جنبش رهایی بخش ملت کُرد و قدمت آن به‌درازای تاریخ

13:09 - 1 اسفند 1391
Unknown Author
امجد حسین پناهی
 
مدتی پیش آقای فروزنده که مسئول یکی از کانالهای فارسی زبان که در آمریکا میباشد در یکی از مصاحبههای خود این سؤال را مطرح میکند که کی گفته که کُردستان مال شما کُردهاست  و چرا باید از کلمه جنبش رهایی بخش ملت کُرد استفاده  کنید و از طرفی دیگر  ملت کُرد هم حق ندارند به خواست خود از ایران جدا شوند.

اما همین آقای فروزنده و دوستانش هنوز خبر ندارند که جنبش رهایی بخش ملت کُرد قدمتی بهدرازای تاریخ دارد. این جنبش فرازها و نشیبهایی را در مسیر تکامل خود تجربهکردهو در هر دورهیزمانی با چالشها و مشکلاتی عدیدهای  دست بهگریبان بودهو در تقلای رهایی از این معضلات، خود را تا بهامروز رسانیدهاست.

آقای فروزنده و آنهایی که هم فکر وی هستند باید بدانند که :

مردم کُردستان در طول مبارزات خود همیشه خواستار آزادی و دمکراسی بوده و برای سرنگونی سیستم دیکتاتوری از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکرده‎اند. همچنین از همهی فرصت‎ها به نفع تأسیس یک سیستم دمکراتیک و تأمین حقوق ملی خویش استفاده نموده‎اند. اما خواسته‎های دمکراتیک مردم آزادیخواه و حق‎طلب کُرد همیشه با زندان، اعدام و کشتار دسته‎جمعی پاسخ داده شده است.

کُردستان، میتواند یکبار دیگر پرچمدار الهامبخش مبارزات حق طلبانهی خلقهای ایران با جمهوری اسلامی، شود، صحنهی سیاسی کُردستان پیچیدهتر از هر زمان دیگر است. جنبش خلق کُرد، از یک طرف با رژیم جمهوری اسلامی روبهرو است و از طرف دیگر، با موجی از تعصب کورکورانه که تحت نام دفاع از تمامیت ارضی ایران روبهرو است.

بر هیچکسی پوشیده نیست که مبارزهی مردم آزادبخواه در کُردستان علیه جمهوری اسلامی، نقش بزرگی در تودهای و فراگیر شدن مبارزهی انقلابی علیه جمهوری اسلامی بازی کرد. این مبارزه، تداوم مبارزهی آشکار و تهاجمی تودههای مردم کُردستان را در شرایطی که جمهوری اسلامی در نقاط دیگر ایران سلطهی فاشیستی خود را تثبیت کرده بود، امکانپذیر کرد. این یک واقعیت غیر قابل انکار است که چنانچه در سال ٥٧ سازمانهای جنبش انقلابی مردم کُردستان نیروی مسلح پیشمرگه را سازمان نمیدادند، کُردستان به سرعت به جولانگاه گروههای مسلح مذهبی و باندهای فئودالی و عشیرهای تبدیل میشد که میتوانستند جنبشهای تودهای را در نطفه خفه کرده و مجال رشد و گسترش را از سازمانهای انقلابی بگیرند.

منطقهی کُردستان و اوضاع کنونی کُردستان جایگاه مهمی در حل این مسئله برای مبارزین و جنبش انقلابی ایران در کلیت خود دارد.

گذشته از سیاست منحوس رژیمهای سرکوبگر حاکم، نیروهای تنگنظر ناسیونالیست و مذهبیون متعصب از هر سو، آتش بیار معرکه هستند و آب به آسیاب رژیمهای حاکم میریزند. اما در تاریخ نزدیک ما شاهد دوستی و برادری ملت کُرد با دیگر ملتهای ایران بودیم .

ضروری است که احزاب اصلی کُردستان ضمن گسترش همکاری مابین خود، سیاست روشنی در قبال هم پیمانی با احزاب و جریانات دیگر ایرانی تعیین نمایند . از نظر احزاب سیاسی کُرد این سیاست همواره بر مبنای دوستی و اتحاد ملیتهای ایرانی و احترام و رعایت حقوق ملی آنها، تقویت جنبش دمکراسیخواهی، دفاع از سکولاریسم، تأکید بر حقوق برابر زنان با مردان، دفاع و رعایت همهی موازین بینالمللی حقوق بشر و ضمایم آن، قبول پلورالیسم سیاسی و تأکید بر استقلال و حق حاکمیت سیاسی مردم ایران بوده است.

در صورت اگر تحولات در ایران ، کُردستان میتوانند از ثمرات دمکراسی و مدرنیسم بهره گیرند و کُردستان به دلیل مقاومت بیش از سه دهه در برابر این رژیم و رشد سکولاریسم و فرهنگ دمکراسی در آن، میتواند نقش مهمی در حیات سیاسی آتی ایران دمکرات بازی کند.

باید درک کرد و فهمید که مردم کُردستان از جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران نه تنها دفاع میکنند، بلکه خود را بخش جداییناپذیر آن میدانند. اما مرز روشنی با آنهایی دارند بیشک معتقد بر آنند که حکومت آیندهی ایران، یک جمهوری اسلامی تعدیل شده نخواهد بود.باید بدانیم درآینده نه چندان دوری، جنبش اعتراضی با مطالبات روشن سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به میدان خواهد آمد. جنبشی که لایههای وسیعتر و عمومیتری از مردم ایران را در بر میگیرد. شاخ و شانه کشیدنهای کنونی کسانی که خود را محافظ یکپارچیگی ایران میداند، بیانگر این است و پیشبینی میکنند و دارند خود را برای سرکوبهای آتی آماده میسازند. ما هم باید از حالا به پیشواز دور تازهی جنبش اعتراضی برویم و برای یک اتحاد سکولار، دمکرات و مردمی بکوشیم.

درست است باید بدانیم که سیاست همه باهم در اتحاد اپوزیسیون ایرانی در شرایط کنونی مقدور نیست. اما بیشک در آینده دور از انتظار نخواهد بود و در گام نخست، طبیعی است که حنبش مبارزاتی کُردستان متحدان بلاواسطهی خود را در میان اپوزیسیون دمکرات، لائیک و مترقی و به خصوص جنبشهای مدنی در داخل ایران جستجو کند و در تلاش ایجاد یک ائتلاف دمکرات، لائیک و جمهوریخواه میان اپوزیسیون داخل و خارج، برآید. چنین ائتلافی باید به صراحت حقوق ملی ملیتهای ایران را بپذیرد و آن را یکی از پایههای تضمین استقرار دمکراسی در ایران بشناسد. در این صورت و با شکلگیری چنین ائتلافی،تلاش برای اتحاد عمومیتر اپوزیسیون ایرانی سهلتر خواهد بود.