حریم خصوصى زندگى زنان در ایران: از یک دختر کوچک تا یک زن بزرگسال

13:11 - 3 آذر 1393
Unknown Author
شیوا محبوبى

حفظ حریم خصوصى فرد در بسیارى از جوامع پیشرفته به رسمیت شناخته شده است، هر چند که در همین جوامع پیشرفته نیز دستگاه سیستم حاکم راههایى براى تجسس در زندگى خصوصى مردم پیدا می‌کند اما این امر که فرد محق است در امور زندگی خصوصی خود استقلال داشته باشد کم و بیش تثبیت شده است و فرد تا حدودى در زندگیش حق انتخاب و در نتیجه توانایى کنترل زندگیش را دارد.

کما اینکه در قوانین بین‌المللى رعایت حریم خصوصی جزو حقوق اولیه هر فردى می‌باشد اما در کشورهاى مختلف بستگى به نوع حکومتی که سر کار است حد و حدود و تعریف حریم خصوصی متغیر بوده و در برخی کشورها حریم خصوصی فرد وجود خارجی ندارد. حریم خصوصی براى شما چه مفهومی دارد؟ حق انتخاب در زندگی خصوصیتان چه جایگاهی دارد؟

برخوردارى از قلمرو خصوصى و حق انتخاب اینکه چه کسى اجازه دارد وارد این قلمرو بشود یا نه به نوعی به تقویت اعتماد به نفس و سلامت روانى فرد کمک کرده و اجازه می‌دهد فرد احساس اختیار و قدرت کرده و به شکوفایى خلاقیت و شخصیت او کمک می‌کند. معمولا فردى که انتخابى در زندگى ندارد عملا لحظه به لحظه زندگیش، بدون اینکه حتى خودش متوجه باشد، مملو از اضطراب آشکار و نهفته بوده و کم‌کم احساس قدرت و استقلال از او گرفته می‌شود. این عدم انتخاب در تمام سطوح زندگى از روابط خانوادگى و دوستى گرفته تا دخالتگرى در وضعیت جامعه خود را نشان می‌دهد. معمولا در کشورهایى که حتى به طور نسبى حریم خصوصى رعایت می‌شود فرد امکان این را دارد که در صورت تعرض به حقوقش به قانون پناه برده و از تعرض‌کننده شکایت کند و با امکاناتى که در آن جامعه موجود است مقابل متعرض بیاستد و اعتماد به نفس و اختیار زندگیش را مجددا به دست بیاورد. سئوال اینست که چه اتفاقى می‌افتد اگر این فرد در جامعه‌اى زندگى کند که نه تنها قانون حمایتش نمی‌کند بلکه حمله به حریم خصوصى قانونى بوده و این تعرض از سوى سیستم حاکمه به او تحمیل شود؟ چه فاکتورهاى دیگرى می‌تواند به او اعتماد به نفس و قدرت مقابله با متعرض را بدهد؟

حمله و تجاوز به حریم خصوصى یک فرد در جامعه توسط یک حکومت کاملا هدفمند است. ندادن انتخاب به فرد در یک جامعه در واقع محروم کردن او از داشتن کنترل بر زندگى خود و مناسبات جامعه است. به وضعیت زنان در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامى و قانون‌هاى \" نهى از منکر و امر به معروفشان \" نگاهى بیاندازید. خشونت علیه زنان در ایران کاملا قانونیست و برایش هر روز لایحه و دستور عمل تصویب و اجرا می‌کنند. زنى که زندگى و بودنش مرتبا و در تمام مراحل مورد حمله قرار گرفته است امکانى براى شکایت و یا اخذ حمایت ندارد. اگر دقیق‌تر به قوانین ضد زن در ایران نگاه کنیم متوجه می‌شویم که حمله به حریم خصوصى زن در ایران از همان بدو تولدش و در بسیاری از مواقع حتى زمانى که هنوز به دنیا نیامده است شروع می‌شود.

اجازه بدهید بسیار مختصر به یک مثال عمومى نگاهى بیاندازیم. در اکثر مواقع دخترى که در زمان حاکمیت این رژیم بدنیا میاید از همان زمانى که در رحم مادرش است زندگى چند روزه یا چند ماهه‌اش عملا مورد حمله قوانین اسلامى قرار می‌گیرد. مادرش به عنوان یک زن جوان باید مواظب باشد که براى مثال چگونه لباس بپوشد و رفتار کند که مورد حمله و دستگیرى و توهین مامورین رژیم در اماکن عمومی قرار نگیرد. ترس و وحشت و نداشتن حق انتخاب در زندگى روزمره این مادر نهادینه می‌شود. از لحاظ فیزیولوژیکى اضطراب‌هاى ناشى از وضعیت موجودش اتوماتیک به کودکى که هنوز متولد نشده است منتقل شده، با رشد جنین تداخل پیدا می‌کند و تاثیرات منفى در شکل‌گیرى شخصیت این کودک بوجود می‌آورد. طبعا این در مورد کودکان پسر نیز صادق می‌باشد اما تفاوتش اینست که دختر عملا از بدو تولد همان محدود اختیارات پسر را هم ندارد و به همین دلیل اضطرابش ادامه پیدا می‌کند. به مرور که این دختر کوچک بزرگ می‌شود شاهد بی‌حقوقى مادر است و احتمالا از همان موقع احساس می‌کند که نمی‌تواند مادرش را از یورش حفظ کند و عملا کنترلى بر سلامت روحى روانى مادرش و در نتیجه خودش ندارد و در ذهن کوچکش احساس بی‌قدرتى و درماندگى می‌کند.

این دختر بزرگ می‌شود و به کلاس اول میرود و اولین ضربه به او اینست که قانون به او دستور می‌دهد که باید حجاب بپوشد و او را از همان کودکی در یک زندان متحرک قرار داده و حق انتخاب پوشش که جزو ابتدایى‌ترین حقوق است را از او می‌گیرند. این دختر کوچک در پروسه بزرگ شدنش بی‌حقوقى‌هاى بیشترى را تجربه می‌کند. براى مثال او حق ندارد هر رشته تحصیلى که دلش می‌خواهد انتخاب کند، حق ندارد هر نوع لباسى یا آرایشى که مایل است بپوشد، حق ندارد هر جا که دوست دارد مسافرت کند، حق ندارد همسرش را انتخاب کند، وقتى به او تجاوز می‌شود حق ندارد شکایت کند و یا از خود دفاع کند، حق ندارد طلاق بگیرد، حق ندارد..... این دختر که اکنون زن بزرگسالیست تمام زندگیش را برایش انتخاب کرده‌اند. براى این زن حق انتخاب و حریم خصوصى معناى واقعى ندارد چرا که هرگز در زندگى تجربه‌اش نکرده است.

نکته مهم و قابل توجه در رابطه با وضعیت ایران اینست که دختر کوچکى که در بالا اشاره کردم درعین حال که شاهد بی‌حقوقى مادرش است و ناامیدى و عدم حق انتخاب را از همان سنین کودکى تجربه می‌کند، شاهد این نیز هست که مادرش با پاسداران مقابله کرده و در ملاعام از حق انتخاب پوشش خود دفاع می‌کنند، در کوریدورهاى بیدادگاه‌هاى رژیم حق طلاق را مطالبه می‌کنند و حق و حقوقش را با چنگ و دندان به دست می‌آورد. این دختر کوچک یاد می‌گیرد که می‌تواند قربانى نمانده و با مبارزه‌اش فرد یا حکومتى را که به سطوح مختلف زندگیش تعرض می‌کند به عقب براند. یاد می‌گیرد که زن بودن در ایران به معنى سکوت و تبعیت نیست بلکه به معنى مبارزه روزمره براى حق انتخاب است. یاد می‌گیرد که تنها راه این است که منزلت انسانیش را حفظ کرده و کنترل زندگیش را خود به دست بگیرد، اینست که مانند مادر و عمه و خاله‌اش مبارزه کند. یاد می‌گیرد به رسمیت شناختن حریم خصوصى زندگیش را به رژیم تحمیل کند.

این دختر کوچک که حال زن بزرگسالى شده است رژیم و قوانین ضد زنش را به چالش می‌کشد و براى حفظ حریم خصوصیش می‌جنگد و دقیقا به همین دلیل است که رژیم هر روز تلاش دارد که لایحه و قانون جدیدى جهت کنترل زندگى مردم و بالاخص زنان تصویب و اجرا کند و هر چه بیشتر حمله کند، چرا که پس از سه دهه هنوز رژیم نتوانسته زنان را بر اساس قوانینش کنترل کند.

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه آژانس خبررسانی کُردپا نمی‌باشد.