نیانجامد به قیامی مردمی و انقلابی همه جانبه منجر خواهد گردید. مشروعیت دیكتاتورها از سوی مردم كشورهایشان زیر سئوال رفته است. و با جمعی مزدور و پول پرست بنام چماقدار یا نیروی نظامی متزلزل كه دچار سردرگمی و پریشانی در مقابل مردم كشورهایشان شدهاند، نمیتوان برای همیشه با كشتار مردم كشورخود سرپا ماند. مردم، صدام حسین را از چالهای مانند حیوانی خزنده زهرآلود بیرون كشیدند، مبارک را در قفس تحویل دادگاه دادند، بن علی در بیماری لاعلاج خود غوطهور است، قذافی دیوانهوار از این خانه به آن خانه از این پایگاه با آن پایگاه میگریزد تا درگور آخرین خود با بدنامی متلاشی گردد. یمن، مراكش ، عربستان، بحرین، اردن و .......... نیز یا تن به اصلاحاتی دموكراتیک در بحران جنبش آزادی خواهی و ضد دیكتاتوری مردم خود خواهند داد و رنج ستم طبقاتی را پایان داده و دولتی مردم سالار و مردم پناه خواهند خواست و یا در این بحران، انقلابی وسیع به قصد فرو پاشی آنها سربرخواهد كشید كه عمر نا به سامان و مشكوک و غیر مردمی آنها را به خاک خواهد سپرد.
به قول شاعر:
این هنوز از نتایج سحر است باش تا صبح دولتش بدمد
1- discourse
نوام چامسكی زبانشناس، جامعهشناس و متفكر و منتقد سیاستهای روز آمریكا درجهان، بویژه در خاورمیانه، هنگام مطرح كردن نگاه هوشیارانه و درک خلاقانهی خود در بیان ساختار روساخت و ژرف ساخت جملات و خلق و ایجاد بینهایت جمله در این مقولهی شگفتانگیز، رو ساخت و ساختار ظاهری جملات را منتج از ژرف ساخت و یا زیرساخت جملات و مفاهیم تازه آنها میداند، كه بكار بردن واژگان و جملات مورد نیاز، در شرایط متفاوت دیسكورس(1) مبنای این تحولات زبانی و ساختاری میگردد و اگر این نظریه درست و جامعهشناسانه چامسكی را به وقایع اجتماعی و رویدادهای توقفناپذیر زندگی مردم سوق دهیم، ژرف ساخت یک جامعه مبتنی بر فرهنگ، اقتصاد که در پرتو آنها قوانین است كه منتج به رو ساخت و سیاستگذاریهای حاكم بر آن جامعه خواهد بود. این سیاستها بنا بر همان مقوله مورد ذكر میتواند به دمكراسیهای پایا و متحول و قانونمند بیانجامد یا در شرایطی غیر انسانی و غیر دمكراتیک دچار دگرگونی و تلاشی شود تا ساختاری نو بیافزاید، كه در آن صورت دیسكورس بیان متفاوت دمكراسیها با توجه به شرایط جغرافیایی و فرهنگی كشورها شكل خواهد گرفت، در این راستا ژرف ساخت كشورهای عربی، بعد از سالها سلطهی ابر قدرتهای انگلستان و فرانسه در آن منطقه و مخلوط شدن دو فرهنگ غربی(مسیحایی) و فرهنگ عربی(اسلامی)، بعدها رها شدن از سلطهی نوع مذهبی یک سو نگر عثمانیها در ترکیه و اقمارشان، و بعد رویارویی با جنگهای مسلكی و قبیلهای درون خود، در نهایت دو جنگ انسانستیز و خانمان برانداز جهانی اول و دوم، به تحولاتی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خود باوری انجامید كه زنجیرهای سلطههای ابرها قدرت را از دست و پای آنها و غارت ثروتهایشان گسست تا كشورهای عربی در خاورمیانه به استقلال رسیدند و مرزهای جدیدی را رقم زنند که امروز در تقسیمات جهانی برسمیت شناخته شده است.
خلیفه و امیرنشین و سلطان با استشمام بوی نفت و ثروتی باد آورده، اما با تفكرات عشیرهای و قبیلهای صحرای سوزان عربستان، حكومتهای تازهای و گاه شبه حكومتهایی از بستگان و نزدیكان خود بدون پارلمان و استقرار حقوق دمكراتیک سیاسی مردم تشكیل دادند و تا مدتی با دلارهای باد آوردهی نفتی و رازی نگهداشتن مشكلات اقتصادی مردمشان بر ناكارآمدی سیاسی و مدیریتی خود سرپوش گذاشتند. اما ژرف ساخت آن جوامع ایستا نبود و در حرکتهایی همگون یا ناهمگون همچون رودخانهای پویا ناآرامی میكرد و با تحولات سریع جهانی، به ویژه تكنولوژی عظیم بعد از جنگ جهانی دوم آن دولتها روبرو بودند. جنگ میان سنت و مدرنیته آغاز شده بود و ادامه دارد و كشورهای نیمه توسعه را به سوی توسعه و رهایی میكشاند تا ژرف ساختها، روساختها را درهم بریزد.
اگر به قول جامعه شناسانی چون كینز( واضع اقتصاد مختلط)، جان لاک، و حتی ماركس كه بسیاری از نظریاتشان اكنون مقبولیت خود را در شرایط کنونی جهان و ناهمگونی پیاده کردن تئوری درعمل را از دست دادهاند، اما بخشی از نظریات آنها هنوز قابل طرح است توجه کنیم، هر پدیدهای مقولهای درونی و مقولهای بیرونی دارد که آنرا میتوان جزو چند خواص ماده مانند، حركت، تضاد، جهش مورد مداقه قرار داد. بی شک تاثیرات درونی پدیدهها بسیار موثر و تضمین كننده تلقی گردیده است. هر چند كه تاثیرات برونی پدیدهها را هم در نقش كند كننده، تا تند كنندهی تحولات درونی پدیدهها و رویدادها نباید نادیده گرفت . درون بافت جوامع عربی، لیبی، سوریه، بحرین، یمن، مراكش، مصر، تونس وغیره . . . . . در حال دگرگونی، فرهنگی، اقتصادی، آینی و تكنولوژیکی است. كه بر سوژهی انقلابی آن منطقه با دارا بودن طلای سیاه نفت تاثیرگزار بوده و خواهد بود. وجود فروریخت ژرف ساخت دیكتاتوری كمونیستی درشوروی، دیكتاتوری طالبانی درافغانستان و فروپاشی حكومت طاعونی صدام حسین در عراق كه لعنتی را برای میشل افلق بنیان گذار تفكرات بعثی( با ایدهی اولیهی هماهنگ كردن سوسیالیسم و اسلام در ناسیونالیسم عرب و بعد با نتیجهای معکوس و ایجاد سیستمی یک سونگر و ضد مردمی توسط پیروانش) به جا گذاشته است. نیاز به استقرار حكومتهای مردمی و منتخب و قانونمدار در آن كشورها، که بدون تردید از رویدادهای چشمگیر جهان معاصر متاثر گردیده، مورد توجه جهانیان است.
تقابل رویدادهایی مانند انقلاب ٥٧ در ایران و وقایع بعد از آن و دو انقلاب بزرگ جهانی مردمی در فرانسه و آمریكا و حضور تفكرات انقلابی جهان گستر از گذشته تاكنون در میان تودههای فقیر و در بند کشورهای مردم ستیز، بیعدالتیهای گسترده كشورهای منطقه. همه و همه جزو تاثیرات برونی پدیده بر درون بافت فكری و باورهای كشورهای منطقه بویژه کشورهای عربی خاورمیانه میباشدکه کماکان ژرف ساختهای کهنه و پوسیده جوانع آنها در حال متلاسی شدن است.
در این تضاد مداوم، اكنون خواست جامعهی جهانی و همسویی و یا غیر همسویی كشورهای همسایه تدابیر شورای امنیت و سازمان ملل بر حركت درونی و بافت و ساختار متحول و دگرگونی پدیدهی انقلابی اهداف مردم در كشورهای عربی نیز در این برهه از زمان تعیین كننده خواهد بود. که میتواند با جهشی انقلابی توام گردد و بنیان دیکتاتورهای عرب را درهم ریزد. بیشک حمایت یا عدم حمایت كشورهای جهان در این جنبشها با اهداف سیاسی، اقتصادی میتواند توام باشد كه جایگاه بحث آن از این مقوله خارج است كه این اهداف با توجه به توانایی و ساختار حكومتی و سیاستهای اقتصادی یا سیاسی كشورهای منطقه، متفاوت مینمایاند. جهشی در مصر، تونس و دیگران هم از زمرهی این مقوله تضمین كننده بودهاند كه در بحران تلاشی و فروپاشی راهی برون رفت و سنتز عاقلانهای را پیش روی مردم نهادند كه با تاسف بسیار دیکتاتورهای دیگر بر كشتار مردمشان پایی میفشارند و بر شدید تضادهای موجود میافزایند. لیبی و برخی از کشورهای عربی به شكل نافرجام قربانی این نادانی و عدم درک خواستها و شرایط نادرست زندگی مردمشان هستند. فروپاشی و تلاشی ساختارهای کهنه و ضد مردمی، زمانی روی میدهد كه تضاد آنتاگونیستی یا حل نشدنی دو نیروی غیر همگون به توافق نرسد. اگر تز دیکتاتوری هگلی در مقابل آنتی تز خواستها و نیازهای مردم کشورهای عربی، به صلح و توافق و سنتز استقرار عدالت نرسند، در جهشی ویرانگر، سیستم فروپاشی حاکمیت موجود حتمی است.
خبرگزاریها و كارشناسان در رسانهها، اشاره به دیكتاتوری، بیعدالتی، فرد گرایی و حكومتهای شیخهای امیرنشین عرب مینمایند، که فاقد فضایی برای اصلاحات و ساختاری دمكراتیک هستند تا مردم بتوانند آزادانه نمایندگان خود را انتخاب کنند ، نبودن حقوق شهروندی مساوی برای مردان و زنان و دولتهایی قانونمند در بسیاری از كشورهای منطقه خاورمیانهی عربی این راستی را نشان داد كه عمر زورگویان و به قدرت رسیدن افراد غیر انتخابی و افسران و كودتاگرانی مانند قذافی ، مبارک و ........ كوتاه است.
اگر مردم در ابتدا بخشی از آزادی خود را برای تامین امنیت، آسایش، آزادی، رفاه، صلح و قانون مداری و مردم سالاری به ایجاد دولتها و حكومتهای مردمی خود، به جمعی حاكم ابتدا موجه، واگذار کردند، اكنون خود آن حكومتها با بهرهگیری از ثروت و پشتیبانی آغازین همان مردم سلب كنندهی تمامی نیازها و خواستههای اولیه انسانی خود آنها شدهاند و بر علیه تمامی آزادیها و حقوق شهروندی آنها برخاستهاند. آنان توپ و تانگ و موشک و نیروهای نظامی حافظ منافع مردم و كشور را كه برای جنگ با دشمنان خارجی و با استفاده از ثروت همان مردم تدارک دیده بودند، اكنون با كسب قدرت و سرمایه و مقام علیه همان مردم بكار میگیرند كه چهرهی طاعونی آنها روز به روز بر ملاتر و مشمزکننده تر میشود.
هگل متفکر آلمانی: \"بزرگترین دست آورد انسان را ایجاد دولت میداند.\" حال به قول ژان ژاک روسو: \"قوانین و قراردادهای حاکم بر آن دولتها. مردمی بودن یا غیر مردمی بودن حاکمانشان را تعین می کند.\" در ساختاری غیر مردمی، بحران در منطقهی خاورمیانهی عربی آغاز گردیده است. مردم كشورهای منطقه میخواهند دیكتاتورها و امیر نشینهای عرب را از تخت به گمان خود ساختهی همیشگیشان، به پایین پرتاب كنند تا راه برای حكومتی دموكراتیک و مردمی و انتخابی هموار گردد.
بحران میان مردم ستم دیده و حاكمیت ستمگر با حمایت جهانی، سمت و سوی همسایگان، وجود رسانههای بینالمللی، اینترنت، ماهواره، خبرگزاریهای غیردولتی و آزاد جهانی در حال توسعه یافتن و استقرار است كه اگر به حل منطقی خود، مانند تونس و مصر نیانجامد به قیامی مردمی و انقلابی همه جانبه منجر خواهد گردید. مشروعیت دیكتاتورها از سوی مردم كشورهایشان زیر سئوال رفته است. و با جمعی مزدور و پول پرست بنام چماقدار یا نیروی نظامی متزلزل كه دچار سردرگمی و پریشانی در مقابل مردم كشورهایشان شدهاند، نمیتوان برای همیشه با كشتار مردم كشورخود سرپا ماند. مردم، صدام حسین را از چالهای مانند حیوانی خزنده زهرآلود بیرون كشیدند، مبارک را در قفس تحویل دادگاه دادند، بن علی در بیماری لاعلاج خود غوطهور است، قذافی دیوانهوار از این خانه به آن خانه از این پایگاه با آن پایگاه میگریزد تا درگور آخرین خود با بدنامی متلاشی گردد. یمن، مراكش ، عربستان، بحرین، اردن و .......... نیز یا تن به اصلاحاتی دموكراتیک در بحران جنبش آزادی خواهی و ضد دیكتاتوری مردم خود خواهند داد و رنج ستم طبقاتی را پایان داده و دولتی مردم سالار و مردم پناه خواهند خواست و یا در این بحران، انقلابی وسیع به قصد فرو پاشی آنها سربرخواهد كشید كه عمر نا به سامان و مشكوک و غیر مردمی آنها را به خاک خواهد سپرد.
به قول شاعر:
این هنوز از نتایج سحر است باش تا صبح دولتش بدمد
1- discourse